جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « رت » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
امروزه تا حدودی برخی از جنبه های ارتباط متقابل دستگاه نوروآندوکراین و دستگاه ایمنی شناخته شده است. بر اساس این، نشان داده شده است که برخی از سلول های ایمنی از قبیل مونوسیت ها قادر به تولید و ذخیره سازی دوپامین در وزیکول های ترشحی خود هستند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر دوپامین بر عملکردهای ایمونولوژیک مونوسیت های خون محیطی رت است.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، سلول های تک هسته ای خون محیطی به کمک گرادیان فایکول-هایپک از خون محیطی رت ها جدا شدند؛ سپس از بخش چسبنده این سلول ها به کف فلاسک به عنوان سلول های مونوسیت استفاده گردید. سلول های مونوسیت در گروه تیمار به مدت 24 ساعت با دوپامین در غلظت 7-10×5 مولار مجاور شدند و آنگاه عملکرد فاگوسیتوز، انفجار تنفسی، قابلیت کشتار، تولید نیتریکاکساید، برداشت نوترال رد، قابلیت حیاتی و میزان بیان ژن NF-κB آن ها بررسی گردید.
یافته های پژوهش:
نتایج این مطالعه نشان داد که مونوسیت های کنترل و تیمار هیچ تفاوت معنی داری در فاگوسیتوز پس از چالش با مخمر اپسونیزه ندارند. با وجود این، میزان برداشت نوترال رد، شدت انفجار تنفسی و تولید نیتریک اکساید پس از چالش با مخمر اپسونیزه و همچنین میزان بیان NF-κB در مونوسیت های تیمارشده با دوپامین، نسبت به گروه شاهد، به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.05). البته فعالیت زیستی مونوسیت های گروه تیمار نسبت به مونوسیت های گروه شاهد، تغییر معنی داری پیدا نکرد.
بحث و نتیجه گیریدر کل به نظر می رسد که دوپامین به طور پویا موجب ایجاد یک فنوتیپ ضدالتهابی در سلول های مونوسیت می شود، به طوری که این مونوسیت ها در کنار کاهش فعالیت بخش لیزوزومی، میزان کمتری از رادیکال های آزاد اکسیژن و نیتروژن را تولید می کنند.
کلید واژگان: دوپامین, مونوسیت, رت}IntroductionNowadays, some aspects of neuroendocrine and immune systems intercalation are already known. Accordingly, it has been shown that certain immune cells, such as monocytes, can produce and store dopamine in their secretory vesicles. This study was conducted to investigate the effects of dopamine on some immunological functions of the rat peripheral blood monocytes.
Material & MethodsIn this experimental study, peripheral blood mononuclear cells of rats were isolated by a ficoll-hypaque gradient. Afterward, the plastic adherent fractions were used as monocytes. Monocytes in the treatment group cocultured for 24 h with 5×10-7 M dopamine, and then their phagocytosis performance, respiratory burst, killing ability, nitric oxide production, neutral red harvest, vital ability, and NF-κB gene expression were investigated.
ResultsThe results of this study showed that both control or treatment monocytes showed no significant difference in phagocytosis after the challenge with opsonized yeast. Nevertheless, the neutral red uptake, respiratory burst, and nitric oxide production after the challenge with opsonized yeast, and also the expression of NF-κB, were decreased in dopamine-treated monocytes compared to monocytes in the control group (P<0.05). The monocyte vitality of the treatment group did not show any significant effects compared to the monocytes of the control group.
Discussion & ConclusionIt seems that dopamine dynamically creates an anti-inflammatory phenotype in the monocyte. Therefore, alongside a decrease in the lysosomal compartment activity, the monocytes produce lower levels of free oxygen and nitrogen radicals.
Keywords: Dopamine, Monocytes, Rat} -
زمینه و هدف
سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) یک اختلال اندوکرینی و ناباروری پیچیده است که با علائم مختلفی مانند مقاومت به انسولین، هایپرآندروژنیسم، عدم تخمک گذاری و وجود کیست در تخمدان مشخص می شود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر تزریق داخل تخمدانی پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) بر مورفولوژی تخمدان و مقاومت به انسولین در موش صحرایی مدل PCOS انجام شد.
روش هادر این مطالعه تجربی، 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار به 4 گروه (5N=): کنترل، Sham، PCOS و گروه PCOS تیمار شده با PRP تقسیم شدند. برای القای PCOS از گاواژ مقدار 1 mg/kg لتروزول محلول در کربوکسی متیل سلولز 5/0 درصد استفاده شد. برای گروه تیمار شده با PRP، مقدار 35 میکرولیتر از PRP به طور مستقیم داخل هر دو تخمدان تزریق گردید. پس از دوره 14 روزه تریتمنت، سطح سرمی انسولین، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) اندازه گیری شد. همچنین برش های بافتی از تخمدان زده شد و تغییرات هیستوپاتولوژیک و تعداد فولیکول ها بررسی گردید.
یافته هادر مقایسه با گروه PCOS، تزریق داخل تخمدانی PRP سبب کاهش معنی داری در سطح سرمی انسولین (0/01<p) و گلوکز (0/01<p) شد. گروه های دریافت کننده PRP کاهش معنی داری در مقدار شاخص مقاومت با انسولین (HOMA-IR) را نشان دادند (0/0001<p. یافته های بافت شناسی نشان داد تیمار تک دوز با PRP سبب بهبود وضعیت پاتولوژیک تخمدان از جمله افزایش معنی دار تعداد فولیکول های سالم (در همه مراحل تکاملی) و جسم زرد (0/0001<p) و کاهش معنی دار تعداد فولکیول های کیستیک شد (0/0001<p).
نتیجه گیریتزریق PRP می تواند سبب بهبود علائم PCOS از جمله مورفولوژی تخمدان و مقاومت به انسولین شود. با این حال مطالعات بیشتری برای بررسی مکانیسم های اثرگذاری PRP مورد نیاز است.
کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, پلاسمای غنی از پلاکت, مقاومت به انسولین, رت}Feyz, Volume:28 Issue: 2, 2024, PP 123 -131Background and AimPolycystic ovary syndrome (PCOS) is a multifaceted endocrine and infertility disorder characterized by symptoms such as insulin resistance, hyperandrogenism, anovulation, and ovarian cysts. This study aimed to examine the effect of intraovarian injection of platelet-rich plasma (PRP) on ovarian morphology and insulin resistance in a PCOS rat model.
MethodsIn this experimental study, 20 Wistar rats were divided into four groups (N=5): control, sham, PCOS, and PCOS group treated with PRP. PCOS was induced using 1 mg/kg of letrozole dissolved in 0.5% carboxymethyl cellulose. The PRP group received 35 microliters of PRP injected directly into both ovaries. After 14 days of treatment, serum insulin levels, blood glucose, and the insulin resistance index (HOMA-IR) were measured. Ovarian tissue sections were also examined for histopathological changes and follicle count.
ResultsIntraovarian injection of PRP led to a significant decrease in serum insulin levels (P<0.01) and glucose levels (P<0.01) compared to the PCOS group. The PRP-treated groups exhibited a significant reduction in the insulin resistance index (HOMA-IR) (P<0.0001). Histological analysis demonstrated that a single dose of PRP improved the ovarian pathological condition, resulting in a significant increase in healthy follicles at all developmental stages and corpus luteum (P<0.0001), along with a significant decrease in cystic follicles (P<0.0001).
ConclusionIntraovarian PRP injection may ameliorate PCOS symptoms, including ovarian morphology and insulin resistance. However, further studies are necessary to elucidate the underlying mechanisms of PRP's effectiveness.
Keywords: Polycystic Ovary Syndrome, Platelet-Rich Plasma, Insulin Resistance, Rat} -
زمینه و هدف
بی حرکتی مزمن نوعی استرس است که با القای استرس اکسیداتیو و التهاب و تغییر سطح نوروترانسمیترها در مغز، اختلالات رفتاری نظیر اضطراب و نقص حافظه را ایجاد می کند. در این تحقیق، اثر عصاره هیدروالکلی پوسته لیمو خشک (Citrus aurantifolia) را بر یادگیری و حافظه فضایی و رفتار شبه اضطرابی در رت های نر بالغ مواجه شده با بی حرکتی مزمن بررسی کردیم.
روش تحقیق:
در این مطالعه تجربی، 40 سر رت نر نژاد ویستار استفاده شد که به 4 گروه کنترل، لیمو، استرس و استرس-لیمو تقسیم شدند. برای القای استرس بی حرکتی، رت ها به مدت 21 روز متوالی هر روز 6 ساعت در مقیدکننده قرار گرفتند. عصاره لیمو خشک (mg/kg 400) نیز در همین مدت به صورت گاواژ به حیوانات تیمار شد. یادگیری و حافظه فضایی با استفاده از ماز آبی موریس و اضطراب با استفاده از ماز بعلاوه مرتفع سنجیده شد.یافته هاتیمار عصاره لیمو خشک باعث شد حیوانات مواجه شده با استرس بی حرکتی در مقایسه با گروه استرس، زمان و مسافت بیشتری در ربع دایره هدف در ماز آبی شنا کنند (P < 0.05). عصاره لیمو خشک، درصد ورود به بازوی باز (P < 0.01) و درصد زمان ماندن در بازوی باز (P < 0.05) ماز بعلاوه مرتفع را نیز در این حیوانات افزایش داد.
نتیجه گیریعصاره پوسته لیمو خشک، یادگیری و حافظه فضایی را در حیوانات مواجه شده با بی حرکتی مزمن بهبود بخشید و رفتار شبه اضطرابی را در آن ها کاهش داد. عصاره پوسته لیمو خشک احتمالا اثر حفاظت عصبی دارد.
کلید واژگان: اضطراب, استرس بی حرکتی مزمن, Citrus aurantifolia, رت, حافظه فضایی}Background and AimsChronic immobilization is a type of stress that causes behavioral disorders such as anxiety and memory deficits by inducing oxidative stress and inflammation and changing the level of neurotransmitters in the brain. In this research, we investigated the effect of the hydroalcoholic extract of dried lemon peel (Citrus aurantifolia) on learning, spatial memory, and anxiety-like behavior in adult male rats exposed to chronic immobilization.
Materials and MethodTo induce immobilization stress, the rats were placed in the restrainer for 6 hours every day for 21 consecutive days. Lemon extract (400 mg/kg) was also treated by gavage to the animals. Spatial learning and memory were assessed using the Morris blue maze, and anxiety was studied using an elevated plus maze.
ResultsThe lemon extract treatment made the animals exposed to immobilization stress swim more time and distance in the target quarter in the water maze compared with the stress group (P < 0.05). The extract increased the percentage of entry into the open arm (P < 0.01) and the percentage of time spent in the open arm (P < 0.05) of the elevated plus maze in these animals.
ConclusionDried lemon peel extract improved learning and spatial memory in animals exposed to chronic immobilization and reduced anxiety-like behavior in them. Dried lemon peel extract probably has a neuroprotective effect.
Keywords: Anxiety, Chronic immobilization stress, Citrus aurantifolia, Rat, Spatial memory} -
زمینه و هدف
هگزافلومورون، یک حشره کش بنزوئیل فنیل اوره، دارای اثر نفروتوکسیک در پستانداران است. امروزه استفاده از آنتی اکسیدان های گیاهی برای بهبود و پیشگیری مسمومیت با حشره کش ها بسیار گسترش پیدا کرده است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تاثیرات سیلیمارین، به عنوان آنتی اکسیدان گیاهی، در بهبود ضایعات ناشی از هگزافلومورون در کلیه موش صحرایی می باشد.
روش هادر این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی به صورت تصادفی به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند؛ گروه شاهد، گروه دریافت کننده سیلیمارین (mg/kg 200)، گروه درمانی 1 (هگزافلومورون با دوز mg/kg 22 و سیلیمارین با دز mg/kg100)، گروه درمانی 2 (هگزا فلومورون با دوز mg/kg 22 و سیلیمارین با دوز mg/kg 200) و گروه دریافت کننده هگزافلومورون (با دوز mg/kg 22). مدت گاواژ 28 روز بود. بعد از اتمام دوره گاواژ، از موش ها خونگیری شد و به منظور اخذ نمونه بافتی کلیه، مرگ بدون درد به آنها القا گردید. بررسی هیستوپاتولوژیک از لحاظ وجود ضایعات به صورت کیفی انجام شد.
یافته هاسیلیمارین غلظت اوره و کراتینین سرم افزایش یافته ناشی از هگزافلومورون را به طور معناداری کاهش داد (0/05>P). استفاده سیلیمارین تا حد زیادی از دژنرسانس واکوئولی و پرخونی ناشی از هگزافلومورون در کلیه جلوگیری کرد.
نتیجه گیریطبق یافته های حاضر، میتوان نتیجه گرفت که سیلیمارین با دوز mg/kg 200، به عنوان آنتی اکسیدان گیاهی، قادر است به طور معناداری از تغییرات منفی ناشی از سم هگزافلومورن در کلیه جلوگیری کند.
کلید واژگان: هگزافلومورون, سیلیمارین, کلیه, رت, آنتی اکسیدان}Feyz, Volume:28 Issue: 1, 2024, PP 17 -24Background and AimHexaflumuron, a benzoylphenylurea insecticide, has nephrotoxic effects in mammals. The use of plant antioxidants to improve and prevent poisoning with insecticides has gained popularity. This study aims to evaluate the effects of silymarin, an herbal antioxidant, in ameliorating the lesions caused by hexaflumuron in rat kidneys.
MethodsIn this experimental study, 40 rats were randomly divided into five groups (n=8): a control group, a group receiving silymarin (200 mg/kg), treatment group 1 (hexaflumuron at 22 mg/kg and silymarin at 100 mg/kg), treatment group 2 (hexaflumuron at 22 mg/kg and silymarin at 200 mg/kg), and a group receiving hexaflumuron (at 22 mg/kg). The gavage lasted for 28 days. After the gavage period, the blood sample was collected from the rats, and kidney tissue samples were obtained post-euthanasia. Histopathological examination was qualitatively conducted to assess lesion presence.
ResultsSilymarin significantly reduced the elevated concentrations of serum urea and creatinine induced by hexaflumuron (P<0.05). The use of silymarin largely mitigated vacuolar degeneration and hyperemia caused by hexaflumuron in the kidneys.
ConclusionBased on the findings, it can be inferred that silymarin at a dose of 200 mg/kg, as an herbal antioxidant, effectively prevents the adverse changes induced by hexaflumuron in the kidneys.
Keywords: Hexaflumuron, Silymarin, kidney, Rat, Antioxidant} -
مقدمه
در این تحقیق، اثر عصاره هیدرواتانلی زنیان و کارون (از ترکیبات موجود در زنیان) بر یادگیری و حافظه فضایی و اضطراب در رت های نر بالغ مواجه شده با استرس بی حرکتی مزمن بررسی شد.
روش بررسیدر این مطالعه از 60 سر رت استفاده شد و حیوانات به 6 گروه (هر گروه 10 رت تقسیم شدند). رت ها برای مواجهه با استرس، هر روز 6 ساعت به مدت 21 روز متوالی در مقیدکننده قرار گرفتند و کارون (mg/kg 20) و عصاره زنیان (mg/kg 500) را به صورت گاواژ دریافت نمودند. یادگیری و حافظه فضایی با استفاده از ماز آبی موریس و اضطراب توسط ماز به علاوه مرتفع ارزیابی شد. مطالعات آماری با استفاده از SPSS version.16 و تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق One-way ANOVA و Tukey انجام گرفت.
نتایجبی حرکتی مزمن باعث شد رت ها در ماز آبی موریس در مقایسه با گروه کنترل، زمان (0/01 P <) و مسافت (0/05 <p) بیشتری را برای رسیدن به سکوی پنهان طی کنند و زمان و مسافت کمتری را در ربع دایره هدف شنا کنند (0/05 <p). درصد ورود به بازوی باز (0/001 <p) در ماز به علاوه مرتفع و درصد زمان ماندن در این بازو (0/01 <p) نیز در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود. تیمار کارون موجب بهبود عملکرد رت های استرسی در ماز موریس شد اما عصاره زنیان اثری بر نقص حافظه حیوانات استرسی نداشت. تیمار عصاره زنیان و کارون موجب افزایش درصد ورود به بازوی باز و درصد زمان ماندن در بازوی باز در حیوانات مواجه شده با استرس شد.
نتیجه گیریعصاره زنیان و کارون، رفتار اضطرابی را در رت های مواجه شده با استرس بی حرکتی مزمن کاهش می دهند و تیمار کارون از بروز نقص حافظه در این حیوانات جلوگیری می کند. احتمالا زنیان (تا حدی از طریق کارون) در کاهش آسیب های ناشی از استرس در سیستم عصبی موثر باشد.
کلید واژگان: کارون, زنیان, استرس بی حرکتی مزمن, اضطراب, اختلالات حافظه, رت}Journal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:31 Issue: 9, 2023, PP 7051 -7061IntroductionIn this study, we examined the impact of a hydroethanolic extract derived from ajwain and carvone (a compound present in ajwain), on learning, spatial memory, and anxiety levels in adult male rats that were chronically immobilized.
MethodsThere were 60 rats used in this study, divided into six groups of 10 rats each. To expose stress, 30 rats (in 3 groups including Stress, Stress-Carvone, and Stress-Ajwain groups) were placed in a restrainer for 6 hours every day for 21 consecutive days. Stress-Carvone and Stress-Ajwain groups received carvone (20 mg/kg) and ajwain extract (500 mg/kg) by gavage respectively. Thirty rats were also used in three groups (Control, Carvone, and Ajwain groups). Spatial learning and memory were studied using the Morris water maze, and anxiety was assessed by the elevated-plus maze.
ResultsCompared to the control group, chronic immobilization caused the rats to swim a longer time (P < 0.01) and distance (P < 0.05) to reach the hidden platform, and a shorter time and distance to swim in the target quarter (P < 0.05) in the Morris water maze. The percentage of entering the open arm in the elevated plus maze (P < 0.001) and the percentage of time staying in this arm (P < 0.01) were lower than the control group. The carvone improved the performance of stressed animals in the Morris maze, but the ajwain extract had no effect on the memory deficit of stressed animals. Furthermore, treating ajwain extract and carvone increased the percentage of entry into the open arm and the percentage of time spent in the open arm in animals exposed to stress.
ConclusionAjwain extract and carvone reduce anxiety behavior in rats exposed to chronic immobility stress; carvone treatment prevents memory impairment in these animals. It is possible that the extract of ajwain (partially through carvone) is effective in reducing damage caused by stress in the nervous system.
Keywords: Carvone, Ajwain, Chronic immobilization stress, Anxiety, Memory Disorders, Rat} -
زمینه و هدف
تمایل به افزایش خطر ابتلا به زوال عقل در بیماران مبتلا به پریودنتیت وجود دارد ولی حالت عکس آن یعنی نقش بیماری آلزایمر بر بیماری پریودنتال هنوز نامشخص است، بنابراین در این مطالعه تاثیر بیماری آلزایمر تجربی بر سلول های التهابی پریودنتال، فیبرهای کلاژن و عروق جدید در رت های نر مورد بررسی قرار گرفت.
روش کاردر این مطالعه تجربی، 16 سر رت نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-230 گرم، به صورت تصادفی، به 2 گروه کنترل (سالین) و گروه تحت تیمار با 3 میلیگرم/ کیلوگرم استرپتوزوتوسین (تزریق دو طرفه در بطنهای جانبی، با حجم10 میکرولیتر، در هر دو گروه) تقسیم شدند. پس از 4 هفته تیمار، در دو گروه آزمایش ماز آبی موریس بعمل آمد. سپس نمونه برداری از پاپیلای اطراف دو دندان برش دهنده مرکزی موش ها با بیهوشی عمیق انجام شد. نمونه ها پس از ثابت شدن و تهیه بلوک پارافین، برش های 5 میکرونی سریالی تهیه شد. پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ایوزین، میزان سلول های التهابی (ایوزینوفیل، ماست سل، سلول های پلی مورفونوکلیر)، رگ زایی و فیبروبلاست به کمک میکروسکوپ شمارش شدند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون T مستقل تحلیل شد.
یافته هانتایج بدست آمده نشان داد که بیماری آلزایمر موجب افزایش سلول های التهابی پریودنتال، فیبرهای کلاژن و عروق جدید در لثه موش ها می شود که تفاوت این تغییرات بین گروه تجربی و کنترل در همه پارامترها معنی دار بود (p< 0.00).
نتیجه گیریبرطبق این یافته ها بیماری آلزایمر موجب بروز و یا تشدید التهاب و افزایش نرخ بیماری های پریودنتال در موش می شود و ممکن است همین اثر را هم در انسان داشته باشد.
کلید واژگان: بیماری آلزایمر, سلول های التهابی, بیماری پریودنتال, فیبرهای کلاژن, رت}Background &
objectivesThere is a tendency to increase the risk of dementia in patients with periodontitis, but the opposite, the role of Alzheimer's disease on periodontal disease is still unclear, so in this study, the effect of experimental Alzheimer's disease on periodontal inflammatory cells, collagen fibers and neovascularization was investigated in male rats.
MethodsIn this experimental study, 16 Wistar male rats (230-250 grams) were randomly divided into 2 groups; control (saline) and streptozotocin 3 mg/kg (bilateral ICV injection, with a volume of 10 μl, in both groups). After 4 weeks of treatment, two groups were tested with the Morris water maze. Then the rats were killed by deep anesthesia and sampling from the papilla around the two central incisor teeth was done. Samples were fixed and the paraffin block was prepared, serial 5-micron slices were made with a microtome. After hematoxylin & eosin staining, the number of inflammatory cells (PMNs, eosinophils, and mast cells), angiogenesis, and fibroblasts were counted using a microscope (400×). Data were analyzed using SPSS 21 software and an independent T-test.
ResultsThe results showed that Alzheimer's disease causes an increase in periodontal inflammatory cells, collagen fibers and new vessels in the gums of mice, and the difference between these changes between the experimental and control groups was significant in all parameters (p<0.00).
ConclusionAccording to these findings, Alzheimer's disease causes or aggravates inflammation and increases the rate of periodontal diseases in rat and may have the same effect in humans.
Keywords: Alzheimer's Disease, Inflammatory Cells, Periodontal Disease, Collagen Fibers, Rat} -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و یکم شماره 7 (پیاپی 162، Jul 2023)، صص 577 -584مقدمه
واریکوسل با گشادشدگی غیرعادی در ورید تستیکولار مشخص شده و باعث هایپوکسی، تجمع رادیکال های آزاد، افزایش تولید سیتوکین های پیش التهابی می شود. به نظر می رسد گروهی از گیرنده های سیتوپلاسمی به نام اینفلامازوم (NLRP3) nod-like receptor family, pyrin domain containing3 در طی واریکوسل فعال شده و در پاتوژنز آن دخیل است.
هدفهدف ما تعیین زمان بیان اینفلامازوم NLRP3 در بافت بیضه به دنبال القای واریکوسل است.
مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی از 36 رت بالغ نژاد ویستار (8 هفته، 200-250 گرم) استفاده شد. برای القای واریکوسل، ورید کلیوی چپ به صورت نسبی بسته شد. سطح mRNA ژن های NLRP3،apoptosis-associated speck-like protein containing a caspase recruitment domain و caspase-1 با استفاده ازreal-time polymerase chain reaction ، 1، 2، 4، 8 و 12 هفته بعد از القای واریکوسل بررسی شد.
نتایجنتایج نشان داد بیان ژن اجزای اینفلامازوم NLRP3 شامل NLRP3،apoptosis-associated speck-like protein containing a caspase، recruitment domain و caspase-1 تغییر معنی داری 1، 2، 4 و 8 هفته بعد از جراحی نشان نداد (09/0 = p). 12 هفته بعد از القای واریکوسل سطح بیان ژن ها به صورت معنی داری افزایش یافت (02/0 = p).
نتیجه گیرینتایج ما مدارک روشنی را در خصوص فعال شدن اینفلامازوم ها 12 هفته بعد از جراحی در بافت بیضه را نشان داد، که این مدت زمان جهت بررسی فعالیت NLRP3 در رت مدل واریکوسل الزامی است.
کلید واژگان: واریکوسل, اینفلامازوم, NLRP3, رت}BackgroundVaricocele is characterized by abnormal dilation of the testicular vein, which results in hypoxia, the accumulation of reactive oxygen species, and the production of proinflammatory cytokines. It seems that a group of cytosolic receptors named nod-like receptor family, pyrin domain containing 3 (NLRP3) inflammasome, is activated and involved in the pathogenesis of varicocele.
ObjectiveWe aim to determine the time course of NLRP3 inflammasome expression in the testis tissue following varicocele induction.
Materials and MethodsIn this experimental study, 36 adult Wistar rats (8 wk, 200-250 gr) were used. For the varicocele induction, the left renal vein was partially ligated. The mRNA levels of NLRP3, apoptosis-associated speck-like protein containing a caspase recruitment domain, and caspase-1 were evaluated by real-time polymerase chain reaction at 1, 2, 4, 8, and 12 wk after varicocele induction.
ResultsResults showed that the gene expression of NLRP3 inflammasome component including NLRP3, apoptosis-associated speck-like protein containing a caspase recruitment domain, and caspase-1 did not alter during week 1, 2, 4, and 8 after operation (p = 0.09). 12 wk after varicocele induction, gene expression levels were significantly up-regulated (p = 0.02).
ConclusionOur data provides clear evidence that varicocele stimulates inflammasome activation in the testis tissue 12 wk after the operation, and this time is required for investigating NLRP3 activity in the varicocele rat model.
Keywords: Varicocele, Inflammasomes, NLRP3, Rat} -
زمینه و هدف
حفظ ظرفیت بیوژنز میتوکندری در دوران سالمندی یک عامل کلیدی جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری های وابسته به سالمندی به شمار می رود. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و دریافت عصاره زالزالک بر بیان پروتیین های فعال کننده گیرنده تکثیری گامای پراکسی زوم (PGC-1α) و عامل نسخه برداری A میتوکندریایی (TFAM) در عضله نعلی رت های سالمند بود.
روش کار36 سر رت سالمند به صورت تصادفی در چهار گروه (هر گروه 9 سر) کنترل، تمرین، عصاره و تمرین+ عصاره (ترکیبی) تقسیم شدند. پروتکل تمرین تناوبی شدید شامل اجرای 6 تا 9 ست 5 دقیقه ای دویدن بود که 4 دقیقه آن با سرعت 16 متر/دقیقه و یک دقیقه پایانی هر ست با سرعت 25 متر/دقیقه با رعایت اصل اضافه بار اجرا شد. در طی مداخله، مقدار 100 میلی گرم بر کیلوگرم در روز عصاره زالزالک به رت های گروه های دریافت عصاره و ترکیبی داده شد. سطح پروتیین های PGC-1αو TFAM در عضله نعلی با روش وسترن بلات اندازه گیری شد.
یافته هامقادیر پروتیین PGC-1α پس از 8 هفته به ترتیب در گروه های ترکیبی، تمرین تناوبی و سپس گروه عصاره بهطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. مقادیر پروتیین TFAMپس از 8 هفته، در گروه عصاره به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و در گروه های تمرین و ترکیبی بالاتر از سایر گروه ها بود (0/05>p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که اجرای تمرین تناوبی به همراه دریافت عصاره زالزالک در مقایسه با سایر مداخله ها به تنهایی، رویکرد کارآمدتری برای بهبود ظرفیت اکسایشی میتوکندریایی است.
کلید واژگان: زالزالک, تمرین تناوبی شدید, بیوژنز میتوکندریایی, رت, سالمند}Background & objectivesMaintaining the capacity of mitochondrial biogenesis during aging is considered a key factor to prevent the development of age-related diseases. this study aimed to investigate the effect of 8-weeks of high-intensity interval training (HIIT) and hawthorn extract on the peroxisome proliferator- activated receptor-γ gamma coactivator-1α (PGC-1α) and mitochondrial transcription factor A (TFAM) proteins levels in the soleus muscle of aged rats.
MethodsThirty-six aged rats were randomly and equally assigned into control (CON), HIIT, extract or combined (COM, HIIT+ extract) groups. The HIIT protocol consisted of 6 to 9 sets×5-min of running on a treadmill, which was performed 4 minutes at 16 m/min and one minuteat a speed velocity of 25 m/min, 5 times a week for 8 weeks. Over the intervention period, rats in the extract and COM groups received 100 mg/kg per day hawthorn. After the interventions, TFAM and PGC-1α protein expression levels were detected in the soleus muscle using the western blotting method.
ResultsThere was a significant increase in PGC-1α for all interventions when compared to the CON, although this increase in the COM was significantly higher than the other groups. After 8 weeks , there was a significant increase in TFAM level in extract group compared to CON,also, the training groups had more effects on this marker in comparison to the former intervention (p>0.05).
ConclusionIt seems that, 8-weeks of the HIIT+ intake hawthorn is a more efficient approach in improving mitochondrial oxidative capacity compared to HIIT and extract alone.
Keywords: Hawthorn, High Intensity Interval Training, Mitochondrial Biogenesis, Rat, Aging} -
سابقه و هدف
دیابت نوعی اختلال متابولیک است که ساختار و عملکرد دستگاه های بدن از جمله میوکارد را تحت تاثیر قرار می دهد که به آن کاردیومیوپاتی دیابتی گفته می شود. با این حال با توجه به نقش فعالیت ورزشی در پیشگیری و درمان عوارض دیابت، تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر بیان بافتی miRNA-1 و miRNA-21 در بطن چپ رت های نر دیابتی طی دی و بهمن 1400 در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد.
روش کاردر یک طرح تحقیقی تجربی، 20 سر رت نر بالغ (سن: 3/0 ± 12 هفته؛ وزن: 12 ± 234 گرم) نژاد ویستار انتخاب و پس از دریافت رژیم غذایی پرچرب (حاوی 45 درصد چربی) و القای دیابت با تزریق استرپتوزوتوسین به طور تصادفی در دو گروه همگن 10 سری شامل دیابتی و دیابتی با تمرین تناوبی شدید (T) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته و پنج روز هفته، برنامه HIIT را روی نوارگردان الکترونیکی هوشمند اجرا کردند. تمرین HIIT با شدت 90-85 درصد سرعت بیشینه در 12-6 وهله دو دقیقه ای و با تناوب های استراحت فعال سه دقیقه ای با شدت 30 درصد VO2max اعمال شد. در انتهای قرارداد تمرین، تمامی موش ها 48 ساعت پس از آخرین مداخله به روش بدون درد برای بررسی تغییرات بیان ژن miR-1، miR-21 روش real-time PCR در بافت بطن چپ قلب بی هوش و جراحی شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد بیان نسبی کمی miRNA-1 در گروه HIIT + دیابت (0/000001 ± 0/00005) و کنترل دیابت (0/000005 ± 0/00018) و بیان نسبی کمی miRNA-21 در گروه HIIT + دیابت (0/000001 ± 0/00025) و کنترل دیابت (0/000016 ± 0/00011) بود. همچنین هشت هفته تمرین HIIT باعث افزایش معنا دار بیان نسبی miRNA-21 (0/001 =P) و کاهش بیان miRNA-1 (0/002 =P) در رت های دیابتی شد و در مقابل نتایج نشان داد که پس از هشت هفته ابتلا به دیابت بیان نسبی miRNA-21 به طور معنا داری کاهش و بیان miRNA-1 افزایش یافته است (0/01 =P).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد ارزیابی بیان miRNA-1 و miRNA-21 بعد از تمرین های ورزشی ممکن است شاخص مناسبی برای ارزیابی سازگاری های قلبی- عروقی و به ویژه هایپرتروفی ناشی از تمرین ها باشد.
کلید واژگان: تمرین های تناوبی شدید, miRNA-1, miRNA-21, بافت قلب, رت, دیایت}Background and AimDiabetes is a group of metabolic disorders that affect the structure and function of other organs in the body, such as the myocardium, and is referred to as cardiomyopathy. However, due to the role of exercise in preventing and treating diabetes complications, the present study was performed to determine the effect of diabetes and high- intensity interval training (HIIT) on tissue expression of miRNA-1 and miRNA-21 in the left ventricle of diabetic male rats.
MethodsIn this experimental study, twenty adult Wistar male rats were selected and randomly divided into two groups: diabetic and diabetic with HIIT (T) protocols. Accordingly, the rats underwent the HIIT program on smart electronic tape recorders for eight weeks, five days a week. HIIT training was performed with an intensity of 90-85% of maximum speed 6-12 times for 2 minutes and with 3-minute active rest intervals with an intensity of 30% VO2max. At the end of the study contract, all rats were anesthetized and operated on 48 hours after the last intervention without a painless method to determine changes in miR-1 and miR-21 gene expression by real-time PCR in left ventricular tissue.
ResultsThe results showed that the quantitative relative expression of miRNA-1 in the HIIT + diabetes group was (0.00005 ± 0.000001) and diabetes control (0.00018 ± 0.000005). The Quantitative relative expression of miRNA-21 in the HIIT + diabetes group was (0.00025 ± 0.000001) and in the diabetes control group (0.00011 ± 0.000016). Eight weeks of HIIT training significantly increased the relative expression of miRNA-21 and decreased the expression of miRNA-1 in diabetic rats (P < 0.05). In contrast, the results showed that after eight weeks of diabetes, the relative expression of miRNA-21 decreased significantly, and the expression of miRNA-1 increased (P < 0.05).
ConclusionBased on the results of this study, it seems that miRNA-210 can be used as an indicator to assess the adaptations associated with exercise training.
Keywords: High- Intensity Interval Training, miRNA-1, miRNA-21, rats, diabetes} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 6 (پیاپی 186، بهمن و اسفند 1401)، صص 2371 -2380مقدمه
عدم تحرک جسمی و رژیم های غذایی با کالری بالا باعث چاقی و بیماری های متابولیکی مرتبط شده است، بنابراین؛ هدف از این پژوهش بررسی تاثیر القاء چاقی به همراه تمرین استقامتی و تغییر رژیم غذایی بر تغییرات وزن و نیمرخ لیپیدی موش های نر نژاد ویستار بود.
روش کارروش تحقیق از نوع آزمایشگاهی بود. آزمودنی ها تحقیق شامل 25 سر موش صحرایی نژاد ویستار با دامنه سنی 8 تا 12 هفته بودند که به 5 گروه کنترل و تجربی تقسیم به روش نمونه گیری انتخابی هدفدار با توجه به شرایط وزنی و سنی شدند. در مرحله اول 4 روز بعد از دوره شیرخواری برنامه غذایی در جهت چاق شدن رت ها آغاز شد. از تردمیل 5 بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. برنامه تمرینی آزمودنی ها 30 دقیقه در هر روز، برای مدت 8 هفته با سرعت 8 متر بر دقیه بود. از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یک راهه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که که بین پیش آزمون و پس آزمون میانگین وزن گروه چاق + رژیم استاندارد + هوازی (135/0= p) و گروه چاق + رژیم استاندارد (06/0= p) تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میانگین های HDL در هیچکدام از گروه ها، تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین میانگین های LDL در گروه کنترل با دیگر گروه ها، تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که ورزش استقامتی زمانی روی کنترل وزن اثرگذار می باشد که رژیم غذایی غیر پرچرب لحاظ شده باشد.
کلید واژگان: تمرین استقامتی, رژیم غذایی, نیمرخ لیپیدی, رت, چاقی}IntroductionPhysical inactivity and high-calorie diets have caused obesity and related metabolic diseases, therefore; The aim of this study was to investigate the effect of obesity induction along with endurance training and diet change on weight changes and lipid profiles of male Wistar rats.
MethodsThe research method was laboratory type. The research subjects included 25 Wistar rats with an age range of 8 to 12 weeks, which were divided into 5 control and experimental groups by targeted selective sampling according to weight and age conditions. In the first stage, 4 days after the weaning period, the food program was started to fatten the rats. A 5-band treadmill was used for endurance training. The training program of the subjects was 30 minutes per day for 8 weeks at a speed of 8 meters per minute. Dependent t-test and one-way analysis of variance were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that there is no significant difference between the pre-test and post-test of the average weight of the obese group + standard diet + aerobics (p = 0.135) and the obese group + standard diet (p = 0.06). Also, there is no significant difference between HDL averages in any of the groups, but there is a significant difference between LDL averages in the control group and other groups (p<0.001).
ConclusionIt seems that endurance exercise has an effect on weight control when a low-fat diet is included.
Keywords: Endurance training, Diet, lipid profile, Rat, Obesity} -
سابقه و هدف
یایسگی فرآیندی است که با قطع عملکرد دایمی تخمدان در زنان اتفاق می افتد و عوارض متعددی در پی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف ویتامین D با پوشش کیتوزان همراه با شش هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های آنتی اکسیدانی بافت هیپوکامپ رت های اواریکتومی شده بود.
مواد و روش ها24 سر موش صحرایی، به طور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. پس از ایجاد اوارکتومی، رت ها به گروه های ویتامین D با پوشش کیتوزان یایسه، گروه تمرین یایسه، گروه ویتامین D با پوشش کیتوزان و تمرین یایسه و گروه کنترل یایسه تقسیم شدند. گروه تمرین 5 روز در هفته به مدت 6 هفته تمرین مقاومتی را انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، هیپوکامپ از مغز جدا شد و از طریق تکنیک الایزا، مقادیر سوکسینات دهیدروژناز (SOD)، مالون دی آلدیید (MDA) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) پروتیین سنجی شدند. برای مقایسه گروه ها از آزمون آنووای یک راهه در سطح آلفای 05/0 استفاده شد.
نتایجمقادیر SOD آن به طور معناداری در گروه تمرین - ویتامین D با پوشش کیتوزان نسبت به گروه های ویتامین D با پوشش کیتوزان و گروه کنترل یایسه بیشتر بود (0/05<P). TAC در گروه تمرین - ویتامین D با پوشش کیتوزان به طور معناداری بیشتر از گروه های تمرین و گروه کنترل یایسه بود (0/05<P). همچنین غلظت MDA در گروه تمرین به طور معناداری بیشتر از گروه ویتامینD با پوشش کیتوزان بود (0/05<P).
نتیجه گیریتمرین مقاومتی از افزایش استرس اکسیداتیو جلوگیری می کند و زمانی که تمرین مقاومتی با مصرف همزمان ویتامین D با پوشش کیتوزان همراه شود، به خاطر اثر آگونیستی احتمالی تاثیر بیشتری در کاهش عوارض یایسگی و استرس اکسیداتیو زنان یایسه خواهد داشت.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, اواریکتومی, رت, شاخص های آنتی اکسیدانی, هیپوکامپ}Feyz, Volume:26 Issue: 4, 2022, PP 378 -387BackgroundMenopause is a process that occurs with the permanent cessation of ovarian function in women and has many complications. This study aimed to investigate the effect of vitamin D with chitosan coating along with six weeks of resistance training on the antioxidant indices of the hippocampal tissue of ovariectomized rats.
Materials and Methods24 rats were randomly divided into 4 groups of 6. After ovariectomy, rats were divided into menopausal chitosan-coated vitamin D groups, menopausal exercise group, chitosan-coated vitamin D group and menopausal exercise, and menopausal control group. The training group did resistance training 5 days a week for 6 weeks. 24 hours after the last training session, the hippocampus was separated from the brain and the amounts of succinate dehydrogenase (SOD), malondialdehyde (MDA) and total antioxidant capacity (TAC) were measured by ELISA technique. To compare the groups, one-way ANOVA test was used at the alpha level of 0.05.
ResultsSOD values were significantly higher in the chitosan-coated vitamin D exercise group than the chitosan-coated vitamin D and menopausal control groups (P<0.05). TAC in the exercise-vitamin D group with chitosan coating was significantly higher than the exercise groups and the postmenopausal control group (P<0.05). Also, the MDA concentration in the exercise group was significantly higher than the vitamin D group with chitosan coating (P<0.05).
ConclusionResistance training prevented the increase of oxidative stress and when resistance training is combined with the simultaneous consumption of vitamin D with chitosan coating, due to the possible agonistic effect, it will have a greater effect in reducing menopausal complications and oxidative stress in postmenopausal women.
Keywords: Resistance training, Ovariectomy, Rat, Antioxidant indices, Hippocampus} -
پیش زمینه و هدف
سرب (Pb) یک فلز سنگین سمی است که باعث عوارض نامطلوبی بر سلامتی انسان ها و حیوانات می شود. N -استیل سیتیین (NAC) به عنوان یک ترکیب آنتی اکسیدانی، آسیب های بافتی و التهابات را کاهش می دهد. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات N-استیل سیتیین بر بیان ژن های IL-10 و TGF-β در ریه رت های مواجهه یافته با سرب (Pb) بود.
مواد و روش کاردر این مطالعه شبه تجربی رت ها به طور تصادفی در پنج گروه شامل 1) کنترل، 2) دوز حاد سرب، 3) دوز حاد سرب+ دوز پیوسته NAC، 4) دوز مزمن سرب و 5) دوز مزمن سرب و دوز پیوسته NAC تقسیم بندی شدند. دوز حاد سرب (70 mg/kg) در روز اول مطالعه، دریافت شد. دوز مزمن سرب (2 mg/kg) و مصرف پیوسته NAC (50 mg/kg) هر روز طی چهار هفته صورت گرفت. N -استیل سیتیین و سرب هردو در آب استریل حل شده و به صورت گاواژ خوراکی در رت ها مصرف شد. آنالیز هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی بافت ها با هماتوکسیلین و ایوزین (H&E) انجام شد. روش qRT-PCR و آزمون های آماری One-Way ANOVA با سطح معنی داری P<0.05 برای ارزیابی بیان ژن های IL-10 و TGF-β استفاده شدند.
یافته هاسرب در دوزهای حاد و مزمن باعث التهاب بافتی شد. آنالیز با qRT-PCR، کاهش معنی دار بیان IL-10 و افزایش معنی دار بیان TGF-β را نشان داد. در حالی که مصرف NAC به همراه سرب، باعث کاهش التهاب، افزایش بیان IL-10 و کاهش بیان TGF-β در ریه رت ها شد.
نتیجه گیرینتایج ما پیشنهاد می کند که N -استیل سیتیین می تواند از طریق کاهش التهاب از ریه در برابر سمیت سرب، محافظت کند.
کلید واژگان: IL-10, ریه, N -استیل سیتئین, سرب, رت, التهاب}Background & AimsLead (Pb) is a toxic heavy metal which causes adverse health effects on humans and animals. N-acetylcysteine (NAC), as an antioxidant agent, decreases tissue damages and inflammations. The aim of this study was to evaluate the effects of N-acetylcysteine on the expression of IL-10 and TGF-β genes in the lung of rats exposed to Pb.
Materials & MethodsIn this interventional quasi-experimental study, the rats were randomly divided into 5 groups, including 1) control, 2) acute dose of Pb, 3) acute dose of Pb + continuous administration of NAC, 4) chronic dose of Pb, and 5) chronic dose of Pb + continuous administration of NAC. Acute dose of Pb (70 mg/kg) was administrated on the first day of the study. Chronic dose of Pb (2 mg/kg) and Continuous administration of N-acetylcysteine (50 mg/kg) was used every day for 4 weeks. Both N-acetylcysteine and Pb were dissolved in sterile water and administrated to rats orally by gavage. Histopathological analysis was performed by tissues staining with hematoxylin-eosin (H&E). qRT-PCR method and one-Way ANOVA statistical tests with a significant level of P<0.05 were used to evaluate the expression of IL-10 and TGF-β genes.
ResultsPb induced inflammation in acute and chronic doses. qRT-PCR analysis showed a significant decrease in IL-10 and a significant increase in TGF-β expressions. However, administration of NAC with Pb led to a decrease in inflammation by upregulation of IL-10 and downregulation of TGF-β genes in the lungs of rats.
ConclusionOur results suggest that N-acetylcysteine can protect the lungs against Pb toxicity by reducing inflammation.
Keywords: IL-10, Lung, N-acetylcysteine, Pb, Rat, TGF-β} -
زمینه و اهداف
تغییر وضعیت آنتی اکسیدانی و تغییرات غلظت فاکتورهای التهابی از طریق فعالیت بدنی و مکمل ها به عنوان یک بحث مبهم برای محققین است. این پژوهش با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی همراه با ژل رویال بر سیستم اکسیداتیو بافت هیپوکمپ موش های صحرایی مبتلا به آلزایمر مدل تری متیلتین انجام شد.
روش بررسیتعداد 60 سر رت نر بالغ به طور تصادفی به شش گروه شامل 1) کنترل سالم؛ 2)کنترل آلزایمر؛ 3) شم؛ 4) ژل رویال؛ 5) تمرین؛ و 6) تمرین+ژل رویال تقسیم شدند. گروه های تحت مداخله تمرین به مدت هشت هفته، سه جلسه تمرینات مقاومتی انجام دادند. همچنین گروه های مصرف کننده ژل رویال حل شده در نرمال سالین را به مدت هشت هفته با دوز روزانه mg/kg100 به صورت صفاقی دریافت کردند. به منظور بررسی تغییرات بیان ژن SOD، GPX و CAT بافت هیپوکمپ از تکنیک qRT-PCR استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که بیان ژن SOD در گروه تمرین مقاومتی و همچنین گروه تمرین+ ژل رویال به نسبت گروه کنترل سالم افزایش معناداری داشت (001/0=p). بیان ژن GPX در گروه تمرین مقاومتی و همچنین تمرین+ ژل رویال به نسبت گروه کنترل آلزایمر و کنترل سالم افزایش معناداری داشت (001/0=p). در گروه تمرین+ ژل رویال به نسبت گروه کنترل سالم، افزایش معناداری در بیان CAT ایجاد شد (015/0=p). در گروه آلزایمر به نسبت گروه کنترل سالم کاهش معناداری در CAT وجود دارد (038/0=p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد ترکیب مداخله فعالیت ورزشی به همراه ژل رویال می تواند اثرات مثبت و مشهودتری بر سیستم آنتی اکسیدانی رت های آلزایمری بگذارد.
کلید واژگان: ژل رویال, تمرین مقاومتی, استرس اکسیداتیو, آلزایمر, رت}EBNESINA, Volume:24 Issue: 2, 2022, PP 4 -16Background and aimsChanges in the antioxidant status and changes in the concentration of inflammatory factors through physical activity and supplements are a vague argument for researchers. The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of resistance training (RT) with royal jelly (RJ) on the oxidative system of hippocampal tissue in rats with Alzheimer's disease (AD) induced by trimethylettin.
MethodsA total of 60 adult male rats were randomly divided into six groups: 1) Healthy control; 2) AD control; 3) Sham; 4) RJ; 5) RT; and 6) RT+RJ. The RT groups performed three sessions of RT for eight weeks. The RJ groups received 100mg/kg/day RJ dissolved in normal saline by intraperitoneal injection for eight weeks. qRT-PCR technique was used to evaluate changes in SOD, GPX, CAT gene expression of hippocampal tissue.
ResultsThe results showed that the expression of SOD gene in either the RT and the RT+RJ groups had a significant increase compared to the healthy controls (p=0.001). GPX gene expression in either the RT and the RT+RJ groups was significantly increased compared to the AD controls as well as healthy controls (p=0.001). There was a significant increase in CAT expression in the RT+RJ group compared to the healthy controls (p=0.015). There was a significant decrease in CAT in the AD controls compared to the healthy controls (p=0.038).
ConclusionIt seems that the combination of exercise intervention with RJ may have more positive and obvious effects on the antioxidant system in rats with AD.
Keywords: royal jelly, Resistance Training, Oxidative, Alzheimer Disease, Rats} -
زمینه و هدف
دیابت نوعی بیماری متابولیکی است که با هیپوگلیسمی ، هیپولیپیدی و اختلال عملکرد کبد مرتبط می باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات عصاره هیدروالکلی سیاه دانه و عسل (دوسین) بر میزان آنزیم های کبدی (AST,ALT,ALP) در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شده است.
مواد و روش ها70 سر موش صحرایی نر بالغ با وزن تقریبی 220-200 گرم ، به 7 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل :هیچ دارویی دریافت نکرد. گروه شاهد فقط حلال عصاره دریافت کرد . .گروه های تجربی 1 و 2: حیوانات این گروه به ترتیب g/kg 4و2عصاره هیدروالکلی سیاه دانه و عسل (دوسین) دریافت کردند، گروه تجربی 3 شاهد دیابتی : حیوانات این گروه mg/kg70 استرپتوزوتوسین به صورت درون صفاقی دریافت کردند، گروه های تجربی 5و4: حیوانات این گروه ابتدا استرپتوزوتوسین و سپس g/kg4و2 عصاره دریافت کردند. تیمار به مدت 21 روز انجام شد و در پایان دوره آزمایش نمونه های خونی جمع آوری و سطح سرمی آنزیم های کبدی(AST,ALT,ALP) اندازه گیری شد .
یافته هانتایج نشان میدهد میزان آنزیم های AST و ALP به ترتیب در گروه های تجربی 5و4در مقایسه با گروه تجربی 3(شاهد دیابتی) و در گروه های تجربی 1و 2 در مقایسه با گروه های کنترل و شاهد در سطح 05/0>pکاهش معنی داری را نشان می دهند .درگروه تجربی 3(شاهد دیابتی) میزان آنریم های AST و ALP ، افزایش معنی داری نسبت به گروه های کنترل و شاهد نشان داد..
نتیجهاین تحقیق نشان داد عصاره هیدروالکلی سیاه دانه و عسل (دوسین) احتمالا به دلیل داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی اثرات مخرب دیابت برتغییر در میزان آنزیم های کبدی را بهبود می بخشد.
کلید واژگان: سیاهدانه, عسل, AST, ALT, ALP, استرپتوزوتوسین, رت}ProposeDiabetes is a metabolic disease associated with hypoglycemia, hypolipidemia, and liver dysfunction.The aim of this study was to evaluate the effects of hydroalcoholic extract of black seed and honey (dozin) on liver enzymes (AST, ALT, ALP) in streptozotocin-induced diabetic rats.
Material70 adult male rats weighing approximately 220-200 g were divided into 7 groups: Control group: did not receive any medication. The sham group received only solvent. Experimental group 1 and 2: Animals in this group received 2 and 4 g / kg of hydroalcoholic extract of black seed and honey (dosin), respectively. Experimental group 3 received streptozotocin intraperitoneally as diabetic group : Animals in this group received 70 mg / kg of streptozotocin intraperitoneally, experimental group 4 and 5, Animals in this group first received streptozotocin and then 2 and 4 g / kg of extracts. Rats were treated for 21 days and at the end of the experimental period, blood samples were collected and serum levels of liver enzymes (AST, ALT, ALP) were measured.
FindingsThe results show that the levels of AST and ALP enzymes in experimental groups 5 and 4, respectively, compared with experimental group 3 (diabetic group l) and in experimental groups 1 and 2, compared with control and sham groups, showed a significant decrease at the level of p <0.05. In experimental group 3 (diabetic group), the levels of AST and ALP enzymes showed a significant increase compared to control and sham groups.
ConclusionThis study showed that the hydroalcoholic extract of black seed and honey (dosine) probably improves the destructive effects of diabetes on changes in liver enzymes due to its antioxidant properties.
Keywords: Sativa nigella, Honey, AST, ALT, ALP, Streptozotocin, Rat} -
سابقه و هدف
آسم یک بیماری التهابی پیچیده و مزمن است که سبب تغییرات متعددی در شکل و عملکرد دستگاه تنفسی از جمله انسداد و تنگی قابل برگشت، پاسخدهی شدید و تغییر مدل مجاری هوایی و سایر دستگاه های بدن مانند دستگاه ایمنی، سیستم عصبی و غدد درون ریز شده و روح و روان بیمار را تحت تاثیر قرار می دهد.امروزه با توجه به عوارض جانبی داروهای ضد التهاب ، تمایل زیادی به استفاده از داروهای طب سنتی ایجاد شده است. زهر زنبور عسل بدلیل وجود فاکتورهای متعدد آنتی اکسیدانی و ضد التهابی می تواند از افزایش رادیکال های آزاد جلوگیری کرده و در کاهش عوارض ناشی از آسم موثر باشد.
روش مطالعهدر این مطالعه تجربی ابتدا برای بررسی تاثیر زهر زنبور عسل 32 سر رت نژاد ویستار به 4 گروه کنترل،آسمی و آسمی دریافت کننده زهر زنبور عسل با دوز 0/5 mg/kg و 1 mg/kg انتخاب و مورد آزمایش قرار گرفتند. رت ها جهت ابتلا به آسم تجربی اوآلبومین تزریقی – استنشاقی دریافت کردند.گروه های تحت درمان همزمان با القای آسم زهر زنبور عسل را به مدت 10 روز دریافت نمودند. در پایان آزمایش نمونه ها تشریح و مایع لاواژ آنها استخراج وتعداد گلبول سفید و درصد منوسیتها و ایوزینوفیلهای آن در مایع لاواژ 4 گروه مورد آزمایش تعیین و با یکدیگر مقایسه شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss و بر اساس آنالیز واریانس یک طرفه ANOVA انجام و 0.05≥P به عنوان اختلاف معنا دار در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان میدهد که تعداد کل گلبولهای سفید با میانگبن و انحراف معیار 34 ± 229 و 0/01≥P ، درصد منوسیتها با میانگین 18 / 0 ± 71 / 1 و 0/001≥P وایوزینوفیلها با میانگین 26 / 0 ± 63 / 1و 0/01≥P در نمونه های آسمی افزایش معنی داری نسبت به نمونه های کنترل پیدا کرده است. مقایسه ی نتایج گروه های تیمار شده با زهر زنبور عسل با گروه آسمی نشان می دهد تعداد سلول های التهابی شامل ، منوسیت و ایوزینوفیل در مایع لاواژ کم شده است. بعلاوه مقایسه ی نتایج گروه های تیمار شده با زهر زنبور عسل نشان می دهد اثر زهر زنبور عسل در گروهی که با دوز بیشتری تیمار شده است نمایان تر است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد که زهر زنبور عسل میتواند احتمالا بدلیل داشتن مواد با خاصیت آنتی اکسیدانی و ضد التهابی در درمان بیماریهای التهابی همچون آسم مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: رت, زهر زنبور عسل, مایع لاواژ, گلبول سفید}Background and AimAsthma is a complex and chronic inflammatory disease that causes numerous changes in the shape and function of the respiratory system, including reversible obstruction and stenosis, severe response, and alteration of the airway model, and other body systems, such as the immune system, the nervous system, and the endocrine system. It also affects the psyche of the patient. Today, due to the side effects of anti-inflammatory drugs, there is a growing desire to use traditional medicine. Bee venom due to the presence of numerous antioxidants and anti-inflammatory factors can prevent the increase of free radicals and is effective in reducing the complications of asthma.
Materials and MethodsTo evaluate bee poison, 32 rats (Wistar) were divided into four groups of control, asthma, and asthma receiving categorized 0/5 mg/kg and 1 mg/kg. To inflict the experimental asthma, rats received injective–inhalation ovalbumin. Along with receiving asthma, the treatment groups received bee poison during 10 days, too. At the end of the experiment, the samples were dissected and their lavage fluid was extracted, the white blood cell counted, and the percentages of monocytes and eosinophils in the lavage fluid of the four groups were determined and compared using SPSS running ANOVA with the significance value set at .
ResultsThe results showed that the total number of white blood cells, with the mean and standard deviation of 229 ± 34 (P≤0.01), percentage of monocytes with the mean of 1.71 ± 0.18 (P≤0.001), and vasinophils with the mean of 1.63 ± 0.26 (P≤0.01) in asthma samples increased significantly compared with those of the control samples.
ConclusionAccording to the results, it seems that, due to its antioxidant and anti-inflammatory properties, bee venom may be effective in the treatment of inflammatory diseases, such as asthma.
Keywords: Rat, Bee venom, Lavage fluid, White blood cell} -
زمینه و اهداف
شیوع دیابت، تغییر در سبک زندگی را در پیشگیری از عوارض آن ضروری ساخته است. هدف از این مطالعه تاثیر تمرین ورزشی تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط به همراه مکمل استاگزانتین بر بیومارکرهای التهابی در بافت قلب است.
روش بررسی42 سرموش صحرایی نر (سن6 هفته) پس از القای دیابت به طور تصادفی در7 گروه (6 سر در هر گروه) شامل 1) کنترل دیابتی؛ 2) شم دیابتی؛ 3) دیابت+ مکمل؛ 4) دیابت+ تمرین تناوبی شدید؛ 5) دیابت+تناوبی شدید+ مکمل؛ 6) دیابت+ تمرین تداومی باشدت متوسط؛ و 7) دیابت+ تمرین تداومی با شدت متوسط+ مکمل قرارگرفتند. گروه های تمرینی تناوبی شدید با شدت 80% VO2max و گروه تمرین تداومی متوسط با شدت حدود 65% تا 75% VO2max روی تردمیل دویدند (به مدت 8 هفته 5 جلسه ای). مکمل به مقدار روزانه 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن دریافت شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی (ناشتایی شبانه) بافت قلبی برداشته شد. شاخصهای التهابی (IL-6، IL-1b، TNF-α و CRP) بافت قلبی با تکنیک وسترن بلات اندازه گیری شد.
یافته هاشاخصهای ارتهابی بعد از8 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (0.05>p) و تغییرات معنی داری در گروه مکمل مشاهده نشد.
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی شدید در کاهش شاخص های التهابی، می توان از آن به عنوان استراتژی درمانی استفاده کرد. به نظر می رسد تمرین تداومی همراه با مکمل تاثیر بیشتری در این بیماران داشته باشد. در حالی که مکمل به تنهایی تاثیری بر عوامل التهابی ندارد.
کلید واژگان: تمرینات ورزشی تداومی شدید, استاگزانتین, عوامل بیولوژیکی, رت, دیابتی نوع 2}EBNESINA, Volume:23 Issue: 3, 2021, PP 12 -22Background and aimsThe prevalence of diabetes has made necessary changes in lifestyle to prevent its complications. In this study, the effect of moderate-intensity continuous training (MICT) and high-intensity interval training (HIIT) with staxanthin supplementation on inflammatory biomarkers in the cardiac tissue of diabetic rats was investigated.
MethodsIn this study, 42 male rats (age six weeks), after induction of type 2 diabetes,were randomly divided into seven groups (six in each group): 1)diabetic control; 2) diabetic Sham; 3) diabetes+supplement; 4) diabetes+HIIT; 5) diabetes+HIIT+supplement; 6) diabetes+MICT; and 7) diabetes+MICT+supplement. The HIIT groups ran with an intensity of 80% VO2max, and MICT groups ran with an intensity of about 65% to 75% VO2max on the treadmill (five sessions per week for eight weeks). The supplement was taken daily at a dose of 3 mg per kg. The cardiac tissue was removed 24h after the last training session (night fasting). Inflammatory biomarkers (IL-1b, IL-6, TNF-α, and CRP) of the cardiac tissue were measured by Western blotting.
ResultsAfter eight weeks of training, inflammatory biomarkers showed a significant decrease compared to the control group (p<0.05), and no significant changes were observed in the supplement group.
ConclusionDue to the effect of MICT and HIIT in reducing inflammatory biomarkers, it can be used as a therapeutic strategy. It seems that the MICT with supplements may have more effective in these patients, while supplements alone have no effect on inflammatory markers.
Keywords: High Intensity Interval Training, astaxanthin, Biological Factors, Rats, Type 2 Diabetes} -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال نوزدهم شماره 9 (پیاپی 140، Sep 2021)، صص 811 -820مقدمه
فعالیت های فیزیکی منظم مادر در بارداری، سلامت سایکولوژیک، متابولیک و فیزیولوژیک را افزایش می دهد و سلامت جنین را تضمین می کند.
هدفاین مطالعه تاثیر دویدن اختیاری مادر در طول هفته های دوم و سوم بارداری را بر سطح استروژن و پروژسترون پلاسما همچنین بر تغییرات هیستوپاتولوژیک تخمدان در نوزادان رت بررسی می کند.
مواد و روش ها21 سر رت ماده نژاد ویستار (8 هفته ای) بطور تصادفی به دو گروه آزمایش، ورزش در طول هفته دوم و سوم بارداری، (14 n =) و کنترل (7 n =) تقسیم شدند. بعد از تولد، خون نوزادان جمع آوری و سطوح استروژن و پروژسترون پلاسما ارزیابی شد. سپس تخمدان ها برداشته و برای بررسی های هیستوپاتولوژیک استفاده شدند.
نتایجغلظت های بالایی از استروژن و پروژسترون در نوزادان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0 =p). در گروه های آزمایش قطر تخمدان (هفته دوم: 26/51 ± 13/579 میکرومتر،044/0 = p؛ هفته سوم: 69/75 ± 44/591 میکرومتر، 005/0 =p) و آنژیوژنز (هفته دوم: 74/1 ± 17/5، 003/0 =p ؛ هفته سوم: 93/1 ± 45/6، 001/0 = p) افزایش داشت. همچنین افزایش معنی داری در تعداد (هفته دوم: 12/2 ± 84/22، 017/0 =p ؛ هفته سوم: 07/3 ± 01/24، 035/0 = p) و قطر فولیکول های اولیه (هفته دوم: 39/9 ± 76/41 میکرومتر، 046/0 = p؛ هفته سوم: 18/1 ± 86/42 میکرومتر، 004/0 =p) و قطر هسته اووسیت های اولیه (هفته دوم: 23/0 ± 22/3 میکرومتر، 024/0 =p ؛ هفته سوم: 6/0 ± 49/3 میکرومتر، 003/0 =p) و قطر اووسیت های اولیه (هفته دوم: 04/1 ± 15/10 میکرومتر، 073/0 =p ؛ هفته سوم: 11/1 ± 65/10 میکرومتر، 019/0 = p) در گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل دیده شد (05/0 p <). علاوه براین، ورزش تعداد فولیکول پری موردیال آپوپتیک (هفته دوم: 89/3 ± 8/5؛ هفته سوم: 47/1 ± 83/2) را در مقایسه با گروه کنترل (82/6 ± 83/21، 05/0 p <) کاهش داد.
نتیجه گیریورزش اختیاری رت ها در اواسط و اواخر بارداری ممکن است غلظت استروژن و پروژسترون پلاسما را افزایش دهد، همچنین کیفیت اووژنز و فولیکولوژنز در تخمدان نوزادان رت را بهبود دهد.
کلید واژگان: آپوپتوز, ورزش, نوزاد, اووژنزیس, تخمدان, رت}BackgroundRegular maternal exercise in pregnancy enhances the physiological, metabolic, and psychological health of mother and fetus.
ObjectiveTo determine the effect of maternal aerobic running during mid or late gestation on plasma levels of estrogen and progesterone and the histological alterations in the ovary of neonatal rats.
Materials and MethodsTwenty-one female Wistar rats were randomly divided into experimental groups to exercises during the 2nd or 3rd wk of pregnancy (n = 14) and a control group (n = 7). After birth, the neonatechr('39')s blood was obtained and the estrogen and progesterone levels were evaluated. The ovaries were then removed and used for histological investigations and apoptic assessment.
ResultsHigher concentrations of estrogen and progesterone were found in the neonates of the experimental groups (p = 0.001) compared to the control group. The experimental groups had a large ovarian diameter (2nd wk: p = 0.044; 3rd wk: p = 0.005) and angiogenesis (2nd wk: p = 0.003; 3rd wk: p = 0.001). In addition, significant enhancements were seen in the the experimental groups in terms of the number (2nd wk: p = 0.017; p = 0.035) and diameter (2nd wk: p = 0.046; 3rd wk: p = 0.004) of primordial follicles, as well as in the diameter of primary oocytes (2nd wk: p = 0.073; 3rd wk: p = 0.019) compared to the control group. Moreover, rats that exercised had a lower number of apoptotic primordial follicles than the control group (2nd wk: p = 0.001; 3rd wk: p = 0.001).
ConclusionIt was shown that maternal aerobic running can lead to increased plasma levels of estrogen and progesterone, also improved histological characteristics of the ovary in neonatal rats.
Keywords: Apoptosis, Exercise, Neonatal, Oogenesis, Ovary, Rat} -
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 149، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 36 -49زمینه و هدف
دیابت بیماری شناخته شده ای است که عوارضی مانند رتینوپاتی، نفروپاتی و گاستروپاتی را به همراه دارد. این مطالعه به منظور بررسی اثر تیامین و استات سرب بر کولون موش های دیابتی شده با آلوکسان طرح ریزی شده است که اثرات آن در درمان و یا کاهش عوارض بافتی ناشی از دیابت آشکار می گردد.
مواد و روش کاردر این مطالعه 63 عدد رت با میانگین وزنی 5±200 گرم در 9 گروه دسته بندی شدند. 1) گروه دیابت+استات ppm 200؛ 2) گروه تیامین+استات ppm 200؛ 3) گروه تیامین+استات سرب ppm 1000؛ 4) گروه دیابت+تیامین+استات سرب ppm 1000؛ 5) گروه دیابت؛ 6) گروه دیابت+ تیامین؛ 7) گروه دیابت+تیامین+استات ppm 200؛ 8) گروه دیابت+استات ppm 1000؛ 9) گروه کنترل. پس از یک دوره ی 20 روزه، نمونه ها از حفره ی شکمی خارج و با استفاده از روش معمول بافتی، اسلایدهایی جهت ارزیابی استریولوژی و هیستومورفومتری تهیه گردید.
ملاحظات اخلاقی:
این مطالعه با کد اخلاق GRN1M1903 در دانشکده ی دامپزشکی دانشگاه شهرکرد تایید شده و کلیه ی روش های به کارگرفته شده در پژوهش حاضر از جمله آسان کشی، با رعایت کامل اصول اخلاقی مقید کردن حیوان انجام پذیرفت.
یافته ها:
میانگین ضخامت لایه ی مخاطی- زیرمخاطی در گروه های 6 و 7 نسبت به سایر گروه های تیمار اختلاف معنی داری نشان داد. ضخامت لایه ی عضلانی بین گروه کنترل و همه ی گروه های تیمار به استثنای گروه های 2، 6 و 7، اختلاف آماری معنی داری از خود نشان داد. در میانگین ضخامت لایه ی ادوانتیس در گروه های 1، 7 و 8 اختلاف معنی داری با گروه کنترل مشاهده نشد. نتایج نیز بیانگر اختلاف آماری معنی داری در مساحت لایه های مختلف بافت کولون بین گروه 1 و گروه کنترل بود.
نتیجه گیریبا بررسی نتایج حاصل از این مطالعه، به نظر می رسد تیامین اثرات بهبودی را در ضخامت لایه ی عضلانی و ضخامت لایه ی ادوانتیس به دنبال داشته است. از سوی دیگر مساحت لایه ی مخاطی تحت تاثیر اثرات بهبود دهنده تیامین نبود.
کلید واژگان: تیامین, استریولوژی, دیابت, رت, کولون}Background and AimDiabetes is a well-known disease that has complications such as retinopathy, nephropathy and gastropathy. This study was designed to investigate the effect of thiamine and lead acetate on the colon of induced-alloxan diabetic rats, the effects of which become obvious in the treatment or reduction of tissue complications caused by diabetes.
Materials and MethodsIn this study 63 rats weighing 200 g were divided into 9 groups:1) Group of diabetes+pb acetate 200 ppm; 2) Group of thiamin+pb acetate 200 ppm; 3) Group of thiamine+pb acetate 1000 ppm; 4) Group of diabetes+thiamine+Pb acetate 1000 ppm; 5) Diabetes group; 6) Group of diabetes+thiamine; 7) Group of diabetes+thiamine+acetate 200 ppm; 8) Group of diabetes+pb acetate 1000 ppm; 9) Control group. After a 20-day period, the samples were removed from abdominal cavity and the slides were prepared by using routine tissue method. Then, the slides were evaluated for the stereological and histomorphometric studies.
Ethical Considerations:
This study was approved by the Code of Ethics GRN1M1903 at the Faculty of Veterinary Medicine, Shahrekord University, and all methods used in the present study, including facilitation, were conducted in full compliance with the ethical principles of animal restraint.
FindingsMean thickness of mucosa-sub-mucosa showed significantly different in groups 6 and 7 compared to other treatment groups. There was a significant difference in the thickness of the muscle layer between the control and all treatment groups except for groups 2, 6 and 7. There was no significant difference in the mean thickness of advantia layer in groups 1, 7 and 8 with the control group. The results also showed a statistically significant difference in the area of different layers of colon tissue between group 1 and control group.
ConclusionBased on the results of this study, it seems that thiamine has enhancing effects on muscle layer thickness and adventitia layer thickness. On the other hand, the area of the mucosal layer was not affected by the improving effects of thiamine.
Keywords: Thiamine, Stereology, Diabetes, Rats, Colon} -
زمینه و هدف
آلوپسی با کاهش تعداد فولیکول های مو در محل التیام زخم از عوارض کرایوسرجری هستند که ظاهر ناخوشایندی در بافت اسکار ناشی از موریختگی در ترمیم پوست ایجاد می کنند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر لیزر کم توان بر جلوگیری از نکروز فولیکول های مو و افزایش تعدادشان در زخم های کرایوسرجری است.
روش اجرا50 رت ویستار نر تصادفا در 2 گروه اصلی آزمایش و کنترل (با / بدون استفاده از لیزر کم توان) و 5 زیرگروه فرعی تقسیم شدند. بررسی هیستوپاتولوژیک دو شاخص تعداد فولیکول مو و رگزایی در بازه های زمانی 3، 7، 14، 21 و 28 روزه در آزمایشگاه انجام شد.
یافته هاشاخص رگزایی اختلاف معنی داری در روزهای 14 و 21، بین گروه های اصلی نداشت (05/0<P) اما در روزهای 3، 7 و 28 گروه آزمایش نسبت به شاهد به طور معنی داری بیشتر بود. در تمامی روزها هر دو گروه روند معنی دار افزایش رگ زایی را شاهد بودند (05/0>P). تنها در گروه شاهد بین روزهای سوم و هفتم و در هر دو گروه بین روزهای 21 و 28 اختلاف آماری وجود نداشت (05/0<P). در مقایسه شاخص فولیکول مو در تمامی روزها روند افزایشی داشته که در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتراز گروه شاهد است (05/0>P). تنها بین روزهای سوم و هفتم اختلاف آماری وجود نداشت (05/0<P).
نتیجه گیریاستفاده از لیزر کم توان پس از زخم های کرایوسرجری همراه اسکار و موریختگی، می تواند باعث جلوگیری از نکروز فولیکول های مو و متعاقبا افزایش تعدادشان در رت شود.
کلید واژگان: کرایوسرجری, لیزر کم توان, آلوپسی, فولیکول مو, رت}Background and AimAlopecia by reduction of hair follicles at the wound healing site is a complication of cryosurgery that creates an unpleasant appearance in the scar of healed tissue. The aim of this study was to evaluate the effect of low level laser on preventing necrosis of hair follicles and increasing hair follicles in cryosurgery induced wounds.
MethodsFifty male Wistar rats were randomly divided into 2 main experimental and control groups (with and without low power laser) and 5 subgroups. Histopathological examination of the amount of hair follicle count and angiogenesis at intervals of 3, 7, 14, 21 and 28 days was performed in the laboratory. SPSS software was used for statistical analysis.
ResultsThere was no significant difference in the angiogenesis had significantly index between the main groups on days 14 and 21 (P>0.05), but on days 3, 7 and 28, the experimental group had significantly higher angiogenesis than the control group. Throughout the days, both groups showed a significant increase in angiogenesis (P<0.05), except for the third and seventh days in the control group, and in both groups between the 21st and 28th days (P>0.05). In the comparison of hair follicle index, there was an increase on all days, which was significantly higher in the experimental group than the control group (P<0.05). However, no statistical difference was observed between the third and seventh days (P>0.05).
ConclusionThe use of low-power lasers on cryosurgery induced wounds with scars and alopecia can prevent hair follicles necrosis and subsequent increase in their numbers in rats.
Keywords: cryosurgery, low power laser, alopecia, hair follicle, rat} -
مقدمه
برای تشدید اثرات تمرینی در ورزشکاران از روش های مکمل مختلف استفاده می شود. از جمله مسیرهای سیگنالی شناخته شده مرتبط با هایپرتروفی عضلانی، ERK1/2 است. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ دهی پروتئین ERK1/2 و سازگاری های مورفولوژیک عضلانی به یک دوره تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون موضعی بود.
روش بررسی20 سر رت نر نژاد ویستار سالم و بدون سابقه بیماری (سن 5 هفته و میانگین وزنی 7±120 گرم) به چهار گروه مساوی کنترل، کنترل با محدودیت جریان خون، تمرین قدرتی و تمرین قدرتی با محدودیت جریان خون تقسیم شدند. گروه قدرتی به مدت 8 هفته با تواتر 3 جلسه در هفته به تمرین اسکوات پرداختند. محدودیت جریان خون با استفاده از کاف با عرض mm16 و طول mm90 انجام گرفت. جهت انجام آزمایش های ایمونوهیستوشیمی ERK1/2 و مطالعات بافتی، عضله چهارسر رانی پای چپ برداشته شد. تحلیل داده ها با آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در سطح 05/0≥α انجام شد.
یافته ها:
در گروه تمرین قدرتی، بیان ERK1/2 عضله چهارسر رانی افزایش یافت که این تغییر در گروه های دارای محدودیت جریان خون کاهشی بود (05/0>p). در دو گروه تمرین قدرتی (با و بدون محدودیت جریان خون) قطر عضله چهارسر رانی افزایش یافت (05/0>p) و همچنین تعداد تار عضله به طور معنادار افزایش یافت (05/0>p).
بحث و نتیجه گیری:
به نظر می رسد تمرین قدرتی موجب بیان ERK1/2 می شود که همسو با افزایش رشد عضله اسکلتی است. احتمالا تمرین های قدرتی همراه با محدودیت جریان خون، هایپرتروفی عضلانی بیشتری را رقم می زنند. با وجود این چنین تاثیراتی از تعامل تمرین و محدودیت جریان خون بر بیان ERK1/2 مشاهده نشد.
کلید واژگان: تمرینات قدرتی, سلول عضلانی, رت}EBNESINA, Volume:23 Issue: 1, 2021, PP 35 -44BackgroundThe aim of this study was to investigate the response of ERK1/2 protein and muscular morphological adaptations to a period of resistance training with local blood flow restriction.
Materials and methodsTwenty healthy male Wistar rats without clinically evident disease (5 weeks old, 120±7 g weight) were divided into four equal groups: control, control with limited blood flow, resistance training and, resistance training with limited blood flow. The resistance group practiced squats for eight weeks with a frequency of three sessions per week. Blood flow restriction was performed using a cuff with a width of 16 mm and a length of 90 mm. For Immunohistochemical test of ERK1/2 and histological studies, the left quadriceps muscle of the left leg was removed. Data analysis was performed by one-way analysis of variance at a level of α≤0.05.
ResultsIn the resistance training group, the ERK1/2 expression in the quadriceps muscle increased, while decreased in the groups with limited blood flow (p<0.05). In both groups of the resistance training (with and without blood flow restriction), quadriceps muscle diameter increased (p<0.05). Also, the number of muscle fibers increased significantly (p<0.05).
Conclusionresistance training seems to induce ERK1/2, which is consistent with increased skeletal muscle growth. Resistance exercises with limited blood flow may result in more muscle hypertrophy. However, such effects of the interaction between resistance training and blood flow restriction on the expression of ERK1/2 was not observed.
Keywords: Resistance Training, Muscle Cells, Rats}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.