به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

موش صحرائی

در نشریات گروه پزشکی
  • مقدمه

    متوترکسات (MET) یکی از مهم ترین داروهای شیمی درمانی است که برای مقابله با انواع تومورها و بیماری های سرطانی مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از عوارض جانبی مهم MET القای ناباروری در مردان است.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات بازیابی محیط کشت شرایطی شده سلول های سرتولی (SCM) بر شرایط ناشی از MET در موش صحرایی انجام شد.

    مواد و روش ها

    30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی به 3 گروه 10 تایی تقسیم شدند. در گروه اول، موش ها نرمال سالین را بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. در گروه دوم، حیواناتMET  (10 میلی گرم بر کیلوگرم؛ داخل صفاقی) را یک بار در هفته به مدت دو هفته دریافت کردند. موش های گروه سوم یک تزریق SCM را پس از تجویز MET دریافت کردند. 56 روز بعد، نمونه های سرم، اپیدیدیم و بافت بیضه جمع آوری شد و حیوانات آسان کشی شدند. پارامترهای اسپرم، سطح سرمی LH و FSH و تستوسترون مورد بررسی قرار گرفت. بافت بیضه با استفاده از رنگ آمیزی H&E رنگ آمیزی شد و تغییرات هیستوپاتولوژیک آنالیز گردید.

    نتایج

    شرایط ناشی از MET منجر به تغییرات پاتولوژیک قابل توجهی در بیضه، کاهش سطح هورمون ها و کاهش پارامترهای اسپرم شد. با این حال، تزریق SCM سطوح هورمونی، تغییرات بیضه و پارامترهای اسپرم را بهبود بخشید.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که یک تزریق SCM داخل بیضه، بهبودی دستگاه تناسلی مردان پس از درمان را تسریع می کند.

    کلید واژگان: سلول سرتولی، محیط کشت شرایطی، متوترکسات، بیضه، هیستوپاتولوژی، موش صحرائی
    Aref Delkhosh, Fatemeh Shabani, Masoud Delashoub*
    Background

    Methotrexate (MET) is one of the most important chemotherapy agents used against various tumors and cancer diseases. One of the critical side effects of MET is inducing male infertility.

    Objective

    The current study aimed to investigate Sertoli cell culture-conditioned medium (SCM) recovery effects on MET-induced conditions in rats.

    Materials and Methods

    30 mature male Wistar rats were randomly divided into 3 groups (n = 10). In the first group, rats received normal saline intraperitoneally. In the second group, animals received MET (10 mg/kg; intraperitoneally) once a week for 2 wk. The rats in the third group (MET+SCM) received MET and a single injection of SCM for 56 days post-MET administration. 56 days later, serum, epididymis, and testicular tissue samples were collected, and the animals were euthanized. Sperm parameters, serum levels of luteinizing hormone, follicle-stimulating hormone, and testosterone were examined. The testicular tissues were stained using hematoxylin and eosin solution, and histopathological changes were analyzed.

    Results

    The MET-induced condition resulted in significant pathological changes in the testis, decreased hormone levels, and downregulated sperm parameters. However, SCM injection improved hormonal levels, testicular changes, and sperm parameters.

    Conclusion

    It can be concluded that a single intra-testicular SCM injection accelerates male reproductive system recovery post-MET treatment.

    Keywords: Sertoli Cell, Conditioned Culture Media, Methotrexate, Testis, Histopathology, Rats
  • خاطره نورمحمدی، فرین بابایی بالدرلو *، سید میثم ابطحی فروشانی
    زمینه و هدف
    طی مطالعات پیشین اثرات محدودیت جیره های غذایی بر تغییر پاسخ ها‎ی ایمنی و همچنین محتوای دوپامین مغز مشخص شده است. از طرفی نشان داده شده است که سلول های ایمنی علاوه بر تولید دوپامین، خود نیز دارای گیرنده های دوپامینی هستند. هدف از این تحقیق ارزیابی مهار گیرنده های دوپامینی بر عملکردهای سلول های تک هسته ای خون محیطی موش صحرائی تحت محدودیت غذایی بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، تعداد 36 سر موش صحرائی نر بالغ نژاد ویستار، با میانگین وزنی 250-200 گرم در شش گروه شش تایی شامل گروه های کنترل، محدودیت غذایی 25%، محدودیت غذایی 50%، محدودیت غذایی 75%، دریافت کننده سولپیراید و محدودیت غذایی 75% و دریافت کننده سولپیراید، قرار گرفتند. سولپیراید با غلظت μg/rat50 به صورت درون بطن مغزی یک بار در روز 21 پس از آغاز تیمار تزریق گردید. در انتها، از موش ها خون گیری شد و سلول های تک هسته ای خون محیطی به روش گرادیان فایکول جداسازی شدند.
    نتایج
    محدودیت غذایی موجب کاهش معنی دار شاخص فعالیت سلول های مونوسیت موجود در گرادیان سلول های تک هسته ای خون محیطی از قبیل تست برداشت نوترال رد و قابلیت انفجار تنفسی (تست احیای NBT) هم زمان با کاهش قابلیت تکثیری سلول های لنفوسیت موجود در گرادیان سلول های تک هسته ای خون محیطی نسبت به میتوژن فیتوهماگلوتین شد. تجویز سولپیراید همراه با رژیم غذایی دارای محدودیت 75% منجر به برگشت این عملکردهای سلول های مونوسیت و همچنین قابلیت تکثیر لنفوسیتی شد.
    نتیجه گیری
    تجویز داخل بطن مغزی آنتاگونیست گیرنده های D2 دوپامینی (سولپیراید)، به نحو موثری از اثرات مخرب محدودیت شدید رژیم غذایی بر مهار عملکردهای ایمنی ممانعت به عمل می آورد.
    کلید واژگان: دوپامین، سلول های تک هسته ای خون محیطی، محدودیت غذایی، سولپیراید، موش صحرائی
    Khatereh Noormohammadi, Farrin Babaei Balderlou *, Seyyed Meysam Abtahi Foroushani
    Background & Objective
    In previous studies, the effects of food restriction on the changes in immune responses and brain dopamine content have been determined. On the other hand, it has been shown that immune cells, in addition to dopamine production, also have dopamine receptors. The purpose of this study was to evaluate the effect of inhibition of D2 dopamine receptors on several functions of monocytes of peripheral blood in rat under food restriction
    Materials & methods
    In this experimental study, 36 male Wistar rats (weighing 200-250 gr) were allocated into six groups (n=6), including control groups, food restriction (25%), food restriction (50%), food restriction (75%), food restriction 75% and Sulpiride and rats treated with Sulpiride. Sulpiride was injected Intracerebroventricular at a concentration of 50 μg / rat on day 21 after the study initiation. At the end, the Rats were bled and peripheral blood mononuclear cells were isolated by ficoll gradient method.
    Results
    Food restriction caused a significant decrease in the activity of monocyte cells of gradient of peripheral blood mononuclear cells like neutral red uptake test and respiratory burst (NBT reduction test) simultaneously with decreasing lymphocytes proliferation after stimulation with phytohemagglutinin. Administration of Sulpiride with a 75% Food restriction resulted in the improvement of these functions of monocyte cells of gradient of peripheral blood mononuclear cells as well as lymphocyte proliferation.
    Conclusion
    Intracerebroventricular administration of dopamine D2 receptor antagonists (sulpiride) effectively inhibited the effects of a severe dietary restriction on the suppression of immunity system.
    Keywords: Dopamine, Peripheral blood mononuclear cells, Food restriction, Sulpiride, Rat
  • علیرضا علی همتی، حمیرا حاتمی*، نازلی خواجه نصیری
    مقدمه
    بیماری مالتیپل اسکلروزیس(MS) نوعی بیماری سیستم عصبی مرکزی است که در آن میلین رشته های عصبی تخریب می شوند. استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از عوامل دخیل در پاتوژنز بیماری MS شناخته شده است، خاصیت آنتی اکسیدانی 17-بتا استرادیول نیز کاملا مشخص است. از این رو در این پژوهش اثر 17- بتا استرادیول بر پارامترهای استرس اکسیداتیو در مدل تجربی MS مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    چهل و نه سر موش صحرائی نر نژاد ویستار پس از کانول گذاری در ناحیه CA1 هیپوکامپ به طور تصادفی به هفت گروه هفت تایی تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه شاهد، گروه MS، گروه های دریافت کننده استرادیول، گروه های MS+استرادیول. MS با تزریق داخل هیپوکامپی اتیدیوم بروماید القاء می شود و استرادیول بنزوات به صورت پیش تیمار و به مدت 5 روز تزریق گردید. بیست و چهار ساعت پس از اتمام دوره آزمایش، میزان پارامترهای استرس اکسیداتیو در این ناحیه با سنجش MDA، محتوای گلوتاتیون و آنزیم های آنتی اکسیدانی(گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتازو کاتالاز) مشخص شد.
    یافته های پژوهش
    ریز تزریق سم اتیدیوم بروماید موجب افزایش معنی دار ظرفیت اکسیدانی و کاهش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی شد(P<0.05). پیش تیمار 17-بتا استرادیول از افزایش ظرفیت اکسیدانی و کاهش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی نشات گرفته از اتیدیوم بروماید به طور معنی دار ممانعت کرد(P<0.05).
    بحث و نتیجه گیری
    17-بتا استرادیول به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی احتمالا از طریق حذف گونه های فعال اکسیژن و پاکسازی بافت از رادیکال های آزاد، از افزایش شاخص های استرس اکسیداتیو در مدل تجربی MS جلوگیری می کند.
    کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس، اتیدیوم بروماید، ریز تزریق، استرس اکسیداتیو، 17-بتا استرادیول، هیپوکامپ، موش صحرائی
    Ali Reza Ali Hemmati, Homeira Hatami*, Nazli Khajehnasiri
    Introduction
    Multiple sclerosis (MS) is a disease of the central nervous system in which myelin is destroyed. Oxidative stress and subsequent apoptosis are recognized as factors involved in the pathogenesis of MS.  On the other hand, 17-β-estradiol is well known  for its anti-oxidant properties. Therefore, this study aimed to investigate the effect of 17-beta-estradiol on oxidative stress parameters in the experimental model of MS.  
    Materials & Methods
    This study was conducted on 49 Wistar male rats cannulating into the CA1 area of hippocampus. The rats were randomly divided into following groups (n=7): control group, sham group, MS group, estradiol groups, MS+estradiol groups. MS model was induced by intrahippocampal injection of ethidium bromide and estradiol was injected as a pretreatment for 5 days. At the end of experiments, the levels of oxidative stress parameters, such as MDA, Glutathione, and antioxidant enzymes (Glutathione peroxidase, Superoxide dismutase and Catalase)were measured in this study.  
    Findings
    The microinjection of ethidium bromide increased the oxidative capacity and reduced the antioxidant enzyme (SOD GPx and CAT) activity (P<0.05). The pre-treatment of 17-beta-estradiol prevented an increase in oxidative capacity and decreased the activity of antioxidant enzymes in the experimental groups (P<0.05).  
    Discussion & Conclu sions
    The 17-beta-estradiol, as a potent antioxidant, is likely to prevent the increase of oxidative stress indices in the experimental model of MS by removing reactive oxygen species and clearing the tissues from free radicals.
    Keywords: Multiple sclerosis, Ethidium bromide, Microinjection, Oxidative stress, 17-beta-estradiol, Hippocampus, Rat
  • غلامعلی حمیدی، محمود سلامی، سید علیرضا طلایی
    اهداف: مواجه شدن با محرومیت از تیمار مادری در ابتدای زندگی منجر به ایجاد اختلال در فعالیت های شناختی و نوروشیمیائی مغز می شود. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر محرومیت از تیمار مادری بر یادگیری و حافظه فضائی موش های صحرائی وابسته به مورفین بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه تجربی حاضر روی 40 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار 45 روزه در گروه های کنترل (CO) ، وابسته به مورفین (MD) و 3 گروه از موش هایی که طی یک (MS1) ، دو (MS2) و سه (MS3) هفته اول پس از تولد روزانه 3 ساعت از تیمار مادری محروم بودند، انجام شد. به جز گروه کنترل بقیه گروه ها هر 12 ساعت یک بار 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن مورفین سولفات به صورت زیرپوستی به مدت 10 روز دریافت کردند. در روز یازدهم علائم سندروم محرومیت بررسی شد و طی 4 روز بعد یادگیری فضائی در ماز آبی موریس سنجیده شد. روز آخر نیز حافظه فضائی بررسی گردید.
    یافته ها
    اگرچه وابستگی به مورفین بر یادگیری و حافظه فضائی موش های صحرائی تاثیری نداشت، اما محرومیت از تیمار مادری به مدت 3 هفته باعث شد حیوانات به منظور یافتن سکوی پنهان زمان و مسافت بیشتری را در مقایسه با گروه CO صرف کنند (0. 001>p برای هردو مقایسه). همچنین، باعث شد موش های صحرائی زمان کمتر و مسافت کمتری را در ربع هدف در مرحله بازخوانی حافظه بگذرانند (0. 001>p برای هردو مقایسه).
    نتیجه گیری
    درمجموع می توان گفت محرومیت از تیمار مادری باعث ایجاد اختلال در یادگیری و حافظه فضائی موش های صحرائی می شود.
    کلید واژگان: محرومیت از تیمار مادری، مورفین، یادگیری ماز، حافظه فضائی، موش صحرائی
    GH. Hamidi, M. Salami, A.R. Talaei
    Aims
    Facing maternal separation during early postnatal life leads to disturbances in the cognitive and neuro-chemical activities of the brain. The aim of this study was to investigate the effects of maternal separation on spatial learning and memory of morphine-dependent rats.
    Materials and Methods
    This experimental study was carried out on 40 male Wistar rats of 45 days old. Animals were divided into control group (CO), morphine dependent (MD) and 3 group of rats which maternally separated during 1 (MS1), 2 (MS2) and 3 weeks (MS3) after birth. Except CO rats, the other groups were subcutaneously injected 10 mg/kg morphine every 12 hours for 10 days. At the 11th day signs of withdrawal syndrome were evaluated and during next 4 consecutive days spatial learning was evaluated by Morris water maze (MWM). The rats’ spatial memory retrieval was also estimated at the last day. Findings: Although morphine dependence did not affects spatial learning and memory of rats, but 3 weeks maternal separation caused the animals spend more time and travel more distance to find the hidden platform than to CO group (P<0.001 for both of comparisons). Also, they spent less time and passed less distance in the target quadrant in probe trial (P<0.001 for both of comparisons).
    Conclusion
    In conclusion, maternal separation impairs spatial learning and memory of rats
    Keywords: mesh, Rats , Spatial memory , Maze learning , Morphine , Maternal deprivation
  • عبد الخالق بومه امیرحاجیلو، سعید عباسی ملکی
    زمینه و هدف
    مطالعات قبلی خواص ضد درد، شل کننده عضلات، آرام بخشی و خواب آوری گل ساعتی را نشان داده اند. ازاین رو، در مطالعه حاضر بیهوشی مصرف توام عصاره گل ساعتی- کتامین با دیازپام- کتامین در موش صحرائی نر مقایسه گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرائی نر به طور تصادفی به سه گروه گل ساعتی (PI) (mg/kg،i.p. 1000)، گل ساعتی- کتامین (PIK) (mg/kg،i.p. 1000 و 50؛ به ترتیب) و دیازپام- کتامین (DK) (mg/kg،i.p. 5/2 و 50؛ به ترتیب) تقسیم بندی شدند (8=n). در این تحقیق پارامترهای بیهوشی در زمان های صفرتا 55 دقیقه ثبت گردیدند.
    نتایج
    گروه PI سبب القای بیهوشی نمی شود. باوجوداین، گروه PIK در مقایسه با گروه DK سبب القای سریع بیهوشی می گردد (05/0> p). گروه PI در مقایسه با گروه های دیگر تعداد ضربان قلب را افزایش داد (05/0< p). تعداد تنفس گروه های PI و PIK در مقایسه با گروه DK افزایش یافت (05/0< p). درجه حرارت بین گروه ها تغییر معنی داری نیافت (05/0> p). گروه PI ضعیف تر از دو گروه دیگر سبب مهار پینچ های لب، دم و پدال گردید (05/0< p).
    نتیجه گیری
    زمان القاء، مدت زمان بیهوشی جراحی و زمان ریکاوری گروه PIK شبیه گروه DK است. بااینکه عصاره به تنهایی سبب القای بیهوشی نمی شود؛ ولی اثرات آن قابل مقایسه با دیازپام بوده و از آن می توان به عنوان جایگزینی جهت پیش بیهوشی و بجای دیازپام استفاده نمود.
    کلید واژگان: گل ساعتی، عصاره، کتامین، پارامترهای بیهوشی، موش صحرائی
    Abdolkhalegh Bome Amirhajloo, Saeid Abbasi Maleki
    Background and Objective
    Previous studies have shown analgesic, muscular relaxant, sedative and hypnotic properties of Passiflora incarnata. Hence, in the present study anesthesia with co-administration of Passiflora incarnata-ketamine with diazepam-ketamine was compared.
    Materials and Methods
    In this experimental study, 32 male rats were randomly divided into 3 groups, Passiflora incarnata (PA) (1000mg/kg, i.p.), Passiflora incarnata-ketamine (PIK) (1000mg/kg and 50mg/kg, i.p. respectively) and diazepam-ketamine (DK) (2.5 and 50 mg/kg, i.p. respectively) (n=8). In this research, anesthetic parameters were measured during 0 to 55 minutes.
    Results
    PI group could not induce surgical anesthesia (SA). Nevertheless, PIK group, compared to DK group, immediately induced anesthesia (p>0.05). Results showed that PI group, compared to other groups, increased the heart rate (p0.05). PI group became weaker than PIK and DK groups in inhibiting lip, tail and pedal pinches (p
    Conclusion
    Induction time, SA and recovery times of PIK group were similar to those of DK group. Although the extract alone could not induce anesthesia, its effects were comparable with diazepam and it could be used as an alternative for a pre-anesthetic agent instead of diazepam.
    Keywords: Passiflora incarnata L. extract, ketamine, anesthetic parameters, rat
  • مجید امیری مطلق، محمد علی اطلسی، زینب وحیدی نیا، سید علیرضا طلایی، زینب رضا زاده لواف، ابوالفضل اعظمی طامه *
    زمینه و هدف
    گلوتامات فراوان ترین نوروترانسمیتر تحریکی در مغز پستانداران است و نقش عمده ای در پاتوژنز آسیب مغزی ایسکمیک بازی می کند. انتقال دهنده های گلوتامات نقش اصلی در خارج سازی گلوتامات دارند و غلظت آن را در مقادیری کم تر از مقادیر ایجاد کننده سمیت تحریکی حفظ می کنند. نقش حفاظت عصبی استروژن و پروژسترون در برابر آسیب ایسکمیک مشخص شده است؛ با این وجود، مکانیسم مولکولی آن به طور کامل مشخص نیست. این مطالعه به تاثیر هورمون استروژن و پروژسترون بر بیان انتقال دهنده های گلوتامات در ناحیه حاشیه ایسکمی در موش صحرائی می پردازد.
    مواد و روش ها
    موش های صحرائی نر بالغ نژاد ویستار در معرض انسداد موقتی شریان مغزی میانی (MCAO) برای یک ساعت قرار گرفتند و بلافاصله بعد از آن دوز ترکیبی استروژن و پروژسترون به حیوان ها تزریق شد.
    تست عملکرد حسی حرکتی برای ارزیابی نقایص رفتاری و رنگ آمیزی TTC جهت بررسی تغییرات حجم ناحیه اینفارکت 24 ساعت بعد از MCAO انجام شد. از تکنیکreal-time PCR برای مطالعه میزان بیان ژن انتقال دهنده های گلوتامات EAAT3 و EAAT2استفاده شد.
    یافته ها
    دوز ترکیبی استروژن و پروژسترون به طور معنی داری توانست حجم ضایعه را کاهش دهد. هم چنین، هورمون درمانی توانست اختلالات عصبی حرکتی را در موش های ایسکمیک بهبود دهد. بررسی های میزان بیان ژن انتقال دهنده های گلوتامات EAAT3 و EAAT2تغییر معنی داری را بعد از هورمون درمانی نشان ندادند.
    نتیجه گیری
    دوز ترکیبی استروژن و پروژسترون می تواند حجم ضایعه را کاهش داده و اختلالات عصبی حرکتی را در موش های ایسکمیک بهبود دهد، اگرچه این بهبودی مستقل از مسیر سیگنالی انتقال دهنده های گلوتامات است.
    کلید واژگان: استروژن، انتقال دهنده های گلوتامات، سکته مغزی ایسکمیک، پروژسترون، موش صحرائی
    Majid Amiri Motlagh, Mohammad Ali Atlasi, Zeinab Vahidinia, Sayyed Alireza Talaei, Zeinab Rezazadeh Lavaf, Abolfazl Azami Tameh*
    Background
    Glutamate is the most widespread excitatory neurotransmitter in the mammalian central nervous system (CNS) and plays major role in the pathogenesis of ischemia brain injury.Glutamate transporters have a major role in glutamate removal and maintain its concentration below excitotoxic levels. Although estrogen’s and progesterone’s neuroprotective effects were well-described, the exact molecular mechanism has yet to be determined. This study has investigated estrogen and progesterone effect on glutamate transporters expression in the ischemic penumbra/peri-infarct region in rat.
    Materials And Methods
    Adult male Wistar rats were subjected to transient middle cerebral artery occlusion (tMCAO) for 1 h. Estrogen and progesterone combination was immediately injected after tMCAO subcutaneously. Sensorimotor functional tests for evaluating behavioral deficits and TTC staining for measurement of infarct volume were performed 24 h after MCAO. Real-time PCR technique was used for gene expression analysis of glutamate transporters EAAT2 and EAAT3.
    Results
    The combination of estrogen and progesterone could significantly reduce lesion volume. Also, hormone therapy could improve ischemic neurological disorders. After hormone therapy, gene expression of glutamate transporters EAAT2 and EAAT3 did not show significant changes.
    Conclusion
    Combined estrogen–progesterone treatment significantly reduces neurological deficits and infarct volume; these effects are independent of the glutamate transporters signaling pathways.
    Keywords: Estrogen, Glutamate transporters, Ischemic stroke, Progesterone, Rats
  • علی اکبر ابوالفتحی، ذکریا وهاب زاده*، ناصر محمودی اقدم، داوود وهاب زاده، محمد سعید هخامنش
    زمینه و هدف
    مصر ف مقادیر زیاد فرکتوز با ناهنجاری های متعدد متابولیک در انسان و حیوانات آزمایشگاهی همراه است. اعتقاد براین است که هموسیستئین باعث تشدید استرس اکسیداتیو میشود، درحالی که تورین اثرات مفیدی در کاهش میزان چربی ها دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی چگونگی تاثیر تورین و هموسیستئین بر استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپیدی در موشهای صحرایی که رژیم غذایی پرفرکتوز (65%) دریافت کرده اند صورت گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه آزمایشگاهی، 40 موش صحرایی ویستار نر، در پنج گروه مختلف، در حضور یا غیاب هموسیستئین تیولاکتون هیدروکلراید (روزانه 50 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) یا تورین (2%)، دو نوع رژیم غذایی نرمال یا پرفرکتوز (65 %) را به مدت شش هفته دریافت کردند. در انتهای این دوره، در پلاسمای موشها ظرفیت تام آنتی اکسیدان، تری گلیسرید، کلسترول LDL، کلسترول HDL و کلسترول تام ارزیابی شد. همچنین در بافت قلب و کلیه مالون دی آلدئید، آنزیم های گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیس موتاز نیز اندازه گیری شد.
    یافته ها
    تجویز فرکتوز به تنهایی یا به همراه هموسیستئین به طور معنی داری ظرفیت تام آنتی اکسیدان، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیس موتاز را کاهش داد، در حالی که تری گلیسرید و مالون دی آلدئید را بطور معنی داری افزایش داد. تورین این تغییرات را سرکوب یا تضعیف کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه القای استرس اکسیداتیو و هیپرتری گلیسریدمی توسط رژیم پر فرکتوز را در موش های صحرایی نشان داد. همچنین نشان داد که هموسیستئین اثرات رژیم پرفرکتوز را بدتر می کند. در مقابل تورین اثرات مفیدی در جهت بهبود استرس اکسیداتیو و هیپرتری گلیسریدمی ناشی از رژیم غنی از فرکتوز دارد.
    کلید واژگان: فرکتوز، هموسیستئین، تورین، استرس اکسداتیو، موش صحرائی
    Dr Ali Akbar Abolfathi, Dr Zakarya Vahabzadeh *, Dr Naser Mahmoodiaghdam, Davood Vahabzadeh, Dr Mohammad Saeed Hakhamanesh
    Background And Aim
    Consumption of large doses of fructose have been associated with numerous metabolic abnormalities in human beings and laboratory animals. Homocysteine is believed to enhance oxidative stress while taurine has hypolipidemic effect. The present study was performed to investigate the effects of taurine and homocysteine on the oxidative stress and lipid profile in rats receiving a high fructose-containing diet.
    Material and
    Method
    In this experimental study, forty male adult Wistar rats were divided in to 5 groups. Our control group (group 1) received a normal chow. The diets of the second to fifth groups were as following: Group 2: A high fructose containing diet
    Group 3: A high fructose containing diet homocysteine thiolactate (50mg/kg /day)
    Group 4: A high fructose containing diet taurine (2%)
    Groups 5: A high fructose containing diet homocysteine thiolactate (50mg/kg /day) taurine (2%)
    All the groups received the above mentioned diet for six-weeks. At the end of the experimental period, total antioxidant capacity, triglycerides, HDL, LDL, and total cholesterol of the plasma were measured. Activities of glutathione peroxidase and superoxide dismutase and level of malondialdehyde were measured in the heart and kidney tissues of the rats.
    Result
    Fructose alone or in addition to homocysteine significantly reduced total antioxidant capacity, glutathione peroxidase, and superoxide dismutase activities, while the levels of triglycerides and malondialdehyde increased. Taurine suppressed or attenuated these changes.
    Conclusion
    The results of this study confirmed the role of high fructose containing diet in inducing oxidative stress and hypertriglyceridemia. We also found that use of homocysteine deteriorated the effects of high fructose containing diet. In contrast taurine had beneficial effects and suppressed fructose induced-oxidative stress and hypertriglyceridemia.
    Keywords: Fructose, Homocysteine, Taurine, Oxidative Stress, Rat
  • اردشیر ارضی، ابراهیم عازمی، ندا سیستانی کرم پور، امیر فخری بهبهانی
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه مقایسه اثر ضد درد گیاه سگ دندان پشته ای به عنوان یک داروی گیاهی، با مورفین و آسپیرین می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه از موش های صحرائی نر و عصاره هیدروالکلی با استفاده از روش خیساندن استفاده شد. حیوانات به 8 گروه 6 تائی تقسیم شدند. گروه درمان به ترتیب دوزهای mg/kg 800 و 600 و 400 و200 از عصاره، گروه کنترل منفی نرمال سالین (5ml/kg) و گروه های کنترل مثبت به ترتیب مورفین (mg/kg5/2) و آسپیرین (mg/kg300) و گروه نالوکسان به همراه عصاره mg/kg600 عصاره وmg/kg 10 نالوکسان از طریق داخل صفاقی دریافت نمودند. پس از 30 دقیقه تمام گروه ها مقدار 50 میکرولیتر فرمالین 5/2 درصد را به صورت زیر جلدی از طریق پنجه پای راست دریافت نموده و رفتار نمایانگر درد آنها ارزیابی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تمام دوزهای عصاره روی فاز دوم درد موثر بوده وبهترین دوز عصاره mg/kg)600) اثرش روی فاز دوم درد با آسپرین ومورفین تفاوت معنی داری نداشت. نالوکسان صرفا توانست موجب کاهش فاز دوم درد شود.
    نتیجه گیری
    می توان پیشنهاد نمود که یکی از مکانیسم های اثر ضد درد عصاره در ابطه با رسپتورهای اوپیوئیدی باشد.
    کلید واژگان: گیاه سگ دندان پشته ای، مورفین، آسپیرین، نالوکسان، آزمون فرمالین درد، موش صحرائی
    Ardeshir Arzi, Ebrahim Azemi, Neda Sistani Karampour, Amir Fakhri Behbahani
    Background And Objective
    The aim of this study was to evaluate the analgesic effect of the hydro-alcoholic extract of Pycnocycla caespitosa as a herbal medicine in comparison with morphine and aspirin.
    Subjects and
    Methods
    In this study male waster rats weighing in range of 170-200g were used. The hydro-alcoholic extract prepared by ethanol 70% (V/V) using maceration method. Animals divided into eight groups (n=6). The treatment groups received 200, 400, 600 and 800 mg/Kg extract, negative control group received 5ml/Kg normal saline, positive control groups received morphine (2.5mg/Kg) or aspirin (300mg/Kg) and last group received extract(600mg/Kg) and naloxone (1mg/Kg) intraperitonialy respectively After 30 min all groups received 50 μl formalin 2.5% in right hid paw subcutaneously and analgesia behaviors were scored.
    Results
    Following administration of all doses of the extract produced analgesic effect at all periods of experiment except the first five min in comparison with negative control group. The most effective dose of extract (600mg/kg) and aspirin showed same analgesic effect in first phase of pain and there were no significant differences between extract with morphine and aspirin in phase 2 of pain. Naloxan only reduced the analgesic effect of extract in phase 2 of pain.
    Conclusion
    It can be concluded that extract may produce it’s analgesic effect through opioid receptors.
    Keywords: Pycnocyclaca caespitosa, Morphine, Aspirin, Pain, Formalin test, Rat
  • ساناز مهدی پور، سمانه تیموری، امیدرضا تمتاجی، مژگان محمدی فر، محسن تقی زاده، سید علیرضا طلایی*
    زمینه و هدف
    درد نوروپاتیک یکی از دردهای مزمن است که بر کیفیت زندگی بیماران اثر می گذارد. اخیرا کاربرد گیاهان دارویی به جای داروهای سنتتیک با توجه به عوارض جانبی نامطلوب این داروها و تنوع در مواد موثره گیاهی افزایش یافته است. فلاونوئیدها از ترکیب های گیاهی هستند که اثر ضد دردی و ضد التهابی آن ها ثابت شده است. با توجه به مقادیر بالای ترکیب های فلاونوئیدی در پیاز قرمز، این پژوهش با هدف بررسی اثر عصاره پیاز قرمز بر رفتارهای درد نوروپاتی در مدل آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک(CCI) در موش های صحرایی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تجربی حاضر، جهت ایجاد درد نوروپاتی طبق مدل CCI، از ایجاد فشار بر عصب سیاتیک موش صحرایی استفاده شد. حیوانات به 4 گروه شاهد (انجام جراحی کاذب)، جراحی CCI، دریافت کننده عصاره هیدروالکلی پیاز قرمز با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن و دریافت کننده گاباپنتین با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند (n=10 سر برای هر گروه). عصاره پیاز قرمز و گاباپنتین به مدت 21 روز به صورت گاوا‍‍ژ تجویز شد. اثر ضد دردی عصاره پیاز با استفاده از تست های رفتاری هایپرآلژزیای حرارتی، آلودینیای مکانیکی و حرارتی سنجیده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که انجام عمل CCI روی موش های صحرایی موجب ایجاد هایپرآلژزیا،آلودینیای مکانیکی و حرارتی می گردد. دریافت روزانه عصاره الکلی پیاز قرمز و گاباپنتین به طور معنی داری موجب افزایش زمان تاخیر در عقب کشیدن پا در هایپرآلژزیای حرارتی، افزایش آستانه پاسخ به آلودینیای مکانیکی و کاهش درصد پاسخ دهی به پاشیدن استون گردید.
    نتیجه گیری
    مصرف خوراکی عصاره پیاز قرمز علایم ناشی از درد نوروپاتیک را در موش های صحرایی مدل آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک کاهش می دهد.
    کلید واژگان: درد نوروپاتیک، پیاز قرمز، هایپرآلژزیا، آلودینیا، گاباپنتین، موش صحرائی
    Sanaz Mahdipour, Samaneh Teimouri, Omid Reza Tamtaji, Mojgan Mohammadifar, Mohsen Taghizadeh, Sayyed Alireza Talaei *
    Background
    Neuropathic pain is a chronic pain that affects on the patient’s quality of life. Use of herbal instead of synthetic drugs recently has been increased due to side effects of synthetic drugs and herbal effective components. Flavonoids are herbal compounds that have analgesic and anti-inflammatory effects. Because Allium cepa L. has a great amount of flavonoids, this study has been designed to evaluate analgesic effects of alcoholic extract of Allium cepa L. on neuropathic pain behavior in chronic constriction injury model in rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, neuropathic pain induced by chronic constriction injury (CCI model) in Rats. Animals were randomly divided into 4 groups (n=10 for each): Sham, CCI model, receiving red onion hydroalcoholic extract at a dose of 100 mg/kg and a group receiving gabapentin (100 mg/kg). Red onion extract and gabapentin were administered by gavage for 21 days. Using thermal hyperalgesia, mechanical and thermal allodynia tests, the analgesic effects of extract have been measured.
    Results
    Findings of this study revealed that CCI surgery on rats induced hyperalgesia, mechanical and thermal allodynia. Daily intakes of alcoholic extract of red onion and gabapentin significantly increase the paw withdrawal latency; increase the threshold to mechanical allodynia and decrease in response to acetone.
    Conclusion
    Oral use of alcoholic extract of Allium cepa L. reduces neuropathic pain behavior in CCI model in rats.
    Keywords: Allium cepa L., Allodynia, Gabapentin, Hyperalgesia, Neuropathic pain, Rats
  • شاهین حاجی قهرمانی *، علی مجتهدین، وحید غریب خواجه
    زمینه و هدف
    اخیرا آنتی هیستامین ها به عنوان عوامل کاهش دهنده درد مورد توجه قرار گرفته اند. هدف از مطالعه حاضر، تحقیق ایجاد بی دردی کلرفنیرامین در طی بیهوشی با ترکیب آسپرومازین- کتامین و انجام عمل جراحی در موش صحرائی بود.
    مواد و روش کار
    تعداد 20 سر موش صحرائی بالغ به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. درگروه اول کلرفنیرامین تزریق شده و 30 دقیقه بعد آسپرومازین - کتامین تزریق شد؛ در گروه دوم ابتدا نرمال سالین تزریق شد و سپس ترکیب آسپرومازین - کتامین تزریق گردید. ارزیابی رفلکس های درد از طریق آزمون فشردن پنجه پا ، دم و واکنش موش صحرائی به عمل لاپاراتومی در طی بیهوشی صورت گرفت. زمان القاء بیهوشی، طول دوره بیهوشی سبک، زمان بیهوشی جراحی، مدت زمان لازم برای راه رفتن، تعداد ضربان قلب و تنفس اندازه گیری شد.
    نتایج
    طول مدت بیهوشی سبک در گروه 2 کوتاهتر از گروه 1 بود (05/0 P <). رتبه درد لاپاراتومی در گروه اول و گروه دوم از نظر آماری تفاوت معنی دار با همدیگر داشتند. در دو گروه رفلکس درد ناشی از فشردن پنجه پا و دم تفاوت معنی دار با همدیگر نداشتند. ضربان قلب در موش های صحرائی در هر دو گروه در مقایسه با هم تغییر آماری معنی دار نشان نداد.
    نتیجه گیری
    کلرفنیرامین به عنوان یک داروی پیش بیهوشی با ترکیب آسپرومازین- کتامین در موش صحرائی بیهوشی متعادل مناسبی را القاء می کند. به این ترتیب، کلرفنیرامین در موش صحرائی می تواند به عنوان یک ماده پیش بیهوشی در ترکیب با آسپرومازین- کتامین در اعمال جراحی استفاده شود.
    کلید واژگان: کلرفنیرامین، آسپرومازین، کتامین، بیهوشی، موش صحرائی، بی دردی
    Shahin Hajighahramani *, Ali Mojtahedin, Vahid Gharib Khajeh
    Background and Objective
    Recently, antihistamines is known as analgesic agents. The aim of the present study is to investigate the analgesic activity of chlorpheniramine (H1 antagonist), during anesthesia with acepromazine- ketamine combination and surgical operation in rat.
    Methods & materials: 20 adult rats were randomly assigned in two groups. In first group, chlorpheniramine was administered and 30 minutes later acepromazine – Ketamine was injected. In second group, Normal saline was administerd initially and then acepromazine - Ketamine combination was injected. Assessment of pain reflexes was performed by toe pinch , tail pinch test and reflex of rats to laparotomy operation during anesthesia. Induction time of anesthesia, duration of light anesthesia, surgical anesthesia time, walking time, heart rate and respiratory rate was measured.
    Results
    Time of light anesthesia in group 2 was shorter than group 1 (P
    Conclusion
    chlorpheniramine as a premedication was induced appropriate balance anesthesia in rat with acepromazine- ketamine combination. Thus, chlorpheniramine could be used in rat as premedication agent for surgical operations in combined with acepromazine- ketamine.
    Keywords: Chlorpheniramine, Acepromazine, Ketamine, Anesthesia, rat, Antinociception
  • لیلا یعقوبی، ناصر میرازی *
    زمینه وهدف
    سیکلوفسفامید یک داروی ضد سرطان است که سبب آلکیلاسیون DNA درسلولها می شود. سیکلوفسفامید موجب کاهش تعداد گلبول های خون وآسیب رسانی به مغزاستخوان می گردد. گل راعی یک گیاه داروئی است که دارای خواص آنتی اکسیدانی است. در این مطالعه تاثیر خون سازی عصاره برگهای گل راعی برروی عملکرد مغزاستخوان و پارامترهای خون در موش صحرائی نر درمان شده با سیکلوفسفامید مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    دراین پژوهش تجربی از42 سرموش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن25 220 استفاده گردید.موش ها بطورتصادفی به 6گروه 7 سری تقسیم شدند : گروه کنترل(دریافت کننده روزانه 0.5ml نرمال سالین درون صفاقی)، گروه شاهد (دریافت کننده روزانه 15mg/kg داروی سیکلوفسفامید، داخل صفاقی)، گروه کنترل مثبت ( دریافت کننده روزانه 200mg/kg عصاره هیدروالکلی گل راعی)، وگروهای تیمار3،2،1 ( به ترتیب100ml/kg ،200ml/kg و400ml/kg عصاره گل راعی + 15mg/kg داروی سیکلوفسفامید را بصورت درون صفاقی به مدت 10روز). پس ازپایان آزمایش نمونه های خون بطور مستقیم ازقلب جمع آوری گردید و پارامترهایWBC ،RBC ،Hb ،Hct ،PL وMCV آنالیز و بررسی شد. داده ها به صورتmean SEM ارائه و با استفاده از روش ANOVA و Tukey’s test داده ها با هم مقایسه و اختلافات بین آنها با P< 0.05 معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که سیکلوفسفامید باعث آسیب رسانی بافت مغزاستخوان می شودکه دراین صورت بطور قابل توجهی باعث کاهش تعداد گلبول ها و پلاکت های خون درگروه درمان شده با سیکلوفسفامید گردید .(P<0.001) عصاره گل راعی اثرات بهبود دهندگی معنی داری نسبت به گروه شاهد بر پارامترهای خون در موش های دریافت کننده سیکلوفسفامید نشان داد .(P<0.001)
    نتیجه گیری
    عصاره گل راعی دارای ترکیبات فلاونوئیدی وآنتی اکسیدانی می باشد که این مواد قادرند بافت مغزاستخوان رادر برابرداروهای شیمیایی محافظت کند. مصرف عصاره ی گل راعی به صورت وابسته به دوز دارای اثر محافظت کنندگی بر پارامترهای خون در موش های درمان شده با داروی سیکلوفسفامید می باشد.
    کلید واژگان: گل راعی، سیکلوفسفامید، پارامترهای خون، موش صحرائی
    Leila Yaghobi, Dr Naser Mirazi*
    Introduction
    Cyclophosphamide is an anticancer drug which causes alkylation on DNA in cells. The side effects of cyclophosphamide are bone marrow damages and anemia. Hypericum perforatum is a medicinal plant which widely used in traditional medicine. In this study the hemotopoetic effect of Hypericum perforatum leaf extract (HPE) on bone marrow function and blood parameters in male rat were treated with cyclophosphamide was investigated.
    Method & Materials: The 42 male Wistar rats with 220±25 gr body weight were divided randomly in 6 groups (n=7): control (taking normal saline,0.5ml/day, i,p ),witness group taking cyclophosphamide (15mg/kg/day, i.p.),positive control group taking HPE (200mg/kg, i.p/day), treated groups 1,2 and 3: (taking cyclophosphamide ,15mg/kg/day, i.p. 100mg/Kg, 200mg/Kg and 400mg/kg HPE /day for 10 days, i,p). After the examination the blood samples were collected from heart directly and RBC, WBC, Hct, Hb and PL were analyzed. All data were expressed as mean±SEM and statistical significance differences was accepted at P
    Results
    Our results showed that the cyclophosphamide has injury effect on bone marrow tissue. The blood cells count decreased in groups treated by cyclophosphamide significantly. The groups treated with HPE were significantly increased in blood parameters compared with group taking cyclophosphamide alone (P
    Conclusion
    The Hypericum perforatum hydoethanolic extract has antioxidant and flavonoids compounds which can protect the bone marrow tissues against cyclophosphamide
    Keywords: Hypericum perforatum, Blood parameters, Cyclophosphamide, rat
  • رحیم احمدی، الناز نقوی *، صدیقه مولایی
    زمینه و هدف
    مطالعات نشان می دهند که بین فعالیت برخی آنزیم ها و سبک زندگی ارتباطاتی وجود دارد. هدف این مطالعه تعیین اثرات دود قلیان و استرس بی حرکتی بر میزان فعالیت آلکالین فسفاتاز و کراتین کیناز سرمی در موش های صحرائی ماده می باشد.
    روش کار
    این تحقیق، یک تحقیق تجربی- آزمایشگاهی بود. موش های صحرائی ماده نژاد ویستار به گروه های 7 سری شاهد، دریافت کننده دود قلیان، تحت بی حرکتی، دریافت کننده دود قلیان و بی حرکتی تقسیم شدند. دود تنباکو 10 بار طی دوره های 10 دقیقه ای و 5 دقیقه استراحت بینشان و بی حرکتی مزمن طی دو نوبت 2 ساعته روزانه انجام شد. پس از 7 هفته، نمونه های خونی تهیه و فعالیت آنزیم ها در سرم با اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. داده ها توسط آنالیز واریانس یک طرفه بین گروه ها مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    فعالیت سرمی کراتین کیناز و آلکالین فسفاتاز در موش های تحت بی حرکتی دریافت کننده دود قلیان نسبت به گروه دریافت کننده دود قلیان یا گروه تحت بی حرکتی، به طور معناداری بیشتر بود (مقادیر p به ترتیب 012/0، 009/0، 047/0 و 046/0) که نشان دهنده اثر هم افزایی این دو عامل بر سطح آنزیم ها می باشد. علاوه بر این، فعالیت این آنزیم ها در موش های دریافت کننده دود قلیان نسبت به گروه تحت بی حرکتی بیشتر بود (مقادیر p به ترتیب برابر با 031/0 و 048/0).
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان داد که شیوع مصرف قلیان و بی حرکتی در ایران، خطری جدی برای سلامتی افراد محسوب می شود. ضرورت کنترل این عوامل و اطلاع رسانی علمی بیشتر در راستای تامین سلامت افراد جامعه، امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
    کلید واژگان: کراتین کیناز، آلکالین فسفاتاز، دود قلیان، بی حرکتی، موش صحرائی
  • فهیمه بزمی، مختار مختاری *، سعید خاتم ساز
    مقدمه
    کبد یکی از اندامهای حیاتی بدن به شمار می رود،که در تنظیم بسیاری از پدیده های فیزیولوژیک دارای نقش کلیدی است. در این مطالعه تاثیر عصاره آبی-الکلی گیاه گلپر(Heraclum persicum) در دوران بارداری بر میزان آنزیم های کبدی و فاکتورهای بیوشیمیایی خون در نوزادان موش های صحرایی نر بررسی شد.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی از 40 سر نوزاد موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد که به پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند. مادران آنها در دوران بارداری به سه گروه تجربی، یک گروه شاهد و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت نمود و گروه های تجربی 1و2و3 به ترتیب مقادیر(mg/kg) 400،200،100 عصاره آبی-الکلی گیاه گلپر، روزانه به مدت 21 روز (طی دوره بارداری) به صورت خوراکی دریافت کردند. بعد از دوران بارداری و دوره 25 روزه نوزادی، از همه گروه های نوزاد نر نمونه خونی گرفته شد و میزان آنزیم های کبدی آلانین ترانسفراز(ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، الکالین فسفاتاز(ALP) و فاکتورهای بیوشیمیای خون(آلبومین و توتال پروتئین)اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون ANOVA و Tukeyمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان آنزیم های AST و ALT در گروه های تجربی 2و3 نسبت به گروه های کنترل و شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. میزان آلبومین در گروه تجربی 3 نسبت به گروه های کنترل و شاهد افزایش معنی داری را نشان داد(05/0>P). اختلاف معنی داری در میزان آنزیم ALP و پروتئین تام بین گروه های تجربی،کنترل و شاهد مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    احتمالا عصاره آبی-الکلی گیاه گلپر به علت دارا بودن فرانوکومارین و ترانس آنتول باعث تغییر در عملکرد کبد و افزایش ALT، AST شده است. همچنین آلکالوئیدها و فلاونوئیدهای این گیاه میزان آلبومین سرم را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: گلپر، ALT، AST، ALP، البومین، پروتئین، موش صحرائی
    Fahimeh Bazmi, Mokhtar Mokhtari *, Saeed Khatamsaz
    Introduction
    Liver is one of the vital organs which has a key role in regulating most physiologic mechanisms. In this research the effects of hydro alcoholic extract of Heraclum persicum، on liver enzymes and blood biochemical factors of male infant rats during pregnancy is investigated.
    Material And Methods
    In the emperimental study 40 Wistar male newborn rats were divided into 5 groups of 8، their mothers were divided into 5 groups of 8 too، namely control، sham and 3 experimental. Control group didn’t receive any things، sham group received only distilled water. The experimental groups received 100،200،400 (mg/kg) Heracleum persicum respectively for a period of 21 days (during period of pregnancy). At the end of pregnancy،and 25 days of infancy period blood samples were taken from all subjects and liver enzymes ALT،AST، ALP also Albumin and total protein were determined by Autoanalyzer in order to evaluate the liver function. Analysed using ANOVA and Tukey tes.
    Result
    levels of AST and ALT enzymes in the experimental group 2 and 3 that received the extracts with 200 and 400 mg/kg dose showed statistically significant increase compared with control and sham groups (p<0/05). level of albumin showed significant increase in the experimental group with 400 mg/kg in comparison with control and sham groups (p<0/05). The serum levels of ALP and total protein did not change significantly in experimental group compared to control and sham groups.
    Conclusions
    The Hydro-Alcohlic extract of Heracleum persicum probably has a significant effect on Change in liver function. This effect may be due to the presence of furanocoumarins and trans-anethole in the extract. this effect is reflected in the increase of ALT and AST also alkaloids and flavonoids it can be attribnted to the increase in the hepatic serum level of the albumin.
    Keywords: Heracleum persicum, pregnancy, AST, ALT, ALP, Albumin, protein, rat
  • غلامرضا هوشمند، مهدی گودرزی *، حسین فروزنده، علی نظری، وحید نورالهی
    سابقه و هدف
    درد شایعترین علامت بیماری است، در حال حاضر بطور عمده دو دسته از مواد ضد درد یعنی اپیوئید ها و داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی مورد استفاده قرار میگیرد. به دلیل نقش فزاینده گیاهان دارویی در درمان بیماری ها، هدف از این مطالعه مقایسه اثر ضد درد عصاره هیدروالکلی مریم نخودی با مورفین و آسپیرین به عنوان ضد دردهای متداول می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 36 موش صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی در شش گروه 6 تایی دسته بندی شدند. گروه کنترل منفی نرمال سالین (ml/kg 5)، دو گروه کنترل مثبت (یک گروه مورفین mg/kg2/5 و دیگری mg/kg300 آسپرین) و 3 گروه درمانی با دوزهای 100، 200 و mg/kg400 از عصاره هیدروالکلی مریم نخودی از طریق صفاقی به صورت تک دوز دریافت نمودند. نیم ساعت پس از تزریق داخل صفاقی، 50 میکرولیتر فرمالین 2/5 درصد از طریق زیر جلدی به کف پنجه پای راست حیوانات تزریق شد و اثر ضد دردی با استفاده از آزمون فرمالین مورد مطالعه قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشانگر این است که عصاره هیدروالکلی مریم نخودی اثر ضد درد وابسته به دوز دارد و موثرترین دوز ضد دردی آن 200 میلی گرم بر کیلوگرم بود. نمره درد حاد در گروه های نرمال سالین، آسپرین، مورفین و عصاره 200 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب 2/58±0/09،1/39±0/06، 1/15±0/09، 1/610±0/04 و نمره درد مزمن به ترتیب 2/37±0/09، 0/99±0/1، 0/33±0/09و 1/18±0/06بوده است. اثر ضددردی آن بر روی درد مزمن کمتر از مورفین بود و اختلاف معنی داری با آسپرین نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه و با توجه به حضور ترکیبات پلی فنولیک در گیاه مریم نخودی می توان برای این گیاه اثر ضد درد را قائل شد.
    کلید واژگان: مریم نخودی، درد، آزمون فرمالین، موش صحرائی
    Gholamreza Houshmand, Mehdi Goudarzi *, Hossein Forouzandeh, Ali Nazari, Vahid Norolahi
    Background And Objective
    Pain is the most frequent symptom in different diseases. In modern medicine, there are two main categories of analgesics: opioids and non-steroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs). Given the importance of medicinal plants in the treatment of different diseases, this study aimed to compare the analgesic effects of the alcoholic extract of Teucrium with morphine and aspirin.
    Methods
    In this experimental study, 36 Wistar rats were randomly divided into six groups of 6. The negative control group received normal saline (5 ml/kg), two positive control groups received morphine 2.5 mg/kg and aspirin 300 mg/kg, and three treatment groups received hydro-alcoholic extract of Teucrium (100, 200 and 400 mg/kg) intraperitoneally in single doses. Half an hour after the intraperitoneal injection of the extract, 50 microlitres of 2.5% formalin was injected subcutaneously into the right paw of the rats, and the analgesic effects were compared using the formalin test.
    Findings
    In this study, the hydro-alcoholic extract of Teucrium had a dose-dependent analgesic effect, and the most effective dose of the extract was 200 mg/kg. Acute pain scores in the normal saline, aspirin, morphine and 200 mg/kg extract groups were 2.58±0.09, 1.39±0.06, 4.15±0.09 and 1.61±0.1, respectively. In addition, chronic pain scores were 2.37±0.09, 0.99±0.1, 0.33±0.09 and 1.18±0.06, respectively. Analgesic effects of Teucrium extract on chronic pain were lower compared to morphine, and had no significant difference with aspirin.
    Conclusion
    According to the results of this study, and regarding the presence of polyphenolic compounds in this herb, Teucrium is believed to have several analgesic properties.
    Keywords: Teucrium polium, Pain, Formalin test, Rat
  • اردشیر ارضی، غلامرضا هوشمند، مهدی گودرزی، حسین خادم حقیقیان، محمدرضا رشیدی نوش آبادی
    سابقه و هدف
    عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای صناعی ضد درد در کاربرد بالینی و استقبال روزافزون بیماران از طب سنتی و محصولات طبیعی منجر به جلب توجه محققان به بررسی و مطالعه اثرات داروهای ضد درد طبیعی و مقایسه آنها با داروهای سنتتیک و شیمیایی گردیده است. ژل رویال که توسط زنبورهای عسل جهت تغذیه زنبور ملکه تولید می شود، از طریق بازدارندگی تولید سیتوکین های پیش التهابی به وسیله ماکروفاژهای فعال شده، فعالیت ضد التهابی انجام می دهد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه اثر ضد دردی ژل رویال با مورفین و آسپیرین به عنوان ضد دردهای رایج می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 36 موش صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی در شش گروه 6 تایی دسته بندی شدند. گروه کنترل منفی نرمال سالین (ml/kg 5)، دو گروه کنترل مثبت (یک گروه مورفین mg/kg 2/5 و دیگری mg/kg300 آسپیرین) و 3 گروه درمانی با دوزهای 100، 200 و mg/kg400 ژل رویال از طریق صفاقی به صورت تک دوز دریافت نمودند. نیم ساعت پس از تزریق داخل صفاقی، 50 میکرولیتر فرمالین 2/5 درصد از طریق زیر جلدی به کف پنجه پای راست حیوانات تزریق شد و اثر ضد دردی با استفاده از روش فرمالین مورد مطالعه قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشانگر این است که ژل رویال اثر ضد درد وابسته به دوز دارد و موثرترین دوز ضد دردی آن 200 میلی گرم بر کیلوگرم بود. نمره درد حاد در گروه های نرمال سالین، آسپیرین، مورفین، ژل رویال 100، 200 و 400 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب 0/09±2/61، 0/06±1/56، 0/14± 1/05، 0/08±2/40، 0/04±1/65 و 0/05±1/53 و نمره درد مزمن به ترتیب 0/09±2/34، 0/12±1/28، 0/12±0/33، 0/07±2/15، 0/03±1/21 و 0/05±1/12 بوده است. اثر ضد دردی ژل رویال با دوز 200 میلی گرم بر کیلو گرم روی درد حاد تقریبا برابر آسپیرین و کمتر از مورفین بود. اثر ضد دردی آن بر روی درد مزمن کمتر از مورفین بود و اختلاف معنی داری با آسپیرین نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به اثرات بارز و خوب ضد دردی، آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی ژل رویال، تجویز این ماده طبیعی به عنوان یک روش غیر تهاجمی، مناسب و قابل اجرا می تواند باعث کاهش و تسکین درد گردد.
    کلید واژگان: ژل رویال، درد، آزمون فرمالین، موش صحرائی
    A. Arzi, Gh Houshmand, M. Goudarzi, H. Khadem Haghighian, Mr Rashidi Nooshabadi
    Background And Objective
    The side effects of synthetic analgesics in clinical use as well as patients’ growing interest in traditional medicine and natural products have drawn researchers’ attention to studying the effects of natural pain relievers and comparing them with chemical and synthetic drugs. Royal jelly, which is produced by bees to feed the queen bee, exerts anti-inflammatory effects through inhibiting the production of pre inflammatory cytokines by activated macrophages. This study aimed to compare the analgesic effects of morphine, aspirin and Royal Jelly as common painkillers.
    Methods
    In this experimental study, 36 male Wistar rats were randomly classified into six groups of 6. The negative control group received the normal Saline of 5 kg/ml, one positive control group received morphine 2.5 mg/kg and the other received aspirin 300 mg/kg. The 3 treatment groups received Royal Jelly peritoneally with doses of 100, 200 and 400 mg/kg in single doses. Half an hour after the intraperitoneal injection, 50 micro liters of formalin 2.5% was subcutaneously injected into the bottom of the animals’ right paw and the analgesic effects were studied using the Formalin test.
    Findings
    Our findings indicate that as a dose-dependent analgesic, Royal Jelly is most effective at a dose of 200 mg/kg. The grade of acute pain in the groups of Saline, aspirin, morphine and Royal Jelly (100, 200 and 400 kg) was 2.61±0.09, 1.56±0.06, 1.05±0.14, 2.40±0.08, 1.65±0.04 and 1.53±0.05, respectively. The grade of chronic pain in the same groups was 2.34±0.09, 1.28±0.12, 0.33±0.12, 2.15±0.07, 1.21±0.03 and 1.12±0.05, respectively. The analgesic effect of royal jelly with the dosage of 200 kg/mg on acute pain was approximately equal to that of aspirin and less than that of morphine. However, Royal Jelly was less effective on chronic pain than morphine and it did not differ significantly with aspirin.
    Conclusion
    Given the prominent analgesic, antioxidant and anti-inflammatory qualities of royal jelly, this natural substance could be prescribed as a non-invasive method to reduce and relieve pain appropriately and applicably.
    Keywords: Royal Jelly, Pain, Formalin Test, Rat
  • مجید اسدی شکاری*، محسن بصیری، عبدالرضا بابایی
    سابقه و هدف
    سکته مغزی یک علت اصلی مرگ و میر و ناتوانی در بسیاری از کشورهاست. هیچ درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، لذا جستجو برای یافتن مواد حفاظت کننده نورونی با حداقل اثرات مضر بایستی ادامه یابد. محصولات طبیعی احتمالا«منبع ایده آلی برای یافتن عوامل سالم و ارزشمند در زمینه درمان سکته مغزی می باشند. مغز گردو حاوی مواد مفید فراوان با خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات حفاظتی مغز گردو بر آسیب نورونی و فعالیت آستروسیتها بعد از القاء ایسکمی کانونی مغزی در موش صحرائی نر بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که به صورت تجربی به انجام رسید موشهای صحرائی نر نژاد ویستار به سه گروه: شم، کنترل (تغذیه شده با غذای معمولی) و گردو (تغذیه شده با مغز گردو) تقسیم شدند. در گروه های کنترل و تحت تغذیه با گردو سرخ رگ مغزی میانی به مدت 15 دقیقه مسدود گردید. 48 ساعت بعد از برقراری جریان خون، حیوانات کشته شده و مغز آنها پس از ثابت سازی به منظور بررسی های بافت شناسی (رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین)، ایمونوهیستوشیمی (پروتئین اسیدی رشته ای گلیال جهت بررسی وضعیت آستروسیت ها) و هیستوشیمی تانل، آماده گردید.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مغز گردو باعث کاهش معنی دار مرگ نورونی ناشی از القاء ایسکمی مغزی شد. در حالی که تراکم آستروسیت های GFAP مثبت در نواحی آسیب دیده گروه تحت درمان با مغز گردو در مقایسه با دو گروه دیگر افزایش یافت. در ضمن مغز گردو موجب کاهش معنی دار میزان مرگ و میر حیوانات ناشی از ایسکمی مغزی شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مغز گردو با توجه به خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی اش در آسیبهای مغزی ناشی از القاء ایسکمی در موش صحرایی نر موثر است.
    کلید واژگان: ایسکمی مغزی، مغز گردو، آنتی اکسیدان، ضد التهاب، موش صحرائی
    Majid Asadi, Shekaari *, Mohsen Basiri, Abdolreza Babaee
    Background And Aim
    Stroke is one of the main leading causes of mortality and disability in many countries. In the absence of definitive treatment search for, neuroprotective agents with minimal side effects should be continued. Natural nutrients can be ideal sources to produce safe and valuable agents for the management of stroke. Walnut kernel (WK) has numerous beneficial components with antioxidant and anti-inflammatory properties. The goal of this study was to investigate the protective effects of WK on neuronal injury and astrocyte reactivity after induction of focal cerebral ischemia in male rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, Wistar male rats were divided into three groups: sham, control (fed with ordinary food) and walnut (fed with WK). Each group consisted of 6 rats. The right middle cerebral artery was occluded for 15 min in the control and walnut groups. Forty-eight hours after reperfusion the animals were killed and their brains were processed for histological (Hematoxylin and Eosin staining) and immunohistochemical (Glial Fibrillary Acidic Protein, GFAP), and histochemical (TUNEL) studies.
    Results
    The results showed that WK significantly decreased neuronal death induced by cerebral ischemia; however, the density of GFAP positive astrocytes has been increased at the site of injury in the treatment group compared to the other 2 groups. In addition, WK significantly decreased the mortality rate of the animals due to cerebral ischemia.
    Conclusion
    The results suggested that wk might provide protection against the cerebral ischemia-induced injuries in the rat brain through antioxidant and anti-inflammatory mechanisms.
    Keywords: Cerebral ischemia, Walnut kernel, Antioxidant, Anti, inflammatory, Rat
  • لیلا پیرمرادی، محمدتقی محمدی، اکبر صفایی، فخرالدین مصباح، غلامعباس دهقانی*
    هدف
    داده های آزمایشگاهی نشان میدهد که وانادیوم سلولهای بتای پانکراس حیوانات دیابتی را محفاظت میکند. ولی مشخص نیست این اثر به طور مستقیم و یا با کاهش سمیت گلوکز اعمال میشود. دراین تحقیق اثرات سولفات وانادیل خوراکی (وانادیوم) بروضعیت گلوکز و سلولهای بتای پانکراس حیوانات نرمال و دیابتی مورد برسی ارزیابی قرار گرفته است.
    روش ها
    موش های صحرائی بالغ به طور تصادفی به 5 گروه نرمال و دیابتی تقسیم شدند. با تزریق وریدی استرپتوزوسین (40 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن) دیابت قندی ایجاد شد. به مدت دو ماه گروه کنترل نرمال (CN) آب خالص و گروه نرمال درمان شده با با وانادیوم از محلول وانادیوم (1 میلیگرم VOSO4 در یک میلی لیترآب، VTN) استفاده نمودند. در همین مدت گروهای کنترل دیابتی آب خالص (CD) و درمان شده با انسولین (ITD) آب خالص همراه تزریق انسولین NPH (روزانه80 واحد/ کیلوگرم وزن بدن) مصرف نمودند. در طول آزمایش با نمونه برداری خون دمی قند خون (میلی گرم در دسی لیتر) و انسولین خون (نانوگرم در دسی لیتر) اندازه گیری شد. بعد از 2 ماه آزمایش حیوانات را کشته و پانکراس آنها جهت رنگ آمیزی سلولهای بتا آماده سازی شد.
    نتایج
    قبل از شروع آزمایش متوسط قند خون نرمال تمامی گروه ها 2 ± 88 بود. متوسط قند خون گروه های CD، VTD و ITD در شروع آزمایش 9± 395 بود. در پایان آزمایش قند خون گروه CD، VTD و ITD به ترتیب 22± 509، 14± 138 و 14± 144 بود. انسولین گروه VTN (01/0 ± 75/0) و VTD (01/0 ± 87/0) تقریبا مشابه ولی به طور قابل ملاحظه از گروه CD (07/0 ± 51/0) بیشتر و از گروه CN (02/0 ± 51/2) کمتر بود. جزایرپانکراس گروه VTN در مقایسه با گروه CN از نظر اندازه بزرگتر، و نقاط نشان دهنده واکنش ایمینی انسولینی متراکم تر و توده سلولهای بتای مرکزی آنها زیاد تر بود. درحالی که جزایرپانکراس در گروه CD و ITD آتروفی شده بودند، نقاط نشان دهنده واکنش ایمینی انسولینی پراکنده و توده سلولهای بتا کم بودند، این پارامترهای در گروه VTD مشابه گروه CN بودند.
    نتیجه گیری
    علاوه بر خاصیت شبه انسولینی، وانادیوم سلولهای بتای جرایر پانکراس را محافظت نموده و حذف سمیت گلوکز که با مصرف وانادیوم اتفاق می افتد در این عملکرد نقش ضعیفی دارد.
    کلید واژگان: وانادیوم، موش صحرائی، دیابت قندی، حفاظت، سلولهای بتا
    Leila Pirmoradi, Mohammad Taghi Mohammadi, Akbar Safaei, Fakhardin Mesbah, Gholam Abbas Dehghani *
    Background
    Data shows vanadium protects pancreatic beta cells (BC) from diabetic animals. Whether this effect is direct or through the relief of glucose toxicity is not clear. This study evaluated the potential effect of oral vanadyl sulfate (vanadium) on glycemic status and pancreatic BC of normal and diabetic rats.
    Methods
    Rats were divided into five groups of normal and diabetic. Diabetes was induced with streptozocin (40 mg/kg، i. v.). Normal rats used water (CN) or vanadium (1 mg/ml VOSO4، VTN). Diabetic rats used water (CD)، water plus daily neutral protamine Hagedorn insulin injection (80 U/kg، ITD) or vanadium (VTD). Blood samples were taken for blood glucose (BG، mg/dL) and insulin (ng/dL) measurements. After two months، the pancreata of sacrificed rats were prepared for islet staining.
    Results
    Pre-treated normal BG was 88 ± 2، and diabetic BG was 395 ± 9. The final BG in CD، VTD، and ITD was 509 ± 22، 138 ± 14، and 141 ± 14، respectively. Insulin in VTN (0. 75 ± 0. 01) and VTD (0. 78 ± 0. 01) was similar، higher than CD (0. 51 ± 0. 07) but lower than CN (2. 51 ± 0. 02). VTN islets compared to CN had larger size and denser central core insulin immunoreactivity with plentiful BC. CD and ITD islets were atrophied and had scattered insulin immunoreactivity spots and low BC mass. VTD islets were almost similar to CN.
    Conclusion
    Besides insulin-like activity، vanadium protected pancreatic islet BC، and the relief of glucose toxicity happening with vanadium had a little role in this action.
    Keywords: Vanadium, Rats, Diabetes, Protection, Beta cells
  • رحیم احمدی، امیر لطفی*، فاطمه حیدری، مهیار مافی
    سابقه و هدف

    برخی مطالعات ارتباط بین مصرف دخانیات و سطح سرمی هورمون های جنسی را نشان داده اند. این مطالعه به بررسی مقایسه ای اثرات دود سیگار و قلیان بر سطح سرمی LH، FSH، پروژسترون و استرادیول در موش های صحرائی ماده پرداخته است.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق تجربی-آزمایشگاهی، موش های صحرایی ماده نژاد ویستار به صورت تصادفی به گرو ه های 10 سری شاهد، دریافت کننده دود سیگار و دریافت کننده دود قلیان تقسیم بندی شدند. نمونه ها به مدت 100دقیقه در روز در مواجهه با دود سیگار یا قلیان قرار گرفتند. پس از 6 هفته، خون گیری انجام گرفت و پس از تهیه سرم، سطح هورمون های LH، FSH، استرادیول و پروژسترون به روش رادیوایمونواسی اندازه گیری شد.

    نتایج

    سطح سرمی هورمون های LH و FSH در موش های دریافت کننده دود سیگار و دود قلیان نسبت به گروه شاهد، دچار تغییر معنی داری نشد. هرچند، سطح سرمی هورمون های پروژسترون و استرادیول در موش های دریافت کننده دود سیگار و سطح سرمی پروژسترون در موش های دریافت کننده دود قلیان نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت (001/0>P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد مواجهه با دود سیگار نسبت به مواجهه با دود قلیان، اثر مهاری بیشتری بر سیستم تولید مثلی ماده داشته و برخلاف دود قلیان که تنها سبب کاهش سطح سرمی هورمون پروژسترون شده است، دود سیگار موجب کاهش سطح سرمی هر دو هورمون استرادیول و پروژسترون گردیده است.

    کلید واژگان: دود سیگار، دود قلیان، LH، FSH، استرادیول، پروژسترون، موش صحرائی
    Rahim Ahmadi, Amir Lotfi, Fatemeh Heidari, Mahyar Mafi
    Background

    Studies have shown that there is an association between the smoking and serum levels of sex steroid hormones. This study aimed to compare the effects of cigarette and waterpipe smoke on serum levels of LH, FSH, estradiol and progesterone in female rats.

    Materials And Methods

    In this laboratory-scale experimental study, female Wistar rats were randomly divided into the control, cigarette, and waterpipe smoke receiving groups (10 rats in each group). Animals were exposed to cigarette or waterpipe smoke once a day for 100 minutes. After 6 weeks, blood samples were collected and following the serum collection, levels of LH, FSH, estradiol and progesterone were measured using the radioimmunoassay method.

    Results

    The serum levels of LH or FSH did not significantly change in cigarette or waterpipe smoke receiving rats compared with the control group. However, serum levels of estradiol and progesterone in rats exposed to cigarette smoke as well as serum estradiol level in rats exposed to waterpipe smoke were significantly decreased compared with the control group (P<0.001).

    Conclusion

    It seems that exposure to cigarette smoke has a higher inhibitory effect than waterpipe smoke on female reproductive system and unlike waterpipe smoke, which only results in decreased serum progesterone levels, cigarette smoke results in decreased levels of both estradiol and progesterone.

    Keywords: Cigarette smoke, Waterpipe smoke, LH, FSH, Estradiol, Progesterone, Rat
  • حبیب الله جوهری، سعید خاتم ساز، خاطره دهقانی، وحید حمایت خواه جهرمی، هوشنگ جمالی، فرشید کفیل زاده، محمد علی پوردانش، پیمان ایزدپناه، قادر الله وردی
    زمینه و هدف
    با توجه به کاربرد داروی اولانزاپین در درمان اختلالات روانی و بیماری شیزوفرنی، هدف این تحقیق، بررسی تاثیر داروی اولانزاپین بر محور هیپوفیز-گنادو اسپرماتوژنز در موش های صحرائی نر با لغ بوده است.
    مواد و روش ها
    در تحقیق حاضر، 50 سر موش صحرایی نر بالغ به 5 گروه 10 تائی شامل گروه های کنترل، شاهد و تجربی های اول، دوم و سوم تقسیم شدند. گروه های تجربی به صورت دهانی مقادیر 5، 10 و 20 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن از محلول اولا نزاپین را به مدت 28 روز دریافت نمودند. 24 ساعت پس از آخرین تیمار، تمامی موش ها پس از وزن کشی بیهوش شدند و غلظت پلاسمایی هورمون های FSH، LH، تستوسترون و پرولاکتین با استفاده از روش رادیو ایمونواسی اندازه گیری شدند.
    نتایج
    نتایج نشان داد که افزایش معنی داری در وزن بدن در گروه دریافت کننده دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم وجود داشت. علاوه بر این، نتایج سنجش هورمونی نشان داد که غلظت های سرمی FSH و LH در گروه های تجربی نسبت به کنترل تغییر معنی داری نداشت، در حالی که افزایش معنی داری در غلظت پرولاکتین و کاهش معنی داری در غلظت تستوسترون در گروه های دریافت کننده دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم محلول اولانزاپین وجود داشت.
    نتیجه گیری
    تغییرات حاضر به ترکیبات موجود در محلول اولانزاپین و به خصوص بنزودیازپین ها نسبت داده می شود که وزن بدن و غلظت سرمی هورمون های پرولاکتین و تستوسترون در گروه های دریافت کننده 20 میلی گرم بر کیلوگرم را تحت تاثیر قرار داده است.
    کلید واژگان: اولانزاپین، بیضه، پرولاکتین، تستوسترون، موش صحرائی
    Habibollah Johari, Saeid Khatamsaz, Khatereh Dehghani, Vahid Hemayatkhah Jahromi, Houshang Jamali, Farshid Kafilzadeh, Mohammad Ali Poor Danesh, Peyman Izadpanah, Ghader Allahverdi
    Bakground &
    Objective
    Since Olanzapine is used in the treatment of psychosis and schizophrenia، the aim of this investigation was to assess the effect of Olanzapine on the pituitary –gonad axis and spermatogenesis in adult male rats.
    Materials and Methods
    In the present research، 50 male Wistar rats were divided into 5 groups of 10، including control، sham، and experimental groups I، II، and III، which orally received 5، 10، and 20 mg/kg Olanzapine solution for 28 days، respectively. Twenty-four hours after the last treatment، all the rats were weighed and anesthetized. Blood samples were obtained from the heart and were centrifuged; the sera were thereafter evaluated for concentrations of LH، FSH، testosterone، and prolactin via the RIA method.
    Results
    The results show that there was a significant increase in the body weight of the group receiving 20 mg/kg Olanzapine solution. In addition، the results of hormone assay demonstrated that the serum concentrations of LH and FSH were comparable between the experimental groups، while there was a significant increase in prolactin and significant decrease in testosterone in the group receiving 20 mg/kg Olanzapine solution.
    Conclusion
    The changes observed in the subjects were due to the presence of compounds in the Olanzapine solution، especially Benzodiazepine، which affected the body weight and serum concentration of prolactin and testosterone in the groups receiving 20 mg/kg Olanzapine solution.
    Keywords: Olanzapine, Testis, Prolactin, Testosterone, Rat
  • مهدی میرشکار، کتانه ابراری، ایران گودرزی، علی رشیدی پور
    زمینه و هدف
    فشار روانی پس از سانحه (post-traumatic stress disorder: PTSD) نوعی عارضه روانی است که در پی مواجهه با سوانح شدید بروز می کند و منجر به بروز اختلالات حافظه می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتااسترادیول بر حافظه ترومایی ناشی از القای فشار روانی (PTSD) پس از سانحه توسط القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) در موش صحرایی نر انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی روی 70 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 200-250 gr انجام شد. در آزمایش اول 30سر موش در سه گروه 10تایی کنترل، شوک و القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) قرار گرفتند. گروه SPS&S دو ساعت در مقیدکننده نگهداری شدند و 20 دقیقه برای شنای اجباری در آب قرار گرفتند و 15 دقیقه بعد با اتر بیهوش شدند. حیوانات پس از30 دقیقه در دستگاه ترس شرطی (CFS) قرار گرفته و شوک الکتریکی یک میلی آمپری به مدت 4 ثانیه دریافت کردند. در گروه شوک، حیوانات فقط شوک الکتریکی دریافت کردند. حیوانات گروه کنترل از محل نگهداری خارج و آزمایش شدند. حیوانات همه گروه ها، 1، 2 و 3 هفته بعد، به مدت 3 دقیقه بدون دریافت شوک در CFS قرار گرفتند و میزان بی حرکتی آنها (برحسب درصد) ثبت شد. در آزمایش دوم 40 سر موش در 4 گروه 10تایی (شم و روغن کنجد، شم و استرادیول، SPS&S و روغن کنجد، SPS&S و استرادیول) قرار گرفتند و تزریق زیرجلدی بتااسترادیول و روغن کنجد با دوز 90 μg/kgبلافاصله، یک و دو هفته پس از به کارگیری مدل SPS&S صورت گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و آزمون های تکمیلی حداقل تفاوت معنی دار (LSD)، آنالیز واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    پس از سه هفته، مدل SPS&S منجر به افزایش معنی داری در میزان بی حرکتی (حافظه ترومایی) نسبت به گروه های دریافت کننده شوک الکتریکی و کنترل گردید (P<0.05). این پاسخ در اثر تزریق مکرر بتااسترادیول کاهش معنی داری نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که تزریق مکرر بتااسترادیول با دوز 90 90 μg/kg میزان بی حرکتی ناشی از القای PTSD با استفاده از مدل SPS&S را کاهش می دهد و می تواند از شکل گیری حافظه ترومایی جلوگیری کند.
    کلید واژگان: فشار روانی پس از سانحه، مدل تلفیقی تک استرس طولانی مدت، بتااسترادیول، حافظه ترومایی، موش صحرائی
    Mirshekar M., Abrari K. *, Goudarzi I., Rashidy-Pour A
    Background And Objective
    Post-traumatic stress disorder (PTSD) is an anxiety، which is induced by exposure to life-threatening trauma and produces memory dysfunctions. This study was done to evaluate the effect of β-estradiol on traumatic memory after post-traumatic stress disorder induced by modified single-prolonged stress model in male rats.
    Materials And Methods
    This experimental study was done on 70 male Wistar rats، weighted 200-250 grams. Initially 30 rats randomly allocated into control، shock and single prolonged stress accompanied shock (SPS&S). In SPS&S group immobilized for 2h، followed immediately with a 20 min forced swim conducted in a cylindrical filled with water. After recuperating for 15 min، animals anesthetized with ether. After 30 min recovery، stressed rats placed in the conditioned fear system (CFS). They received one 1mA، 4 second electric foot shock and remained in the chamber for another 60 second before being returned to their home cages. Shock group: Animals placed in CFS and only received the same shock as previous experiment. Naive group: Animals were removed from their home cages and exposed to chamber without receiving any foot shock. 1، 2 and 3 week later، animals in all groups were re-exposed to the shock chamber for 3 min، in order to examine conditioned fear response. In the second experiment rats were injected with β-estradiol (90 µg/kg)، one and two week after training. Date were analyzed using SPSS-16، ANOVA and LSD tests.
    Results
    SPS&S significantly induced freezing response (traumatic memory) compared with controls and shock groups (P<0. 05) following three weeks. This response significantly reduced due to repetitive injection of β-estradiol in rats (P<0. 05). After three weeks causes of enhanced freezing response (traumatic memory) compare with both، shock and sham groups (P<0. 001). β-estradiol significantly reduced this response in rats (P<0. 001).
    Conclusion
    β-estradiol''s administration following PTSD induction by modified single-prolonged stress، significantly decreased the freezing response. Therefore، β-estradiol can prevent the formation of traumatic memory.
    Keywords: PTSD, SPS, S, ?, estradiol, traumatic memory
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال