به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ضایعات پوستی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • حمیده مولایی، اقلیم نعمتی، احسان شجاعی فر، لیلا خدمت*
    زمینه و هدف

    هدف از انجام این مطالعه، تعیین فراوانی ضایعات پوستی و بررسی ارتباط آن با مشخصات دموگرافیک بیماران پس از پیوند کلیه بود.

    روش بررسی

    این مطالعه به صورت مقطعی و بر روی100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان بقیه الله (عج) که طی سال 1394 (از فروردین ماه 1394 تا اسفند ماه سال 1394) تحت پیوند کلیه قرار گرفته بودند انجام شد. اطلاعات بیماران در پرسش نامه های طراحی شده جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

    یافته ها

     میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 82/11±4/50 سال بود. میانگین مدت زمان ایجاد ضایعه پوستی پس از پیوند 77/5±1/8 هفته بود. شایع ترین نوع سرطان های غیر ملانومی، سارکوم کاپوسی (4%) و کارسینوم سلول های سنگفرشی (2%) بود که از لحاظ آماری بین زن و مرد تفاوت معناداری وجود نداشت. (05/0<P). عفونت پوستی در 66% افراد مشاهده شد که شایع ترین آن ها به ترتیب زگیل (34%) و تینه آ ورسیکالر (11%) بود. میزان ابتلا به عفونت های پوستی به طور معناداری در بیماران مرد بالاتر از بیماران زن بود (004/0=P). فراوانی ابتلا به عفونت پوستی تینه آ ورسیکالر در افراد مبتلا به دیابت به طور معناداری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود (046/0=P).

    نتیجه گیری

     در مجموع این مطالعه نشان داد که عوارض پوستی در بیماران پس از عمل پیوند کلیه شایع است. آگاه کردن بیماران پیوند کلیوی و کادر درمان از مسایل پوستی، منجر به ارجاع زود هنگام بیماران به متخصص مربوطه و کسب درمان های لازم شده و باعث افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی آن ها خواهد شد.

    کلید واژگان: داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی, پیوند کلیه, ضایعات پوستی
    Hamideh Molaei, Eghlim Nemati, Ehsan Shojaeefar, Leila Khedmat*
    Background

    Immunosuppressive drugs that are widely used to prevent acute and chronic organ rejections, predispose organ transplant patients to a variety of diseases including skin problems. This study aimed to determine the prevalence of skin lesions and to investigate their association with demographic characteristics in renal transplant patients.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on 100 patients who were referred to the nephrology clinic of Baqiyatallah Hospital, Tehran, Iran and underwent kidney transplantation within a year (from the first working day of the Iranian Hijri calendar in April 2015 until the last working day in March 2016). Patients were referred to a dermatologist in case of any skin lesions. Patients' data were collected in a researcher-made questionnaire and were analyzed using SPSS software, version 18. The p values less than 5% were considered to be significant.

    Results

    The mean and standard deviation (SD) of the patients' age was 50/4±11/8 years.  The average time of incidence of skin lesion after transplantation has been 8/1 ± 5/7 weeks. The most common types of non-melanoma cancers were squamous cell carcinoma (2%) and Kaposi's sarcoma (4%) and there was no significant difference between men and women (p>0.05). Sixty-six percent of the patients had skin infections and the most common skin infections were wart (34%) and tinea versicolor (11%). The relative frequency of skin infections was significantly higher in male patients than in females (p=0.004). Considering all other confounding variables including smoking, hypertension, diabetes and other infectious diseases, the only noteworthy finding was the higher relative frequency of tinea versicolor in diabetic compared with non-diabetic patients (p=0.046).

    Conclusion

    This study showed that skin complications including various neoplastic (Sarcoma and Carcinoma), infectious (fungal and viral), and other (Acne and Hypertrichosis) diseases are common in patients with kidney transplantation who are taking immunosuppressive drugs. Informing these patients and medical staff about skin problems leads to an early referral of patients and increases their life expectancy and improves their quality of life.

    Keywords: immunosuppressive agents, kidney transplantation, skin diseases
  • فریبا ایرجی، علی اصیلیان، گیتا فقیهی، امیرحسین اکبری*
    زمینه

    بیمارانی که در بخش های خاص مانند CCU بستری می شوند از جنبه های مختلف از جمله پوست نیاز به بررسی و مراقبت های ویژه ای دارند. لذا با توجه به سیر بیماری های پوستی در شرایط خاص و حین بستری، در این مطالعه انواع ضایعات پوستی در بیماران بستری در CCU را در بدو ورود و حین خروج از بخش CCUرا مطالعه و بررسی کردیم.

    روش‌کار

    در این مطالعه مقطعی، 200 بیمار بستری در CCUبیمارستان الزهرا اصفهان را بررسی کردیم. پرسشنامه ای توسط متخصص پوست در دو مرحله ورود بیمارن به CCU و حین خروج بیمار از CCU در مورد انواع ضایعات پوستی تکمیل شد. سپس داده‌ها جمع‌آوری و آنالیز آماری شدند.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد که 15 درصد از بیمارانی که در CCU بستری شده اند حداقل یکی از ضایعات پوستی را دارند. از این بین درماتیت سبوره و سپس روزاسه بیشترین فراوانی را در بدو ورود داشتند و به صورت کلی ضایعات بدو ورود بیماران بیشتر مربوط به ضایعات Acute skin failure است. همچنین میزان زخم بستر در میان این بیماران در طی بستری به میزان زیادی در مقایسه با بدو ورود افزایش یافت.

    نتیجه‌گیری

    روزاسه، درماتیت سبوره و واکنش های آلرژیک دارویی پس از زخم بستر بیشترین فروانی را میان بیماران دارند. این آمار می‌تواند نشان‌دهنده ارتباط روزاسه با بیماری های قلبی‌عروقی باشد.

    کلید واژگان: ضایعات پوستی, بخش مراقبت های ویژه قلبی, روزاسه, درماتیت سبوره
    Fariba Iraji, Ali Asilian, Gita Faghihi, Amir Hossein Akbari*
    Background

    Patients admitted in especial units such as coronary care unit (CCU) require intensive care for different aspects including skin problems. Here in this report we aimed to perform a survey on different skin lesions in patients admitted in CCU by the time of admission and when discharging.

    Methods

    In this cross-sectional study, we had a survey on 200 patients admitted in CCU in AL-Zahra hospital, Isfahan. A dermatologist observed and examined each patients for any skin lesions by the time of admission and when discharging from CCU.

    Results

    Here we showed that 15 percent of patients admitted in CCU have at least one skin lesion and also we indicated that seborrhea dermatitis and then rosacea have the most prevalence by the time of admission in CCU. Other skin lesions were acute skin failure. We also showed that prevalence of bed sore and pressure sores increased amazingly during admission.

    Conclusion

    Rosacea, seborrhea dermatitis and drug allergic reactions after pressure sores are the most frequent skin lesions in CCU and there might be an association between rosacea and cardiovascular diseases.

    Keywords: Skin lesions, Coronary care unit, Rosacea, Seborrhoeic Dermatitis
  • سید محمد رادمنش، زهرا نادری رارانی*
    مقدمه

    درموسکوپی یک روش تشخیصی غیرتهاجمی است که اجازه مشاهده ویژگی های مورفولوژیکی که با چشم غیرمسلح قابل تشخیص نیست را فراهم می کند. درموسکوپی باعث بهبود قابل توجه در دقت تشخیصی ضایعات پوستی شده است. هدف این مطالعه ارزیابی کاربرد درموسکوپی در تشخیص بالینی ضایعات پوستی بدخیم و ضایعات پوستی پیش بدخیم می باشد.

    روش ها: 

    این مطالعه مشاهده ای آینده نگر بر روی240 بیمار با ضایعات پوستی مشکوک به بدخیمی و پیش بدخیمی انجام شد. تمام بیماران تحت ارزیابی درموسکوپی و هیستوپاتولوژیک قرار گرفتند. نتایج درموسکوپی با یافته های هیستوپاتولوژیک به عنوان استانداد طلایی تشخیص مقایسه شد.

    یافته ها:

     از میان 240 ضایعه پوستی مورد بررسی 69 مورد (8/28 %) خوش خیم، 75 مورد (3/31 %) پیش بدخیم و 96 مورد (0/40 %) بدخیم بودند. توافق بین درموسکوپی با نتایج بیوپسی 4/75 % بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و دقت درموسکوپی در تشخیص ضایعات بدخیم به ترتیب برابر 42/85 %، 59/70 % ، 40/80 %، 42/77 % و 27/79 % می باشد؛ این موارد برای ضایعات پیش بدخیم به ترتیب برابر 67/ 66 %، 59/70 %، 43/71 %، 75/65 % و 54/68 % بود.

    بحث: 

    نتایج این مطالعه نشان داد درموسکوپی یک ابزار ارزشمند برای تمایز ضایعات پوستی مختلف می باشد. همچنین حساسیت و ویژگی بالای درموسکوپی به ویژه در تشخیص ضایعات بدخیم نشان می دهد درموسکوپی می تواند به عنوان یک ابزار تشخیصی روتین در بررسی های درماتولوژیک استفاده شود و قبل از انجام بیوپسی تهاجمی پوست، کمک زیادی به تشخیص دقیق ضایعات پوستی کند.

    کلید واژگان: درموسکوپی, ضایعات پوستی, هیستوپاتولوژی, دقت تشخیصی
    Seyed Mohammad Radmanesh, Zahra Naderi Rarani *
    Introduction

    Dermoscopy is an important in-vivo, non-invasive diagnostic technique that allows inspection of morphological features that are not visible with bare eyes. It has an important role in enhancing the diagnostic accuracy of skin lesions. The aim of this study is evaluation of the use of dermoscopy in diagnose of malignant skin lesions and premalignant skin lesions.

    Methods

    This prospective observational study conducted on 240 patients with clinical diagnosis of malignant or pre-malignant skin lesions. All the patients were evaluated with dermoscopy and histopathology. Dermoscopic results were compared with histopathologic findings as the gold standard for diagnosis of skin lesions.

    Findings

    Of the 240 skin lesions, 69 (28.8%) were benign, 75 (31.3%) were pre malignant and 96 (40.0%) were malignant. The concordance between dermoscopic results and histopathological findings was 75.4%. The sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of dermoscopy in diagnosis of malignant lesions were 85.42%, 70.59%, 79.27%, 80.40%, 77.42% and 79.27% respectively, p < 0.0001. These items for pre-malignant lesions were 66.67%, 70.59%, 71.43%, 65.75% and 68.54% respectively.

    Discussion

    The sensitivity and specificity of dermoscopy in diagnosis of skin lesions were high, therefore this real-time non-invasive technique can be introduced as a routine diagnostic tool in dermatological examination and can minimize unnecessary invasive biopsy.

    Keywords: Dermatoscopy, Skin lesion, histopathology, Diagnostic accuracy
  • مینا میرنظامی، افسانه طلایی*
    زمینه
    دیابت شایع ترین بیماری اندوکرین است که با هیپرگلیسمی مشخص می شود. درگیری چشمی، کلیوی، عروقی و عصبی از عوارض این بیماری محسوب می شود. علایم پوستی نیز در حدود دو سوم بیماران دیده شده و از آنجا که این ضایعات می تواند بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی بیماران اثرات منفی به جا گذارد هم برای بیمار و هم پزشک بسیار مسئله ساز است. پاتوژنژ دقیق آن هنوز مشخص نشده است. هدف از انجام این مطالعه تعیین فراوانی ضایعات پوستی در این بیماران می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 700 بیمار دیابتی پس از کسب رضایت نامه کتبی توسط متخصص غدد به متخصص پوست ارجاع داده شدند. تمام بیماران مورد معاینه کامل پوستی قرار گرفته و در موارد مورد نیاز از ضایعات، بیوپسی پوست وکشت و آزمایش باکتری شناسی، قارچ شناسی انجام شد و پس از جمع آوری اطلاعات داده ها با استفاده از آزمون t و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در این مطالعه 700 بیمار (73 درصد زن و 27 درصد مرد) مورد مطالعه قرار گرفتند. در مجموع 5/ 94 درصد بیماران دارای یک یا چند ضایعه پوستی بودند. شایع ترین ضایعات پوستی انژیوم گیلاسی (37 درصد)، تکمه پوستی (32 درصد) و اگزما (8/ 32 درصد) بود. بین درگیری پوستی با طول مدت دیابت (05/ 0=P) و سن بیمار (03/ 0=P) ارتباط آماری معنادار وجود داشت اما بین درگیری پوستی با میزان c1AbH ارتباط آماری معناداری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که ضایعات پوستی در بیماران دیابتی شایع بوده و شیوع آن با طول مدت بیماری و سن بیماران افزایش می یابد. لذا آشنایی و توجه ویژه پرسنل گروه پزشکی و آموزش بیماران در مورد علائم شایع پوستی باید مد نظر گرفته شده و تشخیص زودهنگام و درمان این ضایعات ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: دیابت, مدت بیماری, ضایعات پوستی, اگزما, تکمه پوستی
    Mina Mirnezami, Afsaneh Talaei*
    Background
    Diabetes mellitus (DM) is the most common of the endocrine disorders characterized by hyperglycemia. Diabetes mellitus affects every organ of the body including the skin. Skin lesions have negative impact on quality of life of diabetic patients and it is also very frustrating for both patients and their physicians. The pathophysiologic mechanisms of skin lesions are mainly unknown.The aim of this study was to evaluate the frequency of skin manifestations in this patients.
    Materials and Methods
    A cross sectional study was performed on 700 patients attending to the diabetes clinic. The Institute ethical clearance was obtained before the start of the study.A complete cutaneous examination was done in all cases. A detailed dermatological examination was carried out by a consultant dermatologist and cutaneous findings were recorded. Relevant microbiologic and histopathological investigations were done whenever they were necessary to diagnose the cutaneous disorders.Statistical analysis was carried out by using t- test and Chi-square test.
    Results
    Seven hundred patients(73% women and 27% men)were enrolled in the study.Diabetic skin manifestations were detected in 94.5% of diabetic patients.The most common skin lesions were cherry angioma (37%),skin tag (32%) and eczema (32.8%).Our study showed a significant difference between the involvement by skin lesions and duration of diabetes (P=0.05) and age of patients (P=0.03) but it didn,t show any significant difference between the involvement of skin lesions and HbA1C
    Conclusion
    Our study showed that the skin lesions are common in DM patients and the duration of diabetes and age are positively correlated with skin lesions. For these reasons, education and special attention to medical staff and patients and searching approach to early diagnosis and treatment of skin lesions seem to be necessary.
    Keywords: Diabetes, duration of diabetes, skin lesions, eczema, skin tag
  • سیما چنگیز، مریم سیدمجیدی *، ثریا خفری
    زمینه و هدف
    ضایعات پوستی- مخاطی در حفره دهان نمای بالینی مشابهی دارند و بررسی هیستوپاتولوژیکی در افتراق ضایعات مذکور و رسیدن به تشخیص صحیح موثر است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان همخوانی تشخیص های بالینی با هیستوپاتولوژیکی ضایعات پوستی-مخاطی در حفره دهان طی دوره 10 ساله در دانشکده دندانپزشکی بابل انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه گذشته نگر، تعداد 150 پرونده بیمار مبتلا به ضایعات پوستی مخاطی که طی دوره 10 ساله (1391 - 1382) به دانشکده دندانپزشکی بابل مراجعه نموده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات پرونده بیماران شامل سن، جنسیت، محل بروز ضایعه، تشخیص بالینی اول، دوم و سوم در صورت ذکر شدن در پرونده بیمار و تشخیص هیستوپاتولوژیکی ثبت گردید. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری توصیفی و به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون های کاپا و مک نمار مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مطالعه حاضر نشان داد که در 132 مورد (88%) از ضایعات پوستی مخاطی مورد بررسی، تطابق بین تشخیص بالینی و هیستوپاتولوژی وجود داشت. در ارتباط با لیکن پلان انطباق به میزان 4/96 درصد به دست آمد. بدون در نظر گرفتن یک مورد لوپوس که از نظر بالینی تشخیص داده نشده بود، بیشترین درصد عدم تطابق هم در رابطه با واکنش لیکنوئیدی در 3/53% موارد یافت شد.
    نتیجه گیری
    جهت نیل به تشخیص دقیق تر در ضایعات پوستی-مخاطی نیاز به بررسی نمای بالینی و هیستوپاتولوژیکی ضایعه می باشد.
    کلید واژگان: ضایعات پوستی, مخاطی, دهان, تشخیص بالینی, یافته های هیستوپاتولوژیک
    Sima Changiz, Maryam Seyedmajidi*, Soraya Khafri
    Background
    Mucocutaneous lesions in the oral cavity have similar clinical features andhistopathological examination of the lesions is important for reaching a correct diagnosis. The aim of this study was to assess the concordance between clinical and histopathological diagnoses in mucocutaneous lesions of the oral cavity during 10 years (2003-2012) in Babol Dental School.
    Methods
    In this retrospective study, records related to 150 patients with mucocutaneous lesions were analyzed in Babol Dental School from 2003 to 2012. Patient's data including age, gender, location of lesions, first, second and third clinical diagnosis that listed and histopathological diagnosis were recorded. Data analysis was done by SPSS software and Kappa and Mac Nemars tests.
    Results
    Present study showed that in 132 cases (88%) with oral mucocutaneous lesions, there was agreement between clinical and histopathological diagnoses. This concordance was 96.4% about lichen planus. Regardless of a case of lupus that clinically was not diagnosed, the highest percentage of inconcordance was found about lichenoid reaction in 53.3% of cases.
    Conclusion
    In order to reach a more accurate diagnosis of mucocutaneous lesions, clinical and histopathological features of lesions is needed.
    Keywords: Mucocutaneous lesions, Oral cavity, Clinical diagnosis, histopathologic findings
  • فرخ راد، بهرام نیکخو
    زمینه و هدف
    لیپوئید پروتئینوسیس یک بیماری متابولیک بسیار نادری می باشد که به صورت اوتوزوم مغلوب انتقال می یابد. علایم بالینی بیماری به علت رسوب مواد هیالین در پوست و ارگانهای دیگر بر اثر جهش های ژنتیکی ایجاد می شود. خشن شدن صدا، پاپولهای تسبیح مانند روی لبه پلکها، اسکارهای شبیه به اسکارهای فرورفته، بیماری آکنه، پاپولهای نرم و ضایعات زگیل مانند از تظاهرات شایع بالینی این بیماری می باشند. علایم دیگر بیماری شامل اختلال تکلم به علت انفیلتراسیون زبان با مواد هیالین، فوتو سنسیتیویتی، التهاب غدد بزاقی، تشنج، اختلالات روانی، انسداد راه تنفس، ریزش مژه ها، آلوپس در ناحیه پوست سر و خارش می باشد.
    معرفی بیمار: بیمار یک پسر 17 ساله مبتلا به لیپوئید پروتئینوسیس می باشد که از ابتدای کودکی دچار خشونت خفیف صدا و ضایعات پوست شده است. ضایعات پوستی بیمار به صورت اسکارهای کوچک روی صورت، پاپولهای نرم و پاپولهای زگیل مانند روی آرنج ها و باسن و پاپولهای به شکل دانه های تسبیح روی پلک ها بود. زبان بیمار نیز به تدریج بزرگ شده و پاپولهایی روی زبان و گوشه های لب بیمار ایجاد گردید. بیمار قادر نبود که زبان خود را به طور کامل از دهان بیرون آورد. در آزمایش هیستوپاتولوژی، رسوب مواد هیالین در پوست مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    تشخیص لیپوئید پروتئینوسیس بر اساس علائم بالینی و تایید تشخیص با آزمایش هیستوپاتولوژی می باشد. خشونت صدا از علائم شایع و اولیه بیماری می باشد که در صورت بروز این عارضه بیمار باید از نظر این بیماری بررسی گردد.
    کلید واژگان: لیپوئید پروتئینوسیس, خشونت صدا, ضایعات پوستی, رسوب هیالین
    Dr Farokh Rad, Dr Bahram Nikkhoo
    Background And Aim
    Lipoid proteinosis is a rare metabolic autosomal recessive disorder. Clinical manifestations of this disease are attributed to deposition of hyaline material in dermis and other organs which is a consequence of genetic mutations. Hoarseness of voice، beaded papules on the eyelid margins، acneiform scars، waxy papules and warty papules are common clinical manifestations of this disorder. Other manifestations include speech disorder، photosensitivity، recurrent salivary gland inflammation، loss of eyelashes، alopecia of scalp and pruritus. Case report: A 17 year old boy developed hoarseness of voice and mucocutaneous lesions since infancy. Skin lesions included acneiform scars on the face، waxy papules and warty papules on the elbows and buttocks، and also beaded papules on the eyelid margins. The tongue of the patient gradually enlarged and some papules appeared on the tongue and mouth angles. The patient was not able to protrude his tongue out of the mouth. Histopathologic examination revealed deposition of pink amorphous (hyaline) material in the dermis and around skin appendages.
    Conclusion
    Diagnosis of lipoid proteinosis is based on its clinical manifestations and histopathological findings. Once hoarseness of voice in infancy، which is among the most common and earliest manifestations of the disease، is detected، lipoid proteinosis should be considered as an important differential diagnosis.
    Keywords: Lipoid proteinosis, Hoarseness of voice, Skin lesions, Hyalin deposition
  • رضا زارع محمودآبادی، جهانشاه صالحی نژاد، سعیده خواجه احمدی، شادی ثقفی، عبدالله جوان، شهره طاهری مقدم
    مقدمه
    تعداد زیادی از ضایعات پوستی مخاطی در حفره دهان نمای بالینی مشابهی دارند و لذا بررسی هیستوپاتولوژی در تشخیص صحیح این ضایعات و افتراق آنها از یکدیگر تاثیر بسیار دارد. هدف از این مطالعه بررسی میزان انطباق تشخیص های بالینی با هیستوپاتولوژی ضایعات پوستی-مخاطی در حفره دهان طی 30 سال در دانشکده دندانپزشکی مشهد بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه گذشته نگر، تعداد 334 پرونده بیماران مبتلا به ضایعات پوستی مخاطی که طی 30 سال (1358 تا 1388) به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه مشهد مراجعه نموده بودند مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات پرونده بیماران، شامل سن، جنس، جایگاه، تشخیص بالینی اولیه و گزارش آسیب شناسی نهایی ثبت گردید.
    یافته ها
    این مطالعه نشان داد که در 295 مورد (5/77%) از ضایعات پوستی مخاطی مورد بررسی، تطابق بین تشخیص بالینی و هیستوپاتولوژی وجود داشت. در پمفیگوئید و خال سفید اسفنجی در تمام موارد تطابق کامل بین تشخیص های کلینیکی و هیستوپاتولوژی وجود داشت. در مورد انواع لیکن پلان هم، در لیکن پلان نوع آتروفیک و پیگمانته بیشترین میزان تطابق دیده شد.
    نتیجه گیری
    جهت رسیدن به یک تشخیص قطعی در ضایعات پوستی-مخاطی نیاز به بررسی نمای بالینی، رادیوگرافی و هیستوپاتولوژی ضایعه می باشد.
    کلید واژگان: ضایعات پوستی, مخاطی, تشخیص بالینی, یافته های هیستوپاتولوژیک
    Reza Zaremahmoodabadi, Jahanshah Salehinejad, Saeedeh Khajehahmadi*, Shadi Saghafi, Abdollah Javan, Shohre Taherymoghadam
    Introduction
    Many mucocutaneous lesions of the oral cavity have similar clinical features and therefore the histpathologic findings are very important in correct diagnosis and differential diagnosis of each lesion. The aim of this study was to assess the agreement between clinical and histopathologic diagnoses in mucocutaneous lesions of the oral cavity during 30 years (1979-2009) in Mashhad dental School.
    Materials and Methods
    In this retrospective study, a total of 334 patients with mucocutaneus lesions were analyzed in Mashhad dental school from1979 to 2009. Patient's data including age, gender, location, clinical diagnosis and histopathologic diagnosis were recorded. Data were analyzed through SPSS 11.5 Software.
    Results
    In this study, there was an agreement between clinical and histopathologic diagnoses in 295 subjects (77.5%) with oral mucocutaneus lesions. All subjects with pemphigoid and white spongy nevus showed total agreement between clinical and histopathologic diagnoses. Atrophic and pigmenteted lichen planus also showed the highest percentage of agreement in lichen planus groups.
    Conclusion
    In mucocutaneous lesions, clinical, radiographic, and histopathologic findings are necessary for definitive diagnosis of mucocutaneous lesions.
    Keywords: Mucocutaneus lesions, clinical diagnosis, histopathologic findings
  • حمیده هریزچی قدیم، مجتبی ورشوچی، علی صیدی، احسان سپهران
    زمینه و اهداف
    سوء مصرف مواد معضلی بزرگ در تمام دنیا بشمار می رود. سازمان ملل تخمین می زند 5% از جمعیت جهان (64-15 سال) حداقل برای یک بار در سال (شیوع سالیانه) از مواد غیرقانونی استفاده می کنند. بسیاری از عوارض جانبی مواد مخدر در پوست ایجاد می گردند و بنابراین، متخصصین پوست و پزشکان عمومی بایستی نسبت به این تغییرات آگاهی داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی ضایعات جلدی در بیماران وابسته به مواد مخدر می باشد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه توصیفی، 66 بیمار وابسته به مواد مخدر طی مدت 16 ماه در بیمارستان های سینا و رازی و کلینیک شیخ الرئیس تبریز ارزیابی شدند. تشخیص سوء مصرف مواد بر اساس معیارهای DSM-IV صورت گرفته است. شرح حال کامل در مورد نوع ماده مخدر و روش اصلی استعمال اخذ و نیز معاینه فیزیکی با تاکید بر ضایعات جلدی توسط متخصص پوست انجام شد. بر این اساس، فراوانی ضایعات جلدی تعیین گردید.
    یافته ها
    66 فرد مذکر معتاد به مواد مخدر با سن متوسط 1/8±8/32 (55-18) سال وارد مطالعه شدند. متوسط مدت اعتیاد 4/41±3/56 (204-3) ماه بود. روش مصرف استنشاقی، خوراکی و تزریقی بترتیب در 9/87%، 6/13% و 5/4% افراد ثبت گردید. تریاک (3/63%)، کریستال (2/24%)، حشیش (2/21%)، هروئین (2/21%) و کراک (1/12%) بترتیب مواد مخدر اصلی مصرف شده در جمعیت مطالعه شده بودند. ضایعات جلدی اصلی شامل آکنه (2/21%)، ضایعات سیکاتریسی (2/21%)، گلوسیت آتروفیک (2/18%)، استوماتیت نیکوتینی (6/13%)، سوختگی (1/9%)، گلوسیت کاندیدایی (1/9%)، خشکی پوست (6/7%) و خارش (6/7%) بودند.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه ما، بسیاری از ضایعات جلدی در معتادان غیرتزریقی ضایعات جلدی اختصاصی نیستند. مطالعات بعدی با حجم نمونه بیشتر و در انواع مختلف مواد مخدر توصیه می شوند.
    کلید واژگان: سوء مصرف مواد, ضایعات پوستی, اعتیاد
    Hamideh Herizchi Ghadim, Mojtaba Varshouchi, Ali Seidi, Ehsan Sepehran
    Background And Objectives
    Illicit drug abuse is a major problem all over the world. The United Nations estimates that 5% of the world population (aged 15-64 years) use illicit drugs at least once a year (annual prevalence). Many adverse effects of the illicit drugs arise on skin and therefore dermatologists and general practitioners should be aware of these changes. This study aimed at evaluating the skin lesions in substance-dependent patients.
    Materials And Methods
    In a descriptive setting, 66 substance-dependent patients were evaluated during a 16-month period in Tabriz Sina and Razi Hospitals and Sheikholraeis Clinic. Diagnosis of drug abuse was based on DSM-IV criteria. Thorough history taking about the type of illicit drug and the major route of use, as well as a complete physical examination emphasizing the skin lesions were done by a dermatologist. Accordingly, frequency of skin lesions was determined.
    Results
    Sixty six male drug abusers with a mean age of 32.8±8.1 (18-55) years were recruited. The mean duration of drug abuse was 56.3±41.4 (3-204) months. Inhalation (87.9%), oral consumption (13.6%) and intravenous injections (4.5%) were the main routes of drug abuse, respectively. Opiate (63.3%), crystal (24.2%), hashish (21.2%), heroin (19.7%) and crack (12.1%) were the main substances used in the studied population, respectively. The main skin lesions were acne (21.2%), cicatricial lesions (21.2%), atrophic glossitis (18.2%), nicotinic stomatitis (13.6%), burn (9.1%), mycotic glossitis (9.1%), crusted skin lesions (7.6%) and pruritus (7.6%).
    Conclusion
    According to our results, many skin lesions are not characteristic for non intravenous drug abusers. Further studies with larger sample size and in different drugs are recommended.
  • فرخ راد، رکسانا یغمایی
    زمینه و هدف
    آکرودرماتیت انتروپاتیکا یک بیماری نادر ژنتیک می باشد که بصورت اوتوزوم مغلوب انتقال می یابد. میزان روی سرم در این بیماران معمولا پایین می باشد ولی در موارد نادرتری سطح سرمی روی نرمال گزارش شده است. علایم مهم بالینی این بیماری ضایعات پوستی، بخصوص در نواحی پره اوریفیسیال و همچنین اندامها، به همراه ریزش مو و اسهال می باشد که این سه علامت فقط در 20% موارد همراه یکدیگر دیده می شوند. علایم دیگر بیماری تغییرات خلقی و رفتاری٬ اختلال رشد٬ استعداد ابتلا به عفونتهای مختلف، تغییرات ناخن وتاخیر در بهبودی زخم ها می باشد.
    معرفی بیمار: بیمار یک دختر بچه 11 ماهه مبتلا به آکرودرماتیت انتروپاتیکا با سطح سرمی نرمال روی بود که در بیمارستان بعثت ویزیت گردید. از 4 ماه قبل ضایعات اریتماتو٬ اروزیون و کراست در نواحی دور دهان و پره آنال و باسن، ژنیتال و اندام ها آشکار شد. بیمار دارای سابقه بیقراری و بندرت اسهال بوده است. آزمایشات روتین و سطح سرمی روی بیمار نرمال بود. بیمار با تشخیص بالینی آکرودرماتیت انتروپاتیکا تحت درمان با سولفات روی خورکی قرار گرفت که بعد از دو هفته ضایعات پوستی بهبودی یافتند.
    نتیجه گیری
    تشخیص آکرودرماتیت انتروپاتیکا بطور معمول بر اساس علایم بالینی می باشد و این تشخیص با سطح سرمی پایین روی تایید می گردد. ولی در موارد نادری که سطح سرمی روی نرمال است و علایم بالینی به نفع این بیماری است درمان آزمایشی با روی در مدت کوتاه می تواند سبب بهبودی بیمار و تاییدکننده تشخیص باشد.
    کلید واژگان: آکرودرماتیت انتروپاتیکا, روی, ضایعات پوستی
    Dr Farokh Rad *, Dr Roxana Yaghmaee
    Background And Aim
    Acrodermatitis enteropathica is a rare autosomal recessive disorder.The serum zinc levels are usually low in these patients‚ but cases with normal serum zinc level have been reported. The clinical manifestations include skin lesions‚ in particular in periorificial areas‚ and extremities ‚diarrhea and alopecia. These clinical signs may occur together only in 20% of the cases. Other manifestations of the disease are behavior and mood changes ‚failure to thrive‚ susceptibility to infection‚ nail changes and delayed wound healing. Case report: Here we report a case of acrodermatitis enteropathica with a normal serum zinc level. The patient was an 11 month old infant who was reffered to Bassat Hospital with well defined erythematous ‚erosions and crusted skin lesions in perioral‚ perianal ‚ buttocks‚ external genitalia and extremities from 4 months ago. The patient had history of irritability and infrequent episodes of diarrhea. Lab work up revealed a normal serum zinc level of 67µg/dl (Reference range: 60-121 µg/dl). 2 weeks after zinc supplementation‚ the skin lesions improved.
    Conclusion
    Diagnosis of acrodermatitis enteropathica is based on clinical manifestations and this diagnosis is confirmed with a low serum zinc level. But in rare cases with normal serum zinc level and relevant clinical signs ‚we recommend a short term clinical trial of zinc supplementation. Improvement of the skin lesions and other symptoms confirms the diagnosis.
  • امید صراف زاده، محمدحسین میران بیگی، پروین منصوری، پژمان قاسمی
    مقدمه
    بخشی از نور قطبیده خطی که به پوست تابانده میشود، توسط لایه های سطحی متفرق شده و به سرعت توسط. تفکیک چنین نور تفرق سطحی از کل نور انعکاسی.: برای این منظور دو تصویر توسط سیستمی که شامل یک پلارایزر خطی در مقابل دوربین (آنالایزر) و یکIpar پلارایزر خطی در مقابل منبع نور است، اخذ میشود. تصویر اول.. تصویر Iper
    یافته ها
    تصویر دوم. Pol=(Ipar- Iper) / (Ipar+ Iper)امکان استخراج مرز ضایعات را با خطای کمتری فراهم میآوردهمچنین تفسیر کیفی آن در ارزیابی بیماری های پوستی و بررسی روند درمان مفید است. و Pol
    نتیجه گیری
    نشان داده شده است که تصویر.
    فیبرهای کلاژن و ذرات تفرقدهنده موجود در پوست، دپلاریزه میشودامکانپذیر استروش بررسیاست که در تشکیل آن، جهت پلارایزر با آنالایزر موازی م یباشداست که در تشکیل آن، جهت پلارایزر عمود بر جهت آنالایزر استکه بر مبنای نسبت پلاریزاسیون است تشکیل میشود.
    کلید واژگان: سیستم تصویربرداری نوری, پلاریزاسیون, نور قطبیده, ضایعات پوستی
    Omid Sarrafzade, Mohammad Hosein Miranbaygi, Parvin Mansouri, Pejman Ghassemi
    Background And Objectives
    Part of linear polarized light that illuminates skin is backscattered by the superficial layers and rapidly depolarized by collagen fibers and Particles of light scatterer in skin. It is possible to distinguish such superficially backscattered light from the total reflected light. Method and Material: For this purpose, two images are obtained by a system that includes a linear polarizer in front of the camera (analyzer) and a linear polarizer in front of the light source.
    Results
    First image is Ipar that acquire when the passing axis of analyzer is parallel to the passing axis of polarizer. Second image is Iper that acquire when the passing axis of analyzer is perpendicular to the passing axis of polarizer. Image Pol= (Ipar- Iper)/ (Ipar+ Iper) that is based on the polarization ratio is created.
    Conclusion
    It is shown that we can achieve a lower border error percentage in extracting lesion from dermoscopy images using Pol image. Also qualitative Interpretation of Pol image is useful for assessment of skin lesions and review of treatment process.
    Keywords: Optical imaging system, Polarization, Polarized light, Skin lesions
  • مسعود مهاجری، سید علی اکبر شمسیان، حسین نهروانیان، محمود محمودی، سید محمد جواد یزدان پناه، فرهاد فتحی مقدم، مریم شاهی
    مقدمه و هدف
    لیشمانیوز یک مشکل مهم بهداشتی در سراسر جهان از جمله کشور ما ایران می باشد. ضایعات پوستی عموما خود بهبود یابنده اند اما اشکال غیر بهبود یابنده لیشمانیوز پوستی نیز اخیرا افزایش یافته است. القای پاسخ سلولهای نوعT-helper type1(Th1) به مقاومت در برابر بیماری کمک می کند در حالیکه پاسخ های helper type2 (Th2) T- باعث حساسیت در برابر بیماری می شود. با ارزیابی سیتوکاین های (IL-5)، (IL-10)، (IL-12) و (IL-18) مترشحه از سلول های مونونوکلئر خون محیطی (PBMC) در بیماران لیشمانیوز پوستی بهبود یابنده و غیر بهبود یابنده، نقش این سیتوکاینها را در بهبود بیماران بررسی می کنیم.
    روش کار
    سطح سیتوکاین های مترشحه از سلولهای PBMC در 60 نفر از بیماران بهبودیابنده و غیربهبودیابنده و گروه کنترل درمانگاه شماره یک آب و برق و بیمارستان قائم مشهد در سال 1385 پس از تحریک با آنتی ژن لیشمانیا ماژور و میتوژن در محیط in vitro توسط روش الیزا و استفاده از کیت های صنعتی ارزیابی شد.
    نتایج
    سلول های PBMC افراد بهبود یافته، IL-12 را با غلظت 00/38±55/236 و بیش از بیماران غیربهبودیابنده ترشح کردند (05/0p<) در حالیکه در بیماران غیربهبودیابنده IL-5 (pg/ml 21/65±14/52)و IL-10 (pg/ml 73/18±19/30) بیش از بیماران بهبود یافته ترشح شدند(005/0p<). همچنین دریافتیم IL-18 در بیماران غیربهبودیابنده با غلظت pg/ml 30/225±02/433 به طور معنی داری بیش از افراد بهبود یافته ترشح می شود (003/0p=).
    نتیجه نهایی: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که IL-12 در افراد بهبود یافته نسبت به افراد غیر بهبود یافته بیشتر ترشح می شود ولیIL-18 که باعث افزایش ترشحIL-12 و فعالیت سلول های Th1 می شود در مواقعی که ترشح IL-12 کاهش می یابد، در افراد غیر بهبودیافته بیشتر ترشح می شود و در آنها باعث القاء پاسخ های Th2 و پیشرفت بیماری می شود.
    کلید واژگان: سیتوکاین ها, لیشمانیوز پوستی, ضایعات پوستی
    M. Mohajeri, S.A. Shamsian, H. Nahravanian, M. Mahmoudi, S.M.J. Yazdanpanah, F. Fathi Moghadam, G.P., M. Shahi
    Introduction &
    Objective
    Leishmaniasis is a major worldwide health problem throughout the world and in Iran as well. Skin lesions are mostly healing but nonhealing cases have also increased recently. T-helper type1 (Th1) responses induction helps the patients to resist against the disease while T-helper type2 (Th2) responses cause susceptibility to disease. With the assessment of IL-5, IL-10, IL-12, and IL-18 cytokines secreted from peripheral blood mononuclear cells (PBMC) in leishmaniasis healing and nonhealing patients, their role in curing leishmaniasis was surveyed.
    Materials and Methods
    Cytokines secreted from PBMCs of 60 healing and nonhealing patients and also control group referred to Ab-o-Bargh number1 clinic and Mashhad Qaem hospital during 2007 were evaluated Elisa commercial kits after stimulation by leishmania antigen and mitogen in vitro.
    Results
    Healing patients PBMCs secreted IL-12 (236.55±38.00 pg/ml) more than non healing patients (p<0.05) while in nonhealing patients IL-5 (52.14±65.21 pg/ml) and IL-10 (30.19±18.73 pg/ml) secreted more than healing patients (p<0.005). Also IL-18 secreted significantly higher in nonhealing patients compared with healing patients (p=0.003).
    Conclusion
    According to the results It can be concluded that IL-12 is secreted more in healing patients than nonhealing patients but IL-18, which causes the increase of IL-12 secretion and the activation of Th1 cells during IL-12 secretion decrease, secrets more in nonhealing patients, induces Th2 responses and results in disease progression.
    Keywords: Cytokines, Leishmaniasis, Skin Lesions
  • فریده گلفروشان، عفت خداییانی، شهلا بابایی نژاد، دلارا لاغوثی
    زمینه و هدف
    دیابت از نظر بالینی و ژنتیکی گروه ناهمگونی از اختلالات است که با سطوح بالای غیر طبیعی گلوکز در خون مشخص می شود. پوست هم در اثر تغییرات متابولیکی حاد و هم در اثر عوارض دژنراتیو مزمن دیابت درگیر می شود. ضایعات پوستی به طور شایع در بیماران دیابتی دیده شده وبه طور عام حدود 30% از این بیماران اختلالات پوستی دارند. این مطالعه با هدف بررسی شیوع ضایعات پوستی در بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه پوست و دیابت بیمارستان سینای تبریز طرح ریزی و انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که در بیماران دیابتی دارای ضایعه پوستی مراجعه کننده به درمانگاه دیابت و پوست بیمارستان سینای تبریز در سال 1382 انجام شد. پرسشنامه ای با متغیرهای از قبیل سن، جنس، شغل، نوع دیابت، مدت دیابت، کنترل قند خون، دریافت درمان منظم، نوع ضایعه و غیره تهیه و برای هر بیمار دارای ضایعه پوستی به طور جداگانه تکمیل شد. ضایعات پوستی ناشی از سوختگی، از مطالعه حاضر حذف شدند. داده های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های مجذور کای و فیشر تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در 500 بیمار مبتلا به دیابت، 80 بیمار (16%) ضایعه پوستی داشتند. 57/5% این بیماران مرد و 91/2% بیماران دیابت نوع II داشتند. متوسط سن بیماران 1/54 ± 56/86 سال بود و متوسط مدت دیابت 0/82 ± 10/87 سال به دست آمد. بیشترین گروه سنی دارای ضایعه پوستی، جمعیت بالای 50 سال بودند. زخم نکروتیک30 مورد (6%) و درموپاتی دیابتی 22 مورد (4/4%) شایع ترین ضایعات پوستی در بیماران دیابتی بودند، در حالی که سایر ضایعات مثل عفونت ها، اسکلرودرموئید، ضایعات منگنه ای، زخم نوروپاتیک، دیابتیک بولا، درماتیت و لیکن پلان شایع نبودند. 97/5% بیماران دیابتی دارای ضایعه پوستی کنترل ضعیف قند خون داشتند. میزان زخم پای دیابتی (مجموع زخم نوروپاتیک، نکروتیک، منگنه ای وسلولیت) 12% بود که در 21/6% منجر به قطع عضو شده بود.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر نشان داد که میزان ضایعات پوستی در بیماران دیابتی در مقایسه با مطالعات سال های قبل کاهش یافته است که می تواند به علت افزایش دانش و توجه بیماران به بیماری دیابت و عوارض آن باشد.
    کلید واژگان: ضایعات پوستی, دیابت, درموپاتی دیابتی
    Faride Golfooroshan, Effat Khodaeiani, Shahla Babaei Nejad, Delara Laghosi
    Background and Objectives
    Diabetes mellitus (DM) is a clinically and genitically heterogeneous group of disorders characterized by abnormally high levels of glucose in blood. The skin is involved both in the effects of acute metabolic changes and in the chronic degenerative compilications of diabetes. Skin lesions are frequently observed in diabetic patients and it is generally stated that about 30% of these patients have cutaneous disorders. The aim of this study was to assess the prevalence of skin lesion in patients with diabetes mellitus referring to dermatology and diabetes clinic of Sina hospital in Tabriz.
    Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on diabetic patients with skin lesion who referr e d to diabetic and dermatology clinic of Sina hospital of Tabriz during 2003. Data collecting instrument was a questionnaire which included some variables such as age, sex, job, type of diabetes, its duration, control of blood glucose, receiving regular treatment, type of lesion. The questionnaire was filled out for each patient with skin lesion individally. Skin lesions due to burn were excluded from our study. The data were analyzed by SPSS using Chi-aquare and Fisher test.
    Results
    From a total of 500 patients, 80 patients (16%) had skin lesions. 57.5% of these patients was male and 91.2% had type II DM. Mean age of the patients with skin lesion was 56.86±1.54 years and mean diabetes duration was 10.87±0.82 years. Patients over 50 years had the most skin lesion. The most common type of skin lesion in the diabetic patients were 30 cases of necrotic ulcer (6%) and 22 cases of diabetic dermopathy (4.4%) respectively. Other skin lesions such as infection, sclerodermoid, punched out lesions, neuropathic ulcer, diabetic bulla, dermatitis and lichen planus were not common. 97.5% of diabetic patients with skin lesion had poor control of blood glucose. Twelve percent of the patients had some kind of diabetic foot ulcer (Neuropathic Necrotic, punched out and cellulitis ulcer altogether) of which 21.6% underwent amputation.
    Conclusion
    The results showed that rate of skin lesions in diabetic patients is decreased. compared to the past. This may be due to increase of knowledge and attitude of patients regarding diabetes and its complications.
    Keywords: Skin Lesions, Diabetes Mellitus, Diabetic Dermopathy
  • رقیه جبرئیلی، مرضیه مومن نسب، افشین قنبری، حسن علی ویسکرمی
    مقدمه
    سلاحهای شیمیایی که سابقه آنها به جنگ جهانی اول بر می گردد به کلیه عواملی اطلاق می شود که اثرات مستقیم سمی بر روی انسان، حیوانات و گیاهان دارند. رژیم عراق در طی دوران جنگ تحمیلی از سموم مختلف به خصوص گاز خردل و اعصاب به طور قابل ملاحظه ای استفاده نمود که اثرات آن پس از گذشت سالها همچنان مشهود است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی با هدف بررسی ضایعات پوستی درجانبازان شیمیایی استان لرستان در سال 81 انجام شد. اطلاعات به وسیله معاینه بالینی جمع آوری و در پرسشنامه ثبت شد و در مجموع 95 جانباز که در دوران جنگ در معرض مستقیم با گازهای شیمیایی بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    کلیه جانبازان شیمیایی مورد مطالعه، مرد با میانگین سنی 39.26 سال و همگی مبتلا به ضایعات پوستی بودند. شایعترین علائم پوستی: خارش، سوزش، خشکی و پوسته پوسته شدن بود. از نظر نوع ضایعه، اریتم (81%)، اکسکوریاسیون (87.9%) و پاپول (49.5%) فراوان ترین ضایعات پوستی بودند. تشخیص نهایی در 78 درصد جانبازان شیمیایی مورد مطالعه درماتیک مزمن و 7.7 درصد درماتیت سبوره ئیک و 8.8 درصد درماتیک مزمن و سبوره ئیک به صورت توام بوده است. در هنگام مواجهه با گازهای شیمیایی فقط 37.9 درصد جانبازان از ماسک و 40 درصد از لباس بطور کامل و صحیح استفاده کرده و بقیه یا استفاده نکرده یا بطور ناقص این وسایل را به کاربرده بودند. ضایعات اکثرا در نواحی سینه، کمر و پشت، اندام تحتانی، شکم و سرو صورت بوده و 78 درصد جانبازان دارای ضایعات متعدد بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، کلیه جانبازان شیمیایی این استان از ضایعات پوستی مختلف و با درجات متفاوت رنج می برند. هر چند پیش از نیمی از آنان نوع گاز را نمی دانستند. لذا پیشنهاد می شود مطالعات گسترده تری بر روی اثرات دراز مدت این گازها انجام شود.
    کلید واژگان: ضایعات پوستی, جانبازان شیمیایی, لرستان
    Roghaye Jebraili, Marziye Momennasab, Afshin Ghanbari, Hasan Ali Veiskarami
    Introduction
    Chemical weapons, which their history dates back to the first world war, refer to any factor that has direct toxic effects on human being, animals and plants. Iraqi regime used chemical weapons and various poisons during the imposed war against Iran of which mustard and nervous gases are examples that their effects are seen in victims even after passing many years.
    Materials And Methods
    This descriptive cross – sectional study was carried out in2001-2002 to evaluate skin manifestations in 95 chemically wounded combatants of Lorestan province whom were exposed to the chemical weapons during the war. Data was collected by clinical examination and information recorded in a questionnaire.
    Findings
    All of the studied cases with mean age of 39.26 years old had skin manifestations among which the most common symptoms were itching, burning, dry skin, scaling. From view point of lesions, the most common signs were erythema (81%), excoriation (87.9%) and pruritic papules (49.5%). Final diagnosis in 78% of the patients was chronic dermatitis and in 7.7% of them was seborrhoeic dermatitis and in 8.8% both chronic and seborrhoeic dermatitis were observed. During exposure to chemical gases only 37.9% of these combatants had used special masks and 40% had properly worn special clothes to protect themselves which covered their body completely, but rest of them had either used protection instruments improperly or had not used them at all. Most of the lesions were in trunk, lower extremities, abdomen, head and neck. 78% of the cases had multiple lesions.
    Conclusion
    Regarding the results of this study all of the chemical wounded combatants of Lorestan province suffer from different degrees of skin lesions, although more than half of them were not aware of kind and nature of the chemical gases, but it is suggested to do further studies on long-term effects of these chemical gases.
    Keywords: Skin lesions, Chemically wounded combatants, Lorestan
  • معصومه برزگری، هایده غنی نژاد، رضا تقوی اردکانی، علی دادبان
    سابقه و هدف
    بر خلاف روش مرسوم در کتاب ها و مقاله های درماتولوژی که طبقه بندی براساس اتیولوژی و یا نمای بالینی بیماری ها انجام می گیرد و با توجه به اهمیت رهیافت ناحیه ای به عنوان جانشینی مناسب چه در تحقیقات و چه در برخورد بالینی و همچنین به منظور تعیین شیوع ضایعات پوستی کشاله ران و عوامل مرتبط با آن، تحقیق حاضر روی مراجعین به درمانگاه سرپایی در بیمارستان رازی تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مقطعی روی تعداد 3401 نفر که به طور مستمر مراجعه نمودند، انجام گرفت. تشخیص ضایعه براساس یافته های بالینی و پاراکلینیکی بود. در موارد مشکوک بیوپسی صورت می گرفت. عوامل مرتبط با ظهور شامل سن، جنس و نمایه توده بدن تعیین گردید. شیوع ضایعه در نمونه ها تعیین و میزان واقعی آب برآورد شد.
    یافته ها
    از 3401 بیمار مراجعه کننده 3.9% مبتلا به ضایعات کشاله ران بودند. شایع ترین نوع ضایعه، درماتوفیت (17.2%) و سپس اریتراسما و درماتیت سبورئیک هر یک به میزان 14.9% بودند. نوع ضایعات بر حسب وضعیت چاقی و جنس متفاوت بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: چاقی در ایجاد ضایعات پوستی کشاله ران دخیل است. انجام تحقیقات بیشتر برای شناخت اتیولوژی و کاهش مشکل توصیه می شود.
    کلید واژگان: کشاله ران, ضایعات پوستی, نمایه توده بدن
    Masoume Barzegari *, Haede Ghani Nejad, Reza Taghavi Ardakani, Ali Dadban
    Background
    The traditional classification of dermatologic diseases is based on etiology and clinical appearance, however, regional approach could be an appropriate alternatrive in clinical or research affairs. The present study was conducted in a dermatologic clinic in Razi hospital, Tehran to determine the frequency of cutaneous lesions of groin area and proposed the importance of a regional approach.
    Materials And Methods
    This cross sectional study was performed on 3401 patients referring consecutively. Diagnosis was made by clinical and paraclinical studies, if necessary biopsy was also taken. Meanwhile, sex, age and body mass index were all recorded.
    Results
    Of 3401 patients, 3.9% had cutaneous lesions of groin area. Dermatophytosis, erythrasma, and seborrheic dermatitis were reported in 17.2, 14.9, and 14.9% of individuals. Lesions had shown significant differences according to the sex, and type of lesions.
    Conclusion
    Cutaneous lesions of groin area are relatively common. Further regional approach studies are strongly recommended.
  • بررسی عوارض دیررس پوستی در جانبازان شیمیایی
    طوسی پرویز، امیرجوانبخت امیرمجدالدین، حیدریان مقدم محمد، کشاورزرهقی سعید، فیاض محسن
    سابقه و هدف
    علیرغم وجود قوانین بین المللی منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، طی دفاع مقدس ارتش عراق بارها از این سلاحها علیه مردم بی دفاع و رزمندگان اسلام استفاده کرد. این عوامل شیمیایی اثرات مخرب حاد و دیررسی بر روی ارگانهای مختلف بدن انسان دارند. با وجود گذشت چندسال پس از جنگ تحمیلی این مطالعه به منظور تعیین عوارض پوستی دیررس در جانبازان شیمیایی تحت پوشش بنیاد مستضعفان و جانبازان در سال های 1376 لغایت 1378 انجام شد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش توصیفی بر روی 5668 جانباز شیمیایی انجام گرفت. از افرادی که حداقل یک مرتبه در دوران دفاع مقدس در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفته و گزارش حاصل از معاینه پزشکی مبنی بر ایجاد عوارض پوستی حاد در پرونده آنها وجود داشت شرح حال گرفته شد و توسط متخصص بیماری های پوست از آنها معاینه به عمل آمد.
    یافته ها
    جانبازان مورد مطالعه شامل 96.2% مرد با میانگین سنی 37 سال و 3.8% زن با میانگین سنی 30.9 سال بودند. شایع ترین شکایت پوستی خارش بود که در 75.1% از مردان و 83.5% از زنان وجود داشت و پس از آن به ترتیب از ریزش مو، سوزش، افزایش تعریق و خشکی پوست شکایت داشتند. در معاینه به عمل آمده شایع ترین نشانه پوستی در مردان اسکار بود که در 31.2% از آنها و در زنان تغییرات پیگمانتاسیون بود که در 9.6% از آنها مشاهده شد. سایر نشانه های پوستی عبارت بودند از: لیکنیفیکاسیون، اکسکوریاسیون، کلوئید، خشکی پوست و آتروفی.
    نتیجه گیری و توصیه ها: مطالعه نشان داد اگرچه تعداد زیادی از این جانبازان مبتلا به عوارض پوستی شده اند، اما در مقطعی کنونی ضایعات خطرناک وجود ندارد، لذا با توجه به تعداد زیاد جانبازان شیمیایی و نیز با توجه به این که ضایعات پوستی ایجاد شده ممکن است با گذشت زمان باعث بدخیمی و عوارض مهم تر شود، توصیه می گردد که در سالهای آینده نیز چنین مطالعاتی انجام شود.
    کلید واژگان: سلاح های شیمیایی, ضایعات پوستی
  • محمدعلی نیلفروش زاده، محمد مسعود فخری شوشتری، فریبا جعفری
    مقدمه
    ضایعات پوستی و مخاطی متفاوتی در بیماران بعد از پیوند کلیه ایجاد می شود.
    هدف
    بررسی ضایعات پوستی و مخاطی بیمارانی که در بیمارستان نور و علی اصغر اصفهان تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفته اند.
    روش اجرا: این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی بر روی 117 بیمار (شامل 82 مرد و 35 زن) که بین سالهای 1376-1371 تحت انجام عمل پیوند کلیه قرار گرفته و در ماه های تیر و مرداد 1376 جهت پیگیری به بیمارستان نور و علی اصغر مراجعه نموده بودند، انجام شد.
    یافته ها
    هیپرتریکوزیس(پرمویی بدن) شایع ترین یافته ای بود که در 73% بیماران مشاهده گردید. دیگر ضایعات پوستی شامل آکنه (33%)، فولیکولیت (26%)، هیپرپلازی لثه (19%)، زگیل نوع شایع (18%) و هرپس سیمپلکس راجعه (3%) بودند. بازال سل کارسینوما در 3 بیمار و سارکوم کاپوزی در یک نفر مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    شیوع ضایعات پوستی به جز تومورها، دراین مطالعه مشابه با آنچه در سایر مطالعات ارایه شده، بوده است که اهمیت معاینات دوره ای پوستی در گیرندگان پیوند کلیه را نشان می دهد.
    کلید واژگان: ضایعات پوستی, ضایعات مخاطی, بیماران پیوند کلیه
  • سید مرتضی مقدادی، مسعود مسلمی، فریبا ایرجی
    مقدمه

    با توجه به شایع بودن تظاهرات پوستی و واکنش های دارویی در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه I.C.U و عدم وجود تحقیق اساسی در این مورد، بر ان شدیم که بیماران بستری در (I.C.U) را از نظر ضایعات پوستی مورد بررسی قرار دهیم.

    بیماران و روش ها

    کلیه بیماران بستری شده در بخش های I.C.U مرکزی، اعصاب و اورژانس بیمارستان الزهرا (س) اصفهان در طی سالهای 76 تا 78 بصورت معاینه و مشاهده بیماران، پر کردن پرسشنامه و در موارد مشکوک انجام بیوپسی و نمونه گیری جهت قارچ و میکروب مورد بررسی قرار گرفتند. سپس کلیه اطلاعات به نرم افزار SPSSS وارد شده و تجزیه و تحلیل آنها توسط آزمونهای Discriminant, Chi-square, ANOVA و رسم نمودار صورت گرفت.

    یافته ها

    197 نفر از 406 بیمار بستری در I.C.U دارای ضایعات پوستی بودند که از این تعداد بیشترین فراوانی در سنین 40-21 سالگی (37%) و کمترین آنها زیر 10 سال (5/2%) و بالای 80 سال (3%) بودند. 116 نفر آنها (9/58%) مرد و 81 نفر آنها (1/41%) زن بودند. شایعترین تظاهر پوستی ضایعات هموراژیک پوستی (4/23%) و اکنه استرویید (8/22%) بود و نادرترین آن toxic epidermal necrolysis (0.5%) بود. شایع ترین علت بستری خونریزی مغزی و خونریزی تحت عنکبوتیه (هر کدام 2/11%) بود.

    نتیجه گیری

    ضایعات پوستی در بیماران بستری در I.C.U شایع بوده و این بیماران نیازمند معاینات مستمر و دقیق جهت پیشگیری و نیز تشخیص و درمان سریع ضایعات پوستی می باشند.

    کلید واژگان: بخش مراقبت های ویژه, ضایعات پوستی, ضایعات هموراژیک, آکنه استرویید
    SM. Meghdadi, M .Moslemi, F. Iraji
    Background

    Considering the prevalence of skin lesions and drug eruptions in intensive care units and the absence of research about it, we decided to study skin lesions of patients admitted in intensive care unit.

    Patients and Methods

    In this descriptive study all patients admitted in intensive care units of Al-Zahra Hospital in Isfahan in 1376-78 were observed and examined by a resident in Dermatology. Skin biopsy and bacterial and fungal smears were done in selected cases. Data were collected, entered in SPSS and analyzed by ANOVA, Chi-square and Discriminant methods.

    Results

    197 of a total of 406 patients had skin lesions. Skin lesions were most frequent in the age range of 21-40 years (37%) and least frequent in age groups under 10 years (2.5%) and over 80 years (3%). 116 of patients (58.9%) were male and 81 (41.1%) were female. The most common skin lesions were hemorrhagic cutaneous lesions (23.4%) and steroid acne (22.8%). The rarest was toxic epidermal necrolysis (0.5%). The most common causes of hospitalization were intracranial and subarachnoid hemorrhage (11.2% each).

    Conclusion

    Skin lesions are common in patients admitted in ICUs. Frequent and continuous examinations of these patients are recommended in order to prevent and treat them promptly.

    Keywords: ICU, Skin lesions, Hemorrhagic lesions, Steroid acne
  • رضا یعقوبی، ژیلا فتحی
    مقدمه

    لوپوس اریتماتوسیستمیک یک بیماری با منشا خود ایمنی می باشد. در 85-72% مبتلایان به این بیماری ضایعات پوستی دیده می شود.

    هدف

    این مطالعه با هدف تعیین انواع و شیوع ضایعات پوستی نزد بیماران بستری مبتلا به لوپوس اریتماتوسیستمیک در اهواز انجام گرفت.

    بیماران و روش ها

    در یک مطاله توصیفی گذشته نگر تعداد 30 نفر بیمار مبتلا به لوپوس اریتماتوسیستمیک براساس معیارهای بالینی و آزمایشگاهی Association American Rheumatism که از آذرماه 1368 لغایت شهریور ماه 1378 در بخش پوست بیماراستان سینای اهواز بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    ضایعات پوستی مشاهده شده عبارت بودند از مالارراش (70%)، ضایعات غشای مخاطی (70%)، طاسی غیر اسکاری (3/63%)، بثورات غیر اختصاصی (6/56%)، حساسیت به نور آفتاب (3/53%)، ابتلای ناخن (40%)، تغییرات رنگدانه ای (3/33%)، تورم اندام ها و پوست خشک (6/16%)، فنومن رینود، ضایعات دیسکوییدی مزمن و تاول (3/13%)، تورم دور چشم، کهیر، قرمزی کف دست، طاسی اسکاری و واسکولیت پوستی (10%)، chilblain و ضایعات پسوریازیفرم (6/6%)، لیویدورتیکولاریس (3%).

    نتیجه گیری

    تغییرات پوستی جز مهمی از علایم بالینی لوپوس اریتماتوسیستمیک بوده و ممکن است پایه اطلاعات تشخیصی مهمی به شمار آیند. ما طی این مطالعه الگوی بالینی متفاوتی با آنچه که دیگران قبلا گزارش کرده اند، یافتیم.

    کلید واژگان: لوپوس اریتماتوسیستمیک, ضایعات پوستی, اهواز
    R .Yaghoobi, J .Fathi
    Background

    Systemic lupus erythematosus (SLE) is an autoimmune disease in which cutaneous lesions occur in 72%-85% of patients.

    Objective

    This study was conducted to determine the pattern and incidence of skin lesions in SLE patients in Ahwaz.

    Patients and Methods

    Thirty patients with SLE fulfilling the clinical and laboratory criteria of the American Rheumatism Association who were admitted in Sina Hospital in Ahwaz from December 1989 to September 1999, were studied.

    Results

    Skin findings included: Malar rash (70%), mucosal lesions (70%), non-cicatricial diffuse alopecia (63.3%), nonspecific skin rash (56.6%), photosensitivity (53.3%), nail involvement (40%), pigmentary changes (33.3%), dry skin and edema of extremities (16.6%), Raynaud’s phenomenon, discoid eruption, bullous lesions (13.3%), periorbital edema, urticaria, palmar erythema, scarring alopecia and cutaneous vasculitis (10%), chillblain and psoriasiform lesions (6.6%) and livedo reticularis (3%).

    Conclusion

    Skin changes are prominent in SLE and may provide helpful diagnostic information. A different clinical pattern from previous reports was noted in our patients.

    Keywords: Systemic lupus erythematosus, Skin eruptions, Ahwaz
  • S Shamsoddini*

    Here are our meditation on the art of attracting, keeping, and helping patients. It contains some sections including “Be professional”, “Be reassuring”, “Be confident”, “Be informative”, “Be smart” and “Be responsive”.

    Keywords: Patient, History taking, Physical exam, Skin lesions
  • گزارش یک مورد بیمار مبتلا به بیماری لیپوئید پروتئینوزیس
    سودابه تیرگر طبری
    سابقه و هدف
    بیماری لیپوئید پروتئینوزیس یک بیماری نادر، با توارث اتوزوم مغلوب است که با پاپولهای پایدار غیر التهابی در پوست و غشاء های مشخص می شود. پاپولها حاصل تجمع مواد مشابه مامبران پایه Basement Membrane در بافتهای همبند مختلف هستند. پاتوژنز بیماری تاکنون کاملا روشن نشده است. درمان آن غیر اختصاصی و علامتی است و گزارشاتی از موارد موفق درمان بادی متیل سولفوکساید و Etretinate وجود دارد.
    معرفی بیمار: مورد گزارش دختر بچه 9 ساله که با ضایعات تیپیک پوستی بصورت بثورات پایدار لبه پلکها، ضایعات زخمی و دلمه ای و اسکارگذار پوست و خشونت صدا مشاهده گردید. تشخیص بالینی با بیوپسی پوست به اثبات رسید.
    درمان: بیمار به مدت 6 ماه تحت درمان با کپسول Etretinate قرار گرفت که ضایعات زخمی و دلمه دار و هیپرکراتوتیک از بین رفت و مقدار ضخامت ضایعات پاپولر لبه پلک و خشونت صدا کاهش یافت.
    کلید واژگان: لیپوئید پروتئینوزیس, ضایعات پوستی, غشاء های مخاطی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال