به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سرمایه های روان شناختی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • راضیه اسمعیلی*، مهناز علی اکبری، امین رفیعی پور
    زمینه و هدف

    جراحی استومی در مبتلایان به سرطان روده، به آسیبهای روحی و روانی منجر میشود که سرمایه های روانشناختی بالا در فرد میتواند از شدت این آسیبها بکاهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت و ذهن آگاهی بر سرمایه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی انجام شد.

    روش کار

    این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی که به منظور درمان در سه ماهه دوم سال 1398 به بیمارستان امام حسین (ع) تهران مراجعه کرده بودند، تعداد 45 نفر که واجد شرایط بودند به روش در دسترس، انتخاب و به شیوه تخصیص تصادفی بلوک بندی شده در سه گروه 15 نفری (مداخله 1، مداخله 2 و کنترل) قرار گرفتند. در گروه اول درمان مبتنی بر شفقت و در گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنآگاهی، هر کدام به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گردآوری و از طریق تحلیل واریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد که هر دو روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت و ذهن آگهی بر سرمایه های روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی موثر هستند (0/001<p). همچنین نتایج آزمون بونفرونی و میانگین های تعدیل شده حاکی از تاثیر بیشتر روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت نسبت به گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگهی بر افزایش تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی بود (0/001<p).

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیرات مثبت هر دو روش فوق بر سرمایه های روانشناختی، مشاوران و درمانگران می توانند از مداخلات روانشناختی نظیر گروه درمانی مبتنی بر شفقت و مبتنی بر ذهن آگهی در بهبود سرمایه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی استفاده نمایند.

    کلید واژگان: استومی, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, درمان مبتنی بر شفقت, سرطان روده, سرمایه های روان شناختی}
    R Esmaeili*, M Aliakbari¬Dehkordi, A Rafie Pour
    Background

    Ostomy surgery in colon cancer patients leads to mental and emotional damage, in which high psychological capital in a person can reduce the severity of the damages. This study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of two group therapy methods based on compassion and mindfulness on the psychological capital of colon cancer patients with ostomy.

    Methods

    This was a semi-experimental study with a pretest-posttest with a control group design. Among the ostomy colon cancer patients who visited Imam Hossein (AS) Hospital in Tehran for treatment in the second quarter of 2018, the number of 45 eligible individuals were selected using convenience sampling method and were randomly allocated within blocks. They were divided into three groups of 15 people each (intervention 1, intervention 2 and control). In the intervention groups, compassion-based and mindfulness-based therapy methods were implemented respectively. Each group intervention duration was 8 sessions of 45 minutes each. Data were collected using Lutans psychological capital questionnaire (2007) in the pre-test and post-test phases and analyzed using analysis of variance using SPSS-24.

    Results

    The results showed that both of group therapy methods based on compassion and mindfulness were effective on the psychological capital of colon cancer patients with ostomy (p<0.01). Furthermore, the results of the Bonferroni test and the adjusted means indicated that the compassion-based group therapy method had a greater effect than the mindfulness-based group therapy in enhancing resilience, optimism and self-efficacy (p<0.01).

    Conclusion

    Considering the positive effects of the both mentioned methods on psychological capital, counselors and therapists can use psychological interventions such as compassion-based and mindfulness-based group therapy to improve the psychological capital of colon cancer patients with ostomy.

    Keywords: Ostomy, Mindfulness-based therapy, Compassion-based therapy, Colon Cancer, Psychological Capital}
  • مرضیه ملکیها، سید ضیاءالدین علیانسب *
    سابقه و هدف

     نشاط معنوی یکی از انواع هیجان های مثبت است که در شرایط استرس زا نقش مهمی در کمک به سازگاری افراد با شرایط دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشاط معنوی بر مبنای معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی با میانجیگری حس پیوستگی دانشجویان در دوران همه گیری بیماری کووید 19 انجام شد.

    روش کار

     پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 360 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی، نشاط معنوی چیریان و افروز، معنا در زندگی استیگر و همکاران، سرمایه های روان شناختی لوتانز و حس پیوستگی آنتونسکی جمع آوری و با نرم افزار اسمارت پی .ال .اس دو و با روش معادلات ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی با میانجیگری حس پیوستگی ارتباط مثبت و معناداری با نشاط معنوی داشت (00/0>P).

    نتیجه گیری

     معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی ایجادکننده یک منبع مقاومت درونی هستند که در تعامل با حس پیوستگی می توانند در ایجاد نشاط معنوی در دانشجویان موثر باشند.

    کلید واژگان: حس پیوستگی, دانشجویان, سرمایه های روان شناختی, کوید 19, معنا, معنویت, نشاط}
    Marzieyh Malekiha, Sayyed Ziaoddin Olyanasab *
    Background and Objective

     Spiritual happiness is one of the types of positive emotions that play an important role in helping people adapt to the situation in stressful situations. Also, the meaning of life and psychological capitals are also variables that form the basis of effective, directed and continuous coping of individuals with difficult conditions. Therefore, based on this, the current research was conducted with the aim of predicting spiritual happiness based on meaning in life and psychological capital, with the mediation of students' sense of coherence during the Covid-19 epidemic.

    Methods

     The present study is a descriptive survey-based study involving the use of structural equation modeling. The statistical population included all male and female undergraduate students (day and night) of Isfahan University in the academic year 2020-2021. There were 360​​students from this community who volunteered to participate in the research. In this study, the data were collected using a questionnaire of demographic characteristics, Chirian & Afrooz’s spiritual happiness questionnaire, Steger et al.’s meaning in life questionnaire, Luthans psychological capital questionnaire and Antonovsky’s sense of coherence questionnaire. The collected data were analyzed on Smart PLS2 and using structural equation modeling. In the present study, all ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interest.

    Results

     The results showed that meaning in life and psychological capital with the mediation of sense of coherence has a positive and significant relationship with spiritual happiness (P<0.00).

    Conclusion

     Having spiritual vitality plays an important role in helping people to face the life challenges. Meaning in life and psychological capitals create a source of internal resistance that can be effective in creating spiritual vitality in students in interaction with the sense of coherence.

    Keywords: Covid-19, Happiness, Mean, Psychological capital, Sense of coherence, Spirituality, Students}
  • رقیه چراغپور*، رمضان حسن زاده، قدرت الله عباسی
    زمینه و هدف
    بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و کاهش سلامت روان شناختی در افراد می شود. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر آشفتگی روان شناختی و سرمایه روان شناختی بیماران مبتلا به سوءهاضمه بدون زخم انجام شد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران با سوءهاضمه بدون زخم در کلینیک فوق تخصصی گوارش طوبی در شهرستان ساری و قایمشهر در سال 1401 بود. از بین آن ها تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه) و هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. پرسش نامه های پژوهش آشفتگی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی بود.
    یافته ها
    نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات آشفتگی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی گروه مداخله و کنترل وجود ندارد ولی بین میانگین این نمرات در گروه مداخله و کنترل بعد از مداخله، تفاوت معنی دار آماری وجود داشت. میانگین و انحراف معیار آشفتگی روان شناختی در پس آزمون 35/40±3/33و سرمایه روان شناختی 81/33±5/96به دست آمد (0/001>P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش علایم آشفتگی روان شناختی و افزایش سرمایه روان شناختی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه بدون زخم شده بود. بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش برای کاهش مشکلات روان شناختی بیماران توصیه می شود.
    کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, آشفتگی روانشناختی, سرمایه های روان شناختی, دیس پپسی}
    Roghaieh Chraghpoor *, Ramazan Hasanzadeh, Ghodratollah Abbasi
    Background
    Dyspepsia causes psychological problems and decreases psychological health; therapeutic interventions are needed to solve these problems.  This study was designed aiming to determine the effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness on psychological disturbance and psychological capital of patients with dyspepsia.
    Materials and Methods
    This semi-experimental research was designed with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population included patients with a diagnosis of indigestion without ulcers in the clinic of Tuba Gastroenterology in Sari and Ghaemshahr cities. Overall, 30 people were selected through convenience sampling method and were randomly and by drawing lot assigned into experimental and control groups. The people in the experimental group received mindfulness-based cognitive therapy. Two questionnaires of psychological disturbance and psychological capital were employed.
    Results
    The results showed that before the intervention there was no significant difference between the average scores of psychological disturbance and psychological capital in the experimental and control groups, but there was a statistically significant difference between the average scores in the intervention and control groups after the intervention. The mean and standard deviation of psychological disturbance in the post-test and psychological capital was 3.33±35.40 and 5.96±81.33, respectively (P<0.001).
    Conclusion
    According to the results of this research, mindfulness cognitive therapy reduced the symptoms of psychological disturbance and increased psychological capital in patients with dyspepsia. So the use of this method is recommended as an effective strategy to reduce the psychological problems of patients.
    Keywords: Cognitive therapy, Mindfulness, Psychological disturbance, Psychological Capital, Dyspepsia}
  • کبری داودی، کیومرث خطیر پاشا، مریم تقوایی
    مقدمه

    معلمان با سرمایه روان شناختی بالا باعث ایجاد و خلق فضا و جوی مثبت مبتنی بر خودکارآمدی، امید، خوش بینی و تاب آوری در خود و دانش آموزان می شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نقش میانجی سرمایه روان شناختی در کیفیت زندگی کاری و انگیزش شغلی معلمان استان البرز با ارایه مدل بوده است.

    روش کار

    از نظر شیوه گردآوری اطلاعات در زمره تحقیقات کیفی از روش دلفی بود. جامعه آماری متخصصان، مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش استان البرز و صاحب نظران حوزه روان شناسی و روان شناختی در استان البرز به تعداد 20 نفر بودند. براساس قانون اشباع به تعداد 10 تعیین و به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق و اکتشافی انجام شد.

    نتایج

    بعد از انجام سه راند تکنیک کیفی دلفی، 8 مولفه بشرح: اعتماد، اعتماد به نفس، مسیولیت پذیری، تجارب موفق، انعطاف پذیری، معنویت گرایی، خلاقیت، تفکر انتقادی در خصوص سرمایه روانشناختی بدست آمد.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش تلاش شد که تمامی مولفه های تاثیرگذار متغیر سرمایه روان شناختی و نقش آن ها بر عملکرد شغلی مورد بررسی قرار گیرد و الگوی مناسبی را برای ارتقای آن ارایه شد.

    کلید واژگان: سرمایه های روان شناختی, درگیری شغلی, جو سازمانی حمایتگر, معلمان}
    Kobra Davoodi, Kiomars Khatir Pasha, Maryam Taqvai
    Introduction

    Teachers with high psychological capital create and create a positive atmosphere based on self-efficacy, hope, optimism and resilience in themselves and students. The aim of the present study was to investigate the effect of the mediating role of psychological capital on the quality of work life and job motivation of teachers in Alborz province by presenting a model.

    Methodology

    In terms of the method of data collection, it was a qualitative research using the Delphi method. The statistical population consisted of 20 experts, senior managers and education experts of Alborz province and experts in the field of psychology and psychology in Alborz province. Based on the saturation law, 10 were determined and selected as a statistical sample, which was conducted through an in-depth and exploratory semi-structured interview.

    Results

    After performing three rounds of qualitative Delphi technique, 8 components were obtained as follows: trust, self-confidence, responsibility, successful experiences, flexibility, spirituality, creativity, critical thinking regarding psychological capital.

    Conclusion

    In this research, an attempt was made to examine all the influencing components of the psychological capital variable and their role on job performance, and a suitable model was presented for its promotion.

    Keywords: Psychological capitals, job involvement, supportive organizational climate, teachers}
  • سارا رمضانی سولگانی، رضا جوهری فرد، ساسان باوی
    زمینه و هدف

     هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی ساختاری خودشیفتگی بزرگ منشانه و خودشیفتگی آسیب پذیر بر اساس آگاهی از تن شی انگاری و سرمایه های روان شناختی با میانجیگری عزت نفس در زنان و مردان بود.

    روش

     پژوهش حاضر به روش توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه زنان و مردان بالای 18 سال شهر اهواز بود و به روش نمونه گیری در دسترس از طریق شبکه های اجتماعی 309 تن از آنان انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه جمعیت شناختی، سیاهه خودشیفتگی مرضی (PNI)، مقیاس آگاهی از تن شی انگاری (OBC)، مقیاس سرمایه های روان شناختی لوتانز (LPCS) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) بود. تحلیل داده ها با استفاده از SPSS 24 و AMOS 24 صورت گرفت.

    ملاحظات اخلاقی: 

    در پژوهش حاضر اصول اخلاقی، از جمله رازداری و محرمانه ماندن اطلاعات، رعایت شده و هیچ گونه آسیب احتمالی برای آزمودنی ها نداشته است.

    یافته ها

     یافته ها نشان داد آگاهی از تن شی انگاری با خودشیفتگی بزرگ منشانه و خودشیفتگی آسیب پذیر در زنان معنادار، اما در مردان معنادار نشد و آگاهی از تن شی انگاری و سرمایه های روان شناختی با عزت نفس در زنان و مردان معنادار شد. سرمایه های روان شناختی با خودشیفتگی بزرگ منشانه و خودشیفتگی آسیب پذیر در مردان معنادار، اما در زنان تنها مسیر سرمایه های روان شناختی با خودشیفتگی آسیب پذیر معنادار شد (P<0/01). در بین مسیرهای غیر مستقیم عزت نفس به طور معنا داری می تواند همبستگی آگاهی از تن شی انگاری و سرمایه های روان شناختی با خودشیفتگی بزرگ منشانه و خودشیفتگی آسیب پذیر در مردان را میانجی کند، اما در زنان تنها مسیر غیر مستقیم عزت نفس به خودشیفتگی آسیب پذیر معنادار شد.

    نتیجه گیری

     جنسیت اثر علی عزت نفس بر خودشیفتگی آسیب پذیر را به طور معنی داری تعدیل کرد، بدین صورت که عزت نفس در مردان اثر علی نیرومندتری بر خودشیفتگی آسیب پذیر دارد. این نتایج می تواند برای متخصصان بالینی و روان پزشکان در درمان اختلال شخصیت خودشیفته و اختلالات مرتبط به تصویر بدن تلویحات کاربردی داشته باشد. با امعان نظر به اینکه تن شی انگاری می تواند منجر به خودشیفتگی و کاهش عزت نفس در افراد شود لذا پیشنهاد می شود که روان شناسان و متخصصان در حوزه سلامت به نقش و روابط موجود بین این متغیرها توجه داشته باشند.

    کلید واژگان: خودشیفتگی, تن, سرمایه های روان شناختی, عزت نفس, جنسیت}
    Sara Ramezani Solegani, Reza Johari Fard, Sasan Bavi
    Background and Aim

    The aim of this study was to present a structural model to explain grandiose narcissism and vulnerable narcissism in men and women based on objectified body consciousness and psychological capitals with mediating role of self-esteem.

    Methods

    The present study was a correctional-discriptive based on a structural equation model. The statistical population of this study included all men and women over 18 years of age in Ahvaz and 309 of them were randomly selected and tested by available sampling method through social networks. Instruments which were used to collect data were demographic questionnaire, Pathological Narcissism Inventory (PNI), Objectified Body Consciousness Scale (OBC), Luthans Psychological Capital Scale (LPCS) and Rosenburg Self-esteem Inventory (RSES). Data analysis was performed using SPSS 24 and Amos 24.

    Ethical Considerations:

    In the present study, ethical principles such as confidentiality of information were observed and there was no possible harm to the subjects.

    Results

    Results revealed that there was a significant relationship between Objectified Body consciousness with Grandiose Narcissism and Volnerable Narcissism in women. The results of these variables in men were not significant. Objectified body consciousness and psychological capitals with self-esteem was significant for both men and women. Furthermore, Psychological capitals with grandiose narcissism and vulnerable narcissism was significant in men; in women, Psychological capitals only were significant with vulnerable narcissism (p<0. 01). Among indirect path, Self-esteem could significantly play a mediating role for Objectified body consciousness and psychologicalcapitals with grandiose narcissism and vulnerable narcissism in men. In women, the only significant indirectpath was between self-esteem with vulnerable narcissism.

    Conclusion

    Gender significantly moderated the causal effect of self-esteem on vulnerable narcissism, so that self-esteem in men has a stronger causal effect on vulnerable narcissism. These results can be used by clinical psychotherapists and psychiatrists in therapy with clients who suffer from narcissist personality disorder and related disorders to body image. As regards self-objectification can be led to narcissism and lower levels of self-esteemin individuals, therefore it is recommended that Psychologists and health experts care more about variables which were mentioned.

    Keywords: Narcissism, Body, Psychological Capitals, Self-Esteem, Gender}
  • رسول چمنی قلندری*، عبدالله شفیع آبادی، فریده دکانه ای فرد
    مقدمه

    توجه به ویژگی های شخصیتی و سرمایه های روان شناختی در استرس شغلی پرستاران مهم است. هدف پژوهش نقش ویژگی های شخصیتی در سرمایه های روان شناختی پرستاران با نقش میانجی استرس شغلی بود.

    روش کار

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پرستاران دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. حجم نمونه 220 نفر بصورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی، سرمایه های روان شناختی و استرس شغلی بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و  مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار SPSS و AMOS  نسخه 24 انجام شد.

    نتایج

    آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین ویژگی های شخصیتی، سرمایه های روان شناختی و استرس شغلی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون سوبل نشان داد که استرس شغلی نقش میانجی بین ویژگی های شخصیتی و سرمایه های روان شناختی دارد (05/0≥P).

    نتیجه گیری

    پرستارانی که ویژگی های شخصیتی و سرمایه های روان شناختی مطلوبی دارند انتظار می رود که از استرس شغلی پایین برخوردار باشند.

    کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, سرمایه های روان شناختی, استرس شغلی}
    Rasoul Chamanighalandari*, Abdolah Shafiabady, Farideh Dokaneifard
    Introduction

    It is important to pay attention to personality traits and psychological capitals in nurses' job stress. The purpose of the research was the role of personality traits in the psychological capital of nurses with the mediating role of o job stress.

    methods

    The descriptive research method was correlation type. The statistical population was nurses of Tehran University of Medical Sciences. The sample size of 220 people was selected by voluntary sampling. The tools of data collection were questionnaires of personality traits, psychological capital and job stress. Data analysis was done using Pearson's correlation test and structural equation model with SPSS and AMOS software version 24.

    Results

    Pearson's correlation test showed that there is a significant relationship between personality traits, psychological capital and job stress. Also, the results of the Sobel test showed that job stress plays a mediating role between personality traits and psychological capital (P≥0.05).

    Conclusion

    Nurses who have favorable personality traits and psychological capital are expected to have low job stress.

    Keywords: personality traits, psychological capital, job stress}
  • نرگس فریادرس، مرضیه سادات سجادی نژاد*، اکرم السادات سجادیان
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه ی حاضر از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری های پستان شهر مشهد بود. از بین آنها، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل بهبود سازگاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه از جهت ترکیب خطی خرده مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود دارد (30/0=لا مبدای ویکلز، 05/0, p<73/17= F). نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی موجب کاهش معنادار افسردگی، اضطراب و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان شده است (001/0<p) و اندازه اثر گروه بر این متغیرها به ترتیب 65، 33 و 54 درصد بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی با ایجاد سازگاری معنوی، روان شناختی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان موجب بهبود سطح سلامت روان در آنها شد.

    کلید واژگان: ترس از عود, سرمایه های روان شناختی, سرطان پستان, عملکرد جنسی}
    Narges Faryadras, Marzieh Sadat Sajadinezhad*, Akram Sadat Sajadian
    Introduction

     In recent years, the role of psychological factors in physical diseases such as cancer has become more and more apparent and clarification of this role has been emphasized from various angles. The present study aimed to investigate the relationship between psychological capital with recurrence and sexual function in women with breast cancer.

    Methods

     The design of the present study was descriptive-correlational implemented in 2021. The statistical population of the present study was all women with breast cancer in Iran who received a definitive diagnosis of cancer in 2015. Of those, 300 patients with this disease came to Tehran for treatment through sampling in the form of a plan Research entered. The tools used in this study included the Luthans Psychological Capital Questionnaire, Rosen's Sexual Function, and Simard's Fear of Recurrence. After collecting the questionnaire and extracting the primary data, the relationship between psychological components with fear of recurrence and sexual performance was analyzed.

    Results

     The majority of participants were bachelors (75 percent) and housekeeper ladies. The correlation between all the psychological capitals (hope, tolerance, self-efficacy, optimism) with sexual performance was positive and significant. There is a significant relationship between psychological capital and fear of recurrence. In addition, there is a relationship between psychological capital and the sexual function of women. Also, from the components of psychological capital, optimism can predict the fear of recurrence in the negative direction (R2 = 0.22) and sexual function in the positive direction (R2 = 0.06).

    Conclusion

     Optimism as one of the psychological capitals can predict the fear of recurrence and sexual performance. Also, optimism can affect various dimensions of physical diseases such as cancer. Therefore, developing interventions to improve hope, optimism, resilience, and self-efficacy can help enhance sexual performance and fear of relapse in these patients.

    Keywords: fear of recurrence, psychological capital, breast cancer, sexual function}
  • زهرا خوانساری، هاجر ترکان*، منصوره بهرامی پور
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی بسته ی والدگری مبتنی بر نظریه ی انسان سالم با برنامه والدگری مثبت بر تنیدگی والدگری و سرمایه ی روان شناختی مادران کودکان 6 تا 12 ساله ی مبتلا به اختلالات رفتاری برون سازی شده بود.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش طرح آزمایشی سه گروهی- سه مرحله ای و جامعه آماری شامل کلیه ی مادران کودکان 6 تا 12 ساله ی مبتلا به اختلالات رفتاری برونی سازی شده در شهر تهران در نیمه ی اول سال 1401 بودند که به دبستان ها و مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران مراجعه کرده اند و با استفاده از نمونه گیری هدفمند 45 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (برای هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه های تنیدگی والدگری (آبیدین، 1983) و سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2010) استفاده شد. گروه آزمایشی 1 تحت آموزش بسته ی محقق ساخته والدگری مبتنی بر نظریه انسان سالم و گروه آزمایشی 2 تحت آموزش والدگری مثبت در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری تکرار شده و آزمون های تعقیبی بونفرونی با رعایت آزمون های پیش فرض با کمک بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی نسخه 22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده نشان داد که هر دو مداخله بسته والدگری مبتنی بر نظریه انسان سالم و والدگری مثبت بر افزایش سرمایه های روان شناختی و کاهش تنیدگی والدگری در والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال رفتار برونی سازی شده در مرحله پس آزمون تاثیر معنی داری داشته و اثرات درمان در مرحله پیگیری نیز باقی مانده بود (05/0≥p). همچنین در مقایسه دو روش درمانی، نتایج نشان داد که بسته والدگری مبتنی بر نظریه انسان سالم در مرحله پیگیری در بهبود سرمایه های روان شناختی اثربخش تر بوده است.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با آموزش مادران فراهم می کند و روانشناسان و مشاوران می توانند در راستای بهبود سرمایه روان شناختی و کاهش استرس و تنیدگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلالات رفتاری برونی سازی شده از این مداخله ها استفاده نمایند.

    کلید واژگان: تنیدگی والدگری, سرمایه ی روان شناختی, والدگری مبتنی بر نظریه ی انسان سالم, والدگری مثبت}
    Zahra Khansari, Hajar Torkan *, Mansoure Bahramipour
    Purpose

    The purpose of this research was to compare the effectiveness of the parenting package based on the healthy human theory with the positive parenting program on parenting stress and psychological capital of mothers of 6-12-year-old children with extrinsic behavioral disorders.

    Materials and Methods

    The research method was a three-group-three-stage experimental design and the statistical population included all mothers of 6-12-year-old children suffering from externalizing behavioral disorders in Tehran in the first half of 1401, who referred to elementary schools and counseling and psychology centers in Tehran and using From them, 45 people were selected from targeted sampling and randomly divided into three groups (15 people for each group). To collect information, parenting stress (Abidin, 1983) and psychological capital (Luthans et al., 2010) questionnaires were used. Experimental group 1 was trained by the researcher-made parenting package based on the healthy human theory, and experimental group 2 underwent positive parenting training during 8 90-minute sessions. The data were analyzed by ANOVA with repeated measure and Bonferroni post hoc tests by following the default tests with the statistical package of social science version 22.

    Findings

    The obtained results showed that both parenting package interventions based on healthy human theory and positive parenting had a significant effect on increasing the psychological capital and on decreasing the stress of parenting in the parents with a child with extrinsic behavioral disorders in the post-test phase, and the treatment effects remained in the follow-up phase. Also, comparing the two treatment methods, the results showed that the parenting package based on the healthy human theory was more effective in improving parenting self-agency in the follow-up phase (p≥0.05). Also, comparing the two treatment methods, the results showed that the parenting package based on the healthy human theory was more effective in improving the psychological capital in the follow-up phase.

    Conclusion

    The findings of this research provide useful information regarding the education of mothers, and psychologists and counselors can use these interventions in order to improve the psychological capital and reduce the stress and tension of mothers with children with externalizing behavioral disorders.

    Keywords: Parenting stress, psychological capital, Parenting Based on Healthy Human Theory, positive parenting}
  • غزل اسبقی *، سعیده زمردی، سعیده بزازیان
    مقدمه

     این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان شناختی رفتاری بر سرمایه ی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به زخم پپتیک انجام شد.

    روش کار: 

    روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه ی افراد مبتلا به زخم پپتیک مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله طالقانی بود و هم چنین حجم نمونه پژوهش به صورت در دسترس، برابر با 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش دو پرسش نامه سرمایه ی روان شناختی لوتانز (2007) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2007) است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    نتایج

     نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که سرمایه ی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به زخم پپتیک، که تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند، در مقایسه با افراد گروه کنترل، به طور معناداری بالاتر بود (P<0/05).

    نتیجه گیری

      این نتایج تاثیر معنادار درمان شناختی رفتاری بر سرمایه ی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به زخم پپتیک را نشان می دهد.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, سرمایه ی روان شناختی, تنظیم شناختی هیجان, زخم پپتیک}
    Ghazal Asbaghi *, Saeedeh zomorody, saeideh bazazian
    Introduction

     This research was conducted with the aim of determining the effect of cognitive behavioral therapy on psychological capital and cognitive regulation of emotion in people with peptic ulcer.

    Method

     The research method was semi-experimental and the statistical population in this research included all people with peptic ulcer referred to Ayatollah Taleghani Hospital, and also the sample size of the research was considered to be 30 people. The data collection tools in this research are Lutans (2007) psychological capital questionnaire and Cognitive Emotion Regulation (Garnefski,2007). In order to analyze the data, the covariance analysis method was used.

    Results

    The results of data analysis showed that the psychological capital and cognitive regulation of emotion in peptic ulcer patients, who underwent cognitive behavioral therapy, was significantly higher compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

     These results show the significant effect of cognitive-behavioral therapy on psychological capital and cognitive regulation of emotion in people with peptic ulcer.

    Keywords: cognitive-behavioral therapy, psychological capital, cognitive emotion regulation, peptic ulcer}
  • رسول محمدی، عذرا زبردست*، سجاد رضایی
    مقدمه

    بیماران مبتلا به سرطان علاوه بر مشکلات جسمانی ناشی از بیماری و روند درمان با پیامدهای روانی و عاطفی متعددی نیز مواجه هستند که در این زمینه روان درمانی وجودی ممکن است موثر واقع شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر روان درمانی وجودی بر سرمایه ی روان شناختی و کنترل عاطفی در بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون به همراه گروه کنترل انجام شد. جامعه ی آماری آن را بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی بیمارستان امید مشهد در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آن ها  تعداد 22 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. سپس برنامه ی روان درمانی وجودی طی نه جلسه ی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و طی این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. گروه ها قبل و بعد از مداخله با پرسشنامه ی سرمایه ی روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه ی کنترل عاطفی ویلیامز و همکاران (1997) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل های کوواریانس تک (ANCOVA) و چندمتغیری (MANCOVA) و در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند.

    یافته ها:

     نتایج ANCOVA آشکار ساخت به طورکلی مداخله روان درمانی وجودی موجب ارتقاء سرمایه ی روان شناختی (64/0 = η، 001/0P<، 34/33F=) و کنترل عاطفی (43/0 = η، 001/0P<، 44/14F=) می شود. نتایج MANCOVA نشان داد روان درمانی وجودی بر بهبود ابعاد سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، خوش بینی) به طور معنی داری موثر است (05/0<P) و همین اثرات بهبود دهنده برای ابعاد کنترل عاطفی (خشم، خلق افسرده، اضطراب، عاطفه مثبت) تایید شد (05/0<P).

    نتیجه گیری: 

    نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر روان درمانی وجودی بر سرمایه ی روان شناختی و کنترل عاطفی در بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی بود. در نتیجه، لزوم کاربست درمان های وجودی متمرکز بر مسایل مرتبط با بیماران مبتلا به سرطان به ویژه با تمرکز بر بهبود سرمایه ی روان شناختی و کنترل عاطفی در آن ها ضروری و حایز اهمیت به نظر می رسد.

    کلید واژگان: وجودگرایی, روان درمانی, سرمایه ی روان شناختی, عاطفی, شیمی درمانی}
    Rasoul Mohammadi, Azra Zebardast*, Sajjad Rezaei
    Introduction

    In addition to the physical problems caused by the disease and the treatment process, cancer patients also face several psychological and emotional consequences that existential psychotherapy may be effective in this regard. Therefore, the present study aimed to determine the effectiveness of existential psychotherapy on psychological capital and affective control in cancer patients undergoing chemotherapy.

    Methods

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of existential psychotherapy on psychological capital and affective control in cancer patients undergoing chemotherapy. This study was a quasi-experimental pre-test-post-test with the control group and its statistical population consisted of cancer patients undergoing chemotherapy at Omid Hospital in Mashhad in 2021, of which 22 as a sample and by Convenience Sampling Method were selected and randomly assigned to experimental and control groups. Existential psychotherapy program was then performed in nine 90-minute sessions for the experimental group, during which time the control group did not receive any intervention. The groups were tested before and after the intervention with the psychological capital questionnaire of Luthans et al (2007) and the affective control questionnaire of the Williams et al (1997). Data were analyzed using single and multivariate analysis of covariance using SPSS-26 software.

    Results

    The results of ANCOVA showed that existential psychotherapy promoted psychological capital (F = 33.34, p< 0.001, η = 0.64) and affective control (F = 14.44, p< 0.001, η = 0.43). The results of MANCOVA showed that existential psychotherapy is significantly effective in improving the dimensions of psychological capital (self-efficacy, hope, resilience, optimism) (p<0.05) and the same improving effects for the dimensions of affective control (anger, depressed mood, anxiety, positive affect). It was confirmed (p<0.05).

    Conclusions

    The results indicated the effectiveness of existential psychotherapy on psychological capital and emotional control in cancer patients undergoing chemotherapy. As a result, the need to use existential therapies focused on issues related to cancer patients, especially with a focus on improving psychological capital and affective control in them, seems necessary and important.
    .

    Keywords: Existential, psychotherapy, capital, Affective, Chemotherapy}
  • محمد زارع زاده، کبری حاج علیزاده *، آزیتا امیرفخرایی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان با تعارض کار-خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم در فصل بهار سال 1400 بود. از بین جامعه آماری تعداد 27 کارمند به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی (10 جلسه) را طی دو و نیم ماه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض کار- خانواده (کارلسون، کاکمار و ویلیامز، 2000)، پرسشنامه اشتیاق شغلی (شوفلی و سالانوا، 2002) و پرسشنامه مسیولیت پذیری (کارول، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی بر اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده تاثیر داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، آموزش سرمایه های روان شناختی می تواند با بهره گیری از مفاهیمی همانند تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی و امید به عنوانی روشی موثر در جهت بهبود اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اشتیاق شغلی, تعارض کار- خانواده, سرمایه های روان شناختی, مسیولیت پذیری}
    mohammad zarezadeh, kobra hajalizadeh *, azita amirfakhraei

    The present study was conducted to investigate the efficacy of psychological capitals training on the job engagement and responsibility of the staff with work-family conflict in Sarkhoon and Qeshm gas Company. It was a quasi-experimental study with pretest, posttest, control group and tree-month follow-up period design. The statistical population included the staff with work-family conflict in Sarkhoon and Qeshm oil and Gas Company in the spring of 2021. 27 employees were selected through purposive sampling method and randomly accommodated into experimental and control groups. The experimental group received psychological capitals training (10 sessions) during two-and-a-half months. The applied questionnaires in this study included work-family conflict questionnaire (Carlson, Kacmar, and Williams, 2000), job engagement and questionnaire (Schaufeli, Salanova, 2002) and responsibility questionnaire (Carroll, 2010). The data from the study were analyzed through Mixed ANOVA via SPSS23 software. The results showed that psychological capitals training has been effective on the job engagement and responsibility in the staff with work-family conflict. According to the findings of the present study, psychological capitals training can be used as the efficient method to improve job engagement and responsibility of the staff with work-family conflict using concepts such as resilience, self-efficacy, optimism and hope.

    Keywords: Job engagement, work-family conflict, psychological capitals, responsibility}
  • رزیتا شرافتی، ذبیح پیرانی*، فیروزه زنگنه
    زمینه و هدف

    زورگویی در دانش آموزان بر عوامل مرتبط با روان شناختی اثر منفی دارد لذا این پژوهش با هدف طراحی مدل گرایش به قلدری بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه های روان شناختی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول منطقه 5 تهران صورت گرفت.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 560 دانش آموز پسر متوسطه اول در پایه نهم در 28 مدرسه غیرانتفاعی منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. 240 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه قلدری ایلینویز (2001)، پرسشنامه عملکرد عصب شناختی نجاتی (2013)، پرسشنامه سرمایه های روان شناختی (2007) بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از نرم افزار SPSS22 و Amose 23 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که ضریب مسیر عملکرد عصب شناختی(41/0 - =β، 001/0 =p)، سرمایه روان شناختی (39/0 - =β، 001/0 =p) به گرایش به قلدری معنی دار می باشد. همچنین ارتباط غیر مستقیم عملکرد عصب شناختی به گرایش به قلدری از طریق سرمایه روان شناختی با 37/0β=- در سطح معنی داری 01/0≥p معنی دار است.

    نتیجه گیری

     به طور کلی می توان بیان داشت که با شناسایی و بهبود فرایندهای عصب روانشناختی در دانش آموزان هم راستا با آموزش مدیریت والدین و فراهم آوردن محیطی غنی برای دانش آموزان، می توان به طور کلی در پیشگیری از گرایش به قلدری گام موثری برداشت.

    کلید واژگان: گرایش به قلدری, عملکرد عصب شناختی, سرمایه های روان شناختی}
    Rozita Sharafati, Zabih Pirani*, Firouze Zanganeh
    Background & Aims

     Bullying at school has attracted the attention of parents and school staff who are concerned about the safety and mental health of students. Bullying is a disturbing behavior that a person or a group of people intentionally does repeatedly over some time and involves an imbalance of power. The power imbalance can be physical, where the bully is physically stronger than the victim. On the other hand, in adolescents with disorders and maladaptive behaviors in different environments, there are slight defects in the activity of neurotransmitters that started in the early stages of life and made them more vulnerable to the unfavorable environmental and family conditions they have. In this regard, neuropsychological function, which is considered one of the most effective processes of cognitive function, plays an effective role in curbing conduct disorder and aggressive behaviors along with adolescent bullying. Poor neurological performance is a precursor to future learning disabilities and behavioral disorders, which can manifest in parent-child conflicts or with peers in school environments. New findings support the use of neurological tests to distinguish between bullies and healthy people. Although there are contradictory findings in studies about the difference between bullies and healthy people. Psychological capital is one of the psychological indicators of positivism with characteristics such as a person's belief in his abilities to achieve success, persistence in pursuing goals, creating positive documents about himself, and tolerance. Making problems is defined. Having psychological capital enables people to cope better with stressful situations, to be less stressed, to be more resilient in the face of problems, to have a clear view of themselves, and less they are affected by daily events, so such people have higher psychological health. The tendency to bully has been investigated mostly from the perspective of environmental and educational factors. Factors such as the complexity of these disorders, their coexistence with other neurological disorders, increasing statistics in the field of bullying tendencies in students, loss of academic motivation, and also mental injuries, double the necessity of examining psychological variables related to it. And also, although various research has been conducted on the prevention of bullying and its effect on reducing physical and mental health, the tendency to bully remains one of the important problems in schools. Therefore, all those involved in education and training should make confronting bullying behaviors an important goal in education and training. Considering that bullying in school is a serious threat to the mental health of students and all those who are somehow involved in this issue, it is essential to conduct effective and serious research to prevent it. Given the above, the present study aims to answer the question, is the structural model of bullying tendency based on neurological function with the mediation of psychological capital in male students of the first secondary level of district 5 of Tehran suitable?

    Methods

    The current research method is correlational and structural equation modeling (SEM). The statistical population of the research was made up of all 560 male students of the first secondary school in the ninth grade in 28 non-profit schools in District 5 of Tehran in the academic year of 2019-2019. 240 people were selected as the sample size by the two-stage cluster method. The data collection tool was the Illinois Bullying Questionnaire (2001), Nejati Neurological Performance Questionnaire (2013), and Psychological Capital Questionnaire (2007). This research used SPSS22 and Amos 23 software to analyze the information obtained from structural regression equation modeling.

    Results

    The results of the research showed that the path coefficient of neurocognitive function (β = -0.41, p = 0.001), and psychological capital (β = -0.39, p = 0.001) Bullying tendency is significant. Also, the indirect relationship between neurocognitive performance and bullying tendency through psychological capital is meaningful with β=-0.37 at a significance level of p≥0.01.

    Conclusion

    Therefore, by identifying and improving neuropsychological processes in students in line with parenting management training and providing a rich environment for students, it is possible to take an effective step in preventing bullying. In the above explanation, it can be stated that boys with a tendency to bully show poor performance in the mental processing of communication information and have defects in the quantity and quality of problem-solving strategies, and positive solutions are needed to solve social problems. They use less, which leads to the creation of interpersonal conflicts, generally confirming the Neuro-psychological theory centered on cognition and social behavior. A student with a tendency to bully shows poor performance in decoding and processing information, so the lack of this self-control ability leads to a biased cognitive style and in turn spreads misbehavior and conflicts. creates in different environments, in this way, these students are not able to name negative behaviors, they respond to hostile signs and symptoms more than neutral signs, and in choosing symptoms, they have a biased behavior they do, therefore, relatively, their efforts in curbing behavioral problems do not end in a helpful result. Also, in explaining the above findings, it can be stated that studies based on neuroimaging have suggested the involvement of subcortical and Thalamocortical processes in frontal networks. Under the influence of these findings, the relationship between the neurological pattern related to violence and bullying has been confirmed by neuropsychologists in the last few decades. Cognitive deficits and specific damage in attention and executive functions are the main hypotheses proposed in the field of this disorder.

    Keywords: Bullying Tendency, Neurological Function, Psychological Capital}
  • بهمن شیخی تل یابی*، احمد علی پور، حسین شکر کن، احمد غضنفری
    مقدمه

    تامین و حفظ سلامت جسم و روان دانشجویان امری مهم است، چرا که اختلالات روانی با تاثیر بر روند آموزشی موجب افت یا ترک تحصیل می گردد. رویکردهای سرمایه های روان شناختی و رویکرد ذهن آگاهی چهارچوب عملی و مثبتی را فراهم می کنند که به پیشگیری و ارتقاء سلامت روان کمک می کند.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهبود ابعاد سلامت روان دانشجویان دانشکده پزشکی یکی از دانشگاه های نظامی در شهر تهران انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است که در سال 1400 صورت گرفت. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانشجویان دانشکده پزشکی، بر اساس سنوات تحصیلی (سال اول تا پنجم) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر) مجددا به صورت تصادفی تقسیم شدند. سپس برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی سلامت روان و برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس (با اندازه گیری مکرر) در سطح معنی داری 0/05≥P استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین ابعاد سلامت روان در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایشی و کنترل نداشت، ولی تحت تاثیر آموزش سرمایه‎های روان شناختی و ذهن آگاهی در مراحل پس آزمون و پیگیری بین دو گروه‎ مذکور تفاوت معناداری داشته است (0/001P<، 132/52F=، 592/0= Eta). این نتایج نشان دهنده اثربخشی آموزش این دو رویکرد بر بهبود ابعاد سلامت روان هست.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی آموزش گروهی سرمایه های روان شناختی و ذهن آگاهی بر بهبود ابعاد سلامت روانی است. همچنین مقایسه ی اثربخشی بین این دو رویکرد بر ابعاد سلامت روان، حاکی از برتری اثربخشی رویکرد ذهن آگاهی نسبت به سرمایه های روان شناختی است. لذا، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی گروهی سرمایه های روانشناختی و ذهن آگاهی در مراکز آموزشی، مراکز مشاوره و روان شناسی و مراکز درمانی و بهداشتی جهت ارتقاء بهداشت روان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: دانشجویان, ذهن آگاهی, سرمایه های روان شناختی, مولفه های سلامت روان}
    Bahman Sheykhi Telyabi*, Ahmad Alipor, Hossein Shokrkon, Ahmad Ghazanfari
    Introduction

    Ensuring and maintaining the physical and mental health of students is important because mental disorders affect the academic process and lead students to academic failure. Psychological capital approaches and the mindfulness approach provide a practical and positive framework that helps to prevent and improve mental health.

    Objectives

    The present study was conducted to compare the effectiveness of psychological capital and mindfulness training in improving the mental health of medical students at a military university in Tehran, Iran.

    Materials and Methods

    The current experimental research was conducted based on a pretest-posttest design with a control group and follow-up in 2021. The research sample consisted of 75 medical faculty students who were randomly selected on the basis of their years of study and were then randomly divided into two experimental groups and one control group (n=25 each). Mental health questionnaire was used to collect data, and the variance method (with repeated measurements) was used for data analysis to test the hypotheses at a significance level of P≤0.05.

    Results

    The means of mental health of experimental and control groups were not significantly different in the pre-test; however, under the influence of psychological capital and mindfulness training in the post-test and follow-up were significantly different between the two mentioned groups (F=52.132, Eta=0.592, P<0.001). These results showed the effectiveness of the mentioned methods to improve mental health.

    Conclusion

    The findings of the present research indicated the effectiveness of group training in psychological capital and mindfulness on the improvement of mental health dimensions. Moreover, comparing the effectiveness of these two approaches on mental health dimensions showed the superiority of the mindfulness approach over psychological capital. Therefore, it is suggested that psychological capital and mindfulness group training programs be performed in educational centers, counseling and psychology centers, and medical and health centers to improve mental health.

    Keywords: Components of Mental Health, Mindfulness, Psychological Capital, Students}
  • آزاده عسکری*، بهمن بازگیر، زهرا کریمی فرد، مریم قلی پور، بهاره اسلامی، نجمه صادقی
    مقدمه

    اهمیت روز افزون وجود کارمندان توانمند در سازمان ها برای رسیدن به اهداف، بر لزوم توجه بیشتر به بهزیستی روان شناختی کارکنان و عوامل موثر در آن، تاکید می نماید. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مولفه های سرمایه روان شناختی و راهبردهای مقابله با استرس در پیش بینی بهزیستی روان شناختی کارمندان شرکت گاز استان هرمزگان انجام شده است.

    روش بررسی

    این پژوهش با هدف کاربردی، از نوع همبستگی می باشد که به صورت مقطعی و به روش نمونه گیری خوشه ای در سال 1400 بر روی 130 نفر از کارکنان شرکت گاز استان هرمزگان انجام گرفته است. به منظور جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (PCQ)، پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس فرم کوتاه (CISS-21) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) استفاده شده است. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل گردید.

    یافته ها: 

    نتایج این مطالعه نشان داد بین بهزیستی روان شناختی و سرمایه روان شناختی و راهبردهای مقابله ای مسیله محور همبستگی مثبت و بین بهزیستی روان شناختی و راهبرد مقابله ای هیجان محور همبستگی منفی وجود دارد و متغیرهای امیدواری، تاب آوری و راهبرد مقابله ای هیجان محور نقش پیش بینی کنندگی موثری بر شاخص بهزیستی روان شناختی دارند.

    نتیجه گیری:

     بالا بودن تاب آوری و امید و استفاده از سبک های مقابله ای مسیله مدار پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بالاتر کارکنان است؛ بنابراین پیشنهاد می شود که مدیران برنامه های آموزشی بیشتری را در جهت ارتقا سرمایه روان شناختی، آموزش سبک های مناسب مقابله با استرس و استفاده بیشتر از راهبردهای مسیله مدار برای کارکنان در نظر گرفته و تاب آوری و امید را در آنان تقویت کنند.

    کلید واژگان: سرمایه ی روان شناختی, بهزیستی روان شناختی, راهبردهای مقابله ای, شرکت گاز استان هرمزگان}
    Azadeh ASKARI*, Bahman BAZGIR, Zahra KARIMIFARD, Maryam GHOLIPOUR, Bahareh ESLAMI, Najme SADEGHI
    Introduction

    The increasing importance of having capable employees in organizations to achieve the goals emphasizes the need to pay more attention to the psychological well-being of employees and the factors affecting it. This study aims to investigate the role of components of psychological capital and stress coping strategies in predicting the psychological well-being of employees of Hormozgan Gas Company.

    Methods

    This applied correlational study was conducted cross-sectionally and by cluster sampling method in 1400 on 130 personnel of Hormozgan Gas Company. In order to collect data, Lutans Psychological Capital Questionnaire (PCQ), Coping Inventory for Stressful Situations (CISS-21), and Reef Psychological Well-Being scale (RSPWB) were used. Then, the data were analyzed using SPSS-24 software and stepwise regression test.

    Results

    The results of this study showed that there is a positive correlation between psychological well-being and psychological capital and problem-based coping strategies and a negative correlation between psychological well-being and emotion-centered coping strategy. The variables of hope, resilience, and emotion-based coping strategy have an effective predictive role on the psychological well-being index.

    Conclusion

    High resilience and hope and the use of problem-oriented coping styles predict higher psychological well-being of employees. Therefore, it is suggested that managers consider more educational programs to improve psychological capital, educate appropriate coping styles, and use more problem-solving strategies for employees, and strengthen resilience and hope in them.

    Keywords: Psychological Capital, Psychological Well-Being, Coping Strategies, Hormozgan Gas Company}
  • اعظم مولادوست، شیدا جبل عاملی*، امیررضا سجادیه خواجویی، صدیقه فرضی
    مقدمه

    بیماری های قلبی- عروقی، از جمله شایع ترین بیماری های جوامع بشری به شمار می رود که با مرگ و میر فراوان همراه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی الگوی ساختاری تاثیر سرمایه روان شناختی بر خودمراقبتی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود در بیماران قلبی بود.

    روش ها

    این مطالعه از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و به روش توصیفی انجام گردید. جامعه تحقیق را بیماران قلبی [Ischemic heart disease (IHD) و Congestive heart failure (CHF)] 25 تا 70 ساله مراجعه کننده به مراکز آموزشی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تشکیل داد که 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه استاندارد سرمایه روان شناختی Luthans (Psychological Capital Questionnaire یا PCQ)، مقیاس استاندارد شفقت ورزی به خود Neff (Self-Compassion Scale یا SCS) و پرسش نامه رفتار مراقبت از خود در بیماران نارسایی قلبی Jaarasma و همکاران بود. داده ها با استفاده از همبستگی Pearson و رگرسیون سلسله مراتبی هم زمان در نرم فزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     با توجه به ضریب تاثیر مستقیم (0/509 = β)، ضریب تاثیر غیر مستقیم (0/046 = β)، مقدار بحرانی مستقیم (5/857= ضریب t) و مقدار بحرانی غیر مستقیم (0/051)، می توان گفت که متغیر شفقت ورزی به خود می تواند نقش متغیر میانجی بین متغیر پیش بین سرمایه روان شناختی و متغیر ملاک خودمراقبتی ایفا کند و آن را تبیین نماید.

    نتیجه گیری

     شفقت ورزی به خود به عنوان میانجی گر در رابطه بین سرمایه های روان شناختی و خودمراقبتی، نقش مهمی در بهبود سلامت روان بیماران قلبی دارد.

    کلید واژگان: خودمراقبتی, سرمایه های روان شناختی, خود شفقت ورزی}
    Azam Moladoost, Sheida Jabalameli*, Amirreza Sajjadieh-Khajouei, Sedigheh Farzi
    Background

    Cardiovascular diseases (CVDs) are the most common diseases in societies and are associated with high mortality. The aim of this study was to investigate the structural pattern of psychological capital on self-care with the mediating role of self-compassion in patients with heart diseases.

    Methods

    The research method was a descriptive kind of structural equation modeling (SEM). The study population consisted of patients with heart diseases [ischemic heart disease (IHD) and congestive heart failure (CHF)] aged 25-70 years who referred to the educational-medical centers of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. From among them, 400 people were selected by convenience sampling method. Research instruments included Luthans Psychological Capital Questionnaire (PCQ), Neff Self-Compassion Scale, and Jarasma et al. Self-Care Behavior Questionnaire for Heart Failure Patients. Data were analyzed using SPSS software through Pearson correlation and simultaneous hierarchical regression.

    Findings

    According to the direct impact coefficient of β = 0.509, indirect impact coefficient of β = 0.046, direct critical value of t = 5.857, and indirect critical value of 0.051, the variable of self-compassion can explain the role of the mediating variable between the predictive variable of psychological capital and the criterion variable of self-care.

    Conclusion

    Self-compassion as a mediator in the relationship between psychological capital and self-care has an important role in improving the mental health of patients with heart diseases.

    Keywords: Self care, Psychological Capital, Self-compassion, Heart diseases}
  • مهدی اسکندری، سیمین دخت رضاخانی*، معصومه بهبودی

    روان شناسی مثبت گرا مجموع امید، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی را به عنوان سرمایه های روان شناختی معرفی کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی و درمان مثبت نگر بر سرمایه های روان شناختی و سبک های ابراز هیجان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. برای این منظور 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به شیوه ی نمونه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در پنج گروه (پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی، مثبت نگر، پلاسیبو و کنترل) گمارده و از نظر سرمایه های روان شناختی و سبک های ابراز هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند. هشت جلسه هفتگی 90 دقیقه ای برای سه گروه آزمایشی و گروه پلاسیبو برگزار شد. در پایان و نیز دو ماه پس از آن گروه ها مجددا از نظر متغرهای مورد پژوهش، ارزیابی شدند. نتایج تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که هردو درمان موجب افزایش سرمایه های روان شناختی در زنان مبتلا به ام.اس شده اما، درمان مثبت نگر فقط در افزایش تاب آوری و امیدواری (از مولفه های سرمایه های روان شناختی) تاثیر داشته است. همچنین واقعیت درمانی در مقایسه با درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و مثبت نگر در افزایش سرمایه های روان شناختی روش موثرتری بوده است. یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی و درمان مثبت نگر بر تغییر سبک ابراز هیجان موثرند و واقعیت درمانی از دو درمان دیگر در افزایش سرمایه های روان شناختی روش موثرتر عمل می کند.

    کلید واژگان: سرمایه های روان شناختی, سبک های ابراز هیجان, مولتیپل اسکلروزیس}
    Mehdi Eskandari, Simindokht Rezakhani *, Masumeh Behbuody

    Positive psychology identifies the sum   of hope, resilience, optimism, and   self-efficacy as psychological   capital.   The   purpose   of   this   study   was   to   investigate   the effectiveness   of acceptance and commitment group therapy, reality therapy  and positive psychotherapy  on psychological   capital   and   excitement   style   of   people with multiple   sclerosis.   For   this purpose  60  volunteer  women  with  multiple  sclerosis were   selected  and  divided  randomly into   five   group   (acceptance   and   commitment, reality   therapy,   positive   psychotherapy, placebo   and   control)   and   were   evaluated in   psychological   capital   and   excitement   styles. Intervention   held   in   8   session, each   lasting   90   minutes   for   experimental   and   placebo groups.  at  the  end  of intervention  and  also  three  months  later  (follow-up  period),  all  groups were   reassessed with   questionnaire.   Data   was   analyzed   using   analysis   of   covariance combined with repeated measures.  The  result  of  this  study  showed  that  reality  therapy  and acceptance  and  commitment  therapy  were  increasing  psychological  capital  of  women with multiple  sclerosis,  but  positive  psychology  only  increased  resiliency  and  hope. Also  reality therapy   comparing   to   acceptance   and   commitment   therapy   and positive psychology   was more  successful  method  of  increasing  psychological  capital.  Result showed  that  all  method can  influence  emotional  expressiveness  styles  and  reality therapy  is  more  effective  than  the other  two  method  in  increasing  psychological capital.

    Keywords: psychological capital, excitement styles, multiple sclerosis}
  • نبی الله رضایی، نرگس باباخانی*، نسرین باقری
    مقدمه

    فرسودگی شغلی از جمله خطرات شغلی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یکی از مشخصه های اصلی استرس شغلی، بر فرد و سازمانی که وی در آن مشغول به کار است، اثرات سوء متعددی خواهد داشت.

    روش

    این پژوهش از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و از نظر روش، در زمره پژوهش های کمی است. جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه پرستاران مجتمع بیمارستانی امام خمینی تعداد آن ها 1950 نفر بودند. حجم نمونه در هر گروه 300 نفر محاسبه شد که مجموعا 600 نفر که برای هر گروه 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلچ (1993)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه خودتمایزیافتگی اسکورون و فریلیندر (1998) و پرسشنامه ادراک مسئولیت اجتماعی بر پایه مدل کارول (1979) استفاده شده است و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار  SMART-PLS 3/3  و SPSS26  انجام شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد روابط میان متغیرهای مدل در هر دو گروه زنان و مردان در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (قدرمطلق آماره t بزرگتر از 96/1 شده است)، و نشان داد که سرمایه های روان شناختی و خودتمایزیافتگی به صورت مستقیم و با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی پرستاران در هر دو گروه زنان و مردان موثر است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش، میتوان جهت کاهش فرسودگی شغلی و بهبود آن، با انجام مداخلاتی همچون آموزش خودتمایزیافتگی، سرمایه های روان شناختی، ادراک مسئولیت اجتماعی، مدیریت هیجان و تنظیم هیجان برای پرستاران اقدام نمود.

    کلید واژگان: فرسودگی شغلی, سرمایه های روان شناختی, مسئولیت اجتماعی, خودتمایزیافتگی}
    Nabiollah Rezaee, Narges Babakhani*, Nasrin Bagheri
    Introduction

    Burnout is one of the occupational hazards that has been considered in recent years and as the main characteristic of job stress, it will have several adverse effects on the individual and the organization in which she works.

    Method

    In terms of data collection, this research is among the descriptive researches of correlation and structural equation modeling (sem) and in terms of method, it is among the quantitative researches. The population of the present study consisted of all nurses of Imam Khomeini Hospital complex, their number was 1950 people. The sample size was calculated in each group of 300 people, of which a total of 600 people were randomly selected for each group of 300 people using stepwise cluster sampling method. In the present study, the Maslach burnout questionnaire (1993), the Lutans psychological capital questionnaire (2007), the Scorron and Freelander self-differentiation questionnaire (1998) and the Carroll Perception Questionnaire based on the Carol model (2001) were used. It was done using PLS and SPSS software.

    Result

    Findings showed that the values ​​of descriptive statistics and central indicators such as mean, standard deviation, skewness and elongation, the higher the mean values ​​of variables with positive semantic load, show that the evaluation of the variable is in a more favorable and satisfactory situation. The higher the mean values ​​of the variables with negative semantic load, the more the evaluation of the variable is in an unfavorable situation. The results also showed that this effectiveness was significant at 95% confidence level (absolute value of t-statistic is greater than 1.96), so with 95% probability the researcher's claim was confirmed and showed that psychological capital and self-differentiation as Directly and mediated by the perception of social responsibility, it affects the burnout of nurses.

    Conclusion

    According to the research results, it is possible to reduce and improve burnout by interventions such as self-differentiation training, psychological capital, social responsibility perception, emotion management and emotion regulation for nurses.

    Keywords: burnout, psychological capital, social responsibility, self-differentiation}
  • مرضیه ملکیها، سید ضیاءالدین علیانسب
    زمینه و هدف

     توانمندی‌ها و قابلیت‌های انسان با ظهور روان‌شناسی مثبت، کانون توجه محققان قرار گرفته است. این پژوهش برای ارزیابی تاثیر آموزش شادی معنوی (بر مبنای قرآن) بر سرمایه‌های روان‌شناختی و تعدیل چشم‌انداز زمان در دانشجویان دانشگاه حضرت معصومه (س) شهر قم انجام شده است.

    مواد و روش‌ها:

     این پژوهش از نوع نیمه‌آزمونی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه حضرت معصومه (س) در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 30 نفر از دانشجویان داوطلب، انتخاب شده و به صورت تصادفی بین دو گروه آزمون و کنترل (هر کدام با 15 عضو) قرار گرفتند. در گروه آزمون، به مدت هشت جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش شادی معنوی (بر مبنای قرآن) اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله‌ای دریافت نکردند. در این مطالعه، جهت گردآوری داده از پرسشنامه سرمایه روان‌شناختی لوتانز (2006 م.) و پرسشنامه چشم‌انداز زمان زیمباردو و بوید (2006 م.) استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از شاخص‌های توصیفی و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم‌افزار SPSS 21 استفاده شد.

    ملاحظات اخلاقی:

     اهداف پژوهش برای مشارکت‌کنندگان توضیح داده شد و رضایت آگاهانه شفاهی آن‌ها کسب شد.

    یافته‌ ها: 

    نتایج پژوهش نشان داد که در میانگین پس‌آزمون گروه‌های آزمون و کنترل در متغیر سرمایه‌های روان‌شناختی (237/11±123) و ابعاد گذشته مثبت (963/6±733/23)، گذشته منفی (266/18±065/7)، حال لذت‌گرا (983/4±533/36)، حال تقدیرگرا (405/3±800/9) و آینده (093/2±66/14) تفاوت معناداری وجود دارد (000/0<p).

    نتیجه‌ گیری: 

    آموزش شادی معنوی (بر مبنای قرآن) بر افزایش سرمایه‌های روان‌شناختی و تعدیل‌چشم‌انداز زمان دانشجویان موثر است.

    کلید واژگان: شادی, شادی معنوی, سرمایه های روان شناختی, چشم انداز زمان, دانشجویان}
    Marzieyh Malekiha, Sayyed Ziaoddin Olyanasab
    Background and Aim

    With the advent of positive psychology, human capabilities and abilities has been the focus of psychology researchers. This research has been done for evaluation of the effectiveness of spiritual happiness training (based on Quran) on psychological capital & time perspective at Hazrat-e Masoumeh University students in Qom city.

    Materials and Methods

    This research was a quasi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of the study was all students of Hazrat Masoumeh University in 2019. A total of 30 volunteer students were randomly assigned to two experimental and control groups (each with 15 members). In the test group, spiritual happiness training (based on the Quran) was performed for eight sessions (90 minutes each session), but the control group did not receive any intervention. In this research, Psychological capital questionnaire (Luthans, 2006) and Time Perspective questionnaire (Zimbardo & Bouyd, 2006) were used for data gathering. Descriptive indicators and analysis of Covariance were used for analyze the data with using SPSS 21 software.

    Ethical Considerations: 

    The objectives of the study were explained to the participants and their oral verbal satisfaction was obtained.

    Findings

    The results showed that there is a significant difference between the post-test mean of the test and control groups in the variable of psychological capital (123±11/237) and positive past (23/733±6/963), negative past (7/065±18/266), pleasure present (36/533±4/983), fatalistic present (9/80±3/405) & Future (4/66±2/093) (P<0/000).

    Conclusion

    Spiritual happiness training )based on the Quran( is effective in increasing psychological capital and moderating students' time perspective.

    Keywords: Happiness, Spiritual Happiness, Psychological Capital, Time Perspective, Students}
  • مهدی اسکندری، سیمین دخت رضاخانی*، معصومه بهبودی
    زمینه و هدف

    بیماری مولتیپل اسکلروزیس غیرقابل پیش‌بینی و یکی از مهم ترین بیماری‌های تغییر دهنده زندگی فرد است و به تدریج او را به سمت ناتوانی پیش می‌برد. بین سلامتی و کیفیت زندگی افراد ارتباط نزدیکی وجود دارد با اصلاح کیفیت زندگی می‌توان از بروز حملات بیماری و ناتوانی پیشرونده مرتبط با بیماری جسمانی جلوگیری کرد. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مثبت‌گرا بر سرمایه‌های روان‌شناختی و سبک‌های ابراز هیجان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت.

    روش و مواد

    این مطالعه، پژوهشی نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و دوره پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود که در سال 1398 عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران بودند که از این تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (مثبت‌نگر و گروه گواه) گمارده شدند و در سه مرحله به پرسش‌نامه‌های سرمایه روان‌شناختی Luthans و پرسش‌نامه دوسوگرایی در ابراز هیجان Emmons و King پاسخ دادند. داده‌های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه‌گیری مکرر در نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین (انحراف معیار) تاب آوری و امیدواری گروه آزمایش به ترتیب از (3/5) 18/7 و (5/1) 20 در پیش آزمون به (2/6) 21/5 و (4/4) 22/5 در پس آزمون و (4) 21/8 و (4/2) 22/7 در پیگیری افزایش یافت (P<0/05) اما نمرات گروه گواه در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوتی نداشت. همچنین میانگین (انحراف معیار) خودکارآمدی و خوش‌بینی گروه آزمایش به ترتیب از (6/9) 22/8 و (3/1) 22/9 در پیش ازمون به (5/9) 22 و (3/6) 22/3 در پس آزمون و (5/5) 22 و(3/9) 22/5 در پیگیری تغییر کرد (P<0/05) اما این کاهش از نظر آماری در مقایسه با گروه گواه معنادار نبود. علاوه بر این، میانگین (انحراف معیار) دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و منفی و ابراز صمیمیت گروه آزمایش به ترتیب از (3) 20/1 و(1/6) 8 و (2) 16/5 در پیش آزمون به (4/2) 24/9 و (1/4) 6/7 و (2/1) 19/9 در پس آزمون و (3/8) 24/4 و (1/8) 5/4 و (2) 21 در پیگیری تغییر یافت (P<0/001) اما نمرات گروه گواه در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوتی نداشت.

    نتیجه‌گیری: 

    مطالعه نشان داد که درمان مثبت‌نگر، از بین مولفه های سرمایه های روانشناختی تاب‌آوری و امیدواری را افزایش داد شد اما در مولفه‌های خودکارآمدی و خوش‌بینی تغییری ایجاد نکرد، علاوه بر این، درمان‌مثبت‌نگر ابراز هیجان مثبت و ابراز صمیمیت را افزایش و ابراز منفی هیجان را کاهش داد.

    کلید واژگان: درمان مثبت گرا, سرمایه های روان شناختی, سبک های ابراز هیجان, مولتیپل اسکلروزیس}
    MehdiEskandari, Simindokht Rezakhani *, MasoumehBehboodi
    Background and Objective

    Multiple sclerosis is an unpredictable life-altering disease gradually leading to disability. Improved quality of life could prevent the onset of disease attacks and progressive disability associatedwith physical illness. The objective of this study was to investigate the effectiveness of positive therapy on psychological capital and emotion expression styles among women with multiple sclerosis.

    Materials and Methods

    This study was of quasi-experimental design with pre-test, post-test, a 2-month follow-up, and a control group. Participants included 24 women with multiple sclerosis who were members of the MS Association of Tehran in 2019, selected via convenience sampling method and randomly assigned to two groups. The experimental group received eight 90-minute positive therapy sessions. In three steps, participants filled-out the Luthans Psychological Capital Questionnaire and the Amuns & King Ambiguity Questionnaire. The obtained data were analyzed using repeated-measures analysis of variance.

    Results

    The mean (SD) resiliency and hope of the experimental group increased from 18.7 (3.5) and 20.0 (5.1) in the pre-test to 21.5 (2.6) and 22.5 (4.4) in the post-test, and 21.8 (4.0) and 22.7 (4.2) in the follow-up (P<0.05). The mean (SD) score of the control group did not differ in the pre-test, post-test and follow-up. The mean (SD) efficacy and optimism of the experimental group varied from 22.8 (6.9) and 22.9 (3.1) in the pre-test to 22.0 (5.9) and 22.3(3.6) in the post-test, and 22.0 (5.5) and 22.5 (3.9) in the follow-up (P<0.05); however, the difference was not statistically significant. The mean (SD) scores of the ambivalence of positive and negative emotion and expressing intimacy of the experimental group changed from 20.1 (3.0), 8.0 (1.6), and 16.5 (2.0) in the pre-test to 24.9 (4.2), 6.7 (1.4), and 19.9 (2.1) in the post-test, and 24.4 (3.8), 5.4 (1.8), and 21.0 (2.0) in the follow-up (P<0.001). The mean (SD) scores of the control group did not differ in the pre-test, post-test and follow-up.

    Conclusion

    Positive therapy increased the components of resilience and hope, but no significant change was observed in the components of self-efficacy and optimism among women with multiple sclerosis. Positive therapy increased ambivalence in expressing positive emotion and intimacy and decreased expression of negative emotion among women with multiple sclerosis

    Keywords: Emotion expression styles, Multiple sclerosis, Positive therapy, Psychological capital}
  • بهنام محمدپور اسلاملو، رضا نیک بخش*، اکبر آفرینش خاکی، فریده شریفی فر
    مقدمه

    در مدیریت ورزش، مدیران با چالش هایی جدی مواجه هستند که یکی از آن ها، بی توجهی به رفتارهای کارکنان است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش سرمایه های روانشناختی کارکنان در ارتباط رهبری اصیل، معنا داری در شغل و جوسازمانی با رضایت شغلی کارکنان انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر به روش توصیفی- همبستگی انجام گرفت. به منظور انتخاب نمونه، 300 تن به صورت دردسترس و  بر اساس مبانی نظری و جدول مورگان، از بین کارکنان وزارت ورزش و جوانان انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "پرسشنامه ی سرمایه روان شناختی" (Psychological Capital Questionnaire)، "پرسشنامه رهبری اصیل"(Authentic Leadership Questionnaire)، "پرسشنامه ی معناداری شغل" (Meaningful Work (Questionnaire، "پرسشنامه ی جوسازمانی"(Organizational Climate Questionnaire) و "پرسشنامه ی رضایت شغلی مینه سوتا" (Minnesota Job Satisfaction Questionnaire) بود. روایی ابزارهای اندازه گیری با استفاده از روش صوری، شاخص روایی محتوا، نسبت روایی محتوا و روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ تایید شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای لیزرل 8، اس پی اس اس 24 و پی ال اس نسخه 3.2.2 انجام شد. 

    یافته ها

    سرمایه های روان شناختی می تواند نقش میانجی کامل را در ارتباط رهبری اصیل (32/11 =Z value؛ 96/1<P)؛ معنا داری شغل (28/15=Z value؛ 96/1<P)؛ جوسازمانی حمایتی (46/14=Z value؛ 96/1<P) با رضایت شغلی را داشته باشد.

    نتیجه گیری

    سرمایه های روان شناختی نقش میانجی در متغیرهای تحت مطالعه دارد. پیشنهاد می شود مدیران با استفاده از برنامه های مناسب در جهت تغییر سرمایه های روان شناختی کارکنان به آن ها کمک کنند تا در هنگام بروز مشکلات، کمبودها و شکست ها دوباره احیا شده تا در نهایت رضایت شغلی آن ها تضمین گردد.

    کلید واژگان: سرمایه های روان شناختی, رهبری اصیل, معنا داری در شغل, جوسازمانی, رضایت شغلی}
    Behnam Mohamad Pour Eslamlu, Reza Nikbakhsh*, Akbar Afarinesh Khaki, Farideh Sharififar
    Introduction

    In sports management, managers face serious challenges, one of which is ignoring staff behaviors. Therefore, the present study aimed to determine the role of employeeschr('39') psychological capital in impact of authentic leadership, work meaningfulness, and supportive organizational climate with job satisfaction.

    Methods

    The present study was performed by descriptive-correlation method. In order to select the sample, 300 people were selected from the staff of the Ministry of Sports and Youth based on Morganchr('39')s table. Research instruments include demographic questionnaire, "Psychological Capital Questionnaire", "Authentic Leadership Questionnaire", "Meaningful Work Questionnaire"; "Organizational Climate Questionnaire", and "Minnesota Job Satisfaction. Validity of measuring instruments using the method face, content validity index, content validity ratio and construct validity were evaluated using confirmatory factor analysis method, and the reliability was confirmed by internal consistency method by calculating the coefficient with Cronbachchr('39')s alpha coefficient. Data analysis was performed using LISREL 8, SPSS 24 and PLS version 3.2.2.

    Results

    Psychological capital can the role of complete mediator in the relationship of authentic leadership (Zvalue=11.32; P>1.96); work meaningfulness (Zvalue = 15.28; P>1.96); supportive organizational climate (Z value=14.46; P >1.96) with job satisfaction.

    Conclusions

    Psychological capital mediating role in the relationship between the variables under study. It is suggested that managers use appropriate programs to change the psychological capital of employees to help them in case of problems, deficiencies and failures to be revived to ultimately ensure their job satisfaction.

    Keywords: Psychological Capital, Authentic Leadership, Work Meaningfulness, Supportive Organizational Climate, Job Satisfaction}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال