به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « هیپوگلیسمی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • آزاده امامی*، علی خطیبی، پویا درخشان، منصور غلامی
    مقدمه

    هیپوگلیسمی یکی از مهمترین عوارض احتمالی ناشتا بودن در کودکان نیازمند به عمل جراحی می باشد که پیشگیری از آن اهمیت زیادی دارد.  این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه تجویز خوراکی دکستروز5 درصد وانفوزیون وریدی سرم قندی نمکی 3/1، 3/2 بر میزان  قند خون کودکان 2-6 ساله که  کاندید جراحی مینور تحت بیهوشی عمومی بودند  انجام شده است.

    روش کار

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 66 نفر از اطفال 2-6 ساله کاندید جراحی مینور تحت بیهوشی عمومی در بیمارستان حضرت علی اصغر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در یکی از دو گروه تحت تجویز خوراکی دکستروز 5 درصد (گروه مورد مداخله) به میزان 10 سی سی بر کیلوگرم 2 ساعت قبل از عمل  یا تزریق مداوم  وریدی سرم قندی نمکی  3/1، 3/2 (گروه شاهد) بر طبق فرمول 4 ، 2، 1  جهت محاسبه حجم مایعات وریدی حین ناشتا بودن تقسیم شدند و میزان قند خون آنها در دو نوبت (بلافاصله بعد از القای بیهوشی  و سپس نیم ساعت بعداز آن)  اندازه گیری و مقایسه شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، میانگین قند بلافاصله بعد از القای بیهوشی در گروه دریافت کننده دکستروز خوراکی 88.75 و در گروه دریافت کننده سرم قندی نمکی  85.77  بود و بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (P=0.554) ولی میانگین قند خون نیم ساعت بعد از القای بیهوشی  در گروه  دریافت کننده دکستروز خوراکی 79.75 و درگروه دریافت کننده سرم وریدی قندی نمکی64.84 بود  که به طور معناداری  بالاتر بود (P=0.36).

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، چنین استنباط می شود که تجویز خوراکی دکستروز5 درصد نقشی معادل با انفوزیون وریدی سرم قندی نمکی در جلوگیری از بروز هیپوگلیسمی در اطفال 2-6 ساله کاندید جراحی دارد و لذا به عنوان جایگزین مناسبی به جای سرم وریدی در کودکان قابل استفاده است  .

    کلید واژگان: دکستروز, هیپوگلیسمی, اطفال, جراحی, بیهوشی عمومی}
    Azadeh Emami*, Ali Khatibi, Pooya Derakhshan, Mansoor Gholami
    Introduction

    Hypoglycemia is one of the most important possible side effects of fasting in children who need surgery, and its prevention is very important. This study was conducted in order to investigate and compare the oral administration of 5% dextrose and intravenous infusion of 1.3, 2.3 sugar-salt serum on the blood sugar levels of 6-2-year-old children who were candidates for minor surgery under general anesthesia.

    Methods

    In this randomized clinical trial study, 66 children aged 2-6 years who were candidates for minor surgery under general anesthesia at Hazrat Ali Asghar Hospital in Tehran were selected as available and randomly selected in one of two The group under oral administration of 5% dextrose (intervention group) at the rate of 10 cc/kg 2 hours before the operation or continuous intravenous injection of 1.3, 2.3 sugar saline serum (control group) according to the formula 4, 2, 1 direction Calculation of the volume of venous fluids were divided while fasting, and their blood sugar levels were measured and compared on two occasions (immediately after induction of anesthesia and then half an hour later).

    Findings

    In this study, the average blood sugar immediately after induction of anesthesia was 88.75 in the group receiving oral dextrose and 85.77 in the group receiving saline serum, and there was no significant difference between the two groups (P=0.554), but the average blood sugar half an hour later of induction of anesthesia was 79.75 in the group receiving oral dextrose and 64.84 in the group receiving intravenous sugar-salt serum, which was significantly higher (P=0.36).

    Conclusion

     based on the results obtained in this study, it is concluded that the oral administration of 5% dextrose has an equivalent role to the intravenous infusion of sugar-saline serum in preventing the occurrence of hypoglycemia in 2-6 year old children who are candidates for surgery. It can be used as a suitable alternative to intravenous serum in children.

    Keywords: Dextrose, Hypoglycemia, Children, Surgery, General anesthesia}
  • علی همائی، فاطمه صفاری*، الناز پارساراد، زهرا سادات محمدی
    سابقه و هدف

    کتواسیدوز دیابتی و هیپوگلیسمی شدید از عوارض حاد شایع و تکرار شونده در دیابت نوع یک است و با مرگ و میر و عوارض زیاد همراه است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی کتواسیدوز دیابتی و هیپوگلیسمی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی گذشته نگر تمامی 480 بیمار مبتلا به دیابت نوع یک بستری در بیمارستان کودکان قزوین به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. مشخصات دموگرافیک، فصل مراجعه، محل سکونت، وجود دیابت نوع یک در فامیل، نسبت خویشاوندی والدین، علت بستری (هیپرگلیسمی، هیپو گلیسمی و کتواسیدوز دیابتی) و مدت زمان بستری از پرونده ها استخراج و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

     بیشتر بیماران (62/9%) مونث بودند. به ترتیب 46%، 44/4% و 9/6% از بیماران با کتواسیدوز دیابتی، هیپرگلیسمی و هیپو گلیسمی بستری شدند.47/96% از بیماران کتواسیدوز دیابتی شدید داشتند. 49/3% از بیماران کتواسیدوزی با عفونت همراه و 20% از موارد شناخته شده به علت کومپلیانس ضعیف در مصرف انسولین بستری شده بودند. روزهای بستری به طور قابل توجهی در بیماران کتواسیدوزی بیشتر بود (0/00=p).

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج این مطالعه، بروز عفونت و عدم کمپلیانس در مصرف انسولین علت اصلی بستری در بیماران با دیابت شناخته شده بود که منجر به افزایش روزهای بستری در این بیماران شده بود. آموزش کافی برای تنظیم قند خون منجر به کاهش دفعات بستری می شود.

    کلید واژگان: دیابت ملیتوس نوع یک, کتواسیدوز دیابتی, هیپوگلیسمی, انسولین, هیپرگلیسمی}
    A .Homaei, F .Saffari*, E. Parsarad, ZS. Mohammadi
    Background and Objective

    Diabetic ketoacidosis and severe hypoglycemia are common and recurrent acute complications of type 1 diabetes and are associated with high mortality and morbidity. The aim of this study was to determine the frequency of diabetic ketoacidosis and hypoglycemia in children with type 1 diabetes.

    Methods

    In this retrospective cross-sectional study, 480 patients with type 1 diabetes admitted to the Children Hospital in Qazvin were enrolled by census method. Demographic characteristics, season of referral, place of residence, existence of type 1 diabetes in the family, kin relationship of parents, cause of hospitalization (hyperglycemia, hypoglycemia and diabetic ketoacidosis) and length of hospital stay were extracted from the files and examined.

    Findings

    Most patients (62.9%) were female. 46%, 44.4% and 9.6% of patients were admitted with diabetic ketoacidosis, hyperglycemia and hypoglycemia, respectively. 47.96% of patients had severe diabetic ketoacidosis. 49.3% of patients had ketoacidosis with infection and 20% of known cases were hospitalized due to poor insulin compliance. Hospitalization days were significantly higher in patients with ketoacidosis (p=0.00).

    Conclusion

    According to the results of this study, the occurrence of infection and lack of adherence to insulin use were the main cause of hospitalization in patients with diabetes, which led to an increase in hospitalization days in these patients. Adequate training to regulate blood sugar reduces the rate of hospitalizations.

    Keywords: Type 1 Diabetes Mellitus, Diabetic Ketoacidosis, Hypoglycemia, Insulin, Hyperglycemia}
  • سید محمد سید مهدی*، میرسعید عطارچی

    دیابت یک بیماری شایع در جهان و در کشور ما محسوب می گردد. بخشی از افراد مبتلا به دیابت در سنین شغلی بسر برده و شاغل می باشند. پزشکان سلامت شغلی نقش مهمی در ارزیابی کارگرانی دیابتی با هدف به حداقل رساندن پیامدهای مشکلات سلامتی حاد و مزمن را در محیط کار دارند. تصمیم سازی در مورد تناسب شغلی فرد دیابتی یکی از مقوله های مهم و پیچیده می باشد. حداقل فایده اشتغال برای افراد دیابتی، کسب درآمد و در نتیجه تقبل هزینه های درمانی توسط فرد بوده و طبعا بطور غیرمستقیم باعث ارتقاء سلامت روحی از جمله پیشگیری از بروز افسردگی شاغل را به همراه خواهد داشت. عواملی مانند رژیم درمانی، وظایف لاینفک شغلی، نوع شیفت کاری، سابقه هیپوگلیسمی و غیره می توانند در تصمیم گیری جهت ارزیابی تناسب شغلی موثر باشند. البته ارزیابی تناسب شغلی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران بعلت کمبود فرصت شغلی و احتمال مخفی کاری توسط شاغل یا متقاضی کار در موارد مختلف مانند عدم اظهار سابقه هیپوگلیسمی بغرنج تر می گردد.  بطور کلی بنظر می رسد با کمی تعدیل در شرایط کاری، اکثر افراد مبتلا به دیابت می توانند به کار خود ادامه دهند. در این مقاله مروری از منظر هیپوگلیسمی به ارزیابی تناسب شغلی پرداخته شده است.

    کلید واژگان: دیابت, هیپوگلیسمی, تناسب شغلی}

    Diabetes mellitus is a common disease in Iran and all around the world. A number of diabetic patients are in occupational age range and employed. Occupational health physician with the aim of decreasing both the acute and chronic complication of Diabetes mellitus in diabetic employees, play an important role in evaluation of these individuals. Decision on the appropriateness of a job for diabetic individual is a very complex and important issue. The least benefit which occupation could have for a diabetic individual is to earn money and cover the expensed associated with their illness, a point which indirectly improves their mental health including preventing depression, etc. Several factors such as diet, job-related tasks, type of work shift, history of hypoglycemia, etc. could affect the decision on the appropriateness of an occupation. However, in developing countries such as Iran because of lack of job opportunities and the probability of hiding the issue of hypoglycemia by job-seekers, job suitability assessment is difficult. Overall it seems that by making the work environment slightly suitable for diabetic patients, most of them could continue with their job. In this article, job-suitability is evaluated in regard to hypoglycemia condition in diabetic individuals.

    Keywords: Diabetes mellitus, Hypoglycemia, Job suitability assessment}
  • افسون نودهی مقدم، نفیسه رشید، سید جلیل حسینی اجداد نیاکی*، سمانه حسین زاده
    اهداف

     ایران یکی از کشورهای جهان است که جمعیت آن به سرعت به سمت سالمندی پیش می رود؛ بنابراین درنظرگرفتن نیازها و مسائل سالمندان مهم است؛ چراکه می تواند روی کیفیت زندگی آن ها که وابسته به سلامت است، تاثیر بگذارد. کیفیت زندگی یک مفهوم چندبعدی است که دارای ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است. هدف از انجام مطالعه کنونی بررسی ارتباط بین سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی با کیفیت زندگی سالمندان ساکن جامعه و خانه های سالمندی شهر مشهد در ایران است.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی، 135 نفر از سالمندان ساکن در جامعه با میانگین سنی 9/7±5/71 سال شامل 77 مرد (48/1 درصد) و 58 زن (43 درصد) و 135 سالمند ساکن در آسایشگاه های سالمندان با میانگین سنی 6/5±2/71 سال شامل 65 مرد (48/1 درصد) مرد و 70 زن (51/9 درصد) که ساکن شهر مشهد بودند، شرکت داشتند. از طریق مصاحبه مشخصات فردی، درآمد ماهانه و سطح تحصیلات افراد بررسی شد. نسخه فارسی پرسش نامه کیفیت زندگی SF-36 که روایی و پایایی آن قبلا بررسی شده بود، برای ارزیابی کیفیت زندگی بررسی شد. نسخه فارسی پرسش نامه کیفیت زندگی SF-36 دارای هشت خرده مقیاس است که ابعاد جسمی و روانی کیفیت زندگی را بررسی می کند. تحلیل آماری با استفاده از نسخه 19 نرم افزار SPSS انجام شد. از آزمون من ویتنی برای مقایسه درآمد ماهانه و کیفیت زندگی سالمندان ساکن اجتماع و خانه های سالمندی استفاده شد. برای مقایسه سطح تحصیلات دو گروه از آزمون کای دو استفاده شد. همچنین اثر برخی عوامل مستقل بر ابعاد جسمانی و روانی کیفیت زندگی با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره بررسی شد. 

    یافته ها

     در سالمندان ساکن جامعه نسبت به گروه سالمندان ساکن آسایشگاه ها درصد بی سوادی بالاتر و تحصیلات دانشگاهی پایین تر بود (03/0=P). همچنین از لحاظ ابعاد جسمانی و روانی پرسش نامه کیفیت زندگی، سالمندان آسایشگاه ها کیفیت زندگی پایین تری نسبت به سالمندان اجتماع داشتند (P<0/01). نتیجه دیگر این مطالعه این بود که درآمد سالمندان آسایشگاه ها به طور معنی داری کمتر از سالمندان اجتماع بود (P<0/001). نتایج مدل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد تنها اثر محل زندگی (سالمندان ساکن جامعه و خانه سالمندان) بر هر دو بعد جسمانی و روانی کیفیت زندگی معنی دار است (001/0>P) و سطح درآمد و تحصیلات، جنسیت، سن، ابتلا به بیماری هایی نظیر دیابت، فشار خون و مصرف سیگار اثر معنی داری نداشتند (P>0/05).

    نتیجه گیری

    بالاتربودن سطح تحصیلات می تواند موجب ارتقای طبقه اجتماعی و افزایش درآمد سالمندان شود. داشتن درآمد کافی یک شرط ضروری برای داشتن یک زندگی باکیفیت است، گرچه نمی تواند همه نیازهای اساسی زندگی را برآورده کند. بهبود کیفیت زندگی سالمندان ایرانی با درنظرگرفتن همه ابعاد آن که شامل ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است با انجام برنامه های درمانی، آموزشی و حمایت اجتماعی می تواند محقق شود.

    کلید واژگان: هیپوگلیسمی, دیابت ملیتوس, ترس, قند خون}
    Afsoon Nodehi Moghadam, Nafiseh Rashid, Sayed Jalil Hosseini Ajdad Niaki*, Samaneh Hosseinzadeh
    Objectives

    As Iran is one of the countries in the world which its population moves toward aging rapidly, it is essential to consider older adults' needs and concerns, which might have an impact on their health-related quality of life. Quality of life is a multi-dimensional concept that has physical, mental, and social components. The present study has been conducted to determine the correlation between economic status and educational level with health-related quality of life in community-dwelling and institutionalized older adults living in Mashhad City, Iran.

    Methods & Materials

     In this descriptive-analytic cross-sectional study, we recruited 135 (77 [57%] men and 58 [43%] women) community-dwelling older adults (Mean±SD =71.7 ±5.9 y), and 135 (65 [48.1%] men, 70 [51.9%] women) institutionalized older adults (Mean±SD =071.2±5.6 y). They were living in Mashhad City, Iran. Through the interview, we collected the subjects’ demographic characteristics, monthly income, and the level of education. The Persian validated version of SF-36 questionnaire was used for assessment of health-related quality of life. The questionnaire assesses 8 physical and mental health subscales. The statistical analysis was conducted by SPSS version 19. The Mann-Whitney U test was used to compare monthly income and health-related quality of life between community-dwelling and institutionalized older adults. The Chi-square test was used to compare the educational level of the two groups. Also, the effect of some independent variables on physical and mental health domains of quality of life was assessed by multiple regression models.

    Results

    The education level community-dwelling older adults was lower than that in institutionalized older adults (P =0.03). In general, in terms of physical and mental dimensions of quality of life, the institutionalized older adults had a lower quality of life than community-dwelling older adults ( P<0.01). Also, the institutionalized older adults had lower monthly income than community-dwelling older people (P<0.001 (The results of multiple regression model indicate that only living place of the elderly (community, nursing home) had a significant effect on both physical and mental dimensions of quality of life (P<0.001). While the elderly’s income, education .gender, age, diseases (such as diabetes, blood pressure) and smoking didn’t have any significant effects.

    Conclusion

     A higher level of education can promote the social class and increase the income of older people. Having enough income is a prerequisite of high quality of life, although it cannot meet all the basic needs of life. Improving health-related quality of life of old Iranian adults is achieved by considering all its dimensions, including physical, emotional and social needs, and using interventional, educational, and social support programs.

    Keywords: Quality of life, Economic status, Elderly, Iran}
  • شایسته خراسانی زاده، فرانک بهناز*، مسیح ابراهیمی، هومن تیموریان، حمیرا کوزه کنانی
    زمینه و هدف

    هیپوگلیسمی وقتی بروز می کند که غلظت پلاسمای گلوکز به زیر mg/dl 70 برسد.

    معرفی بیمار

     مرد 52 ساله ای شهریور 1395 با مراجعه به بیمارستان شهدای تجریش با تشخیص سنگ کلیه کاندید عمل سنگ شکنی از راه تونل پوستی شد. حین بیهوشی جراح درخواست تزریق ترانگزامیک اسید کرد.  ولی به اشتباه 100 واحد انسولین کریستال تزریق شد. علایم حیاتی پایدار و قند خون به mg/dl 85 رسید. سپس ml 50 محلول دکستروز 50% و انفوزیون دکستروز واتر 50% تجویز شد. در ریکاوری بیمار گلوکاگن دریافت کرد، ولی خوشبختانه حملات هیپوگلیسمی دیده نشد. بیمار در 3 ساعت اولیه ورود به بخش مراقبت های ویژه، دچار حملات شدید هیپوگلیسمی شد که با تزریق دکستروز واتر 50% درمان و پس از ثابت شدن میزان قندخون به بخش منتقل گردید. 

    نتیجه گیری

    هیپوگلیسمی ایاتروژنیک نسبت به سایر علل هیپوگلیسمی با مورتالیتی پایین تری همراه است. با مانیتورینگ دقیق و تشخیص به موقع می توان از بروز عوارض وخیم جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: گزارش موردی, عوارض, بیهوشی عمومی, هیپوگلیسمی, اشتباهات پزشکی}
    Shayesteh Khorasanizadeh, Faranak Behnaz*, Houman Teymourian, Masih Ebrahimy, Homeyra Kouzekanani
    Background

    Hypoglycemia is a condition when blood glucose level is lower than 70 mg/dl in people without diabetes. The symptoms of hypoglycemia include tachycardia, sweating, pallor, pupillary dilatation. Hypoglycemia is a non-lethal and often preventable clinical problem in non-diabetic patients that can occur during fasting or after dining.

    Case presentation

    A 52 years old man referred to Shohada-e-Tajrish Hospital, Tehran, with diagnosis of kidney stones candidate for percutaneous nephrolithotomy (PCNL). The patient underwent general anesthesia and after 40 minutes, the surgeon requested injection of tranexamic acid because of bleeding, but unintentionally the patient received 100 unites of crystalline insulin by nurse anesthesia. Vital signs were stable, the patient's blood glucose was 85 mg/dl and he had no sweat. Then the therapeutic intervention consisted of administering a bolus dose of 50 cc 50% dextrose water (DW) and then infusion of 50% dextrose water over that time. The patient was monitored for 10 hours in recovery and also received 1 mg of glucagon. The blood glucose was checked frequently. Fortunately, there were not any detectable hypoglycemic attacks (blood glucose less than 70 mg/dl) during that time. Throughout the first three hours in ICU, he suffered from severe hypoglycemic episodes and treated by DW 50% (bolus stat and infusion) and after stabilization of vital signs he transferred to ward.

    Conclusion

    The mortality of iatrogenic hypoglycemia is lower than other causes of hypoglycemia. However, on time diagnosis and aggressive treatment can prevent serious complications. In addition, proper communication between health care providers and precise checking of drugs labels before injection can dramatically decrease these events.

    Keywords: case reports, complications, general anesthesia, hypoglycemia, medical errors}
  • لیلی یکه فلاح، فرزانه طالبی*، اعظم قربانی، مریم مافی
    زمینه
    دیابت عوارض گوناگونی دارد که ترس از هیپوگلیسمی یکی از آن است که با علائم شدیدی مانند اضطراب، مشکلات روانی اجتماعی و کنترل ضعیف متابولیکی همراه است.
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر ترس از هیپوگلیسمی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    مواد و روش ها
     مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر روی 360 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان ولایت قزوین در سال 1396 انجام گرفت. نمونه های واجد شرایط به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار مطالعه چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه 18سوالی ترس از هیپوگلیسمی بود. برای سنجش ترس از هپوگلیسمی، از مقیاس Hypoglycemia Fear Survey-II استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون های توصیفی و تی، تحلیل واریانس یک طرفه، همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد.
    یافته ها
     میانگین±انحراف معیار سنی بیماران 14/3±58/5 سال و اکثرشان زن (65/3 درصد) بودند. میانگین نمره ترس از هیپوگلیسمی 8/6±22/07 بود. میانگین نمره ترس از هیپوگلیسمی در سطوح متغیرهای جنسیت (P=0/002)، نوع درمان (P<0/001)، وضعیت اشتغال (P=0/05) و وضعیت تحصیل (P=0/05) معنادار بود. همچنین، در تحلیل رگرسیونی تک متغیره، متغیرهای نوع درمان(P<0/001)، عوارض بلندمدت (P=0/002) و جنسیت (P=0/002) و در مدل رگرسیونی چندمتغیره، نوع درمان با ترس از هیپوگلیسمی در ارتباط بود (P<0/001).
    نتیجه گیری
     نتایج این مطالعه نشان داد موثرین عامل در ترس از هیپوگلیسمی روش درمان است. استفاده از انسولین برای درمان دیابت به طور قوی بر ترس از هیپوگلیسمی تاثیر داشت که شاید آموزش های مناسب پیرامون نحوه ترزیق و پایش انسولین بتواند ترس از هیپوگلیسمی بیماران را کاهش دهد.
    کلید واژگان: هیپوگلیسمی, دیابت ملیتوس, ترس, قند خون}
    Leili Yeke Fallah, Farzaneh Talebi*, Azam Ghorbani, Maryam Mafi
    Background
    Diabetes mellitus has many complications; hypoglycemia is one of them that is associated with severe signs and symptoms such as anxiety, psychosocial problems, and poor metabolic control.
    Objective
    This study aimed to investigate the factors affecting hypoglycemia fear in patients with type 2 diabetes.
    Methods
    The present descriptive-analytic study was conducted on 360 patients with type 2 diabetes referred to Velayat Hospital in Qazvin City, Iran, in 2017. The eligible samples were recruited through a convenience sampling method. The data collection instruments were a demographic checklist and the Hypoglycemia Fear Survey-II scale. The collected data were analyzed using descriptive tests, t-test, one-way ANOVA, the Pearson correlation, and regression analysis.
    Findings
    The Mean±SD age of the patients was 58.5±14.3 years, and the majority of them were women (65.3%). The Mean±SD score of hypoglycemia fear was 22.07±8.6 which was significant in terms of gender (P=0.002), type of treatment (P<0.001), employment (P=0.05), and educational status (P=0.05). The results of single-variable regression showed that the type of treatment (P<0.001), long-term complications (P=0.002), and gender (P=0.002) were associated with hypoglycemia fear. Also, the results of simultaneous regression showed that the type of treatment was associated with hypoglycemia fear (P<0.001).
    Conclusion
    The results of this study showed that the type of treatment was the most effective factor in hypoglycemia fear. Using insulin to treat diabetes strongly affect the hypoglycemia fear; therefore, it is possible to reduce the hypoglycemia fear by appropriate patients’ instructions on how to inject and monitor insulin.
    Keywords: Hypoglycemia, Diabetes mellitus, Fear, Blood glucose}
  • رضا نصیری، حسین فیروزی، رویا فرهادی، سید جابر موسوی، عاطفه مستشرق، فرشاد قاسمی
    سابقه و هدف
    هیپوگلیسمی نوزادی یکی از مشکلات مهم بخش های نوزادان است و نیاز به تشخیص و درمان سریع دارد. دو روش آزمایشگاهی و گلوکومتری جهت تعیین گلوکز استفاده می شود. روش آزمایشگاهی هر چند دقیق است، اما دریافت پاسخ با تاخیر همراه است. هدف از انجام این تحقیق، تعیین دقت گلوکومتری در تشخیص هیپوگلیسمی نوزادان بخش های ویژه نوزادان در سال 93-94 بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع تشخیصی است. از 204 نوزاد در بخش مراقبت های ویژه نوزادان، 408 نمونه خون به طور همزمان با دو روش گلوکومتری (خون مویرگی انگشت) و داخل وریدی آزمایشگاهی در دو ساعت اول تولد با روش ثابت اخذ و گلوکز خون اندازه گیری شد. غلظت گلوکز خون با روش آنالیز فتومتریک و گلوکز اکسیداز تعیین شد. میانگین گلوکز، ضریب همبستگی، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی گلوکومتری تعیین شد. آنالیز داده ها توسط SPSS نسخه 16 و آزمون های T test و Paired t test استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین وزن نوزادان 840 ± 2915 گرم بود. 92 نوزاد (1/45 درصد) دختر بودند. 45 نفر (1/22 درصد) نوزادان از مادران دیابتی متولد شدند. شیوع هیپوگلیسمی در روش آزمایشگاهی برابر 6/21 درصد (3/27- 9/15 درصد 95% CI) بود. میانگین گلوکز آزمایشگاهی برابر mg/dl 1/69 ± 8/77 و گلوکز گلوکومتری برابر mg/dl 9/60 ± 4/86 بود (001/0 > p). با نقطه برش mg/dl 40، شاخص های تشخیصی گلوکومتری به ترتیب شاخص حساسیت 6/95 درصد، ویژگی 5/45 درصد، ارزش اخباری مثبت 4/86 درصد و ارزش اخباری منفی 1/74 درصد حاصل گردید. نقطه برش گلوکز با روش گلوکومتری با استفاده از منحنی ROC، mg/dl 49 به دست آمد و شیوع هیپوگلیسمی در این روش 2/15 درصد (2/10 - 2/20 درصد، 95% CI) محاسبه شد.
    استنتاج: با توجه به حساسیت و ارزش پیش بینی تست گلوکومتری، این ابزار برای غربالگری (screening) هیپوگلیسمی نوزادان مناسب می باشد چرا که نتیجه آزمایش، در طی چند ثانیه آماده شده، عارضه خاصی ندارد و از نظر بالینی به پزشک کمک می کند.
    کلید واژگان: نوزاد, هیپوگلیسمی, گلوکومتری, گلوکز خون, بخش مراقبت ویژه نوزادان}
    Reza Nasiri, Hosein Firoozi, Roya Farhadi, Seyed Jaber Mousavi, Atefeh Mostashreg, Farshad Ghasemi
    Background and
    Purpose
    Hypoglycemia is an important problem in newborns which requires early diagnosis and treatment. Laboratory testing of blood glucose level and glucometer readings are used to detect hypoglycemia but sometimes the results are given late. This study aimed at evaluating the accuracy of glucometer in detection of hypoglycemia in newborns at neonate intensive care unit (NICU), 2014-2015.
    Materials And Methods
    A diagnostic study was performed in which 408 blood samples (glucometer capillary and venous derived samples) were obtained from 204 neonates in NICU within two hours after birth. Blood glucose concentrations were measured by glucose oxidase and photometric analysis. The mean values for blood glucose level, correlation coefficient, sensitivity, specificity, positive predictive value (PPV), and negative predictive value (NPV) were determined. Data analysis was performed in SPSS V.19.
    Results
    The mean neonatal weight was 2915 ± 840 gr. In our study, 92 neonates were females and 112 were males. In laboratory testing the prevalence of hypoglycemia was found to be 21.6% (CI 95% 15.9-27.3%). Mean values of blood glucose level (86.4 ± 60.9 mg/dl) with glucometer was significantly higher than that of laboratory level (77.8 ± 69.1 mg/dl), (P
    Conclusion
    Glucometer was found to have appropriate sensitivity and NPV in detecting neonatal hypoglycemia, therefore, it is recommended in screening of neonatal hypoglycemia without any side effects.
    Keywords: newborn, hypoglycemia, glucometer, sensitivity, specificity, blood glucose}
  • مهرنوش ذاکر کیش*، حاجیه بیبی شهبازیان، مجید کاراندیش، حمیرا رشیدی، سید پیمان پیامی
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه بررسی قند، لیپید و تعداد موارد هایپوگلیسمی در بیماران دیابتی نوع 2 تحت درمان با متفورمین حین روزه-داری در ماه رمضان می باشد.
    روش بررسی
    یک ماه قبل از ماه رمضان 30 بیمار دیابتی نوع 2 واجد شرایط ورود به مطالعه تحت درمان قبلی متفورمین بایا بدون گلوتازون و آکاربوز وارد مطالعه شدند. پرسش نامه فردی در ابتدای بررسی تکمیل و به بیماران توصیه شد که در ماه رمضان موارد هپیوگلیسمی را جهت اطلاع یادداشت نمایند. جمع آوری نمونه های خونی جهت اندازه گیری قند خون(FBS)، هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1C)، فروکتوزآمین، کلسترول تام، لیپوپروئتین با دانسیته پایین (LDL)، لیپوپروئتین با دانسیته بالا (HDL) و میزان تری گلیسرید، 4 روز قبل و بعد از رمضان انجام شد. وزن، BMI، فشار خون سیتولی و دیاستولی قبل و بعد از رمضان تعیین گردید.
    یافته ها
    از مجموع 30 نفر گروه مطالعه، 9 نفر مرد (30%) و 21 نفر زن (70%) بودند. به جز یک نفر، 29 نفر تمام ماه رمضان را روزه گرفتند. میانگین سنی 8/2+52/6 سال بود، کمترین سن 37 سال و بیشترین 65 سال بود. میانگین کلی وزن قبل و پس از رمضان به ترتیب 10/7+68/2 و 10/2+67/6 کیلوگرم بود که تغییرات وزن کاهش معنادار داشت (0/04=P). تغییرات BMI، FBS، HbA1C، فروکتوز آمین، کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول LDL، کلسترول HDL و میانگین فشار خون سیتولیک و دیاستولیک معنادار نبود. موارد هیپوگلسیمی 3 نفر بود که شدید نبود.
    نتیجه گیری
    روزه داری اثر قابل ملاحظه ای در کنترل گلیسمیک و لیپید بیماران تحت درمان با متفورمین ندارد. هیپوگلیسمی شدید در طی روزه داری دیده نشد، ولی به عنوان یک عارضه باید مد نظر باشد.
    کلید واژگان: دیابت نوع 2, روزه داری, متفورمین, لیپید, هیپوگلیسمی}
    Mehrnoosh Zakerkish, Hajiyeh Bibi Shahbaziyan, Majid Karandish, Homira Rashidi, Seyed Peyman Payami
    Objective
    The aim of this study was to determine glucose, lipids and the number of hypoglycemia episodes in the patients with type2 diabetes previously treated with metformin while fasting during the month of Ramadan. Subjects and
    Methods
    A month before Ramadan, 30 patients with type-2 diabetes eligible for inclusion who were under treatment with metformin with or without a combination of glutazone and acarbose entered the study. An individual questionnaire was completed and patients were advised to note their experience of any hypoglycemic episodes during Ramadan fasting. Blood samples were collected, 4 days before and after Ramadan for measurement of blood glucose (FBS), glycated hemoglobin (HbA1C), lipoprotein, fructosamine, low-density cholesterol (LDL), high-density(HDL) lipoprotein, and the triglycerides serum concentrations. Similarly weight, BMI, blood pressure, and diastolic and systolic blood pressure were determined.
    Results
    Out of a total of 30 subjects of the study group, 9 (30%) people were men and 21 (70%) women. Except for 1person, 29 people fasted the whole month. The average age was 52.6+8.2 yr (ranged 37-65yr). The average weight before and after Ramadan were 68.2+10 Kg and 67.6+10.2 Kg (P =0.04). Changes of BMI, FBS, HbA1C, total cholesterol, fructosamine, triglycerides, LDL cholesterol, HDL cholesterol and the average diastolic and systolic blood pressure were not significant. Non-severe hypoglycemia was reported in 3cases.
    Conclusion
    Ramadan fasting does not have a significant effect on the lipid and glycemic control in the patients treated with metformin. Severe hypoglycemia during fasting was not seen but it should be considered as a complication.
    Keywords: Type 2 diabetes_Metformin_Fasting_Ramadan_Fructosamine_Lipids_Hypoglycemia}
  • محمد کریم هروی بوژآبادی *، امیر خوشوقتی، امیر نظامی اصل، ابوالفضل خادمی، علیرضا رنجبر نایینی، محمد امینیان فر
    Mk Heravi *, A. Khoshvaghti, A. Nezami Asl, A. Khademi, Ar Ranjbar, Naeeni, M. Aminianfar
  • دانیل زمانفر، رویا فرهادی، لیلا شهبازنژاد
    دیابت در دوران بارداری اثرات متعددی بر روی مادر و به ویژه جنین و نوزاد دارد. هیپرگلیسمی مادر موجب تحریک ترشح انسولین و هیپرپلازی سلول های بتای جنین می شود. هیپرانسولینیسم جنین موجب ماکروزومی، افزایش متابولیسم پایه، افزایش مصرف اکسیژن و حتی هیپوکسی جنین می شود که منجر به تحریک ترشح اریتروپویتین، هیپرپلازی گلبول های قرمز و افزایش هماتوکریت می شود. پلی سایتمی باعث اختلال در مسیر گردش خون و زردی ناشی از هیپربیلیروبینمی می شود. هیپرگلیسمی می تواند باعث تشدید تولید رادیکال های آزاد اکسیژن در میتوکندری بافت ها شده که درنهایت منجر به تشکیل هیدروپروکسیدهایی می شود که مهارکننده پروستاسایکلین هستند. افزایش اریتروپویتین موجب پلی سایتمی و نیز تحریک ترشح کاتکول آمین ها شده که درنهایت موجب افزایش فشار خون و هیپرتروفی قلب می شود. عارضه اخیر ممکن است یکی از دلایل مرده زایی درموارد دیابت بارداری بد کنترل شده باشد. کنترل مناسب قند خون مادر پیش از بارداری و در تمام طول بارداری موجب کاهش قابل توجه این عوارض می شود.
    کلید واژگان: دیابت بارداری, نوزاد, هیپرگلیسمی, هیپوگلیسمی}
    Dr Daniel Zamanfar, Roya Farhadi, Leila Shahbaznejad
    Diabetes during pregnancy has considerable adverse effects on the mother and her fetus or neonate. Mother’s hyperglycemia may induce hyper insulinemia and pancreatic Beta cells hyperplasia in fetus. Excess Insulin secretion in fetus blood may cause macrosomia، increase basal metabolism rate، increase oxygen consumption and even fetus hypoxemia. Fetal hypoxia may fallow by erythropoietin over production، red blood cell hyperplasia and increased hematocrit level. Polycythemia may enhance blood circulation and cause hyper bilirubinemia. On the other hand hyperglycemia may cause exaggerated production of oxygen radicals in mitocondrias and produce hydroperoxides which are prostacyclin inhibitors. Erythropoietin excess and polycythemia induce catecholamine release، hypertension and myocardial hypertrophy respectively. The last may be one of the etiology of still birth in poor control diabetic pregnancies. Rigorous glycemic control before and during pregnancy may decrease the prevalence of these complications.
    Keywords: Gestational Diabetes, Neonate, Hyperglycemia, Hypoglycemia}
  • فرحزاد جنت مکان، امیر حدائق، امیر سالاری، فاطمه محمد پور، پیام دالوند *
    مقدمه
    در اعمال جراحی طولانی مدت، در صورتی که مایع درمانی طی بیهوشی فاقد مایعات حاوی قند باشد، مقدار قند خون قبل و بعد از عمل تفاوت دارد. با توجه به فقدان قند در مایعات تزریقی حین بیهوشی، مدت زمان ناشتا بودن و طول عمل جراحی، خطر هیپوگلیسمی در حین و یا پس از عمل وجود دارد. هدف این مطالعه تعیین تغییرات قند خون قبل و بعد از اعمال جراحی الکتیو با روش مایع درمانی رایج (فاقد قند) بود.
    مواد و
    روش
    این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود. صد نفر از افراد باASA کلاس 1و عمل جراحی الکتیو با مدت کمتر از 2 ساعت به صورت تصادفی در مطالعه شرکت کردند. بیماران به دو دسته زن و مرد با مدت زمان NPO 10-8 ، 12-10 و بیش از 12 ساعت و دو گروه سنی 30-15 و 45-30 سال تقسیم شدند. قند خون بیماران 15 دقیقه قبل از شروع و 15 دقیقه پس از اتمام جراحی با استفاده از گلوکومتر اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تی زوجی و تی مستقل تجزیه تحلیل شد.
    یافته ها
    قند خون پس از عمل جراحی نسبت به قند خون قبل از جراحی افزایش معنی دار داشته و علیرغم استفاده از مایعات فاقد دکستروز در حین بیهوشی و NPO بودن بیماران، هیپوگلیسمی رخ نداد. در این مطالعه سن، جنسیت و مدت NPO تاثیر معنی داری بر روی قند خون قبل و بعد از عمل نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    وجود مایعات حاوی دکستروز جهت مایع درمانی حین بیهوشی در اعمال جراحی الکتیو غیر ضروری بوده و تنها پایش قند خون در حین جراحی های طولانی مدت برای جلوگیری از هیپوگلیسیمیک شدن بیمار و عوارض آن توصیه می گردد.
    کلید واژگان: NPO, هیپوگلیسمی, هیپرگلیسمی, پاسخ استرسی به جراحی, کاتکل آمین ها ومایع درمانی}
    Farahzad Jannatmakan, Amir Hadaegh, Amir Salaari, Fatemeh Mohammadpour, Payam Dalvand *
    Background
    In the absence of sugar-containing fluids in fluid therapy during anesthesia of prolonged surgeries, the amount of blood sugar before and after the surgery has a significant difference. Regarding the lack of sugar in the fluids infused during anesthesia and the duration of NPO and the surgery, there is an increased risk of hypoglycemia during and after the surgery. The aim of this study was to evaluate the blood sugar changes before and after elective surgeries that use the usual fluid therapy (no sugar).
    Methods
    It was a descriptive-analytic design study. One hundred patients with an ASA class and an elective surgery with less than 2 hours duration randomly participated into the study. The patients divided into male and female groups with NPO duration of 8-10 h, 10-12 h and more than 12 h and two age groups of 15-30 and 30-45 years old. The blood sugar was measured 15 minutes prior to the onset of surgery and 15 minutes after the end of the operation. Data was analyzed by SPSS using Paired and Independent Samples T-test.
    Results
    The blood sugar at the end of the surgery was significantly higher than its amount before the onset of the operation and even without using dextrose-containing fluids during anesthesia and patients NPO condition, hypoglycemia was not observed. In this study, age, gender and NPO duration did not have a significant effect on blood sugar before and after the surgery.
    Conclusion
    Using dextrose-containing fluids during fluid therapy of elective surgeries is unnecessary and only monitoring the blood sugar during prolonged surgeries is recommended in order to prevent hypoglycemia and its complications.
    Keywords: NPO, hyperglycemia, hypoglycemia, stress response to operation, catecholamine, fluid therapy}
  • سیدمحسن خوش نیت، ژاله شادمان، باقر لاریجانی
    تاثیر روزه داری بر وضعیت کنترل دیابت هنوز کاملا مشخص نیست؛ چراکه تغییرات شیوه زندگی از جمله تغییر زمان و دوز مصرف دارو، تغییر چرخه خواب و بیداری، فعالیت فیزیکی و رژیم غذایی فرد از جمله مواردی هستند که در روزه داری ماه رمضان رخ داده و می توانند موجب عدم تعادل متابولیک شود؛ چنانچه برخی مطالعات افزایش خطر هیپرگلیسمی و هیپوگلیسمی را نشان داده اند. بنابراین، لازم است در ابتدا با بررسی شواهد علمی موجود در خصوص بی ضرر بودن و اجازه روزه داری در طیف گسترده ای از بیماران دیابتی با سطوح مختلف کنترل متابولیک تصمیم گیری شود و سپس تغییرات مناسب دارویی برای کنترل هرچه بهتر دیابت در این ایام شناسایی شده و مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله مروری، نتایج مطالعات مختلف در ارتباط با اثرات روزه داری بر کنترل متابولیک بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 و 2 جمع بندی و ارائه شده است. واژه های «Ramadan»، «Ramadan Fasting»، «Islamic Fasting»، Fasting in Ramadan«، Calorie Restriction، Fasting و Starvation به همراه Diabetes Mellitus، Hyperglycemia، Hypoglycemia، Ketoacidosis، Glucose، در پایگاه های علمی PubMed، SID(Scientific Information Database)، و برخی مقاله های منطقه ای مورد جستجو قرار گرفته و همه مقالات موجود (مقطعی توصیفی تحلیلی، کوهورت، کارآزمایی بالینی و مقالات مروری) از سال 1957 تا 2010 جمع آوری شد و اطلاعات موجود در 87 مقاله مرتبط مورد استفاده قرار گرفت. در بیماران مبتلا به دیابت بی ضرر بودن روزه داری بر اساس کنترل قند خون در محدوده طبیعی تعریف می شود. در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 که دچار عوارض مزمن دیابت نشده اند و قادر به مراقبت از خود هستند، به شرط آموزش مناسب، تنظیم زمان و دوز دارو، کنترل رژیم غذایی، فعالیت فیزیکی و SMBG یا اجازه روزه داری داده می شود. تصمیم گیری برای اجازه روزه داری در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 و یا استفاده کنندگان از انسولین باید با احتیاط انجام شود. چراکه این افراد مستعد هیپوگلیسمی هستند. در صورت روزه داری، تنظیم زمان، نوع و دوز انسولین مصرفی به کنترل دقیق تری نیاز دارد.
    کلید واژگان: روزه داری, دیابت, هیپرگلیسمی, هیپوگلیسمی}
    Mohsen Khoshniat, Zhaleh Shadman, Bagher Larijani
    Objective (s): The effect of Ramadan fasting on diabetes control is not clear yet. Some lifestyle changes like changes in drug dose and time, sleep wake cycle, physical activity and diet occur in Ramadan and can lead to metabolic imbalances. As such some studies have shown increased risk of hyperglycemia and hypoglycemia. So, it is necessary to make decision based on scientific evidences about safety and allowing fasting in a wide variety of patients on different stages of metabolic control. Moreover, appropriate changes in drug prescription should be recognized and used. In this review the results of various studies regarding the effects of Ramadan fasting on metabolic control of type 1 and 2 diabetes mellitus have been summarized and provided.
    Method
    Keywords including "Ramadan", "Ramadan Fasting", "Islamic Fasting", Fasting in Ramadan ", Calorie Restriction, Fasting and Starvation with words Diabetes Mellitus, Hyperglycemia, Hypoglycemia, Ketoacidosis, Glucose were searched via PubMed, SID (Scientific Information Database), and some regional journals and all articles (descriptive cross - sectional, cohort, clinical trial and review articles) from 1957 to 2010. The relevant articles were reviewed.
    Results
    In all 86 papers were included in this review. In diabetic patients safety of Ramadan fasting is defined as blood glucose in normal range. In type 2 diabetics with no chronic complication and able to self care, with proper training, planning the time and dose of drug, controlling of diet and physical activity and regular monitoring of blood glucose, fasting is allowed. In type 1 diabetics or insulin users, fasting should be allowed with caution, because, they are more at risk of hypoglycemia.
    Conclusion
    Diabetic patients who wish to fast in Ramadan need to care about time, type and dose of their medications
  • معصومه همت یار، زهرا میرمجیدی هشجین
    از عوارض دیابت بارداری، ماکروزومی جنین، عوارض متابولیک نوزاد، هیپو گلیسمی و هیپوکلسمی است. هدف از این مطالعه تحلیلی مقایسه فراوانی هیپوگلیسمی و هیپوکلسمی در نوزادان ماکروزوم و غیر ماکروزوم مادران دیابتی است که بر روی 90 نوزاد مادر دیابتی طی سال های 1384 تا 1388 در بیمارستان جواهری تهران انجام شد. قند خون این نوزادان در 3 ساعت اول، 3 تا 24 ساعت و بعد از 24 ساعت از زمان تولد و کلسیم خون آن ها در 3 ساعت اول و بعد از 24 ساعت از زمان تولد اندازه گیری و داده ها با آزمون های آماری کای دو و فیشر تحلیل شدند. %3/33 نوزادان ماکروزوم بودند. هیپوگلیسمی و هیپوکلسمی در نوزادان ماکروزوم مادران دیابتی شایع تر از نوزادان غیر ماکروزوم بود، ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.
    کلید واژگان: ماکروزومی, هیپوگلیسمی, هیپوکلسمی, دیابت بارداری}
    M. Hematyar, Z. Mirmajidi Hashjin
    Neonatal macrosomia، hypoglycemia، and hypocalcemia are among the complications associated with gestational diabetes. The aim of this study was to compare the frequency of neonatal hypoglycemia and hypocalcemia in macrosomic and non macrosomic infants of diabetic mothers. This was a descriptive analytic study performed on 90 infants born to diabetic mothers in Javaheri hospital during 2005 - 2009. Blood glucose level was determined for all infants during the first 3 hour، between 3-24 hour، and 24 hours after birth. Blood calcium concentration was also measured within the first 3 hour and 24 hours after birth. Data were analyzed by chi square and Fisher exact tests. Of 90 infants، 33. 3% were macrosomic. Hypoglycemia and hypocalcemia were more common in macrosomic infants of diabetic mothers compared to non macrosomic neonates.
    Keywords: Macrosomia, Hypoglycemia, Hypocalcemia, Gestational diabetes}
  • میترا نیافر، منوچهر نخجوان، علیرضا استقامتی، امیر ضیایی، سید عادل جاهد، جلال آزمندیان، محمد ابراهیم خمسه، غلامرضا یوسف زاده، محمدحسن گذشتی، مجتبی ملک
    مقدمه
    در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با عارضه نارسایی کلیوی، دستیابی به کنترل مناسب قند خون و کاهش خطر هیپوگلیسمی باید در تعادل باشد. هدف از این مطالعه، تعیین اثربخشی و ایمنی انسولین گلارژین در بیماران دیابتی نوع 2 مبتلا به نفروپاتی دیابتی است.
    روش ها
    89 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سن 7/10±9/62 و طول مدت دیابت 6/7±9/13 سال) دچار نفروپاتی دیابتی (میانگین میزان فیلتراسیون گلومرولی 5/11±1/34 میلی لیتر در دقیقه) وارد مطالعه شدند. به بیمارانی که کنترل نامناسب قند خون یا هیپوگلیسمی مکرر طی استفاده از داروهای خوراکی ضد دیابت (OAD) داشتند، انسولین گلارژین قبل از خواب تجویز شد. دوز شروع 1/0 واحد به ازای کیلوگرم بود و برای رسیدن به قند خون ناشتای هدف (130-90 میلی گرم در دسی لیتر) تنظیم شد. شواهد قبل از مطالعه و 4 ماه پس از شروع انسولین گلارژین ثبت شد.
    یافته ها
    در پایان درمان، کاهش قابل توجهی در هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) (از 6/1±4/8% به 2/1±7/7%) مشاهده شد (001/0P<). درمان با کاهش معنی دار در سطوح قند خون ناشتا (از 67 ± 7/159 به 4/28 ± 4/119mg/dl) همراه بود (001/0P<). نمایه توده بدنی بیماران در پایان مطالعه افزایش نیافت (9/3 ± 2/26 و 8/3 ± 2/26 کیلوگرم بر متر مربع) (96/0=P). هیپوگلیسمی خفیف علامت دار در 5/12% افراد مشاهده شد اما عارضه جانبی دیگری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    انسولین گلارژین در کوتاه مدت سبب بهبود HbA1c شده، در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دچار نفروپاتی دیابتی ایمن است و به خوبی تحمل می شود.
    کلید واژگان: انسولین گلارژین, نفروپاتی دیابتی, هیپوگلیسمی}
  • احمد شاه فرهت، اشرف محمدزاده، غلام رضا فعال
    نوزاد سه روزه، پسر را به علت استفراغ به بیمارستان آوردند. این نوزاد حاصل زایمان سزارین یک مادر 23 ساله بود که در طی نه روز بعد از تولد کاهش وزن چهارصد گرم و کم آبی شدید داشت. بعد از معاینه بالینی و بررسی آزمایشگاهی و تصویر برداری مشخص شد که نوزاد آترزی مری دارد و در آزمایشات انجام شده قند خون آن طبیعی است. بعد از اصلاح اختلال آب و نارسایی کلیه بیماری عمل شد و تا 9 ماه بعد از عمل مشکل نداشت.
    کلید واژگان: نوزاد, آترزی مری, هیپوگلیسمی, تغذیه}
    A male neonate from a 23 year-old mother by cesarean section without complication in labor or delivery had vomiting from birth for 9 days and lost 400 grams of body weight. He had severe dehydration upon admission to our hospital. After treating his dehydration and assessment of his problem by laboratory tests and radiography we found that he had esophageal atresia without hypoglycemia. We repaired his atresia and he is normal now 10 months post-treatment.
  • حمیدرضا مومنی، محمدحسین آبنوسی، ملک سلیمانی مهرنجانی
    مقدمه
    نقش مورفین در تغییرات گلوکز خون شناخته شده است. این پژوهش با هدف بررسی سازوکار های هورمونی تاثیر مورفین بر گلوکز خون موش های دیابتی و غیردیابتی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    موش ها به دو گروه دیابتی و غیردیابتی، و سپس هر گروه به زیرگروه های 1-کنترل (سالین + سالین)، 2- سالین+ مورفین، و 3- نالوکسان+مورفین تقسیم شدند. نمونه های خون به منظور تعیین گلوکز خون و هم چنین آنالیزهای هورمونی(انسولین، کورتیزول و اپی نفرین) دریافت گردید.
    یافته ها
    در موش های غیردیابتی و دیابتی میزان گلوکز خون در گروه سالین+ مورفین، در مقایسه با گروه کنترل به ترتیب تا 3 و 1 ساعت کاهش معنی داری داشت، که این کاهش در گروه نالوکسان+ مورفین جبران گردید. پس از 3 ساعت، میزان انسولین در موش های غیردیابتی کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد که این کاهش در گروه نالوکسان+ مورفین جبران گردید. در حالی که انسولین در موش های دیابتی تغییر معنی داری نداشت. کورتیزول در موش های غیر دیابتی و دیابتی پس از 3 ساعت تغییر معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان نداد. اپی نفرین پس از 3 ساعت در موش های دیابتی و غیردیابتی کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد، که این کاهش در گروه نالوکسان + مورفین جبران گردید.
    نتیجه گیری
    مورفین زیرجلدی موجب هیپوگلیسمی در موش های دیابتی و غیر دیابتی می شود. هیپوگلیسمی به دست آمده و کاهش انسولین در موش های غیردیابتی، و بدون تغییر ماندن آن در گروه دیابتی به احتمال زیاد از راه غیروابسته به انسولین صورت می گیرد.
    کلید واژگان: گلوکز خون, مورفین, نالوکسان, هیپوگلیسمی, انسولین, کورتیزول, اپی نفرین}
    Hr Momeni, Mh Abnosi, M. Soleimani Mehranjani
    Introduction
    The role of morphine in blood glucose changes has been documented. The aim of the present study was to investigate the hormonal mechanisms involved in changes caused by morphine on blood glucose in diabetic and non-diabetic mice.
    Materials And Methods
    Animals were divided into two, the diabetic and non-diabetic, groups. Each group was further divided into subgroups: 1. Saline+saline 2. Naloxone+morphine and 3. Control (saline+saline). Blood samples were used for determining the blood glucose as well as for hormonal (insulin, cortisol and epinephrine) analyses.
    Results
    In non-diabetic and diabetic mice, blood glucose was significantly decreased in the saline+morphine group, compared to controls at 3h and 1h respectively, a decrease which compensated in the naloxone+morphine group, compared to saline+morphine group. After 3h, the level of insulin in non-diabetic mice was significantly decreased compared to the controls and was compensated in the naloxone+morphine group. At this time, the level of insulin showed no changes in diabetic animals. The level of cortisol remained constant both in diabetic and non-diabetic animals at 3h. The level of epinephrine displayed a significant decrease in diabetic and non-diabetic mice at 3h when compared to the controls and was compensated in the naloxone+morphine compared to the saline+morphine group.
    Conclusion
    The administration of subcutaneous morphine caused hypoglycemia in diabetic and non-diabetic mice. The hypoglycemia and the decrease of insulin level in non-diabetic mice as well as the unchanged level of this hormone in diabetic animals may suggest an insulin-independent hypoglycemia induced by morphine.
  • Fateme Javaherforoosh*, Ehsan Farazy
    Methylmalonyl – coenzyme A deficiency is an inborn error of metabolism that can result in the formation of methylmalonic acidemia. Experience with anesthesia is limited, and recommendations are based more on theory than on clinical experience. This study demonstrated a 4 years old boy with methylmalonyl acidemia. Then the presentation of this patient we will discussed management of anesthesia.
    Keywords: Methylmalonyl acidemia, Management of anesthesia, Hypoglisemia}
  • علی غفوری، سعادت مولانایی، ابوالفضل شجاعی فرد
    تومورهای فیبروی منفرد پرده جنب، نادر، اغلب خوش خیم و برخاسته از سلول های مزانشیمال پلور (نه مزوتلیال) هستند. تظاهرات بالینی بسته به اندازه و محل تومور ممکن است با اثرات فشاری بر روی اعضاء مجاور و یا با تظاهرات پارانئوپلازیک مانند هیپوگلیسمی وکلابینگ انگشتان همراه باشد. در این گزارش یک بیمار مرد 70 ساله که باعلایم نورولوژیک شامل سرگیجه، ضعف، خستگی وکاهش وزن قابل توجه به درمانگاه مراجعه نموده بود، معرفی شده است. در یافته های آزمایشگاهی هیپوگلیسمی و در رادیوگرافی قفسه سینه اولین علامت وجود یک توده در سمت چپ قفسه سینه همراه با بالا رفتن یکطرفه دیافراگم مشاهده گردید. بیمار تحت عمل جراحی توراکوتومی سمت چپ قرار گرفت و یک توده 3 کیلوگرمی داخل کپسولی از قفسه سینه خارج گردید. در بررسی هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی بافت تومورال، نسج همبندی خوش خیم بدون هیچگونه علائمی از بدخیمی مشاهده گردید. دوره بعد از عمل جراحی بدون هیچ عارضه ای سپری شد و بیمار با قند خون نرمال مرخص گردید.
    کلید واژگان: هیپوگلیسمی, تومور فیبروی منفرد, سندرم پارانئوپلازیک}
    Ghafouri A., Molanaee S., Shojaeefard A.
    Solitary fibrous tumors of the pleura (SFTP) are rare and often benign tumors, originating from mesenchymal (not mesothelial) cells of pleura. Depending on tumor size and its location it may present with compression effects on adjacent structures or pareneoplastic features such as hypoglycemia and clubbing of the fingers. In this presentation, we reported a 70 years old man who referred to our outpatient's clinic, showing with neurological symptoms such as dizziness, weakness, fatigue and significant weight loss. Laboratory findings showed hypoglycemia, and chest x-ray detected the first indication of the existence of a mass in the left hemi thorax, elevating the ipsilateral diaphragm. He underwent left thoracotomy and a well-encapsulated mass weighing 3 Kg was resected from the thorax. Histopathologically, it was a benign connective tissue without any evidence of malignancy as was shown by immunohistochemistry. Postoperative period was uneventful and patient was discharged from hospital with normal blood sugar.
  • محمدرضا مهاجری تهرانی، مهرنوش محسنی، فاطمه محمدزاده، پرویز حسینی، محمدحسین گذشتی، لاله رضوی نعمت الهی، محمدحسن فروزانفر، کبری امیدفر، مریم اعلا، عباس کتابچی، باقر لاریجانی
    مقدمه
    دیابت به عنوان فرایندی التهابی و مزمن، یکی از علل مهم ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی به شمار می رود و نقش هیپرگلیسمی از طریق برخی از سازوکارهای بیوشیمیایی در ایجاد عوارض میکرو و ماکروواسکولار مشخص شده است. هیپوگلیسمی نیز یکی از عوارض نا خواسته درمان های دارویی در بیماران دیابتی است و ارتباط آن با اختلالات قلبی عروقی نشان داده شده؛ حال آن که تاثیر آن بر نشانگرهای التهابی تاثیر گذار بر روی بیماری های قلبی عروقی، شناخته شده نیست. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر هیپوگلیسمی به عنوان یک استرس بر نشانگرهای التهابی موثر بر بیماری های قلبی عروقی در افراد سالم انجام شده است.
    روش ها
    مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی با تزریق u/kg 15/0-1/0 انسولین رگولار به صورت داخل وریدی جهت ایجاد هیپوگلیسمی (قند کمتر یا مساوی mg/dl39) در 15 داوطلب سالم انجام شد. کل زمان آزمایش 240 دقیقه برای هر فرد بود و سطوح سرمی گلوکز، کورتیزول،ACTH، اپی نفرین، نوراپی نفرین، هورمون رشد و سیتوکین های پیش التهابی (CRP، TNF-a، IL-8، IL-6، IL-1b) در زمان های پایه و 240، 120، 60، 45،30 دقیقه بعد از تزریق انسولین اندازه گیری شد.
    یافته ها
    سطح سرمی هورمون های کورتیزول، هورمون رشد، اپی نفرین، نوراپی نفرین و ACTH در زمان هیپوگلیسمی افزایش یافته بود (05/0P<).افزایش سطوح سرمی عوامل پیش التهابی TNF-a، IL-6،IL-1b در زمان هیپوگلیسمی کاملا معنی دار بودند (05/0P<) اما در مورد دو مارکر CRPوIL-8، رابطه معنی داری بین زمان هیپوگلیسمی و میانگین تغییرات دیده نشد.
    نتیجه گیری
    هیپوگلیسمی به عنوان یک استرس غیر اختصاصی مانند هیپرگلیسمی می تواند با فعال کردن سیستم اتونوم و ترشح کاتکول آمین ها، سبب افزایش برخی از نشانگرهای قلبی عروقی و سیتوکین های التهابی موثر در بیماری های قلبی عروقی می گردد.
    کلید واژگان: استرس, هیپوگلیسمی, بیماری های قلبی عروقی, سیتوکین های پیش التهابی, نشانگرهای قلبی عروقی}
  • مسعود دهدشتیان، علی اکبر مومن، طاهره ضیایی، شهرام مرادخانی
    زمینه و هدف
    تشنج نوزادی غالبا نشان دهنده اختلال نورولوژیک جدی نوزاد است. تشنج نوزادی به علل مختلف مانند آنسفالوپاتی هیپوکسیک- ایسکمیک، عفونت دستگاه عصبی مرکزی٬ خونریزی داخل جمجمه، ناهنجاری دستگاه عصبی مرکزی٬ اختلالات متابولیک حاد و بیماری های متابولیک ارثی اتفاق می افتد. هدف از این مطالعه تعیین علل تشنج نوزادی و ارتباط آن با سن، جنس، وزن زمان تولد و روش زایمان بود.
    روش بررسی
    طی یک مطالعه مقطعی توصیفی 94 نوزاد با تشخیص اولیه تشنج نوزادی که در طی سه سال در بخش نوزادان بیمارستان امام(ره) و ابوذر اهواز بستری شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند و اطلاعات لازم از پرونده های آن ها ثبت گردید.
    یافته ها
    79 درصدنوزادان در 14 روز اول زندگی دچار تشنج شده بودند. انسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک 34 درصد، خونریزی داخل جمجمه 13درصد، هیپوگلیسمی10 درصد، مننژیت 6 درصد، هیپوکلسمی 3 درصد و اختلالات متابولیک ارثی 3 درصد علت تشنج نوزادی را شامل می شدند.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که خفگی موقع تولد شایع ترین علت تشنج نوزادی محسوب می شود. همچنین در 31 درصد موارد هیچ علتی یافت نشد.
    کلید واژگان: تشنج نوزادی, انسفالوپاتی, هیپوگلیسمی, مننژیت, خونریزی داخل جمجمه, اختلالات متابولیک ارثی, اهواز}
    Dehdashtian M., Momen Aa, Ziae T., Moradkhani Sh
    Background And Objective
    The presence of neonatal seizures often signals an underlying ominous neurologic condition. The etiologies of neonatal seizure include; hypoxic ischemic encephalopathy, central nervous system infections, intracranial hemorrhage, central nervous system malformation, acute metabolic disorders, inborn error of metabolism and others with lower frequencies. The aim of this study was to determine the etiologic distribution of neonatal seizure and correlation of age, gender, weight and route of delivery with neonatal seizures.Subjects and
    Methods
    Detailed questionnaires were retrospectively collected for a period of 3 years (2004-2007) on 94 infants experienced seizure at presentation in hospital,
    Results
    During the period of this study 94 neonate patients with convulsion were admitted. Seventy nine percent of them had seizure during the first 14 days of life. Hypoxic-ischemic encephalopathy was found to be the most common cause (34%) of neonatal seizures, followed by intracranial hemorrhage (13%), hypoglycemia (10%), meningitis (6%), hypocalcaemia (3%) and inborn error of metabolism (3%).
    Conclusions
    This study showed that birth asphyxia is the most common etiology of neonatal seizures. In 31 percent of patients no pathologic factor was found.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال