به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

مایع آمنیوتیک

در نشریات گروه پزشکی
  • مایع آمنیوتیک (AF) محلولی شفاف و زردرنگ است که طی بارداری اطراف جنین را احاطه کرده است. کیسه ی آمنیوتیک از دو لایه ی آمنیون و کریون تشکیل شده است. نیروهای اسمزی و هیدروستاتیک باعث رد شدن پلاسمای مادر از پوست رویان شده و AF را ایجاد می کند. وقتی کلیه های جنین شروع به کار می کند، ادرار جنین وارد AF می شود. AF باعث می شود که جنین در داخل رحم رشد کند، آن را در برابر آسیب حمایت می کند، فشار و درجه حرارت ثابت را برای جنین حفظ می کند و مواد شیمیایی بدن جنین را با مادر مبادله می کند. در ابتدا AF از آب و الکترولیت تشکیل شده است اما بعد از هفته دوازدهم تا چهاردهم این مایع دارای کربوهیدرات، پروتیین، لیپید، فسفولیپید، اوره، هورمون و برخی ترکیبات بیوشیمیایی است. ظاهر AF با درجه ی کدورت و مقدار پوسته های ورنیکس مشخص می شود. حجم AF با رشد جنین افزایش می یابد. ظاهر و حجم AF به سن حاملگی بستگی دارد. در AF علاوه بر سلول های متمایز، سلول های بنیادی نیز یافت می شوند. این سلول ها مارکرهای سلول مخصوص جنین را بیان می کنند و دارای ظرفیت خود همانند سازی بالا و فعالیت تلومراز هستند. سلول های بنیادی مایع آمنیوتیک توانایی تمایز به سلول های استخوانی، قلبی، عضلانی اسکلتی، ریه، نورون، کلیه، استخوان، غضروف، تخمدان و سلول های کبدی را در شرایط آزمایشگاهی دارند. آنها امید بزرگی در پزشکی بازساختی برای بازسازی بافت ها و اندام های مصنوعی در شرایط in vivo هستند. هدف از این مقاله بررسی مختصر سیر تکاملی و عملکرد مایع آمنیوتیک و کاربرد سلول های بنیادی آن در سلول درمانی است.

    کلید واژگان: مایع آمنیوتیک، سلول های بنیادی، تمایز، بازسازی، مهندسی بافت
    Hoda Shamsnajafabadi, Zahra-Soheila Soheili*

    Amniotic fluid (AF) is a clear yellow fluid that surrounds the fetus during pregnancy. The amniotic sac consists of 2 layers: the amnion and the chorion. Osmotic and hydrostatic forces cause the maternal plasma to pass through the fetal skin and generate the AF. AF allows the fetus to grow inside the uterus, supports it from injuries, retains consistent pressure and temperature, and enables the exchange of body chemicals with the mother. At first, it consists of water and electrolytes but after the 12-14th wk the liquid also contains carbohydrates, proteins, lipids, phospholipids, urea, hormones, and some biochemical products. AF appearance is characterized by the grade of cloudiness and the number of flakes of the vernix. The volume of AF increases with the fetus's growth. Its appearance depends on the gestational age. In addition to differentiated cells, stem cells are also found within the AF. These cells express embryonic-specific cell markers and bear high self-renewal capacity and telomerase activity. AF stem cells possess the potential to differentiate into osteogenic, cardiac, skeletal muscle, lung, neuronal, kidney, bone, cartilage, ovarian and hepatic cells in vitro. They represent a great promise in regenerative medicine for the reconstruction of bio-artificial tissues and organs in vivo. The purpose of this paper was to briefly review the development and function of AF and the application of its stem cells in cell therapy.

    Keywords: Amniotic fluid, Stem cells, Differentiation, Regeneration, Tissue engineering
  • مریم پاشایی اصل، رقیه پاشائی اصل، ملیحه پاک نژاد*

    در حال حاضر درمان مبتنی بر جراحی و شیمی درمانی اصلی ترین استراتژی در درمان بالینی سرطان است. باوجوداینکه دارو های شیمی درمانی، سلول های سرطانی را از بین می برد ولی ممکن است اثرات زیان آور داشته و به بافت های طبیعی آسیب برساند، در این صورت بیمار با مجموعه ای از عوارض که به کیفیت زندگی فرد تاثیرگذار است، روبرو می شود. از طرفی مقاومت دارویی ناشی از شیمی درمانی در طولانی مدت، اثرات درمانی را به شدت محدود می کند. بنابراین کشف راهکارهای نوین دارویی در بهبود این امر میسر است. در سال های اخیر، مطالعات زیادی پتانسیل مهاری احتمالی سلول های بنیادی مزانشیمی در پیشرفت سرطان را نشان داده است. سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از مایع آمنیوتیک (hAFMSCs) نوع منحصربه فردی از سلول های بنیادی هستند که مناسب برای درمان برخی از بیماری ها در انسان هستند. اخیرا خواص ضد سرطانی این نوع سلول ها نیز موردبررسی قرار گرفته است. مایع رویی سلول های بنیادی مزانشیمی نسبت به خود سلول های مزانشیمی مزایایی دارد، ازجمله اینکه به راحتی تولید، بسته بندی و فریز می شود و حمل ونقل آسانی دارد، که می تواند منجر به تولید دارو شود. درنتیجه مایع رویی سلول های بنیادی مزانشیمی مایع آمنیوتیک کاندید مناسبی برای درمان سرطان می تواند به شمار آید.

    کلید واژگان: مایع آمنیوتیک، سلول های بنیادی مزانشیمی، سرطان، مایع رویی
    Maryam Pashaiasl, Roghiyeh Pashaei-Asl, Maliheh Paknejad*

    Currently, chemotherapy and surgery are the main strategies in the clinical treatment of cancer. However, the side effects of chemotherapy drugs on normal tissues affect the quality of a patient’s life. In addition, the resistance of the cancer cells to anticancer drugs limits the therapeutic effects. Therefore, the discovery of new treatments to improve cancer therapy is required. In recent years, many studies have shown the potential inhibitory effects of mesenchymal stem cells in cancer progression. Human amniotic fluid mesenchymal stem cells (hAFMSCs) are the unique type of human mesenchymal stem cells that are suitable for some human diseases. Furthermore, recently there are investigations on the anticancer effects of these types of cells. Conditioned medium of mesenchymal stem cells has more advantages than stem cells, such as being easy to produce, package, freeze, and transport, which can lead to drug production. As a result, the conditioned media of amniotic fluid mesenchymal stem cells can be a beneficial candidate for cancer treatment.

    Keywords: Amniotic fluid, Mesenchymal stem cell, Cancer, Conditioned medium
  • سید مهدی حسینی، مریم مقدم متین، احمدرضا بهرامی، فاطمه منتظری، سید مهدی کلانتر*
    مقدمه

    مایع آمنیوتیک حاوی مخلوطی از انواع مختلف سلولی است که از پوست، دستگاه تنفسی، دستگاه گوارش و دستگاه تناسلی جنین و هم چنین غشای آمنیون اطراف آن منشا گرفته اند. با توجه به تشکیل مایع آمنیوتیک پیش از فرآیند گاسترولاسیون، بسیاری از سلول های موجود در جمعیت ناهمگن آمنیوسیت ها سازوکارهای مربوط به تعیین دودمان را طی نکرده اند. بنابراین سلول های بنیادی مزانشیمی مایع آمنیوتیک یا AF-MSCs (amniotic fluid-derived mesenchymal stem cells) ممکن است با دسته جدیدی از سلول های بنیادی با خواص پلاستیسیتی بینابین سلول های بنیادی پرتوان و بالغ مطابقت داشته باشند. در مقایسه با سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCs) از منابع دیگر، مانند مغز استخوان، AF-MSC ویژگی های بهتری جهت کاربردهای بالینی دارند، از قبیل تمایز به سلول های مشتق از هر سه لایه زایا، پتانسیل کلون زایی بالا، توانایی تشکیل اجسام جنینی، بیان نشانگرهای پرتوانی، ظرفیت خود نوزایی بالا (بیش از 250 مضاعف شدگی جمعیت) همراه با حفظ کاریوتیپ طبیعی در پاساژهای متعدد، عدم کاهش طول تلومر به علت تداوم فعالیت تلومرازی و به ویژه عدم تومورزایی، ایمنی زایی اندک و هم چنین خواص ضدالتهابی و تعدیل کننده ایمنی.

    نتیجه گیری

    چنین ویژگی هایی AF-MSC را جهت کاربردهای بالینی، از جمله پزشکی بازساختی، مورد توجه قرار داده است. در مطالعات متعددی از این سلول ها برای بازساخت بافت عصبی، بازساخت ریه و هم چنین بازساخت قلب استفاده شده است. در مجموع، پیش بینی می شود AF-MSC یکی از منابع ایده آل سلول های بنیادی برای کاربردهای پزشکی بازساختی و ترمیم بافت در آینده باشند.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی مایع آمنیوتیک انسانی، سلول های بنیادی مزانشیمی، مایع آمنیوتیک
    Seyed Mehdi Hoseini, Maryam Moghaddam-Matin, Ahmad Reza Bahrami, Fateme Montazeri, Seyed Mehdi Kalantar*
    Introduction

    Amniotic fluid contains a mixture of different cell types sloughed from the fetal skin, respiratory, alimentary and urogenital tracts, as well as the amnion membrane. As amniotic fluid develops prior to the process of gastrulation, many cells found in its heterogeneous population do not undergo lineage specialization. Therefore, amniotic fluid-derived mesenchymal stem cells (AF-MSCs) may correspond to a new class of stem cells with properties of intermediate plasticity between pluripotent and adult stem cell types. Compared to mesenchymal stem cells (MSCs) from other sources, such as bone marrow, AF-MSCs have better properties for clinical applications, such as differentiation into the cells of three germ layers, high clonal capacity, ability to form embryoid bodies, expression of pluripotent markers, high self-renewal capacity (over 250 population doublings) with normal karyotype at late passages, long telomere length due to continued telomerase activity, specially non-tumorigenicity, low immunogenicity, anti-inflammatory and immunomodulatory properties.

    Conclusion

    Such features have nominated AF-MSC for a range of clinical applications, including in regenerative medicine. In several studies, these cells have been used to regenerate nerve, lung, and heart tissues. Overall, AF-MSCs are expected to be an ideal source of stem cells for future regenerative medicine and tissue engineering.

    Keywords: Amniotic fluid-derived stem cells, Mesenchymal stem cells, Amniotic fluid
  • پروانه صادقی مقدم، رقیه آهنگری، زهرا کاملیان، محمد آقاعلی*
    زمینه و هدف
    با توجه به نتایج و خطرات جدی که در زایمان های آغشته به مکونیوم، نوزادان را تهدید می کند، همچنین شیوع بالای سزارین؛ تحقیق حاضر با هدف مقایسه پیامد نوزادان با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم در زایمان طبیعی و سزارین صورت گرفت.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به روش مقطعی - تحلیلی در سال 1396 بر روی پرونده تمامی زایمان های صورت گرفته در بیمارستان ایزدی قم که مایع آمنیوتیک آنان آغشته به مکونیوم بود، انجام شد. متغیرها (شامل نوع زایمان، وزن تولد، سن بارداری، شدت مکونیوم و پیامدهای مدنظر (مانند نمره آپگار، pH بندناف، نیاز به بستری و مرگ) براساس چک لیست از پرونده ها استخراج گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی و کای دو یا فیشر در سطح معنی داری کمتر از 5% آنالیز شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه، 284 زایمان آغشته به مکونیوم، مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه، فقط در 28/9% موارد (82 مورد)، نوزاد به روش زایمان واژینال متولد شده بود. درصد زایمان واژینال در مکونیوم های رقیق، 42/7% و در مکونیوم های غلیظ، 22/6% گزارش شد. در مکونیوم های غلیظ، میانگین آپگار و pH بند ناف در گروه زایمان واژینال، به طور معنی داری پایین تر بود.
    نتیجه گیری
     نتایج مطالعه حاضر نشان داد در موارد مکونیوم غلیظ، پیامدهای نامطلوب کوتاه مدت نوزادی در زایمان های سزارین کمتر است. همچنین تصمیم گیری درخصوص انتخاب نوع زایمان در این بارداری ها باید به صورت همه جانبه و با بررسی همه جوانب مادری و نوزادی باشد.
    کلید واژگان: نوزادان، مایع آمنیوتیک، زایمان طبیعی، سزارین
    Parvaneh Sadeghi, Roghaye Ahangari, Zahra Kamelian, Mohammad Aghaali
    Background and Objectives
    Given the consequences and serious dangers, which threatens neonates born with meconium-stained amniotic fluid, and also due to the high prevalence of cesarean section, the present research was carried out with the aim of comparing the outcomes of neonates with meconium - stained amniotic fluid in vaginal delivery and cesarean section.
     
    Methods
    The present study was an analytical cross-sectional study conducted on the records of all deliveries with meconium - stained amniotic fluid performed at Izadi Qom Hospital in 2017. The data, including type of delivery, birth weight, gestational age, meconium intensity, and outcomes (such as Apgar score, umblical blood pH, need for admission, and death), were extracted from the records using a checklist. Data analysis was performed using t-, Chi-square, or Fisher tests at a significant level of less than 5%.
     
    Results
    In this study, 284 deliveries with meconium-stained amniotic fluid, were investigated. Only 28.9% (82 cases) of these cases had been born by vaginal delivery. Percentage of vaginal delivery was 42.7% in diluted meconiosis and 22.6% in concentrated meconiosis. In concentrated meconiosis, the mean Apgar score and cord blood pH in the vaginal delivery group, was significantly lower.
     
    Conclusion
    The results of this study revealed that in cases of high concentration of meconium, short-term neonatal outcomes is lower in the cesarean delivery. Regarding the choice of the type of delivery in these pregnancies, decision should be made comprehensively and with consideration of all maternal and neonatal aspects.
    Keywords: Infants, Newborn, Amniotic fluid, Normal vaginal delivery, Cesarean section
  • فاطمه مجتهدی، رضا منصوری، سعید آبرون*
    زمینه و هدف
    بیماری مالتیپل میلوما یک بدخیمی مربوط به پلاسماسل می باشد. از آنجا که مطالعه ی مکانیسم های بیماری زایی و مسیرهای پیام رسان دخیل در سلول های عامل ایجاد بیماری در محیط آزمایشگاهی و نزدیک به محیط فیزیولوژیک بدن مهم می باشد؛ بنابراین بهترین محیط برای مطالعه ی سلول ها در محیط آزمایشگاهی، محیطی با بیشترین شباهت به محیط فیزیولوژیک بدن می باشد. این در حالی است که استفاده از سرم جنین گاوی (FBS) به عنوان مکمل رشد سلول ها در فرآیند کشت سلولی بسیار رایج می باشد؛ بنابراین هدف این مطالعه تاثیر مایع آمنیوتیک در تکثیر (Ki-67 و Cyclin-D) و بقاء (Bax و Bcl2) دو رده میلومایی RPMI8226 و U266 در مقایسه با سرم جنین گاوی می باشد.
    روش کار
    مایع آمنیوتیک انسانی از 6 خانم باردار در حین عمل سزارین و بصورت استریل جمع آوری شد. پس از کشت رده های سلولی میلوما (RPMI8226 و U266)، تیمار رده های سلولی در چهار گروه با نسبت های متفاوت مایع آمنیوتیک انجام شد. 48 و 96 ساعت پس از تیمار، شمارش سلولی و بررسی حیات سلول ها با استفاده تریپان بلو و لام نئوبار انجام گرفت. هم چنین تست MTT جهت بررسی زنده مانی سلول های میلومایی تیمار شده انجام گرفت و در نهایت میزان بیان ژن های Ki67، Cyclin-D1، Bax و Bcl-2 توسط تکنیک Real time PCR و به روش SYBR Green مورد ارزیابی واقع شد.
    یافته ها
    بررسی میزان بیان ژن های دخیل در فرآیند تکثیر و آپوپتوز سلولی نشان داد که در گروه های مورد مطالعه تحت تیمار با مایع آمنیوتیک، افزایش معنادار بیان ژن های Ki-67، Cyclin-D1 و همچنین افزایش بیان ژن آنتی آپوپتوتیک bcl-2 و در مقابل کاهش معنادار بیان ژن مسئول آپوپتوز، Bax مشاهده شد. داده های ما نشان می دهد مایع آمنیوتیک به عنوان یک منبع مغذی می تواند رشد و تکثیر سلول ها را تا 96 ساعت به صورت معناداری نسبت به سرم جنین گاوی افزایش دهد، هرچند که میزان تکثیر و بقای سلولی در 48 ساعت نسبت به 96 ساعت پس از کشت بیشتر می باشد.
    نتیجه گیری
    بنا بر یافته های این مطالعه می توان از مایع آمنیوتیک به عنوان حامی رشد به عنوان جایگزینی برای سرم جنین گاوی تا 96 ساعت استفاده نمود. در این مطالعه تاثیر این مایع بر دو رده سلولی میلومایی ارزیابی گردید که به نظر می رسد بهتر است برای نتیجه گیری جامع تر در این مورد بر سلول های دیگر نیز مورد آزمون واقع شود.
    کلید واژگان: مالتیپل میلوما، مایع آمنیوتیک، سرم جنین گاوی
    Fatemeh Mojtahedi, Reza Mansouri, Saeed Abroun*
    Background
    Multiple Myeloma is a Plasma Cell Malignancy. Since the study of pathogenicity mechanisms and messenger pathways involved in the causative agent cells is important in the laboratory environment and close to the physiological environment of the body, therefore, the best environment for the study of cells in the laboratory environment, an environment most closely resembling the physiological environment of the body. However, the use of fetal bovine serum (FBS) as a supplement to the growth of cells in the cell culture process is very common. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of amniotic fluid on proliferation (Ki-67 and Cyclin-D) and survival (Bax and Bcl2) of both RPMI8226 and U266 Myeloma in comparison with fetal bovine serum.
    Methods
    Human amniotic fluid was collected from 6 pregnant women during cesarean section and sterilized. After cultivating myeloma cells (RPMI8226 and U266), cell line treatments were performed in four groups with different amniotic fluid ratios. 48 and 96 hours after treatment, cell count and cell survival were evaluated using trypan blue and neobar lam. MTT test was also used to assess the survival of the treated Myeloma cells. Finally, Ki67, Cyclin-D1, Bax and Bcl-2 genes were evaluated by Real Time PCR and SYBR Green.
    Results
    Evaluation of the expression of the genes involved in the process of cell proliferation and apoptosis showed that the amniotic fluid treated groups significantly increased the expression of Ki-67, Cyclin-D1 genes and also increased the anti-apoptotic gene expression of bcl 2, and a significant decrease in expression of the gene responsible for apoptosis, Bax was observed. Our data suggest that amniotic fluid as a nutrient source can increase cell growth and proliferation up to 96 hours significantly in comparison with that of fetal bovine serum, although cell proliferation and cell survival in 48 hours than 96 hours of more cultivation.
    Conclusion
    Based on the findings of this study, ammonia fluid can be used as a supporter of growth as a replacement for bovine serum for up to 96 hours. In this study, the effect of this fluid on the two cell lines of myeloma was evaluated, which seems to be better tested for more comprehensive conclusions in this regard on other cells.
    Keywords: Multiple myeloma, Amniotic fluid, Bovine serum
  • ندا رزمی رضا
    پیش
    زمینه
    الیگوهیدرآمنیوس به حجم مایع آمنیوتیک که کمتر از حد انتظار برای سن حاملگی است، اشاره دارد و توسط سونوگرافی تشخیص داده می شود. تراوش مزمن مایع از شکاف های موجود در پرده ها حجم مایع آمنیونی را به شدت کاهش می دهد. پیامد جنینی در موارد شروع زود هنگام الیگوهیدرآمنیوس بد است و با 50 % مرگ ومیر همراه است. از سوی دیگر، چسبندگی های بین آمنیون و اندام های جنین ممکن است منجر به ناهنجاری های شدید شود.
    گزارش مورد: خانمی 28 ساله با حاملگی دوم و سابقه یک بار سقط به پزشک مراجعه می کند. زمان بارداری در هنگام مراجعه 16 هفته بود. در سونوگرافی که بیمار به پزشک نشان می دهد AF = 2cm و کاهش شدید مایع هیدرآمنیوس گزارش شده بود. در اولین مرحله سرم درمانی روزی 3 لیتر سرم 1/3و 2/3(قندی-نمکی) به مدت 5 روز تجویز شد. همچنین به بیمار توصیه شد که ضمن استراحت مطلق، مایعات بیشتری مصرف کند. پس از یک هفته استراحت، سرم درمانی و مصرف مایعات بیشتر توسط بیمار، سونوگرافی درخواست شد. در سونوگرافی جدید AF=5cm گزارش شد. با کنترل و پیگیری بیمار در ماه های بعد، AF به حد نرمال رسید و تا پایان بارداری AF نرمال گزارش شد و مادر دچار مشکل خاصی نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مورد گزارش شده و موارد زیاد مشاهده شده، می توان نتیجه گرفت که به بیمارانی که سونوگرافی آن ها الگوهیدرآمینوس (در بارداری های کمتر از 34 هفته) را نشان می دهد، مصرف زیاد مایعات و استراحت مطلق توصیه شود.
    کلید واژگان: الیگوهیدرآمنیوس، سقط، مایع آمنیوتیک
    Neda Razmireza
    Background
    Oligohydramnios refers to the volume of amniotic fluid, which is less than the expected pregnancy age, and is recognized by ultrasound. Chronic fluid leakage from the gaps in the membrane greatly reduces the volume of amniotic fluid. Fetal outcomes are bad in early onset of oligohydramnios and are associated with 50% mortality. On the other hand, adhesions between amnion and fetal organs may lead to severe abnormalities.
    Case report: A 28-year-old woman with a second pregnancy and a history of abortion is referred to the doctor. Pregnancy was 16 weeks while visiting. In an ultrasound that the patient showed to the doctor, AF = 2cm and a severe reduction in hydramniosic fluid was reported. In the first stage of serum therapy, 3 liters of serum 1/3 and 2/3 (sugar-salt) were prescribed on a daily basis for 5 days. The patient was also advised to take more fluids while in complete bed rest. After a week of rest, serum therapy and more fluid intake by the patient, sonography was requested. In the new ultrasound, AF = 5cm. By controlling and tracking the patient in the following months, AF was normal. AF was reported normal until the end of pregnancy with the mother not suffering from a specific problem.
    Conclusions
    According to the reported case and the high number of cases observed, it can be concluded that in patients with oligohydramnios ultrasound (in pregnancies less than 34 weeks), excessive fluid intake and absolute rest are recommended.
    Keywords: Oligohydramnios, Abortion, Amniotic Fluid
  • نسیم اسلامی، هما محسنی کوچصفهانی، محمد نبیونی، پریسا غیبی، خدیجه بهره بر
    سابقه و هدف
    سلول های بنیادی مزانشیمی، سلول هایی تمایز نیافته با قدرت تکثیر بالا هستند که توانایی تمایز به رده های مشتق شده از بافت های مزانشیمی و غیر مزانشیمی را دارا می باشند. هدف از مطالعه ی حاضر، جداسازی سلول های بنیادی مزانشیمی مایع آمنیوتیک و القای تمایز این سلول ها به سمت تشکیل سلول های فیبری عدسی است.
    مواد و روش ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی، از مایع آمنیوتیک موش های ماده باردار، جداسازی و در محیط کشت DMEM به همراه FBS و آنتی بیوتیک، کشت داده شد. جهت القای تمایز، سلول های پاساژ 3 در محیط کشت حاوی FBS و آنتی بیوتیک و مایع زجاجیه به مدت 14 روز کشت داده شدند. از ارزیابی های ایمنوسیتوشیمی و مورفولوژیک، جهت تایید مزانشیمی بودن سلول های جداسازی شده و تمایز سلول های تیمار شده، استفاده شد.
    یافته ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی جدا شده از مایع آمنیوتیک، Oct4 را بیان کردند. سلول های تیمار شده با مایع زجاجیه، حالت کشیده تری نسبت به گروه کنترل پیدا کره و تعداد هستک ها در این سلول ها، افزایش یافت. آرایش موضعی این سلول ها تغییر کرد و به موازات هم قرار گرفتند. بیان کریستالین ها به روش ایمنوسیتوشیمی در سلول های تیمار شده، مورد تایید قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    سلول های بنیادی مزانشیمی مایع آمنیوتیک، توانایی تمایز به سلول های فیبری عدسی را دارند. لذا با تمایز کامل می توان از این سلول ها در درمان بیماری های چشمی استفاده کرد.
    کلید واژگان: مایع آمنیوتیک، سلول های فیبری عدسی، سلول های بنیادی مزانشیمی
    Nasim Eslami, Homa Mohseni Kouchesfehani, Mohammad Nabiuni, Parisa Gheibi, Khadijeh Bahrebar
    Background And Aim
    Mesenchymal stem cells (MSCs) are undifferentiated cells with ability of high proliferation that can differentiate into cells derived from mesenchymal and non-mesenchymal tissues. The aim of this study is isolation of amniotic fluid MSCs and induction of them to differentiate and produce lens fiber cells.
    Materials And Methods
    Amniotic fluid MSCs was isolated from female pregnant mice and cultured with DMEM, FBS and antibiotic. MSCs, which were passaged three times, were cultured with DMEM, FBS, antibiotic and vitreous body for 14 days to induce the differentiation. MSCs and differentiated cells were identified by morphological observation and immunocytochemistery studies.
    Results
    Amniotic fluid MSCs expressed Oct4. Cultivated cells with vitreous body were locally longer and more parallel aligned with more nucleoli compared to control group cells. The expression of crystallins in treated cells was demonstrated with immunocytochemical studies.
    Conclusion
    Amniotic fluid MSCs can differentiate in to lens fiber cells. Therefore, differentiated cells can be used to cure eye disease.
    Keywords: Amniotic
  • مرجانه زرکش، مریم اصغرنیا، رویا فرجی، عاطفه قنبری، فاطمه حسین زاده، آبتین حیدرزاده، سیده فاطمه دلیل حیرتی، آناهیتا سعیدی
    زمینه و هدف
    مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم یک یافته ی شایع در بارداری های ترم و طول کشیده است و به عنوان یک عامل پیشگویی کننده ی برای پیامدهای بد در جنین و نوزاد در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه مقایسه و تعیین برخی عوامل خطرزا در مادران و عوارض در نوزادان رسیده در گروه دارای مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم وگروه دارای مایع آمنیوتیک شفاف در بیمارستان الزهرا(س) رشت در سال های 1390-1389 بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی مقطعی تحلیلی، 300 نفر از مادران باردار با نوزادان رسیده دارای مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم و نیز 300 نفر از مادران باردار با نوزادان رسیده دارای مایع آمنیوتیک شفاف از بین نوزادانی که از سال 1389 تا سال 1390 در بیمارستان الزهرا (س) رشت متولد شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های Chi-Square و T-Test تجزیه و تحلیل آماری شدند.
    یافته ها
    گراویتی و پاریتی پایین مادر، زایمان سزارین و سن داخل رحمی بالا، شایع ترین ریسک فاکتورهای مادری و نوزادی و نمره ی آپگار پایین، وزن بدو تولد بالا و افزایش تعداد روزهای بستری نوزادان، شایع ترین عوارض نوزادی مرتبط با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم بود. علایم عفونت مادر و نوزاد بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص گردید که مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم به طور معنی داری با گراویتی و پاریتی پایین تر، میزان بالاتر سزارین، نمره ی آپگار دقیقه اول پایین تر و سن داخل رحمی، وزن بدو تولد و تعداد روزهای بستری بیشتر، رابطه دارد؛ اما ارتباطی بین کوریوآمنیونیت و مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم وجود ندارد.
    کلید واژگان: عوامل خطر، مایع آمنیوتیک، مکونیوم
    Zarkesh M., Asgharnia M., Faraji R., Ghanbari A., Hosseinzadeh F., Hydarzadeh A., Dalil Heirati Df, Saeedi A.
    Background And Objective
    Meconium Stained Amniotic Fluid (MSAF) is a common finding in term and post term pregnancies which has been taken into account as an unfavorable predictor of fetal and neonatal outcome. The aim of this study was to identify some maternal risk factors and neonatal complications in term pregnancies with meconium stained and clear amniotic fluid in Rasht Al Zahra Hospital during 2010-2011.
    Materials And Methods
    Throughout this cross-sectional analytic study، 300 pregnant women and term neonates with MSAF and 300 pregnant women and term neonates with clear amniotic fluid were studied in Rasht Al Zahra Hospital from 2010 to 2011. The collected data were processed and analyzed by SPSS-16 software.
    Results
    The most common maternal risk factors and neonatal complications which associated with MSAF were maternal gravidity and parity، mode of delivery، gestational age، Apgar score، neonatal birth weight and admission days. Maternal and neonatal infections were not significantly different in two groups.
    Conclusion
    The findings indicate that MSAF was significantly associated with lower maternal gravidity and parity، higher incidence of cesarean section rates، lower 1 minute Apgar scores and higher gestational age، neonatal birth weight and admission days; but there was no association between MSAF and chorioamnionitis.
    Keywords: Amniotic fluid, Meconuim, Risk factors
  • احسان شریعت بهادری، جاوید صدرایی، وجیهه مرصوصی، سمیه موسوی پور
    زمینه و اهداف
    یکی از راه های انتقال بیماری توکسوپلاسموزیس مادرزادی از طریق جفت به جنین می باشد که تشخیص این بیماری را در این مرحله بسیار حائز اهمیت می نماید. توکسوپلاسموزیس مادرزادی چنانچه در سه ماهه اول بارداری رخ دهد به سقط جنین و اختلالات اعصاب مرکزی و چشمی منجر می شود. لذا روش های تشخیصی دقیق در بررسی زنان مبتلا به عفونت توکسوپلاسموزیس حائز اهمیت می باشد که شامل روش های سرولوژی مانند الایزا والایزا اویدیتی هستند.
    مواد و روش ها
    در این مورد از طراحی یک روش دستی الایزا اویدیتی و بررسی و مقایسه نتایج آن با روش تجاری الایزا اویدیتی رایج در آزمایشگاه های مختلف استفاده گردیده است. نمونه های سرمی و مایع آمنیوتیک از 48 مادر بارداری که سابقه سقط جنین داشته اند در بیمارستان شریعتی تهران جمع آوری گردید. برای مقایسه، یک روش الایزای اویدیتی به طریق دستی نیز در دانشگاه تربیت مدرس طراحی گردید. بررسی های آماری با نرم افزار Spss نسخه 19 صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج روش الایزا نشان داد که در بیشتر مادران مورد مطالعه، عفونت توکسوپلاسموزیس اخیرا رخ داده است.
    نتیجه گیری
    تفسیر این مقایسه حاکی از آن است که در تشخیص انگل توکسوپلاسما گوندی روش الایزا تنها آنتی بادی IgM را به خوبی اندازه گیری می کند اما در روش الایزا اویدیتی هردو آنتی بادی IgM وIgG به درستی قابل اندازه گیری است، همچنین روش الایزا اویدیتی زمان ابتلای مادر به انگل توکسوپلاسما گوندی را تعیین می کند.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی، الایزا، الایزا اویدیتی، مایع آمنیوتیک، آنتی بادی IgG
    Ehsan Shariat Bahadory, Javid Sadraie, Vajihe Marsousi, Somayyeh Mosavipoor
    Backgrounds and
    Objectives
    Toxoplasmosis is a parasitic disease and its main way of transmission is placenta to fetus pathway. If this transmission occurs in the 3th month of pregnancy consequences such as abortion، central nerve system abnormality and ocular disorder may happen. Because of this issue، the precise detection of Toxoplasma Antibodies such as as IgG and IgM has utmost importance that contains ELISA & ELISA AVIDITY.
    Materials And Methods
    In this survey the serum and amniotic fluid samples that were collected from 48 pregnant women were collected and measurements were performed by ELISA AVIDITY kit.
    Results
    The results of this study showed that the ELISA AVIDITY techniques able to detect the toxoplasma infection and its temporal occurrence.
    Conclusion
    In ELISA technique the only antibody that could be detected precisely is IgM; but in this new technique IgG antibody also is detected، and enable us to better estimate the transmission time during the pregnancy.
    Keywords: Toxoplasma gondii, ELIS, ELISA AVIDITY, Amniotic fluid, IgG antibody
  • احسان شریعت بهادری، جاوید صدرایی، وجیهه مرصوصی، سمیه موسوی پور
    زمینه و هدف
    توکسوپلاسموزیس (Toxoplasmosis) یکی از بیماری های انگلی است که سبب بعضی حالات بالینی عفونی می گردد. یکی از راه های انتقال بیماری توکسوپلاسموزیس مادرزادی از طریق جفت به جنین می باشد که تشخیص این بیماری را در این مرحله بسیار حائز اهمیت می نماید. توکسوپلاسموزیس مادرزادی چنانچه در سه ماهه اول بارداری رخ دهد، به سقط جنین، اختلالات اعصاب مرکزی و چشمی منجر می شود. لذا روش های تشخیصی دقیق در بررسی زنان مبتلا به عفونت توکسوپلاسموز حائز اهمیت می باشد که شامل روش های سرولوژی مانند الایزا و الایزا اویدیتی IgG Avidity)) هستند. هدف از این مطالعه تعیین زمان ابتلاء مادران به انگل توکسوپلاسما گوندی (Toxoplasma gondii) بود.
    روش کار
    بررسی فوق از نوع مطالعات ارزیابی بود. در این راستا سعی شده است از جمع آوری نمونه های مختلف و بررسی مقایسه ای آنها در تشخیص توکسوپلاسموزیس مادرزادی مانند نمونه های سرمی و مایع آمنیوتیک، استفاده گردد. روش های آماری مورد استفاده در این بررسی با نرم افزار نسخه 18 spss انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اکثر مادران مورد بررسی در همین اواخر به انگل توکسوپلاسما گوندی مبتلا شده اند و افزایش تیتر الایزا اویدیتی با تعداد سقط جنین در آنها در ارتباط است.
    نتیجه گیری
    در روش الایزای ساده تنها تیتر آنتی بادی های IgM به درستی اندازه گیری می شوند، اما در روش جدیدتر که الایزا اویدیتی نام دارد، تیتر آنتی بادی IgG توکسوپلاسما گوندی هم به درستی اندازه گیری میشودو هم اینکه زمان ابتلاء مادران به این انگل مشخص می گردد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی، سرم، الایزا اویدیتی، مایع آمنیوتیک، روش های تشخیصی
    Ehsan Shariat Bahadory, Javid Sadraie, Vajihe Marsosi, Somaye Mosavipour
    Background
    Toxoplasmosis is a parasitic disease which may cause some laboratory symptoms in infected individuals. One of the main ways to transmit this organism is placenta to fetus pathway. If this transmission occur in the third month of pregnancy the abortion, central nerve system and ocular disorders will happen. Because of this issue, precise techniques such as ELISA & ELISA Avidity for detection of Toxoplasma Antibody (IgG and IgM) are important. The aim of this study was to detect the time of infection of mothers with toxoplasma gondii.
    Methods
    The study method was evaluation assessment. In this survey, the main samples are serum and amniotic fluid that was collected from 48 pregnant women infected with toxoplasma gondii in Shariaty hospital. The statistical method was based on spss18 software.
    Results
    The results of this survey showed that, in these pregnant women the infection of toxoplasma gondii is occurred and many of them are infected currently and in both samples the mean of ELISA avidity titer elevated that was associated with number of abortion.
    Conclusion
    In simple ELISA technique, the only antibody which can be detected precisely is IgM; but in this technique the IgG antibody is also detected. In this recent technique or ELISA AVIDITY, in addition to detection of IgG antibody against toxoplasma gondii, the month of transmission of toxoplasma is interpreted.
    Keywords: Toxoplasma gondii, Serum, ELISA Avidity, Amniotic fluid, Detection procedures
  • فاطمه مستاجران، مریم منوچهری
    مقدمه
    چسبندگی داخل شکمی که به دنبال اعمال جراحی شایع است، باعث تحمیل هزینه های گزاف و عوارض فراوان در بیمار می شود. یافتن راهی جهت درمان چسبندگی می تواند طول عمر و کیفیت زندگی بیمار را افزایش دهد. به نظر می رس، مایع آمنیوتیک به لحاظ دارا بودن فاکتورهای ضد انعقادی در درمان چسبندگی ها موثر باشد. هدف از این مطالعه، تعیین اثر درمانی مایع آمنیوتیک گاو با جنین ماده در از بین بردن چسبندگی های داخل شکمی متعاقب لاپاراتومی در رت بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی مداخله ای تجربی آینده نگر و آزمایشگاهی بر اساس تعیین میانگین ها حجم نمونه تعیین شد. مکان مطالعه مرکز تحقیقات پروفسور ترابی نژاد اصفهان بود. 40 رت از نژاد ویستار در محدوده ی سنی یک سال با وزن 200 تا 250 گرم به صورت تصادفی به دو گروه مساوی مداخله و شاهد تقسیم شدند. هر گروه بعد از بیهوشی تحت لاپاراتومی قرار گرفت و پس از باز کردن جدار شکم در خط وسط، برای ایجاد چسبندگی، دیوار سمت راست 6 برش 2 سانتی متری داده شد و در سمت چپ از دیواره ی شکم، قطعه 1 × 1 سانتی متری برداشته شد. دو هفته بعد شکم رت ها جهت تعیین گرید چسبندگی با معیار Cook باز شد، سپس در گروه مداخله 3 سی سی مایع آمنیوتیک و در گروه شاهد 3 سی سی آب مقطر ریخته شد؛ دو هفته بعد بار دیگر شکم رت ها جهت تعیین گرید چسبندگی باز شد و گرید هر رت قبل و بعد از کاربرد ماده با خودش و اختلاف گریدهای دو گروه مداخله و شاهد نیز با هم مقایسه شد. در مقایسه ی دو گروه از t-test و در مقایسه ی هر گروه با خودش از Paired t-test استفاده شد.
    یافته ها
    چسبندگی در هر دو گروه مداخله (001/0 > P) و شاهد (38/0 = P) افزایش داشت که در گروه مداخله به نحو معنی داری کمتر بود. اختلاف گریدهای دو گروه مداخله و شاهد نیز معنی دار بود (02/0 = P).
    نتیجه گیری
    با توجه به معضل جدی چسبندگی در پزشکی تا کنون مطالعات زیادی جهت پیش گیری و درمان آن انجام شده است. در این مطالعه از مایع آمنیوتیک به دلیل دارا بودن فاکتورهای ضد انعقادی جهت درمان استفاده شد. مطالعات قبلی حاکی از اثر مثبت مایع آمنیوتیک در کاهش چسبندگی های تاندونی در خرگوش و بهبود ترمیم عصب محیطی در رت بوده است. نتایج ما نیز در درمان چسبندگی موثر بود.
    کلید واژگان: مایع آمنیوتیک، باندهای چسبندگی
    Fatemeh Mostajeran, Maryam Manouchehri
    Background
    Intraperitoneal adhesion is one of the most important complications after laparatomy and it may cause many problems for patients in long time such as infertility, bowel obstruction, and chronic pelvic pain. This study was done to determine a way to reduce the formation of adhesion after laparatomy.
    Methods
    In this experimental and laboratory study, 40 adult female rats divided in two equal groups, randomly (case and control). In stage 1, all of the rats were anesthetized. Then, we opened the abdominal wall; 6 about 2-cm incisions were made on the right side and in left, a 1 × 1-cm piece was excised from abdominal wall. In stage 2, after 2 weeks we opened abdominal wall and according to Cook scale, we scored adhesion banding; then we added 3 cc amniotic fluid in case and 3 cc distilled water in control group. In stage 3, after 2 weeks, we opened abdominal wall by midline incision and adhesion were scored. Data were analyzed by tests such as t-test and paired t-test.
    Finding
    The adhesion was less in case group (P < 0.001). Also, the difference between grades of two groups was significant (P = 0.02).
    Conclusion
    Adhesion bands after laparatomy is one of the most important problems in surgery. Many material was surveyed to prevent or treat adhesion band such as Normal saline, dextran 70, HAL-F, ePTFE, pentoxyfyline, promethazin…. In our study, we used bovine amniotic fluid to determine. Our study showed that amniotic fluid is capable to lyses of adhesion band after laparatomy. More researches are needed to find out positive effects of this material to use as anti adhesive agent in human.
  • صغری ربیعی، مریم سعید پناه
    سابقه و هدف
    در حال حاضر در ایران، ختم حاملگی در مواردی که ناهنجاری های جنینی مغایر با حیات وجود داشته باشد، قانونی است. برای ختم حاملگی باید روش های موثر، کم عارضه و بی خطر مورد بررسی قرار گیرند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی و میزان عوارض دو روش تزریق پروستاگلاندین به داخل مایع آمنیوتیک همراه با تزریق اکسی توسین و القاء افزایشی زایمان(Rising Induction) در ختم حاملگی در سه ماهه دوم انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی روی 40 زن باردار 25-18 هفته، شکم اول یا دوم مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان، که بدلیل آنومالی جنینی کاندید ختم حاملگی در سه ماهه دوم بودند، انجام شد. افراد مورد مطالعه به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند. در گروه اول ابتدا برای بیمار یک آمپول پروستاگلاندین E2 داخل کیسه آب همراه با کنترل سونوگرافی و با سوزن اسپاینال تزریق شد و پس از 6 ساعت با 20 واحد اکسی توسین در cc 500 سرم اینداکشن جهت بیمار انجام شد. سرعت انفوزیون تا رسیدن به انقباض های موثر هر 30- 15 دقیقه افزایش می یافت. در گروه دوم (القاء افزایشی)، اکسی توسین به میزان 50 واحد داخل cc 1000 سرم ریخته شده و پس از تزریق cc 500 از آن، 50 واحد دیگر اکسی توسین به cc 500 سرم باقیمانده اضافه شد. سرعت انفوزیون اکسی توسین بر اساس رسیدن به انقباض های موثر تنظیم شد. پس از آن بیماران هر دو گروه از نظر طول مدت زایمان، دوز کلی اکسی توسین مصرفی و بروز عوارض جانبی مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی تست و کای دو آنالیز شدند.
    یافته ها
    میزان موفقیت در هر دو گروه تحت مطالعه 100 درصد بود. میانگین طول مدت زمان زایمان در گروه اول 59/5 ± 75/19 ساعت و در گروه القاء افزایشی 49/6 ±20/30 ساعت بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (00/0P<). عارضه جانبی فقط در یک مورد به صورت اسهال در گروه درمانی اول دیده شد و توزیع فراوانی عوارض جانبی در دو گروه درمانی تفاوت معنی داری از نظر آماری نداشت. متوسط دوز اکسی توسین در گروه اول 20 واحد و در گروه دوم 200 واحد بود که از نظر آماری اختلاف کاملا معنی دار بود(0025/0P<).
    استنتاج
    این بررسی نشان داد که میانگین طول مدت زایمان و میزان اکسی توسین مصرفی در روش تزریق پروستاگلاندین به داخل مایع آمنیوتیک همراه با تزریق اکسی توسین کمتر از روش القاء افزایشی است.
    کلید واژگان: اکسی توسین، پروستاگلاندین ها، سقط قانونی، مایع آمنیوتیک
    Soghra Rabiee, Maryam Saeedpanah
    Background and
    Purpose
    Termination of pregnancy in fetus with severe anomaly is legal in Iran. This study was done in order to compare the rate of effectiveness and complications of intra-amniotic PG and oxytocin, with rising induction in patient candidates for second trimester abortion, at Fatemieh Hospital, in Hamadan.
    Materials And Methods
    In a randomized clinical trial study, 40 pregnant women in their second trimester with fetal CNS anomalies, were divided into two groups (N=20). In the first group, one PG E2 Amp was injected intra-amniotic at first and then, 20 IU oxytocin was infused in 500 ml serum ringer for each patient. The infusion rate was increased up to induced effective concentrations every 15 to 30 minutes. In the second group, 50 IU oxytocin was infused with 1000 ml serum ringer and thereafter, an- other infusion of 50 IU oxytocin was added into the remaining 500 ml of serum. The rate of infusion was regulated on the basis of induced effective concentrations. Finally, both groups were compared for labor duration and probable side effects.
    Results
    The rate of success in both groups was 100%. The mean duration of labor was 19.75±5.9 hours and 30.2±6.49 hours in the group with intra-amniotic PG with oxytocin and rising induction group, respectively. This difference was statistically significant (P<0.00). Diarrhea was seen in only one case with intra-amniotic PG injection. Differences between the frequency of side effects in both groups was not statistically significant.
    Conclusion
    This study showed that the mean duration of laboring intra-amniotic PG with oxytocin method, is less than of rising induction method.
  • صغری ربیعی، لیلا رضایی
    مقدمه
    پلی هیدر آمنیوس متوسط و شدید با عوارض متعدد جنینی و مادری همراه است. در چند مطالعه در سایر کشورها استفاده از ایندومتاسین در درمان پلی هیدرآمنیوس متوسط و شدید پیشنهاد شده است، لیکن تاکنون مطالعه ای در این زمینه در کشور ما انجام نشده است. به همین دلیل این مطالعه با هدف تعیین تاثیر داروی ایندومتاسین در درمان پلی هیدرآمنیوس متوسط و شدید انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در سال 1385 بر 40 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان با سن حاملگی بین 22-30 هفته با پلی هیدرآمنیوس متوسط و شدید که طبق بررسی های انجام شده مبتلا به دیابت نبودند و وجود هر گونه ناهنجاری آشکار جنینی با سونوگرافی در آنان رد شده بود، انجام گرفت. بیماران به طور تصادفی در دو گروه کنترل ومورد تخصیص یافتند. گروه آزمایش تحت درمان با ایندومتاسین با میزان 5/1 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم به مدت 2 هفته قرار گرفته و گروه کنترل فقط تحت نظر قرار گرفتند و در صورت بروز زجر تنفسی یا درد شکم بستری شدند. بیماران گروه مورد در طی استفاده از دارو از نظر عوارض جانبی بررسی شدند. 2 هفته و 4 هفته بعد از درمان، سونوگرافی از نظر شاخص مایع آمنیوتیک تکرار شد. بیماران هر دو گروه تا پایان بارداری پیگیری شدند و نوزادان بعد از تولد هم از نظر PDA مقاوم بررسی گردیدند. مشخصات فردی، طول مدت حاملگی، آپگار و سایر عوارض در پرسشنامه ثبت و داده های به دست آمده توسط نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی، جداول توزیع فراوانی وآزمونهای تی، آنوا ومن ویتنی پردازش شد. سطح معنی داری در آزمونهای مذکور P<0.05 در نظر گرفته شد.
    نتایج
    میانگین طول مدت حاملگی در گروه آزمایش 33/1± 38 و در گروه کنترل 93/2±34هفته بود که از نظر آماری این اختلاف معنی دار بود (000/0P=). اندکس مایع آمنیوتیک سیر نزولی از 54/3±2/24 سانتی متر به 36/2±15/17 سانتی متر در چهار هفته بعد از درمان داشت. آپگار نوزادان بالاتر از گروه کنترل بود و ایندومتاسین عارضه جانبی مادری و جنینی نداشت.
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد که میزان موفقیت در گروه درمان 100 درصد بود. میانگین طول مدت حاملگی در گروه آزمایش طولانی تر، اندکس مایع آمنیوتیک سیر نزولی و آپگار نوزادان بهتر از گروه کنترل بود.
    کلید واژگان: آبستنی، ایندومتاسین، پلی هیدرآمنیوس، مایع آمنیوتیک
    Soghra Rabeie, Leila Rezayi
    Introduction
    Severe and intermediate polyhydramnios may cause various maternal and fetal complications. Indometacin therapy in moderate to severe polyhydramnios is recommended in some studies but, there no such study has been done in Iran. This study was done in order to investigate the effect of indomethacin in decreasing AFI and on enhancing duration of pregnancy.
    Materials And Methods
    This randomized clinical trial was carried out in the year 2006 at Hamadan Fatemieh Hospital on 40 women who were 22 to 30 weeks pregnant, suffering from moderate to sever polyhydramnios (diagnosed by sonographic examination). Patients divided randomly into two groups. Twenty patients (case group) were treated with 1/5mg/kg/day of indomethacin for two weeks and the control group were just observed and hospitalized only in case of respiratory distress or abdominal pain occurrence. patients in the case group were assessed for drug complications, then after intervention to evaluate the AFI, they were checked by sonography in the second and forth week. Both groups followed up to delivery time and neonates examined for PDA. Individual data, pregnancy duration, Apgar score, and complications were collected in the questionnaire and analyzed by SPSS software, using the descriptive statistics, frequency distribution tables and statistical tests. Statistical significance was p<0.05.
    Results
    The mean duration of pregnancy in case and control group was 38±1.33 and 34±2.93 weeks respectively, with the statistically significant difference (p=0.0001). After 4 weeks of treatment, AFI decreased from 24.2±3.54 cm to 17.15±2.36 cm. The neonate's APGAR scores were much higher for case group in comparison with controls. Indomethacin had no maternal or fetal complications.
    Conclusion
    This study showed that, the success rate in case group was 100%. The mean duration of pregnancy was longer in case group, AFI decreased and neonates’ APGAR was better than the control group.
  • فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه داوری تنها، شیرین نیرومنش، نسترن صالح، مهرناز ولدان، نسرین نیرومند، مرضیه غفارنژاد
    این مطالعه جهت بررسی رابطه مایع آمنیوتیک مکونیومی با تب و عفونت پس از زایمان انجام شده است.
    روش بررسی
    مطالعه کوهورت و آینده نگر روی 573 خانم حامله ترم انجام شد؛ 280 نفر با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم با 293 نفر با مایع آمنیوتیک شفاف با شرایط یکسان که تحت عمل سزارین قرار گرفتند از نظر بروز تب و عفونت پس از زایمان با هم مقایسه شدند. خانم هایی که دارای بیماری مدیکال، زایمان طولانی، پاره شدن طولانی پرده های جنینی، عمل سزارین عارضه دار و عفونت قبل از عمل بودند از مطالعه حذف شدند.
    یافته ها
    در میان 573 خانم حامله ترم 82 نفر (14%) تب داشتند؛ که 42 نفر در گروه مکونیوم و 40 نفر در گروه شفاف قرار داشت (3/0p=). تب طولانی تر از 24 ساعت در (33 نفر) گروه مکونیوم 5/6% در مقابل 7/2% در گروه شفاف ایجاد شد (05/0p<) و 1/3-3/1 CI: 95% 98/1 RR:. آندومتریت در 22 مورد (4%) دیده شد که 14 نفر (5%) در گروه مکونیوم و هشت نفر (2%) در گروه شفاف وجود داشت 05/0p و 4/3-3/1 CI: 95% 3/2 RR: و عفونت زخم 7/1% در گروه مکونیوم در مقابل 68/0% در گروه شفاف وجود داشت (7/0p=).
    نتیجه گیری
    آغشته بودن مایع آمنیوتیک به مکونیوم یک عامل خطر مستقل برای آندومتریت بعد از زایمان می باشد.
    کلید واژگان: سزارین، مایع آمنیوتیک، مکونیوم، تب، عفونت بعد از زایمان، متریت
    Rahimi Sharbaf F., Davari Tanha F., Niromansh Sh, Salehi N., Valadan M., Niromand N., Ghafarnejad M
    The aim of this study was to statistically evaluate the hypothesis that the presence of meconium-stained amniotic fluid is associated with postpartum maternal infection. This prospective cohort study included 573 term pregnant women in labor, with no other medical problems, that underwent cesarean section for pregnancy termination. Women with prolonged active-phase labor, prolonged rupture of membranes, complicated cesarean section and pre-operative infections were excluded from this study. The subjects were divided into two groups: 280 women with meconium-stained amniotic
  • سهیلا امینی مقدم، محمدرضا مهاجری تهرانی، زهرا شعبان نژاد خاص، رامین حشمت، اشرف آل یاسین، باقر لاریجانی
    مقدمه
    پپتید- cمایع آمنیوتیک بیانگر میزان ترشح انسولین جنین است. شرایط هیپر انسولینمی جنین، سبب افزایش وزن موقع تولد واختلال تحمل گلوکز و چاقی درسنین بالاتر می شود.شیوع تولد نوزادان ماکروزوم در ایران 10% می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پپتید-c و انسولین مایع آمنییوتیک با ماکروزومی نوزادان بود.
    روش ها
    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی انجام شده است. 10 نوزاد که در زمان تولد وزن بالای 4000 گرم داشتند، به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند و 28 نوزاد با وزن کمتر از 4000 گرم به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه گردیدند. مادران نوزادان هر دو گروه از نظر میانگین سنی و تعداد زایمان و وزن قبل از بارداری اختلاف زیادی نداشتند. چنانچه شرکت کنندگان شرایط خروج از مطالعه را نداشتند، در هنگام زایمان حدود cc 10 مایع آمنیوتیک طی آمنیوسنتز گرفته شد و همچنین از بند ناف جنین یا خون وریدی جنین وخون وریدی مادر جهت اندازه گیری انسولین و پپتید-c و گلوکز نمونه گیری به عمل آمد.
    یافته ها
    : نوزادان ماکروزوم در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری در پپتید-c خون نوزاد (044/0=P)وخون مادر(043/0= P) داشتند. میزان انسولین در مادران نوزادان ماکروزوم و نوزادان ماکروزوم و مایع آمنیوتیک بالاتر از گروه شاهد بود ولی از نظر آماری معنی دار نبود. میزان پپتید-c در مایع آمنیوتیک نوزادان ماکروزوم نیز بالاتر از گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری
    افزایش پپتید-c مایع آمنیوتیک، خون نوزاد وخون مادر، می تواند با افزایش وزن جنین ارتباط داشته باشد.
    کلید واژگان: انسولین، پپتید، ماکروزومی، مایع آمنیوتیک
    Soheila Amini Moghadam, Mohammad Reza Mohajeri Tehrani, Zahra Shaban Nejad, Khas, Ramin Heshmat, Ashraf Aleyacine, Bagher Larijani*
    Background
    Fetal hyperinsulinemia correlated with large birth weight and impaired glucose tolerance test and obesity in second decades of life. In this study we compared the correlation between fetal insulin production (as estimated by amniotic fluid (AF) C-peptide concentration) and AF insulin with macrosomia (as estimated by neonatal birth weight 4000 gr).
    Methods
    Thirty eight neonates were studied. Ten infants were macrosom and 28 were normal (birth weight < 4000 gr). Amniontic fluid C-peptide and insulin concentration and mother and fetal blood C-peptide and insulin were measured during delivery with radioimmunoassay and mother and fetal glucose were measured at the same time and correlated with neonatal macrosomia within first hour of birth.
    Results
    There was a significant correlation between infant serum C-peptide level and macrosomia. Amniotic fluid insulin level was higher in the macrosom infants but this correlation was not significant. AF C-peptide was higher in the macrosom group. Also there was a significant correlation between maternal serum C-peptide and macrosomia. Infant and mother serum insulin was higher in the macrosom group.
    Conclusion
    Our results suggest that fetal insulin (as estimated by AF C- peptide) and mother insulin and C- peptide production, can influence fetal weight and induce fetal macrosomia.
    Keywords: Amniotic fluid, Macrosomia, C, peptide, Insulin
  • موسی احمد پور، یدالله زاهد پاشا
    خلاصه: آسپیراسیون مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم ممکن است منجر به سندرم آسپیراسیون مکونیوم گردد که موربیدیتی و مورتالیتی قابل ملاحظه ای دارد. بنابراین اداره زایمان با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم برای پیشگیری از آسپیراسیون اهمیت بسزایی دارد. تا حال چندین اقدام پیشنهاد شدند که برای مثال می توان انجام سزارین انتخابی، انفوزیون نرمال سالین به داخل کیسه آمنیون و شستشوی تراشه و برنش بوسیله سورفاکتانت رقیق شده را نام برد، که مفید بودن آنها به اثبات نرسیده است. ساکشن اروفارنکس و نازوفارنکس در زمان زایمان سر، قبل از زایمان شانه ها و بعد از تولد، ساکشن داخل تراشه تمام نوزادان بیحال موثرترین اقدامات می باشند. در این مطالعه تمامی این روش ها بحث شده و مروری بر مقالات موجود ارائه می شود.
    کلید واژگان: مکونیوم، مایع آمنیوتیک، نوزاد، سندرم آسپیراسیون مکونیوم، ساکشن داخل تراشه
  • یدالله زاهد پاشا، رامونا رادمان
    سابقه و هدف
    مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم درنوزدان یکی از علایم مهم زجر جنینی و علت مستقیم آسپیراسیون مکونیوم می باشد. نوزادان آغشته به مکونیوم در معرض تشنج و عقب ماندگی ذهنی و فلج مغزی قرار می گیرند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم و برخی از عوامل خطر آن در شهرهای بابل و رامسر می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 2014 نوزاد زنده متولد شده در زایشگاه های بابل و رامسر در سال های 76-77 انجام گرفته است. اطلاعات آن به صورت مصاحبه، مشاهده، و معاینه مادر و نوزاد جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون کای دو و نسبت شانس (OR) عوامل خطر زا با استفاده از مدل رگرسیون خطی انجام گرفته است.
    نتایج
    از 2014 نمونه مورد مطالعه، 31/10 درصد MSAF بودند. نسبت شانس (2/4=OR) اثر FHR بر MSAF با سطح اطمینان 95 درصد (8/4 و 5/3=CI) و 000/0=P اختلاف معنی دار بوده است.
    استنتاج
    با توجه به شیوع بالای MSAF و ارتباط افت FHR با دفع مکونیوم در هر زایمان با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم مخصوصا همراه با افت FHR مراقبت جدی نوزاد و ساکشن نازوفارنکس و اروفارنکس پس از زایمان سر و قبل از زایمان تنه حتما انجام گردیده و پس از تولد با آمادگی تیم احیاء در نوزادان آغشته به مکونیوم غلیظ و بی حال ساکشن نای انجام گیرد.
    کلید واژگان: آغشتگی به مکونیوم، مایع آمنیوتیک، غلیظ، رقیق، عوامل خطر
    Y. Zahedpasha, R. Radman
    Background and
    Purpose
    Meconium stained amniotic fluid (MSÂF) is one of the most important indicators of fetal distress and meconium aspiration syndrome. Meconium stained neonates are high risk of seizure, mental retardation and cerebral palsy. The aim of this study is to detemine the prevalence of meconium stained amniotic fluid in neonates and some of its risk factors in Babol and Ramsar towns.
    Materials And Methods
    This is a Çross-Sectional study which was Çarried out on 4014 neonates born in Babol and Ramsar labour wards during 1997-98. The information was obtained by an interview, observation and examination of the mother and the neonate. Statistical analysis was done using X2 test and Ôdd ratio (ÔR) of risk factors by liner Regression module.
    Results
    Ôut of 4014 cases 10.36% were MSÂF. FHR abnormalities had a direct relation with development of MSÂF (ÔR=4.2, ÇL=3.5, 4.8, and P=0.000) Çonclusion: Âccording to the high incidence of MSÂF and it’s relation with FHR depression, nasopharynx and oropharynx suction before delivery of the head in all MSÂF neonates and direct endotracheal suction in any depressed neonate are recommended.
    Keywords: Meconium staining, Thin, Thick, Âmniotic Fluid, Risk factors
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال