جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سلامت عمومی » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
اختلالات وابسته به مواد، یکی از مسایل و نگرانی های بهداشتی در تمامی جوامع محسوب می شود و این بیماران اغلب در سطح سلامت عمومی دچار مشکل هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سطح سلامت عمومی در معتادان تحت درمان نگهدارنده متادون (Methadone maintenance treatment یا MMT) انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور بود که در سال 1401 انجام گرفت. 48 مشارکت کننده دارای معیارهای ورود، به روش آسان و از بین مبتلایان به سوء مصرف مواد افیونی تحت MMT مقیم مرکز کاهش آسیب اعتیاد شهر اصفهان انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (24 نفر) و شاهد (24 نفر) قرار گرفتند. مداخله شامل شش جلسه آموزشی مبتنی بر تنظیم هیجان طی سه هفته بود که برای گروه آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون های Paired t، Independent t و 2c در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج آزمون Paired t نشان داد که در گروه آزمون، میانگین نمرات سطح سلامت عمومی پس از مداخله کاهش معنی داری داشت (001/0 > P)؛ در حالی که تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود. بر اساس نتایج آزمون Independent t، میانگین نمرات سطح سلامت عمومی در گروه های آزمون و شاهد قبل از مداخله تفاوت معنی داری نداشت؛ در حالی که پس از مداخله معنی دار بود (001/0 > P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده، برنامه آموزشی مبتنی بر تنظیم هیجان، نقش مهمی در بهبود سطح سلامت عمومی در بیماران تحت MMT ایفا می کند. بنابراین، برنامه مذکور در بیماران تحت MMT پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: تنظیم هیجان, سلامت عمومی, اختلالات مرتبط با مواد, متادون, پرستاری}BackgroundSubstance-related disorders are recognized as a significant health concern in all societies, with individuals facing public health challenges. This study was aimed to assess the impact of an emotion regulation-focused educational program on the overall health status of individuals undergoing methadone maintenance treatment (MMT) for addiction.
MethodsThis single-blind randomized clinical trial study was conducted in 2022 on 48 patients with opioid abuse undergoing MMT at the Center for Addiction Harm Reduction in Isfahan City, Iran. The participants were randomly assigned to either the intervention group (n = 24) or the control group (n = 24). The intervention involved six training sessions focused on emotion regulation over a three-week period for the intervention group. Data analysis was performed using paired t-test, independent samples t-test, and chi-square test with SPSS statistical software. In this study, the P-value was considered significant at the level of less than 0.05.
FindingsThe results of the paired samples t-test showed that in the intervention group, the average scores of the general health level decreased significantly after the intervention (P < 0.001), while the changes in the control group were not significant. The results of the independent samples t-test showed that the average scores of the general health level in the intervention and control groups were not significantly different before the intervention, but were significant after the intervention (P < 0.001).
ConclusionAccording to the results of the present study, the educational program based on emotion regulation plays a crucial role in enhancing the overall health of patients receiving MMT. Therefore, it is advisable to implement this educational program for patients undergoing MMT.
Keywords: Emotional Regulation, General Health, Substance-Related Disorders, Methadone, Nursing} -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت روانی و نگرش به خوردن با مقدار کاهش وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع مقطعی و جامعه آماری آن شامل افراد چاق و دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه در شهر رشت بود که 420 نفر [378 زن با وزن 91/15 ± 99/79 کیلوگرم، قد 98/5 ± 67/161 سانتی متر، سن 15/11 ± 59/39 سال و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) 06/3 ± 88/30 کیلوگرم بر مترمربع و 42 مرد با وزن 59/23 ± 31/100 کیلوگرم، قد 75/9 ± 07/175 سانتی متر، سن 35/11 ± 45/38 سال و BMI برابر با 20/4 ± 75/32 کیلوگرم بر مترمربع] به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسش نامه آنلاین نگرش به خوردن Carner (Eating Attitude Test یا EAT) و پرسش نامه سلامت روانی Goldberg (General Health Questionnaire یا GHQ) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی Pearson و مدل بندی رگرسیونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااز میان مولفه های مورد بررسی، ارتباط معنی داری بین سلامت روانی (001/0 > P، 18/0- = r) و نگرش به خوردن (030/0 = P، 10/0 = r) با میزان موفقیت در کاهش وزن وجود داشت. رابطه ابعاد سلامت روانی شامل علایم جسمانی (001/0 > P، 19/0- = r)، اضطراب (018/0 = P، 11/0- = r)، اختلال عملکرد اجتماعی (001/0 = P، 16/0- = r) و افسردگی (063/0 = P، 09/0- = r) با کاهش وزن معنی دار بود. همچنین، ارتباط معنی داری بین مولفه های نگرش به خوردن شامل کنترل دهانی (001/0 > P، 21/0 = r)، تمایل به خوردن (009/0 = P، 12/0- = r) و عادات غذایی (001/0 > P، 10/0 = r) با موفقیت در کاهش وزن وجود داشت.
نتیجه گیریسلامت روانی بالاتر و سطح بهتر نگرش به خوردن، با موفقیت بیشتر در کاهش وزن افراد چاق و دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ارتباط دارد. بنابراین، توجه به عوامل مذکور، منجر به افزایش احتمال موفقیت در کاهش وزن خواهد شد.
کلید واژگان: سلامت عمومی, رفتار خوردن, کاهش وزن, اضافه وزن, چاقی, ایران}BackgroundThe purpose of this research was to investigate the relationship between mental health, eating attitudes, and the amount of weight loss in obese and overweight individuals.
MethodsThe design of the study was cross-sectional. The statistical population consisted of obese and overweight individuals who visited nutrition clinics in Rasht City, Iran. A total of 420 participants were included in the study, comprising 378 women with an average weight of 79.99 ± 15.91 kg, height of 161.67 ± 5.98 cm, age of 39.59 ± 11.15 years, and body mass index (BMI) of 30.88 ± 3.06 kg/m2, as well as 42 men with an average weight of 100.31 ± 23.59 kg, height of 175.07 ± 9.75 cm, age of 38.45 ± 11.35 years, and BMI of 32.75 ± 4.20 kg/m2. The participants were selected using convenience sampling method. Data were collected using online questionnaires that included Carner's Eating Attitudes Test (EAT) and Goldberg's General Health Questionnaire (GHQ). Data analysis was conducted using Pearson's correlation coefficient test and regression modeling in SPSS software.
FindingsThere was a significant relationship between mental health (r =- 0.18, P < 0.001) and eating attitude (r = 0.10, P = 0.030) with the success rate in weight loss. The relationship between mental health dimensions, including physical condition (r =- 0.19, P < 0.001), anxiety (r =- 0.11, P = 0.018), and social function (r = -0.16, P = 0.001) was significant with weight loss. The relationship between the components of eating attitude, including oral control (r = 0.21, P < 0.001) and desire to eat (r =- 0.12, P = 0.009) with success in weight loss was significant.
ConclusionHigher mental health, as well as a better level of eating attitude, was associated with greater weight loss success in obese and overweight people referred to nutrition clinics. Therefore, paying attention to these factors will increase the probability of success in weight loss.
Keywords: General Health, Feeding Behavior, Weight Loss, Overweight, Obesity, Iran} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 2 (پیاپی 194، خرداد و تیر 1403)، صص 641 -651مقدمه
داشتن جامعه سالم و شاد در گرو سلامت روحی و جسمی اعضاء آن بوده و اوقات فراغت و ورزش های تفریحی در بهسازی جسمی و روحی افراد اهمیت بسیار دارد. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مدلسازی روابط ساختاری بین شادکامی و سلامت عمومی با مشارکت ورزشی در اوقات فراغت معلمان شهرستان تفت بود.
روش کارروش تحلیلی تحلیلی و به صورت همبستگی اجرا شد. جامعه آماری 110 نفر از معلمان شهرستان تفت بودند که 86 نفر با نمونه گیری براساس متغیرهای آشکار مشاهده شده در این پژوهش شرکت نمودند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های استاندارد شارکلی (2007)، شادکامی آکسفورد (1989) و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) با پایایی قابل قبول به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95% مشارکت ورزشی تاثیر مثبت و معناداری بر شادکامی داشته (055/13t= ) و شدت تاثیر آن نیز معادل 693/0 بوده و همچنین مشارکت ورزشی با شدت تاثیر 671/0 بر روی سلامت عمومی نیز تاثیر مثبت و معناداری دارد (807/12 = (t . بین مشارکت ورزشی و پنج مولفه متغیر شادکامی (خلق مثبت، رضایت از زندگی، سلامتی، عزت نفس و کارآمدی) و مولفه های سلامت عمومی (علائم جسمانی، علائم اضطرابی، علائم افسردگی و کارکرد اجتماعی) نیز رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. شاخص نیکویی برازش در نرم افزار Smart PLS با شاخص Gof شناسایی می شود که در مورد مدل مفهومی پژوهش حاضر این شاخص معادل 467/0 بود.
نتیجه گیریمی توان گفت که برخورداری از اوقات فراغت مناسب می تواند سلامت جسمی و روحی را افزایش داده و باعث شادکامی و سلامت عمومی شود.
کلید واژگان: شادکامی, سلامت عمومی, مشارکت ورزشی, اوقات فراغت, معلمان}IntroductionHaving a healthy and happy society depends on the mental and physical health of its members, and leisure time and recreational sports are very important in the physical and mental improvement of people. Based on this, the aim of the present study was to model the structural relationships between happiness and general health with sports participation in the free time of teachers in Taft city.
MethodsAnalytical and correlational analytical method was implemented. The statistical population was 110 teachers of Taft city, of which 86 participated in this research by sampling based on the obvious variables observed. The research tools including standard questionnaires of Sharkley (2007), happiness of Oxford (1989) and general health of Goldberg and Hiller (1979) were obtained with acceptable reliability. Descriptive and inferential statistics and structural equation modeling were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that at the confidence level of 95%, sports participation had a positive and significant effect on happiness (t = 13.055) and the intensity of its effect was equal to 0.693, and sports participation had an intensity of 0.671 on public health. also has a positive and significant effect (t = 12.807) between sports participation and five variable components of happiness (positive mood, life satisfaction, health, self-esteem and efficiency) and general health components (physical symptoms, anxiety symptoms, symptoms depression and social functioning) there was also a positive and significant relationship. The goodness of fit index in the Smart PLS software is identified with the Gof index, which was equal to 0.467 in the case of the conceptual model of the present study.
ConclusionIt can be said that having suitable free time can increase physical and mental health and cause happiness and general health.
Keywords: Happiness, Public Health, Sports Participation, Free Time, Teachers} -
هدف
اضطراب انتقال سریع ویروس کرونا باعث پریشانی اخلاقی جامعه پزشکی و کادر بیمارستانی شده و سلامت آن ها را به خطر انداخته بود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آشفتگی اخلاقی و وضعیت سلامت پرستاران بیمارستان های شهرستان شوشتر در مواجهه با بیماران مبتلا به کرونا در سال 1399 انجام شد.
روش هانمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل مشخصات جمعیت شناختی پرستاران، پرسش نامه آشفتگی اخلاقی کورلی و پرسش نامه وضعیت سلامتی روان بود. داده های حاضر با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک با نرم افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامطالعه حاضر نشان داد در دوران پاندمی کرونا پرستاران سطح آشفتگی اخلاقی بالایی را تجربه کرده اند و سلامت عمومی آن ها در سطح متوسط بوده است. در این مطالعه آشفتگی اخلاقی ارتباطی با سلامت عمومی پرستاران نداشته است.درمجموع 120 پرستار وارد مطالعه شدند. 97 نفر (80/8 درصد) زن و بقیه مرد بودند. 54 نفر (45 درصد) از پرستاران سطح آشفتگی بالا داشتند. سطح سلامت عمومی 57 نفر (47 درصد) در سطح متوسط و میانگین به دست آمده 17/13± 48/08بوده است. در این مطالعه پرستاران علائم افسردگی را گزارش کرده اند. همچنین بین آشفتگی اخلاقی و سلامت عمومی پرستاران در این مطالعه ارتباط خطی معناداری دیده نشد (R=-0/008 ،P=0/93) و متغیرهای جمعیت شناختی تاثیر معناداری بر سطح آشفتگی اخلاقی و سلامت عمومی در این مطالعه نداشتند.
نتیجه گیریبرگزاری دوره های مستمر می تواند به بهبود سلامت روان، کنترل استرس و رفع نیازهای روانی پرستاران کمک کند.
کلید واژگان: آشفتگی اخلاقی, پرستار, سلامت عمومی, کووید 19}ObjectiveThe present study aims to determine the relationship between moral distress and general health in nurses working in hospitals in Shoushtar, Iran, during the COVID-19 pandemic.
MethodsThis is a descriptive/correlational study. Participants were 120 nurses working in hospitals affiliated to Shushtar University of Medical Sciences and were in direct contact with COVID-19 patients in 2020. Sampling was done by a census method. The data collection tools included a demographic form, the 18-item moral distress scale-revised, and the 28-item general health questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics and statistical tests in SPSS software, version 21.
ResultsOf 120 nurses, 97(80.8%) were female and the rest were male. 54(45%) nurses had a high level of moral distress. The general health level of 57 nurses (47 percent) was at a moderate level and the mean score was 48.08±17.13. Nurses also reported symptoms of depression. There was no significant relationship between moral distress and general health (P=0.93) and demographic factors had no effect on moral distress and general health.
ConclusionDuring the COVID-19 pandemic, nurses in Shushtar experienced a high level of moral distress and their general health was at a moderate level. The moral distress of nurses has no significant relationship with their general health. Holding continuous educational courses can help improve general health, control stress and meet psychological needs in nurses.
Keywords: Moral Disturbance, Nurse, Public Health, Description, COVID-19} -
مقدمه
رانندگی ازجمله مشاغلی است که بواسطه ماهیت کار، دارای عوامل زیان آور مختلفی است که مواجهه با آنها سلامتی رانندگان را بصورت مستقیم و غیرمستقیم متاثر می کند. لذا اطلاع از وضعیت و میزان شیوع این عوامل در رانندگان بمنظور اجرای سیاست های پیشگیرانه، بسیار ضروری می نماید.
روش کارمطالعه مقطعی حاضر، بخشی از یک مطالعه کوهورت است که در بازه زمانی 1395 تا 1397 در میان رانندگان حرفه ای شهرستان شاهرود انجام گردید. داده های مربوط به اطلاعات زمینه ای، مقدار فشارخون، اندازه قد، وزن، اندازه دورکمر، شاخص توده بدن، فاکتورهای خونی، میزان افت شنوایی (dB)، شاخص های عملکرد تنفسی، اختلالات خواب و نیز داده های مربوط به تصادفات، برای هریک از شرکت کنندگان، با ابزار و روش استاندارد، جمع آوری و استخراج شد.
یافته هاتعداد افراد موردبررسی در این مطالعه 1461 نفر از رانندگان حرفه ای بود. میانگین سنی این افراد 96/6 ± 30/37 سال و تمامی آن ها مرد بودند. 426 نفر از جمعیت آنها مبتلا به سندرم متابولیک بودند. 797 نفر و 942 نفر دارای درجات مختلفی از کاهش شنوایی، به ترتیب، در گوش راست و چپ بودند. 129 نفر دارای آپنه انسدادی خواب و 1330 نفر دارای اختلال بی خوابی بودند. بررسی ها نشان داد که 351 نفر از رانندگان حداقل یک بار دچار حوادث رانندگی شده بودند.
نتیجه گیریاین مطالعه شیوع عوامل خطر سلامتی را، در مقطع زمانی موردبررسی، در رانندگان حرفه ای نشان داد. با توجه به نقش حیاتی رانندگان در حمل ونقل و اقتصاد کشور، توجه بیشتر به سلامت این گروه شغلی ضروری به نظر می رسد. غربالگری منظم وضعیت سلامت، آموزش شیوه زندگی سالم، بهبود شرایط کاری و مدیریت استرس، از جمله مداخلاتی هستند که می توانند در ارتقای سلامت رانندگان موثر باشند.
کلید واژگان: راننده حرفه ای, رانندگی, سلامت عمومی, تصادف}IntroductionDriving has various harmful factors due to its nature, which affect drivers’ health directly and indirectly. Therefore, it is necessary to know the situation and prevalence of these factors in drivers to implement preventive measures.
Material and MethodsThis cross-sectional study is a part of a cohort study conducted (2016 to 2018) among the professional drivers of Shahroud, Iran. Data related to background information, blood pressure, height, weight, waist circumference, body mass index, blood factors, hearing loss (dB), respiratory performance indicators, sleep disorders, and accidents were collected from the participants with standard tools and methods.
ResultsThis study examined 1461 male professional drivers with an average age of 37.30±6.96 years. A total of 426 participants had metabolic syndrome. 797 and 942 people had different degrees of hearing loss, respectively, in the right and left ear. About 129 people had obstructive sleep apnea, and 1330 people had insomnia. Investigations showed that 351 drivers had at least one accident.
ConclusionThis study showed the prevalence of health risk factors in professional drivers at the examined time point. Considering the vital role of drivers in transportation and the country’s economy, it seems necessary to pay more attention to the health of this occupational group. Regular health screening, healthy lifestyle training, improvement of working conditions, and stress management are some interventions that can effectively improve drivers’ health.
Keywords: Professional Driver, Driving, Public Health, Accident} -
زمینه و اهداف
بعد از گسترش بیماری کرونا و افزایش مراجعات به بیمارستان ها،کارکنان نظام سلامت تحت فشار روانی قرار گرفتند. این وضعیت می توانست تاثیرات منفی بر عملکرد سازمان داشته باشد. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان بیمارستان ها در دوران پس از کرونا انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی همبستگی می باشد که به شیوه مقطعی در سال 1401 انجام شد. 344 کارمند شاغل در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زابل به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. ملاحظات اخلاقی در طول نگارش مطالعه رعایت شد.
یافته هابین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان، ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (P=0/0001). میانگین امتیاز کل پرسشنامه سلامت عمومی،0/62±1/49 (در حد متوسط) و میانگین امتیاز کل پرسشنامه کیفیت زندگی کاری، 0/71±2/49 (نسبتا متوسط) بود. در مولفه های کیفیت زندگی کاری، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب به مولفه پرداخت منصفانه (0/76±2/19) و فضای کلی زندگی (0/73±3/1) اختصاص یافت. همچنین، در مولفه های سلامت عمومی، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب شامل افسردگی (0/55±1/09) و کارکرد اجتماعی (0/76±1/76) بودند.
نتیجه گیریبا توجه به ارتباط بین سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری، مدیران بیمارستان ها، ملزم به بررسی مداوم این دو عامل به خصوص در شرایط بحرانی و دوران پس از آن هستند. این اقدامات منجر به بهبود عملکرد و ارتقای بهره وری بیمارستان ها خواهد شد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, سلامت عمومی, بیمارستان, کرونا, زابل}Background and AimsFollowing the spread of the COVID-19 and the subsequent increased hospital visits, healthcare workers underwent psychological pressure. This situation could have had negative effects on the organization's performance. The present study was, therefore, conducted with the aim of analyzing the general health and work-related quality of life of hospital employees in post-Corona.
Materials and MethodsThis is a descriptive correlational study conducted cross-sectionally in 2022. Herein, 344 employees working in hospitals under the auspicious of Zabol University of Medical Sciences were selected through stratified random sampling method. The tools of data collection were demographic information, as well as general health and work life quality questionnaires. Data analysis was conducted using descriptive and inferential statistics in SPSS (v.22). Ethical considerations were observed in all stages of the study.
ResultsA statistically significant relationship was observed between the quality of work life and the general health of employees (P=0.0001). The mean score of the general health questionnaire was 1.49±0.62 (that was considered average) and the mean score of the quality of work life questionnaire was 2.49±0.71 (that was seen as relatively average). In the components of the quality of work life, the lowest and highest points were assigned to the component of fair payment (2.19±0.76) and general life environment (3.1±0.7), respectively. Moreover, in the components of general health, the lowest and highest scores were attributed to depression (1.09±0.55) and social functioning (1.76±0.76), respectively.
ConclusionConsidering the relationship between general health and the quality of working life, hospital managers are required to constantly examine these two factors, especially during critical situations and the subsequent periods.
Keywords: Quality Of Working Life, General Health, Hospital, Corona, Zabol} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 1 (پیاپی 193، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 257 -270مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی بر تبعیت از درمان و سلامت بیماران مبتلا به دیابت انجام شد.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعه کنندگان به یکی از مراکز روان درمانی منطقه 5 شهر تهران بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تبعیت از درمان بیماران دیابتی و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بود. گروه آزمایش در ده جلسه آموزشی شرکت کردند که مباحثی همچون تغذیه سالم، فعالیت بدنی، مدیریت استرس، مراقبت های پزشکی، آموزه های دینی، و روابط خانوادگی و اجتماعی را پوشش می داد.
نتایجنتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی به طور معنی داری بر تبعیت از درمان و سلامت عمومی بیماران مبتلا به دیابت اثربخش بوده است. گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری بهبود قابل توجهی در نمرات تبعیت از درمان و سلامت عمومی نشان دادند، در حالی که گروه کنترل تغییرات معناداری را نشان نداد. بسته آموزشی مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی تاثیر مثبتی بر تبعیت از درمان و سلامت بیماران دیابتی دارد (001/0>P).
نتیجه گیریاین نتایج نشان دهنده اهمیت طراحی مداخلات آموزشی با توجه به فرهنگ و ارزش های بومی است. استفاده از چنین برنامه هایی می تواند به بهبود مدیریت دیابت و کاهش عوارض آن کمک کند.
کلید واژگان: دیابت, سلامت عمومی, سبک زندگی سالم, فرهنگ ایرانی و اسلامی}IntroductionThis study aimed to evaluate the effectiveness of a healthy lifestyle promotion educational package based on Iranian and Islamic culture on treatment adherence and health in diabetic patients.
MethodsThis quasi-experimental study employed a pre-test and post-test design with a control group and a two-month follow-up period. The statistical population included all visitors to a psychotherapy center in District 5 of Tehran. The sample consisted of 30 individuals (15 in the experimental group and 15 in the control group) selected through purposive sampling. Research instruments included the Diabetes Treatment Adherence Questionnaire and the General Health Questionnaire (GHQ). The experimental group participated in ten educational sessions covering topics such as healthy nutrition, physical activity, stress management, medical care, religious teachings, and family and social relationships.
ResultsResults from repeated measures ANOVA indicated that the educational package significantly improved treatment adherence and general health in diabetic patients. The experimental group showed substantial improvement in treatment adherence and general health scores in the post-test and follow-up phases, while the control group did not exhibit significant changes. The educational package based on Iranian and Islamic culture positively impacted treatment adherence and health in diabetic patients. These results highlight the importance of designing educational interventions that consider local culture and values (P<0.001).
ConclusionImplementing such programs can aid in better diabetes management and reduce its complications.
Keywords: Diabetes, General Health, Healthy Lifestyle, Iranian, Islamic Culture} -
سابقه و هدف
انجام مداخلات فوری برای ارتقای سلامت عمومی پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی ضروری است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه ی مجازی بر سلامت عمومی پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه ی نیمه تجربی که در سال 1401 در شهر جیرفت انجام شد، 160 نفر از پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی به روش تصادفی انتخاب و با تخصیص تصادفی ساده (قرعه کشی)، به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. جلسه های آموزشی محتوای مدیریت استرس به مدت 8 جلسه ی 45دقیقه ای (2 جلسه در هفته) برای گروه مداخله، به صورت مجازی و آنلاین، از طریق Adobe Connect برگزار شد. پرسش نامه ی سلامت عمومی (GHQ) در دو مرحله، قبل و بلافاصله بعد از اتمام مداخله، در هر دو گروه تکمیل شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 20، آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ANCOVA) انجام شد.
یافته هانتایج پس آزمون تفاوت معنی داری را بین دو گروه از لحاظ نمره ی کلی سلامت عمومی نشان داد (10/15 ± 13/46 در گروه کنترل، در مقابل 63/12 ± 50/34 در گروه مداخله). همچنین، بعد از مداخله، نمره ی کلی سلامت عمومی و خرده مقیاس های آن فقط در گروه مداخله، کاهش معنی داری داشت (001/0> P).
نتیجه گیریاجرای برنامه ی آموزش مجازی مدیریت استرس به ارتقای سلامت عمومی پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی کمک می کند؛ لذا استفاده از آن به عنوان روشی موثر برای توانمندسازی نیروی انسانی توصیه می شود.
کلید واژگان: آموزش, اورژانس پیش بیمارستانی, خدمات فوریت های پزشکی, سلامت عمومی, کووید-19}Background and ObjectiveIt is necessary to carry out urgent interventions to improve the general health of pre-hospital emergency personnel. The present study aimed to investigate the effect of virtual stress management training on the general health of pre-hospital emergency personnel.
Materials and MethodsIn this semi-experimental study conducted in 2022 in Jiroft City, Iran, 160 pre-hospital emergency personnel were randomly selected and divided into two intervention and control groups by simple random allocation (lottery). The educational content of stress management was held for eight sessions of 45 minutes (two sessions per week) for the intervention group virtually and online via the Adobe Connect application. The General Health Questionnaire (GHQ) was completed in two stages, before the intervention and one month after the completion of the intervention, in both groups. Using SPSS software (version 20), descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (ANCOVA) were used for data analysis.
ResultsThe post-test results indicated a significant difference between the two groups in the overall score of general health (46.13±15.10 in the control group versus 34.50±12.63 in the intervention group). Moreover, after the intervention, the overall score of general health and its subscales decreased significantly only in the intervention group (P<0.001).
ConclusionThe implementation of the stress management virtual training program helps to improve the general health of pre-hospital emergency personnel. Therefore, it is recommended to be used as an effective method for empowering human resources.
Keywords: COVID-19, Emergency Medical Services, Education, General Health, Pre-Hospital Emergency} -
مقدمه
بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان با عوامل مختلفی مرتبط است. شناسایی، تغییر و اصلاح این عوامل می تواند عملکرد تحصیلی را ارتقا داد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تاب آوری، منبع کنترل و سلامت عمومی با عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی و شامل 415 نفر از دانشجویان بود. تاب آوری، منبع کنترل و سلامت عمومی با استفاده از پرسشنامههای استاندارد ارزیابی شد و ارتباط این نمرات با معدل تحصیلی دانشجویان بررسی شد.
نتایجمقایسه میانگین نمرات تابآوری، منبع کنترل و سلامت عمومی با وضعیت تحصیلی دانشجویان نشان داد که افرادی که معدل بالاتر از 92/16 داشتند نمره تابآوری، منبع کنترل و سلامت عمومی بالاتری داشتند اما معنی دار گزارش نشد. در مقایسه ابعاد کنترل داخلی و خارجی منبع کنترل نشان داده شد که افراد با منبع خارجی به صورت معنی داری معدل بالاتری دارند. همچنین بین متغیرهای تاب آوری، منبع کنترل، سلامت عمومی با عملکرد تحصیلی بین متغیر منبع کنترل و تاب آوری با عملکرد تحصیلی ارتباط معنی دار گزارش شد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های مطالعه در حوزه ی پیشرفت تحصیلی توصیه می گردد، حوزه های کاربردی آموزش و کارگاه ارتقای تابآوری، سلامت عمومی و افزایش مهارت زندگی برگزار گردد.
کلید واژگان: تاب آوری, دانشجویان, سلامت عمومی, منبع کنترل, عملکرد تحصیلی}IntroductionImproving students' academic performance is related to various factors. Identifying and modifying these factors can improve academic performance. The study investigated the relationship between resilience, locus of control, and general health with students' academic performance.
MethodThe study is a cross-sectional descriptive-analytical study consisting of 415 students. Resilience, source of control, and public health were investigated by using standard questionnaires, and the correlation of these scores with the academic performance of the students was evaluated.
ResultsA comparison of the average scores of resilience, locus of control, and general health with the student's academic status showed that those who had a GPA higher than 16.92 had a higher score of resilience, locus of control, and general health, but it was not reported significant. In comparing the internal and external control dimensions of the source of control, it was shown that people with an external source have a significantly higher grade point average. Also, there is a relationship between the variables of resilience, source of control, and general health with academic performance, and between the variables of source of control and resilience with academic performance. Significant was reported.
ConclusionIt is recommended to organize practical education areas and workshops to enhance resilience, general health, and life skills based on the findings of the academic progress study.
Keywords: Resilience, Students, Public Health, Locus Of Control, Academic Performance} -
مقدمه
از پیامدهای نامطلوب فرآیند سالمندی احساس تنهایی و کاهش سلامت روان است. امروزه سالمندی جمعیت در کشورهای جهان یکی از مشکلات دستیابی به توسعه پایدار است. لذا مطالعه حاضر با هدف تاثیر احساس تنهایی بر سلامت روان سالمندان تحت پوشش مرکز غرب تهران انجام شد.
مواد و روش کارپژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1399-1400 انجام شد. جامعه پژوهش شامل سالمندان بالای 60 سال تحت پوشش مرکز بهداشت غرب تهران بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 300 نفر تعیین شد. فهرست سالمندان از سامانه سیب استخراج شد و با استفاده از جدول تصادفی اعداد، سالمندان مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه GHQ-28 گلدبرگ و پرسشنامه احساس تنهایی بزرگسالان (SELSA- S) بود. نتایج توصیفی به صورت فراوانی و میانگین و نتایج تحلیلی با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS ارایه شد.
یافته هااختلال در سلامت روان و کارکرد اجتماعی و احساس تنهایی بویژه در مولفه تنهایی اجتماعی درمیان سالمندان مورد مطالعه مشاهده شد. احساس تنهایی و ابعاد آن بر روی سلامت روان افراد سالمند تاثیر منفی و معنی دار داشت. بین احساس تنهایی و سلامت روان زنان و مردان سالمند ارتباط معنی دار مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه گیریکاهش احساس تنهایی در میان سالمندان موجب ارتقای سلامت روان و کارکردهای اجتماعی آن ها می شود، لذا با توجه به جمعیت رو به افزایش سالمندان در کشور لازم است تا بسته های حمایتی و برنامه های آموزشی به منظور ایجاد شرایط مطلوب در جمعیت سالمندان به مورد اجرا در آید.</p).
کلید واژگان: احساس تنهایی, سلامت عمومی, سالمندان, مرکز بهداشت غرب, تهران}Payesh, Volume:23 Issue: 2, 2024, PP 221 -231Objective (s)One of the undesirable consequences of the aging process is the feeling of loneliness and decrease in general health. Nowadays aging people are one of the most problems of sustainable development in each country in the world. Therefore, current research was aimed to determine the impact of loneliness on elderly health in west health care center of Tehran.
MethodsThis was descriptive- analytical research conducted cross- sectionally in 2020-2021. The research population was elderly people over 60 years old covered by west health center of Tehran. Determining the sample size was conducted by Krejcie and Morgan table to the number of 300. The list of elderly people extracted from Sib system, and selected by random table of numbers. The research tool were two questionnaires including GHQ-28 of Goldberg and loneliness feeling of elderly population (SELSA- S) that confirmed their validity and reliability. Descriptive results were reported by frequency, average, and also analytical results reported using by Pearson and variance analysis, and also linear regression.
ResultsIncreased feeling of loneliness and poor mental health and social function were observed elderly people. Negative and significant feeling of loneliness and its components impacted on mental health among elderly people. There was no significant relationship between feeling of loneliness and gender.
ConclusionDecreased feeling of loneliness among elderly people might lead to improved mental health among elderly people. Therefore, due to the increasing elderly population in Iran, it is so important to design interventions and trainingprograms in order to create supportive conditions forelderly people.
Keywords: loneliness feeling, General health, elderly population, West health center, Tehran} -
پیش زمینه و هدف
ساعات نامنظم شیفت کاری و به خصوص شب کاری برای جسم، روان، زندگی فردی، اجتماعی، عملکرد و کارایی پرستاران تاثیر می گذارد. مطالعه حاضر باهدف تعیین ارتباط ابعاد سلامت عمومی و وضعیت نوبت کاری در پرستاران شیفت کار انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی که از نوع مقطعی- همبستگی است، جامعه آماری پرستاران شیفت کار بیمارستان الزهرا اصفهان در سال 1401 بودند. حجم نمونه 250 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ارزیابی ابعاد سلامت عمومی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی 28 سوالی گلدبرگ و ارزیابی وضعیت نوبت کاری با پرسشنامه نوبت کاری SOS (survey of shift workers) انجام شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هادامنه سنی پرستاران در مطالعه از 23 تا 60 سال بود. در خصوص ابعاد سلامت عمومی، میانگین نمره اختلال سلامت جسمی 49/3±20/9، اضطراب 82/3± 45/8 و اختلال عملکرد اجتماعی 86/2±73/8 در حد کمتر از متوسط و میانگین نمره افسردگی 29/2±49/3 در سطح پایینی قرار داشت. میانگین نمره وضعیت نوبت کاری پرستاران 69/6 ± 67/41 و در حد متوسط بود. همچنین نمره وضعیت نوبت کاری با نمره اختلال سلامت عمومی و جسمی و اختلال عملکرد اجتماعی رابطه معکوس داشت (05/0 <p) اما با سایر ابعاد آن رابطه معنادار نداشت (05/0 >p).
بحث و نتیجه گیریبا بهبود وضعیت نوبت کاری، اختلال در سلامت عمومی و جسمی و اختلال عملکرد اجتماعی کاهش می یابد، با برنامه ریزی صحیح نوبت کاری و رعایت اصول شیفت کار توسط مدیران پرستاری می توان وضعیت سلامت جسمی و اجتماعی پرستاران را بهبود بخشید.
کلید واژگان: سلامت عمومی, نوبت کاری, پرستاران}Background & AimIrregular work shifts, particularly night shifts, can negatively impact nurses' physical and mental health, personal life, social life, performance, and efficiency. The present study was conducted to determine the relationship between general health dimensions and shift work status in nurses.
Materials & MethodsThis is a descriptive, cross-sectional-correlation study conducted on nurses working at Al-Zahra Hospital in Isfahan in 2022. The sample size consisted of 250 nurses who were selected by simple random sampling. The evaluation of general health dimensions and shift work status was carried out using Goldberg's standard 28-question general health questionnaire and the survey of shift workers (SOS) questionnaire. The data collected was analyzed using SPSS software ver. 24.0.
ResultsThe nurses in the study were 23 to 60 years old. Regarding the dimensions of general health, the mean score for physical health impairment (9.20±3.49), anxiety (8.45±3.82), and social functioning disorder (8.73±2.86) were below average, while the mean depression score (49.2±2.29) was at a low level. The mean nurses' shift work status score was 41.67 ± 6.69, which was average. It was found that there was an inverse relationship between the score of shift work status and the score of general and physical health impairment, as well as social dysfunction (P < 0.05). However, other dimensions had no significant relationship (P > 0.05).
ConclusionImproving the shift work situation can decrease general health disorders and physical and social dysfunction among nurses. Nursing managers can help improve their nurses' physical and social health by planning shift work properly and observing the principles of shift work.
Keywords: Public Health, Shift Work, Nurses} -
هدف
سواد سلامت یکی از مهم ترین شاخص های دانش سلامت است. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان سواد سلامت و سلامت عمومی بیماران قلبی انجام شده است.
روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1401 - 1402 انجام شده است. 254 بیمار قلبی بستری در بخش مراقبت های ویژه (ccu) بیمارستان خاتم النبیای شهرستان شوشتر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این مطالعه شامل، پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه سواد سلامت و پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20، AMOS نسخه 18و آزمون های آماری و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هامیانگین سنی افراد شرکت کننده 27/47±45/16 سال بود. نمره سواد سلامت، 101 نفر (41 درصد) در سطح خوب و کافی و 58 نفر (23 درصد) درسطح ضعیف و ناکافی به دست آمده است و نمره سلامت عمومی 100 نفر (39/37 درصد) در سطح متوسط و 78 نفر (30 درصد) در سطح ضعیف بوده است. با افزایش سطح سواد سلامت به طور معناداری زیر مقیاس های سلامت عمومی کاهش یافته است (001/P<0). در بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نیز افزایش سن و پایین بودن تحصیلات بر پایین بودن نمره سطح سواد تاثیر معناداری داشته است (05/P<0).
نتیجه گیرییافته های فعلی نشان می دهد که سطح سواد سلامت بیماران در حد کافی و نمره سلامت عمومی بیماران در سطح متوسط بود. به طوری که با افزایش سطح سواد سلامت، سلامت عمومی نیز بهبود پیدا کرده است. به نظر می رسد درک ارتباط بین سواد سلامت و سلامت عمومی بتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار سیاست گذاران و برنامه ریزان سلامت جهت ارتقای سلامت بیماران قرار دهد.
کلید واژگان: سواد سلامت, سلامت عمومی, بیمار قلبی}ObjectiveHealth literacy is one of the most important indicators of health knowledge. This study aims to evaluate the relationship of health literacy with general health in Iranian patients with heart disease in Iran.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted in 2022-2023 on 254 patients with heart disease hospitalized in the coronary care unit of Khatam Al-anbiya Hospital in Shoushtar County. The data collection tools included a demographic form, the health literacy instrument for adults (HELIA), and the general health questionnaire (GHQ-28). Data were analyzed in SPSS software, version 20 and AMOS software, version 18 using independent t-test, analysis of variance, Pearson correlation test, and structural equation modeling.
ResultsThe mean age of the participants was 45.27±16.47 years. The health literacy of 101 patients (41%) was at a good and sufficient level, while 58 patients (23%) had low and insufficient literacy. The general health of 100 patients (39.37%) was at a moderate level, while 78 patients (30%) had low general health. With the increase in health literacy, the score of general health domains decreased (improved) (P<0.001). Older age and low educational level had a significant relationship with low health literacy (P<0.05).
ConclusionThe health literacy of the patients with heart diseases admitted to the study hospital is sufficient, and their general health is moderate. With the increase in health literacy, their general health can be improved. Understanding the relationship between health literacy and general health in cardiac patients can provide useful information to policymakers and health planners in Iran to promote the patient’s health literacy and general health.
Keywords: Health literacy, General health, Heart disease} -
سابقه و هدف
تالاسمی، اختلالی رایج در ایران و جهان است. پیشرفت های صورت گرفته در زمینه تشخیص و درمان بیماری تالاسمی موجب شد افراد مبتلا به این بیماری بتوانند برای مدت طولانی تری زندگی کنند. در این بیماران تزریق های مکرر خون با عوارض جسمی متعددی همراه است که می توانند سبب اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، استرس شود که این مشکلات با کاهش کیفیت زندگی همراه هستند. لذا این مطالعه با هدف مقایسه کیفیت زندگی در بیماران بتا تالاسمی ماژور با و بدون تزریق خون انجام پذیرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی، که با کد اخلاق IR.MAZUMS.REC.1402.18665 دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد، 170 بیمار تالاسمی ماژور 18تا60 سال مراجعه کننده به مرکز تالاسمی بیمارستان بوعلی سینا ساری در تابستان 1402 مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به معیار ورود سطح تحصیلات و محدوده سنی جامعه مورد مطالعه 116 بیمار از 170بیمار تالاسمی ماژور مطالعه شدند. با توجه به این که به لحاظ آماری تعداد بیماران تالاسمی ماژور با و بدون تزریق خون مراجعه کننده به مرکز تالاسمی بیمارستان بوعلی سینا ساری تقریبا برابر هستند. از 116 بیمار با معیار ورود، 58 بیمار تحت درمان با تزریق خون دوره ای و 58 بیمار تحت کنترل بدون نیاز به تزریق خون مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران تالاسمی تحت درمان با ترانسفوزیون خون، هر 30-15 روز جهت تزریق و بیمارانی که نیاز به تزریق خون ندارند، هر 1تا 3 ماه برای کنترل به مرکز تالاسمی مراجعه می کردند. جهت بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه استاندارد 36 SF استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه به زبان فارسی با ضریب آلفای کرونباخ 0/77 تا 0/09 و vitality scale 0/56 گزارش شد. جهت تجزیه و تحلیل متغیرها از شاخص های فراوانی، درصد و آزمون t مستقل و آزمون مربعات (کای اسکویر) استفاده شد.
یافته هااز میان بیماران تالاسمی ماژور مطالعه شده، 52 (44/8 درصد) نفر مرد و 64 (55/1 درصد) نفر زن بودند. میانگین سن در گروه با و بدون تزریق خون به ترتیب 8/35±34/75 و 39/33±8/18 سال بود. میانگین سن بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشت (0/128=P). وضعیت تاهل، شغل و میزان تحصیلات بین بیماران با و بدون تزریق تالاسمی ماژور بررسی شده تفاوت معنی داری نداشت. از میان عوارض بالینی بررسی شده، دیابت با تفاوت معنی داری در گروه با تزریق خون بیش تر بود (0/001=P). از میانگین ضرایب شاخص های هشت گانه آزمون 36 SF، زیر مقیاس سلامت عمومی (GH) در بیماران با تزریق خون با میانگین و انحراف معیار 20/19±55/79 نسبت به گروه بدون تزریق 21/59±44/05 به طور معنی داری بهتر بود (0/002=P).
استنتاجپیشنهاد می گردد در بیماران تالاسمی خصوصا تالاسمی ماژور با یا بدون تزریق خون، همانند سایر اقدامات کنترل دوره ای و درمانی پزشکی، ارزیابی سلامت عمومی و کیفیت زندگی در فواصل منظم انجام شود تا جهت بهبود کیفیت زندگی این بیماران، مداخلات روانشناسی یا روانپزشکی به موقع در زمان مورد نیاز انجام شود.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, تالاسمی ماژور, تزریق خون, سلامت عمومی, پرسشنامه 36 SF}Background and purposeThalassemia is a common disorder in Iran and the world. The progress in the field of diagnosis and treatment of thalassemia made these people able to live for a longer period. In these patients, frequent blood transfusions are associated with numerous complications such as depression, anxiety, stress, etc. These problems are associated with a decrease in the quality of life. Therefore, this study was carried out to investigate and compare the quality of life in beta-thalassemia major patients with and without blood transfusion.
Materials and methodsIn this study, which was cross-sectional and descriptive-analytical in nature, a total of 170 patients with thalassemia major, aged 18-60, who were referred to the Thalassemia Center of Bo Ali Sina Hospital in Sari during the summer of 2014, were examined. The study was conducted with the ethical code IR.MAZUMS.REC.1402.18665 of Mazandaran University of Medical Sciences. According to the inclusion criteria, education level, and age range of the studied population, 116 patients out of 170 thalassemia major patients were studied. Considering that the number of thalassemia major patients with and without blood transfusions referring to the thalassemia center of Bo Ali Sina Hospital in Sari is almost equal, out of 116 patients with inclusion criteria, 58 patients are treated with periodic blood transfusions and 58 patients are under control without the need for transfusions. Blood was studied. Thalassemia patients are treated with blood transfusion every 15-30 days for injection and patients who do not need blood transfusion every 1-3 months to the thalassemia center for control. SF 36 standard questionnaire was used to check the quality of life. The reliability and validity of the Persian questionnaire were reported with Cronbach's alpha coefficient of 0.77 to 0.90 and vitality scale of 0.65. To analyze the variables, frequency indices, percentages, independent t-test, and chi-square test were used.
ResultsAmong the thalassemia major patients studied, 52 (44.8%) were male and 64 (55.1%) were female. The average age in the group with and without blood transfusion was 34.75±8.35 and 39.33±8.18 years, respectively. There was no statistically significant difference in the average age between the two groups (P=0.128). There was no significant difference in the marital status, occupation, and level of education between the patients with and without thalassemia major injection. Among the investigated clinical complications, diabetes was significantly higher in the blood transfusion group (P=0.001). From the average coefficients of the eight indices of the SF 36 test, the subscale of general health (GH) was significantly better in patients with blood transfusion with a mean and standard deviation of 55.79±19.20 than in the non-injection group, 44.05±21.59 (P=0.002).
ConclusionIt is suggested that in patients with thalassemia, especially thalassemia major, with or without blood transfusion, like other periodical control measures and medical treatment, evaluation of general health and quality of life should be carried out at regular intervals, to improve the quality of life of these patients, timely psychological or psychiatric interventions to be done at the required time.
Keywords: quality of life, thalassemia major, blood transfusion, general health, SF 36 questionnaire} -
مقدمه
سلامتی به صورت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و عدم وجود بیماری و معلولیت تعریف می شود. تخمین به موقع وضعیت سلامت و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه مخصوصا در بین نیروهای نظامی، صدمات و آسیب های سلامت را کاهش داده و عوارض را به حداقل می رساند. هدف این مطالعه مروری بر مطالعات انجام شده در مورد وضعیت سلامت عمومی نیروهای نظامی در کشورهای مختلف جهان می باشد.
مواد وروش هادر این مطالعه مروری، مقالات منتشر شده بین سال های 1378-1399(2020-2000) مورد بررسی قرار گرفت. جستجوی الکترونیک به دو زبان فارسی و انگلیسی با استفاده از کلید واژه های فارسی و انگلیسی سلامت عمومی، سلامت روان و نیروی نظامی (General health, mental health, Military force) در پایگاه های SID، Magiran، Iran Medex، PubMed, Scopus, Ovid, Science Direct, Elsevier, ProQuest انجام و تعداد 48 مقاله استخراج گردید.
یافته هابر اساس مطالعات صورت گرفته وضعیت سلامت عمومی و مخصوصا سلامت روان در سربازان و نیروهای نظامی مورد توجه بوده است. در اکثر مطالعات سلامت عمومی این گروه پایین بوده و به نسبت جمعیت معمولی، مشکلات مربوط به سلامتی (روانی و جسمی) بیشتری داشتند.
بحث و نتیجه گیریاز آنجا که نیروهای نظامی برحسب موقعیت شغلی و وظیفه ای که بر عهده دارند، در معرض از دست دادن سلامت خود می باشند، لذا کسب اطلاعات در زمینه سلامت جسمی و روانی برای ایشان، اهمیت بسزایی داشته و این امر مستلزم برگزاری کارگاه های مشاوره، غربالگری و مداخلات آموزشی در جهت رفع مشکلات احتمالی و اتخاذ تدابیر مناسب جهت ارتقای سلامت آنها می باشد.
کلید واژگان: سلامت عمومی, سلامت روان, نیروی نظامی}IntroductionTimely assessment of health status and the adoption of preventive measures, especially among the military, reduce health injuries and minimize complications. Accordingly, the present study was conducted to determine the general health status of military forces in different countries of the world.
Material and methodsIn this review study, articles published between (2005-2020) were reviewed. In order to obtain relevant scientific documentation, the references were searched in credible databases. Persian and English databases, including Academic Database of Academic Jihad (SID)), Magiran Database, Iranian Medical Science Database (IranMedex), PubMed, Google Scholar, Scopus, ProQuest, Ovid, Science Direct and Elsevier were searched. The selected keywords used in the search strategies, after examination in MeSH, were “General health”, “mental health” and “Military force”, finally 48 articles were included.
ResultsStudies have shown that the state of general health, especially mental health in soldiers and military forces has been considered. In most studies, this group general health was low and had more health problems (mental and physical) than the general population. Discussion and
conclusionSince military forces are at risk of losing their health according to their job position and duties, therefore, obtaining information on physical and mental health is very important for them, and this requires educational interventions, counseling and workshops.
Keywords: General health, Military force, Mental health} -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 82، تابستان 1402)، صص 215 -230زمینه و هدف
دخانیات، مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی، داشتن روابط جنسی ناایمن و رفتارهایی از این دست، رفتارهای پرخطری هستند که احتمال گرایش به آن ها نگرانی عمده خانواده ها را به همراه داشته است. والدین درصدد مقابله با رفتارهای پرخطر، به وسیله استراتژی مراقبتی هستند. هدف این پژوهش گونه شناسی استراتژی های مراقبت از رفتارهای پرخطر بر اساس شاخص های اجتماعی-اقتصادی خانواده بود.
روش کاراین تحقیق جزء پژوهش های کمی و از نوع توصیفی-همبستگی بوده است. جامعه ی آماری شامل کلیه خانواده های شهری تبریز که 384 خانواده به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. دو ابزار اندازه گیری (چک لیست استراتژی های مراقبت از رفتارهای پرخطر و پرسشنامه وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای بررسی روابط متغیرها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (F) و رگرسیون خطی استفاده گردید.
نتایجمیانگین استراتژی های مراقبت از رفتارهای پرخطر براساس وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده بطور معناداری متفاوت بود و طبقات اجتماعی-اقتصادی بالا نسبت به طبقات پایین تر استراتژی مناسب تر (کارآمد، فرایندی یا رویه ای) را برای مراقبت از فرزندان در برابر رفتارهای پرخطر اتخاذ می نمایند.
نتیجه گیریخانواده های دارای شاخص های اجتماعی-اقتصادی متوسط و پایین به نسبت بیشتری استراتژی های مراقبتی غیرموثر(ناکارآمد و دفعتی) را جهت مقابله با رفتارهای پرخطر به کارمی بندند؛ به منظور ارتقای سلامت عمومی، اتخاذ سیاست های فرهنگی-آموزشی پیشگیری محور برای تبدیل استراتژی های مراقبتی ناکارآمد به استراتژی فرایندی(رویه ای) ضروری می نماید.
کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, استراتژی مراقبت, شاخص اجتماعی-اقتصادی, پیشگیری, سلامت عمومی, مداخلات خانواده محور}Background and AimTobacco use, narcotics, drug abuse, consumption of alcohol, having unsafe sexual relations and other such behaviours are risky behaviors that tend to cause great concerns in families. Parents try to cope with high-risk behaviors through care strategies. The purpose of this research was to determine the typology of strategies for taking care of risky behaviors based on to the family socioeconomic status (SES).
Materials and MethodsThis was a quantitative descriptive-correlational research including all the urban families of Tabriz, Iran, from among whom a sample of 384 families was selected by the multi-stage cluster method. Two measurement tools (checklist for high-risk behavior care strategies and a family SES questionnaire) were used to gather data, the one-way analysis of variance (F) test and linear regression being used to determine the relationships between the variables.
ResultsThe means of strategies for taking care of risky behaviors were significantly different based on the SES of the family, the upper classes adopting a more appropriate (procedural) strategy to take care of children against risky behaviors than the lower classes.
ConclusionFamilies with a medium and low SES use ineffective care strategies (inefficient and momentary) to cope with risky behaviors. In order to improve the public's health, it is necessary to adopt prevention-based cultural-educational policies to transform ineffective care strategies to procedural strategies.
Keywords: Risky Behaviors, Care Strategies, Socio-Economic Status (SES), Prevention, Public Health, Family-Based Interventions} -
مقدمه
مصرف مشروبات الکلی، دخانیات، مواد مخدر، داشتن روابط جنسی ناایمن و خشونت، رفتارهای پرخطری هستند که تهدیدی جدی برای سلامت عمومی و فردی محسوب می شوند با این حال در برخی خانواده ها، نوجوانان به این رفتارها گرایش داشته و یا سطوحی از رفتارهای پرخطر را تجربه کرده اند؛ اما والدین به وسیله راهبردهای مراقبتی، برای پیشگیری از بروز این رفتارها، اقدام می نمایند؛ راهبردهای مراقبتی سه گانه، مداخلاتی خانواده محور هستند که نوع فرایندی(رویه ای) کارآمدترین راهبرد در مراقبت از گرایش به رفتارهای پرخطر و یا کنترل آن ها می باشد. هدف این پژوهش سنخ شناسی راهبردهای مراقبت از رفتارهای پرخطر بر حسب وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده بود.
روش کاراین تحقیق یک پژوهش کمی و از لحاظ فرایند، روش جمع آوری اطلاعات و تحلیل، توصیفی-همبستگی بوده است. جامعه ی آماری شامل کلیه خانواده های شهری تبریز در سال 1401بود که طبق فرمول کوکران، 384 خانواده به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزار اندازه گیری (چک لیست راهبردهای مراقبت از رفتارهای پرخطر و پرسشنامه وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده) استفاده شد. برای بررسی روابط متغیرها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (F) و رگرسیون خطی با SPSS 26 استفاده گردید.
یافته هایافته ها نشان داد میانگین راهبردهای مراقبت از رفتارهای پرخطر براساس وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده بطور معناداری متفاوت است و طبقات اقتصادی-اجتماعی بالا نسبت به طبقات پایین تر راهبرد مناسب تر(کارآمد، فرایندی یا رویه ای) را برای مراقبت از فرزندان در برابر رفتارهای پرخطر اتخاذ می نمایند.
نتیجه گیریخانواده های دارای وضعیت اجتماعی-اقتصادی متوسط و پایین(که درصد بالایی از خانواده ها را شامل می شود) به نسبت بیشتری راهبردهای مراقبتی غیرموثر(ناکارآمد و دفعتی) را جهت پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر و یا کنترل آن ها به کارمی بندند؛ به منظور ارتقای سلامت عمومی جامعه و کاستن بار بیماری ها، اتخاذ سیاست ها و اجرای برنامه های فرهنگی-آموزشی پیشگیری محور جهت تبدیل راهبردهای مراقبتی ناکارآمد به فرایندی(رویه ای) ضروری می نماید.
کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, راهبردهای مراقبت, وضعیت اجتماعی-اقتصادی, پیشگیری, سلامت عمومی, مداخلات خانواده محور}IntroductionDrinking alcohol, smoking, having unsafe sexual relations and violence are high-risk behaviors that are considered a serious threat to public and individual health, however, in some families, teenagers tend to these behaviors or some of them have experienced; But parents take care strategies to prevent the occurrence of these behaviors; Triple care strategies are family-based interventions, the most efficient of which is the process (procedural) strategy in caring for the tendency to risky behaviors or their control. The purpose of this research was the typology of strategies for taking care of high-risk behaviors according to the SES of the family.
MethodsThis research was a descriptive-correlation quantitative research. The statistical population included all urban families of Tabriz in 2022, according to Cochran's formula, 384 families were selected by multi-stage cluster method. In order to collect information, two measurement tools were used (checklist of strategies for taking care of high-risk behaviors and questionnaire of SES of the family). One-way analysis of variance (F) and linear regression with SPSS 26 were used to investigate the relationships between variables.
ResultsThe findings showed that the average strategies for taking care of high-risk behaviors are significantly different based on the SES of the family, and the higher socio-economic classes prefer more appropriate strategies (efficient, procedural or procedural) than the lower classes. To take care of children against risky behaviors.
ConclusionFamilies with medium and low SES (which includes a high percentage of families) use relatively more ineffective care strategies (inefficient and occasional) to control high-risk behaviors; In order to improve the general health of the society and reduce the burden of diseases, it is necessary to adopt policies and implement prevention-based cultural-educational programs to transform inefficient care strategies into a (procedural) process.
Keywords: Risky behaviors, Care strategies, Socio-economic status, Prevention, Public health, Family-based interventions} -
زمینه و هدف
حق بر سلامت در زمره حق های حایز اهمیت بشری است. این حق اقتضا می کند تا از هر عاملی که سبب شود سلامت آدمی مورد تهدید قرار گیرد اجتناب گردد؛ از جمله مواردی که ممکن است حق بر سلامت را تحت تاثیر قرار دهد، داده هایی است که از طریق تبلیغات به افراد القا می گردد؛ از این رو همواره رویکرد نظام های حقوقی درباره تبلیغات مخل سلامت، انواعی از ممنوعیت یا محدودیت را به همراه داشته است. شرکت های دخانی در ادوار گوناگون با روش های مختلف دخانیات را تبلیغ کرده اند، برخی از این تکنیک ها از باب «حق » و گاه «اخلاقیات»، محل منازعه است. به همین سبب بازشناسی روش های تبلیغی این حوزه حایز اهمیت است.
روشپژوهش حاضر از نوع پژوهش های نظری است که با روش تحقیق توصیفی تحلیلی و رویکرد نوگرا بدون هرگونه سابقه طرح در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران انجام یافته است. شیوه گرد آوری صورت کتابخانهای اینترنتی و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات حقوقی انجام یافته است.
ملاحظات اخلاقی:
در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافته هاواکاوی روش های شرکت های دخانی نشان از آن دارد که این شرکت ها با هدف سودآوری بیش تر از خلال روش های بیش وکم شناخته شده تبلیغی نظیر بهره گیری از زنان و کودکان، القای حس آزادی، قدرت و استقلال توانستند بخش عظیم تری از سرمایه را انباشت کنند.
نتیجه گیریممنوعیت و محدودیت تبلیغات دخانیات، مسیله ای حایز اهمیت به منظور حفظ سلامت عمومی است. بدین ترتیب، تولی امر عمومی در حوزه سلامت دلالت بر آن دارد که باید حسب مورد نسبت به محدود یا ممنوع سازی آن اندیشید. از آنجا که حوزه تبلیغات حوزه القا پیام معین به و اقناع مخاطبان برای رسیدن به اهداف مشخص است، باید نسبت به بازشناسی سازکارهای تبلیغی شرکت های بزرگ دخانی اقدام و در گام های آتی از آن این شناخت برای کنش های عمومی بعدی همچون تعیین دقیق ممنوعیت ها یا بازاندیشی در محدودیت های تبلیغات بهره برد.
کلید واژگان: سلامت عمومی, تبلیغات سیگار, ممنوعیت ها, محدودیت ها}Background and AimThe right to health is among the most important human rights. This right can be influenced by certain factors such as the data induced through advertising. Therefore, legal systems have always taken approaches towards prohibiting or restricting the advertisements that endanger health. Throughout history, tobacco companies have advertised tobacco using various strategies, some of which have been subject to debate in terms of "rights" and at times, "ethics". Therefore, recognizing the advertising strategies in this field is of great importance. The purpose of conducting this research is to investigate whether some methods of tobacco advertising, in different eras, have resulted in "the violation of rights", or tobacco advertising is only an ethical issue.
MethodsThe present research is a narrative review. The data has been collected through library and internet sources, besides referring to legal documents, books and articles. Ethical Considerations: Throughout all the stages of writing this research, authenticity, honesty and integrity have been observed.
ResultsThe analysis of tobacco companies' advertising strategies indicates that, with the aim of making more profit, these companies have managed to accumulate a significant portion of capital through quite known advertising strategies: targeting women and children; inducing the sense of freedom, power and independence and some other misleading methods.
ConclusionProhibiting and restricting tobacco advertising is a crucial issue in protecting public health. Therefore, managing public affairs in the domain of health implies considering restrictions or prohibitions where necessary. Since advertising is a means of conveying specific messages and persuading the audience to achieve certain goals, it is essential to recognize the advertising mechanisms used by major tobacco companies. This knowledge can be used in future public actions such as determining precise prohibitions or reconsidering advertising restrictions.
Keywords: Public Health, Tobacco Advertising, Online Advertising, Tobacco, Offline Advertising} -
مقدمه و اهداف
یکی از راه های پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا، رعایت پروتکل های بهداشتی در هنگام تهیه، پخت و خرید نان در نانوایی ها است. لذا توجه به سلامت عمومی نانوایان و ارائه آموزش های لازم در این خصوص به ایشان ضروری است. پژوهش حاضر باهدف تعیین وضعیت سلامت عمومی و نیازهای آموزشی شاغلین نانوایی های شهر بافت در زمینه پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا در سال 1400 انجام شده است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی بود که بر روی شاغلین نانوایی های شهر بافت به صورت نمونه در دسترس به تعداد 135 نفر انجام شد. اطلاعات با استفاده از سه پرسشنامه شامل پرسشنامه استاندارد سنجش سلامت عمومی، پرسشنامه استاندارد سنجش سطح آگاهی و چک لیست عملکرد بهداشتی و پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش به صورت حضوری در مدت چهار ماه جمع آوری شد و از آزمون های آماری میانگین، انحراف معیار، نمره Z، کای دو و ضریب همبستگی اسپیرمن برای تحلیل داده ها استفاده شد. میزان پاسخ دهی به پرسشنامه ها (100%) بود.
یافته هانتایج نشان داد که وضعیت سلامت عمومی شاغلین نانوایی های شهر بافت با میانگین و انحراف معیار (25/7 ± 25/71) مناسب نیست، همچنین وضعیت ابعاد سلامت عمومی ایشان شامل بعد جسمانی، بعد اضطراب و بی خوابی، بعد سلامت اجتماعی و بعد افسردگی نامناسب بود. بررسی وضعیت نیازهای آموزشی مشارکت کنندگان درزمینه پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا با میانگین و انحراف معیار (96/42 ± 49/4) نشان دهنده وضعیت مطلوب درزمینه آگاهی، عملکرد و نگرش بود. بین نمره سلامت عمومی و نیازهای آموزشی همبستگی ضعیف گزارش شد که ازنظر آماری معنی دار نبود (312/0=P). نیازهای آموزشی شاغلین نانوایی های شهر بافت بر اساس عوامل سن، سابقه فعالیت، میزان درآمد و نوع پخت اختلاف معنی دار (05/0 ≤p) داشت ولی بر اساس عوامل جنسیت (970/0)، تاهل (317/0)، تحصیلات (798/0) و نوع فعالیت (648/0) ازنظر آماری معنی دار نبود (05/0 p ≥).
نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده وضعیت سلامت عمومی و ابعاد سلامت عمومی شاغلین نانوایی های شهر بافت شامل بعد جسمانی، بعد اضطراب و بی خوابی، بعد سلامت اجتماعی و بعد افسردگی مناسب نبود؛ اما وضعیت آگاهی، عملکرد و نگرش آنان در خصوص پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا در وضعیت مطلوب قرار داشت.
کلید واژگان: سلامت عمومی, ویروس کرونا, پیش گیری, شاغلین نانوایی, نیازهای آموزشی}Introduction and objectivesOne of the ways to prevent corona virus infection is to follow health protocols when preparing, baking and buying bread in bakeries. Therefore, it is necessary to pay attention to the general health of bakers and provide them with the necessary training in this regard. The present study was conducted with the aim of determining the general health status and educational needs of the employees of the bakeries of Baft city in the field of prevention of corona virus infection in 2021.
MethodologyThis research was a cross-sectional descriptive study that was conducted on the employees of bakeries in the city of Baft as an available sample of 135 people. Information using three questionnaires, including the standard questionnaire for measuring public health, the standard questionnaire for measuring the level of awareness. The health performance checklist and the researcher-made attitude measurement questionnaire were collected face-to-face during four months, and statistical tests of mean, standard deviation, Z-score, chi-square, and Spearman's correlation coefficient were used to analyze the data. The response rate to the questionnaires was (%100).
FindingsThe results showed that the general health status of Baft city bakeries employees is not suitable with the mean and standard deviation of (71.25 ± 7.25), also the status of their general health dimensions including physical dimension, anxiety and insomnia dimension, social health dimension and depression dimension are inappropriate. Was. Examining the educational needs of the participants in the field of prevention of corona virus infection with the mean and standard deviation of (42.96 ± 4.49) showed a favorable situation in the field of awareness, performance and attitude. A weak correlation was reported between general health score and educational needs, which was not statistically significant, (P = 0.312). There was a significant difference between the educational needs of Baft city bakeries based on the factors of age, work experience, income and baking type (p ≤ 0.05), but based on the factors gender (0.970), married (0.317), education (0.798) and type of activity (0.648) was not statistically significant (p 0.05).
ConclusionBased on the obtained results, the general health status and general health dimensions of the bakery workers in Baft city, including the physical dimension, anxiety and insomnia dimension, social health dimension, and depression dimension, were not appropriate; However, their awareness, performance and attitude regarding the prevention of corona virus was in a good state.
Keywords: Public health, Corona virus, Prevention, Bakery workers, Educational needs} -
مقدمهسلامت عمومی در تمام عرصه های زندگی از جمله زندگی فردی، اجتماعی و شغلی اهمیت دارد. پرستارانی که وضعیت جسمانی و روانی مطلوبی نداشتند، در اداره کردن سازمان خود دچار مشکل می شدند. هدف این مطالعه، بررسی وضعیت سلامت عمومی پرستاران بیمارستان های شهر کرمان بود.مواد و روش هااین مطالعه به روش توصیفی تحلیلی انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی پرستاران بیمارستان های شهر کرمان بود که با استفاده از نمونه گیری متناسب با حجم پانصد پرستار به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده، مقیاس سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) و پرسش نامه ای با اطلاعات فردی و زمینه ای بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-24 و آماره های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره ی سلامت عمومی پرستاران 0/71±1/25 بود. بیشتر پرستاران (77/6 درصد) به درجاتی از مشکلات جسمی و روانی مبتلا بوده و در نتیجه سلامت عمومی لازم را نداشتند. همچنین، پرستاران مرد از سلامت عمومی بیشتری نسبت به پرستاران زن برخوردار بودند (0/001>P). اما بین سلامت عمومی با بقیه ی متغیرها رابطه ی معنی داری نشان داده نشد.نتیجه گیریبیش از نیمی از پرستاران به درجاتی از مشکلات جسمی و روانی مبتلا بوده و سلامت عمومی مطلوبی نداشتند. بنابراین پیشنهاد می شود برای ارتقاء هرچه بیشتر سلامت عمومی پرستاران، مسئولان ذی ربط وزارت بهداشت و همچنین پرستاران بیمارستان های مطالعه شده، برنامه ها و راهکارهایی را در اولویت قرار دهند.کلید واژگان: وضعیت سلامتی, سلامت عمومی, پرستاران, بیمارستان ها}IntroductionPublic health is important in all aspects of life, including personal, social, and professional. Nurses not in good physical and mental condition faced problems in managing their organization. This study aimed to investigate the general health status of nurses in Kerman hospitals.MethodsThis study had a descriptive-analytical design. The statistical population included all hospital nurses in Kerman; 500 nurses were selected using proportional sampling. The instruments included the Goldberg General Health Scale (GHQ-28) and a demographic and background information questionnaire. Descriptive statistics, Pearson correlation coefficient, independent t-test, and one-way analysis of variance were used to analyze the data using SPSS-24 software.ResultsThe mean and standard deviation of nurses’ general health score was 1.25±0.71. Most nurses (77.6%) suffered from some degree of physical and mental problems and, consequently, did not have the necessary general health. Also, male nurses had higher general health than female nurses (P<0.001). However, there was no significant relationship between general health and other variables.ConclusionMore than half of the nurses suffered from some degree of physical or mental problems and were not in good general health. Therefore, it is suggested that the relevant officials at the Ministry of Health and nurses at the studied hospitals prioritize specific programs and strategies.Keywords: Health status, Public Health, Nurses, Hospitals}
-
مقدمه
پرستاران در باندمی COVID-19 تحت شرایط فشارزایی قرار گرفتند که لزوم مداخلات روان شناختی- حمایتی را ضروری ساخته است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی بسته آموزشی-درمانی مبتنی بر انعطاف پذیری روان شناختی بر کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی پرستاران COVID-19 بود.
مواد و روش هااین پژوهش یک کار آزمایی بالینی یک سو کور بود. بر اساس مصاحبه بالینی از جمعیت 120 نفر پرستاران شاغل در بیمارستان عیسی بن مریم سانتر کووید 19 شهر اصفهان در زمستان 1399، 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص یافتند. ابزار مطالعه پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون و پرسشنامه سلامت عمومی (PHQ) و بسته آموزشی-درمانی مواجهه ایمن روان شناختی مبتنی بر انعطاف پذیری روان شناختی بود. داده ها در نرم افزار آماری 24 SPSS با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هامیانگین نمرات کیفیت زندگی و سلامت عمومی دو گروه قبل از مطالعه تفاوت معنادار آماری نداشت (p>0.05). بعد از مداخله میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 7/74 و 6/72 بود که تفاوت آماری معناداری نداشت ولی نمرات میانگین سلامت عمومی گروه آزمایش و گروه کنترل به ترتیب 7/31 و 8/38 بود که تفاوت آماری معناداری داشت.
نتیجه گیریکاربرد بسته آموزشی درمانی مبتنی بر انعطاف پذیری روان شناختی توانسته است بر مولفه های سلامت عمومی پرستاران تاثیر مثبت و معناداری داشته باشد؛ ازاین رو توجه به این بسته های آموزشی در برنامه ریزی آموزشی و سیاست گذاری های مدیریت پرستاری پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, سلامت عمومی, پرستاری مراقبت های ویژه, COVID-19, انعطاف پذیری روان شناختی}IntroductionIn the COVID-19 pandemic, nurses were subjected to stressful conditions, which necessitated the need for psychological-supportive interventions. The aim of this study was to determine the effectiveness of the educational-therapeutic package based on psychological flexibility on the quality of work life and general health of COVID-19 nurses.
Materials and methodsThis study was a single-blind clinical trial. Based on the clinical interview, 30 people were selected from the population of 120 nurses working in Isa Bin Maryam Center for Covid-19 Hospital in Isfahan city in the winter of 2019 and were randomly assigned to two control and intervention groups. The study tools were Walton's Quality of Work Life Questionnaire and General Health Questionnaire (PHQ) and psychological safe exposure educational-therapeutic package based on psychological flexibility. The data were analyzed in SPSS 24 statistical software with univariate analysis of covariance method.
FindingsThe average scores of the quality of life and general health of the two groups before the study had no statistically significant difference (p>0.05). After the intervention, the average quality of life scores of the experimental and control groups were 74.7 and 72.6, respectively, which did not have a statistically significant difference, but the average scores of the general health of the experimental and control groups were 31.7 and 38.8, respectively, which was a statistically significant difference.
Conclusionthe application of the therapeutic educational package based on psychological flexibility has been able to have a positive and significant effect on the general health components of nurses; Therefore, it is suggested to pay attention to these educational packages in educational planning and nursing management policies.
Keywords: quality of work life, public health, special care nursing, COVID-19, psychological flexibility}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.