به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

پاسخگویی اجتماعی

در نشریات گروه پزشکی
  • عابد خانی زاده*، هاله ادیبی لاریجانی، شاندیز مصلحی، فرین فاطمی
    مقدمه

    از آن جا که فارغ التحصیلان رشته سلامت در بلایا و فوریت ها نقش مهمی در رفع نیازهای مردم در مناطق آسیب دیده از بلایا دارند، ضروری است که آموزش در این رشته مبتنی بر نیازهای جامعه صورت گیرد. این مطالعه با هدف دستیابی به دیدگاه های دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته در مورد میزان پاسخگویی آموزش های فراگرفته شده انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه کیفی با رویکرد گرانهایم و لاندمن در سال 1402 انجام شد. مشارکت کنندگان 16 نفر از دانش آموختگان و دانشجویان رشته سلامت در بلایا و فوریت ها از دانشگاه های علوم پزشکی، بیمارستان ها و سازمان هلال احمر در سراسر کشور ایران بودند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری و به روش تحلیل محتوا بررسی شد.

    یافته ها

    سه مضمون اصلی، هشت طبقه و 52 زیرطبقه به دست آمد. نتایج در بخش چالش ها (ضعف در سازمان دهی دانش آموختگان و دانشجویان در حوادث واقعی، ضعف در کسب مهارت عملی و نبود تناسب بین آموزش های نظری با نیازهای جامعه)، در بخش نقاط قوت (وجود اساتید متبحر در علوم نظری و چندبعدی بودن آموزش) و در بخش راهکارها (ظرفیت سازی، بسترسازی و آموزش مبتنی بر نیازهای جامعه) بودند.

    نتیجه گیری

    آموزش در رشته سلامت در بلایا و فوریت ها به گونه ای که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، نیاز به ارتقا و تغییرات بنیادین در برنامه و سیاست های آموزشی این رشته و گنجاندن آن در ارزشیابی های دانشگاه ها دارد.

    کلید واژگان: آموزش پاسخگو، پاسخگویی اجتماعی، سلامت در بلایا و فوریت ها
    Abed Khanizade*, Haleh Adibi Larijani, Shandiz Moslehi, Farin Fatemi
    Introduction

    Since health in disasters and emergencies (HDE) graduates have an important role in meeting the needs of people in disaster-affected areas, it is necessary to design an accountable education. This study aimed to determine the viewpoints of students and graduates of HDE discipline regarding accountable education.

    Methods

    This study was carried out in 2024 using a qualitative method with Graneheim and Lundman's approach. The participants were 16 graduates and students of HDE from universities of medical sciences, hospitals, and the Red Crescent Society across Iran. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed by content analysis.

    Results

    Three themes, eight categories, and 52 sub-categories were emerged. The challenges included weakness in organizing graduates and students in real events, weakness in acquiring practical skills, and a lack of consistency between theoretical education and the needs of society. The strengths included the presence of experienced university professors and the presentation of multidimensional education. The suggested solutions included capacity building, providing suitable theoretical content, and accountable education based on society's needs.

    Conclusion

    Accountable education in the field of HDE to meet the needs of society requires the promotion and fundamental changes in the educational curriculum in this field, academic policies, and inclusion of accountable education in the evaluations of universities.

    Keywords: Accountable Education, Social Accountability, Health In Emergencies, Disasters
  • علی اکبر حق دوست *

    در حال حاضر در سطح دنیا و کشور یک گسست بین محققین و بدنه پژوهشی و کسانی که باید از نتایج تحقیق استفاده کنند وجود دارد که باعث می شود حتی کاربردی ترین مطالعات به خوبی اثرگذار نباشند. برای پرکردن این شکاف و ارتباط دو طرفه و مستمر و موثر بین تولید و مصرف کنندگان دانش مفهوم ترجمان دانش در دو دهه اخیر پررنگ شده که از یک طرف محققین و نظام تحقیقات را وادار می کند در تمامی مراحل کار از شروع کار و در مرحله انتخاب موضوع، تا طراحی و اجرا پژوهش، و نهایتا جمع بندی و انتشار به شکلی مشارکتی با جامعه هدف کار نمایند. از طرف دیگر کسانی که باید از نتایج تحقیق استفاده ببرند را نیز به پژوهشگران متصل می نماید. در ترجمان دانش باید فعالیت ها تا زمانی ادامه یابد که پیام تحقیق نه تنها به مخاطب برسد بلکه تا جایی پیش برود که یک تغییر پایا و موثر اتفاق بیافتد، در غیر این صورت از این نگاه، پژوهش کامل نشده است.

    کلید واژگان: ترجمان دانش، پاسخگویی اجتماعی، اثرگذاری پژوهش، تحقیقات مشارکتی
    Ali Akbar Haghdoost *

    The current struggle for research is to bridge the gap between researchers and those who must receive research messages. This gap is the main barrier which minimizes the impact of even applied research. In the past two decades, the concept of 'knowledge translation' has been established to fill this breach. Using this concept, researchers must seek the involvement of users from the outset in every step; defining the research question, developing the methods, running the project, up to the finalizing the reportage and dissemination of their findings.
    Moreover, users are responsible for contacting researchers and facilitating effective communication, as well as supporting projects. When the impact of the research project becomes visible through a sustainable change, knowledge translation will end.

    Keywords: Knowledge Translation, Social Accountability, Research Impact, Participatory Research
  • آرش سلحشوری، مرضیه عربان، هاشم محمدیان، ناصر حاتم زاده، بنفشه محجوب، مهرنوش جاسم زاده، علیرضا شاه ولی کوه شوری، اکبر بابائی حیدرآبادی*
    زمینه و هدف

    پاسخ گویی و تعهد اجتماعی یکی از رویکردهای فلسفی دانشگاه ها می باشد که تمرکز آن بیشتر بر مسئولیت پذیری دانشگاه ها در خدمت به جامعه است. در همین خصوص صلاحیت های دانش آموختگان مراکز آموزش عالی موضوع بسیار مهمی است که هدف این پژوهش شناسایی مهارت های مورد انتظار جامعه از دانش آموختگان کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در جهت افزایش سطح پاسخ گویی اجتماعی می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوا در سال 1399-1401 در دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان، فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و ارتقا سلامت و کارکنان مسئول واحد آموزش سلامت در زیرمجموعه معاونت بهداشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس به مطالعه دعوت شدند. روش گردآوری داده ها به صورت مصاحبه ساختاریافته بود که پس از جمع آوری داده ها مورد تحلیل محتوا قرار گرفت.

    یافته ها

    این پژوهش با مشارکت 19 نفر از دانش آموختگان و کارشناسان آموزش بهداشت با میانگین سنی 39 سال و میانگین سابقه کار 14 سال انجام شد. 105 نیاز و مهارت یک کارشناس آموزش بهداشت و ارتقا سلامت در قالب چهار طبقه اصلی شامل؛ مهارت های موردنیاز کارشناس آموزش بهداشت و ارتقا سلامت در محیط کار، مهارت های مفید برای محیط کار که در دانشگاه آموزش داده می شود، مهارت های مورد انتظار محیط کار و انتظارات از نظام آموزشی جهت افزایش پاسخ گویی به نیازهای جامعه، ارائه شد.

    نتیجه گیری

    بر حسب اظهارات مشارکت کنندگان بنظر می رسد بین مهارت های آموزش داده شده در سطح دانشگاه و نیازهای شغلی دانش آموختگان این رشته شکاف وجود دارد و بیشتر این تفاوت در مورد مهارت های عملی برآورد شده است. همچنین به منظور بهبود پاسخگوئی به نیازهای کارکنان و نهایتا نیازهای جامعه، حمایت علمی و عملی متخصصین آموزش بهداشت و ارتقا سلامت از شاغلین در محیط کار موردنیاز است که مستلزم تعامل نظامند و مداوم بین معاونت بهداشت با دانشکده بهداشت می باشد.

    کلید واژگان: مهارت، محیط کار، دانش آموختگان، پاسخگویی اجتماعی، رشته تحصیلی آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، مطالعه کیفی
    Arash Salahshouri, Marzieh Araban, Hashem Mohammadian, Naser Hatamzadeh, Banafsheh Mahjoub, Mehrnoosh Jasemzadeh, Alireza Shahvali Koh-Shuri, Akbar Babaei Hyderabadi*
    Background and Objectives

    Accountability and social commitment is one of the philosophical approaches of universities, which focuses more on the responsibility of universities in serving the society. The purpose of this research is to identify the skills expected by the society from the graduates of the master's degree in health education and health promotion in order to increase the level of social accountability. 

    Materials & Methods

    This qualitative study was conducted with the quantitative content analysis method at Ahvaz University of Medical Sciences. The statistical population of this research was all the students and graduates of the master's degree in health and the staff in charge of the health education unit in the sub-category of health department, who were invited to the study by available sampling method. The data collection method was a structured interview.

    Results

    This research was conducted with the participation of 19 health education graduates and experts with an average age of 39 years and an average work experience of 14 years. 105 needs and skills of a health education and health promotion expert in the form of four main categories including; The required skills of a health education and health promotion expert in the workplace, useful skills for the workplace that are taught in the university, skills expected in the workplace and expectations from the educational system to increase responsiveness to the needs of society were presented.

    Conclusion

    There is a gap between the skills taught at the university level and the job needs of graduates of this field, and most of this difference is estimated for practical skills. Also, in order to improve responsiveness to the needs of employees and ultimately the needs of the society, the scientific and practical support of health education experts is needed for the workers in the work environment, which requires close interaction of the health department with the health faculty.

    Keywords: Skill, Work Environment, Graduates, Social Accountability, Study Field of Health Education, Health Promotion, Qualitative Study
  • آیین محمدی*، فاطمه منافی، فرنگیس شوقی شفق آریا، ریتا مجتهدزاده
    زمینه و هدف

    پاسخگویی اجتماعی عبارت است از شناسایی مشکلات و نیازهای جامعه، اقدام برای رفع آن ها و ارزشیابی تاثیر این برنامه ها. دانشگاه های علوم پزشکی با توجه به نقش حیاتی خود در تامین سلامت جامعه، از مهم ترین سازمان هایی هستند که باید پاسخگویی اجتماعی را محقق سازند و آموزش، پژوهش و خدمات خود را برای پاسخ به نیازهای جامعه هدایت کنند. به نظر می رسد که علی رغم تلاش های صورت گرفته، پاسخگویی اجتماعی در عمل و به طور کامل محقق نشده است. هدف از این مطالعه تبیین عوامل موثر بر توسعه ی پاسخگویی اجتماعی با استفاده از نظرات مسئولان توسعه آموزش کشور بود. 

    روش بررسی

    این پژوهش یک مطالعه ی کیفی است که توسط مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 2022 انجام شده است. شرکت کنندگان 68 نفر از مدیران مراکز مطالعات و توسعه آموزش و 332 نفر از مدیران دفاتر توسعه آموزش دانشکده ها و بیمارستان های آموزشی دانشگاه های کشور در قالب 8 گروه متمرکز بودند. نتایج با استفاده از تحلیل محتوای کیفی متعارف استخراج شد.

    یافته ها

    در مرحله اول 541 کد استخراج شد که بعد از مشابهت یابی و ادغام آن ها 86 کد نهایی به دست آمد. مجموعه این کدها در 18 زیرحیطه و 6 حیطه «برنامه درسی» شامل بازنگری کوریکولوم ها، رویکردها، واحدها و تم های طولی و رشته های جدید، «آموزش در عرصه های اجتماعی» شامل عرصه های آموزشی و بسترسازی، «دانشجویان» شامل دانشجو به عنوان معلم، آموزش به دانشجو و دانش آموختگان، «استادان» شامل استفاده از خدمات استادان، ایجاد انگیزه و جبران خدمت و مدیریت هیات علمی، «ارزشیابی» شامل ارزیابی دانشجو و ارزشیابی برنامه و «مدیریت» شامل رهبری و مدیریت کلان، ساختار، ارتباطات بین بخشی و پژوهش طبقه بندی شدند. 

    نتیجه گیری

    در این مطالعه، مجموعه اقدامات و عواملی که می تواند موجب پاسخگویی اجتماعی در دانشگاه های علوم پزشکی شود، شناسایی و معرفی شده اند. این عوامل که منطبق با زمینه ی خاص آموزش علوم پزشکی کشور تبیین شده، می تواند برای مدیران ارشد در نظام آموزش پزشکی کشور مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان چارچوبی برای تدوین برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت ایشان عمل کند.

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، دانشکده، گروه متمرکز
    Aeen Mohammadi*, Fatemeh Manafi, Farangis Shoghi Shafagh Aria, Rita Mojtahedzadeh
    Background and Aim

    Social accountability is defined as identifying social problems and needs, planning for resolving them and evaluating the effect of the plans. Considering the vital role in providing public health, the universities of medical sciences are the most important ones for fulfilling this mission and directing their education, research and service activities toward addressing health concerns of the community. Despite of these attempts, social accountability has not realized completely and satisfying yet. The aim of this study was exploring factors affecting social accountability and community-based medical education in universities of medical sciences from Iran’s educational development authorities’ view point.

    Materials and Methods

    This was a qualitative study performed by Education Development Center of the Ministry of Health and Medical Education in November 2022. Participants were 68 managers of Education Development Centers and 323 managers of Education Development Offices of schools and hospitals of universities of medical sciences in Iran. Participants were assigned to 8 focus groups. Conventional content analysis was used to extract the categories and subcategories.

    Results

    At the first step 541 codes were extracted which were integrated in to 86 ones after defining similarities. These codes then were categorized into 18 sub-categories and 6 categories, namely “Curriculum” including: curriculum revision, approaches, credits and longitudinal themes and new disciplines, “Community-based education” including: educational fields and creating the foundation, “Students” including: students as teacher, educating students and graduates, “Faculty members” including: faculty members’ services, motivation and compensation and administration, “Evaluation” including: student assessment and program evaluation, and “Management” including: management and leadership, organizations, Interdepartmental communication and research.

    Conclusion

    In this study a comprehensive collection of factors affecting SA in universities of medical sciences were identified and categorized. These factors that are compatible with medical education context in Iran can be used by top managers and educational administrators as a framework for short and long-term planning.

    Keywords: Social Accountability, Social Responsibility, Responsibility, Schools, Focus Groups
  • فاطمه حسین زاده دوگلسر، حسن رضا زین آبادی*، عبدالرحیم نوه ابراهیم، حسین عباسیان، حسین فیروزی
    سابقه و هدف

    آموزش پزشکی پاسخ گو، در تمام حیطه های عملیاتی خود اولویت مشکلات بهداشتی جامعه را در نظر می گیرد و هدف آن تربیت پزشکانی است که می خواهند و می توانند به جامعه خود خدمت نمایند. بر همین مبنا، هدف مطالعه حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب پاسخگویی اجتماعی در آموزش پزشکی عمومی بود.

    مواد و روش ها

    به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، از رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 21 نفر از مطلعین کلیدی آموزش پزشکی (مدیران، سوپروایزرها، پزشکان هیات علمی، مسیولین آموزش مراکز آموزشی- درمانی) در استان مازندران بود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است و روش نمونه گیری، هدفمند از نوع «گلوله برفی» و «نمونه گیری مورد مطلوب» بود. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت و براساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. همچنین برای اعتباربخشی از شاخص مقبولیت استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش، نشان دهنده 104 مفهوم ذیل 29 مقوله اصلی است که به صورت مدل پارادایمی در قالب شش طبقه فراگیر شامل (شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها) مدل پارادایمی پاسخگویی اجتماعی در آموزش پزشکی عمومی را به صورت عمیق و غنی توصیف می نماید.

    استنتاج

    پژوهش حاضر با کاربست نظریه داده بنیاد، دیدگاه و الگویی کل گرا و نظام مند را در خصوص آموزش پاسخگویی اجتماعی پیشنهاد می کند که می تواند مورد استفاده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سیاستگذاران، برنامه ریزان و کارگزاران مربوطه قرار گیرد.

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، آموزش پزشکی، پزشکی عمومی، نظریه داده بنیاد
    Fatemeh Hoseynizadeh Dogolsar, Hassanreza Zeinabadi*, Abdolrahim Nave Ebrahim, Hossein Abbasian, Hossein Firuozi
    Background and purpose

    Responsive medical education considers the priority of society's health issues in all its operational areas, and its goal is to train doctors who want and can serve their society. Based on this, the aim of this research was to design and validate an ideal model for social responsiveness in general medical education.

    Materials and methods

    In this study, grounded theory as a qualitative approach was used. The participants included 21 key informants of medical education (managers, supervisors, doctors of academic staff, and educational-therapeutic centers leadership) in Mazandaran province who were selected by snowball purposive sampling. Data were collected using semi-structured interviews. Data analysis was done at three stages of open, axial, and selective coding, and based on that, the qualitative research model was designed. Also, acceptability index was used for accreditation.

    Results

    The research showed 104 concepts shaped by 29 main categories which define a paradigmatic model of social accountability in general medical education at six inclusive layers (causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, central phenomenon, strategies, and consequences) to be deep and rich.

    Conclusion

    The present study, by applying grounded theory, proposes a holistic-systematic perspective and model on social accountability in education that can be used by the Ministry of Health, Treatment and Medical Education and policy makers and planners.

    Keywords: social accountability, medical education, general medicine, grounded theory
  • سارا حیدری، مهدیه قنبری، بنت الهدی آخوندزاده، مسعود میرزایی*
    مقدمه

    رویکرد آموزش فرارشته ای در آموزش عالی برای ارتقای کیفیت زندگی جامعه و توسعه پایدار ضروری است. همگرایی علوم نیز با یادگیری مشارکتی و عبور از مرزهای ساختگی رشته های گوناگون دانش، فرصت دستیابی به هدف را فراهم می سازد. این مطالعه قسمتی از پروژه "استفاده از هوش مصنوعی درایجاد و توسعه ابزار برخط آموزش و مشاوره مجازی پیشگیری، تشخیص، درمان و خودمراقبتی بیماران قلبی" می باشدکه با هدف تبیین تجربیات اساتید و دانشجویان مشارکت کننده در این فعالیت فرارشته ای سلامت محور انجام شده است.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش کیفی طراحی و اجرا گردید. نمونه گیری مبتنی بر هدف و جمع آوری اطلاعات از طریق یک جلسه بحث گروهی متمرکز و سه مصاحبه نیمه ساختارمند انفرادی انجام شد. روند تحلیل داده ها بر اساس روش گرانهام و لاندمن و دقت و صحت داده ها براساس معیارهای گوبا و لینکلن تامین گردید.

    نتایج

    شرکت کنندگان شامل 22 نفر از دانشجویان و اساتید رشته های مختلف درحوزه های علوم پزشکی، علوم مهندسی و هنر بودند. طبقات و زیر طبقات تحلیل کیفی شامل"توسعه فردی"(یادگیری خودراهبر، اعتمادبه نفس، مسیولیت پذیری)و " توسعه اجتماعی" (دیدفرارشته ای، رهبری آکادمیک و پاسخگویی اجتماعی) بودند.

    نتیجه گیری:

     بسیاری از مضامین استخراج شده، مانند یادگیری خودراهبر، اعتماد به نفس، مسیولیت پذیری و دیدفرارشته ای مولفه های کوریکولوم پنهان به شمار می روند که دانشجویان با حضور در فعالیتهای تیمی و مسیله محور آنها را فرامی گیرند. فعالیت های فرارشته ای همچنین جهت توانمندسازی اساتید در زمینه هایی چون رهبری آکادمیک و ایجاد دیدفرارشته ای برای پاسخگویی به نیازهای جامعه موثر است.

    کلید واژگان: همگرایی علوم، آموزش فرا رشته ای، پاسخگویی اجتماعی
    Sara Heydari, Mahdiye Ghanbari, Akhondzadeh Bentolhoda, Masoud Mirzaei*
    Introduction

    Transdisciplinary education is necessary for the improvement of life quality and social sustainable development. The convergence of science also provides the opportunity to achieve this goal through collaborative learning and by crossing imaginary boundaries of various fields of knowledge. This study was part of a project titled "Application of artificial intelligence for developing tools for virtual education and counseling for prevention, diagnosis, treatment and self-care of cardiac patients" The aim was to share the experiences of professors and students participating in this transdisciplinary health oriented activity.

    Methods

    We used a qualitative method in this study. Purposive sampling and data collection was performed through a focused group discussion session and three individual semi-structured interviews. The process of data analysis was based on the Granham and Lundman method, and the accuracy of our data was examined with Guba and Lincoln criteria.

    Results

    The participants included 22 students and faculty members of various disciplines of medical sciences, engineering and art. Classes and members of qualitative analysis included "individual development" (self-directed learning, self-confidence, responsibility) and "social development" (transdisciplinary vision, academic leadership and social responsibility).

    Conclusion

    Many of the themes, such as self-directed learning, self-confidence, responsibility and transdisciplinary vision, are hidden curriculum components that students learn through participating in team and problem-solving activities. Interdisciplinary activities are also effective for empowering faculty members in areas like academic leadership and creating a multidisciplinary perspective to respond to the needs of society.

    Keywords: Convergence of sciences, transdisciplinary education, social accountability
  • محمدرضا عبدالملکی، صدیقه مومنی*
    زمینه و هدف

    پاسخگویی اجتماعی در نظام سلامت به معنی هدایت کلیه فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی به سمت برطرف نمودن نگرانی ها و اولویتهای سلامت در جامعه تحت پوشش است. امروزه با توجه به فراگیر شدن مفهوم پاسخگویی اجتماعی در سراسر جهان و روند رو به رشد متون در این زمینه و اینکه هنوز برداشت های متفاوت از مفهوم پاسخگویی اجتماعی در نظام پژوهش سلامت وجود دارد، لذا تحلیل مفهوم پاسخگویی اجتماعی در نظام پژوهش سلامت ضروری به نظر می رسد.

    روش بررسی

    این مطالعه به منظور تعیین مفهوم، تبیین سازه ها و زیرسازه ها، تعیین مفاهیم مرزی مجاور و مخالف پاسخگویی اجتماعی در نظام پژوهش سلامت طراحی شد و از شیوه ویرایش شده تحلیل مفهوم به روش مک کنا استفاده گردید.

    یافته ها

    پس از مرور وسیع منابع، 12 مقاله و سند انتخاب گردید که مبنای تحلیل مفهوم قرار گرفت. در بررسی این منابع اجزای تشکیل دهنده مفهوم مورد مطالعه شناسایی گردید و تعریف تحلیلی پاسخگویی اجتماعی در نظام پژوهش سلامت بدست آمد. سپس یک مورد مدل با تمام ویژگی های مفهوم مورد نظر برای شناسایی مفهوم پاسخگویی اجتماعی در نظام پژوهش سلامت از سایر مفاهیم مجاور تدوین گردید.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه در حوزه پاسخگویی اجتماعی، می توان از تعریف تحلیلی دقیق و شفاف بدست آمده در مطالعات آینده و نیز در سیاستگذاریها و تصمیم گیریها در راستای رفع نیازهای سلامت جامعه استفاده کرد.

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، پژوهش، پژوهش سلامت، نظام سلامت، تحلیل مفهوم
    MohamadReza Abdolmaleki, Sedigheh Momeni *
    Background and objective

    Social accountability in the health system means directing all educational, research and service activities to address health concerns and priorities in the community. These days, considering the pervasiveness of the concept of social accountability around the world and the growing trend of literature in this regard as well as various interpretations made about this concept, we found it necessary to analyze the concept of social accountable medical education.

    Methods and Materials: 

    In this study, the modified version of McKenna’s approach to concept analysis was used to determine the concept, explain structures and substructures and determine the border concepts neighboring and against social accountability in medical education.

    Results

    After review of related literatures, 12 articles and documents were selected to concept analysis. By studying the selected sources, the components of the concept were identified and the analytical definition of social accountability in the health research system was obtained. Then, a model case with all the features of the concept was developed to identify the concept of social accountability in the health research system from other related concepts.

    Conclusion

    According to the results of this study in the field of social accountability, the detailed and transparent analytical definition of social accountable health research can be used in future studies as well as the policies and decisions to meet the society health needs.

    Keywords: social accountability, Research, Health research, health system, Concept Analysis
  • مهدی افکار، علیرضا خوشدل، فاطمه موسوی، نسترن لعل، ترمه ترجمان، آرزو چوهدری، پریسا شجاعی، سید منصور رضوی*
    زمینه و هدف

    از رسالت های اصلی مدیریت هر بیمارستان، پاسخگویی اجتماعی است. مدیران بیمارستان ها باید با جنبه های اجتماعی حرف پزشکی آشنا باشند و از تاثیرات خدمات آنان بر جمعیت های تحت پوشش مطلع شوند و با برنامه ریزی، کیفیت خدمات و رضایت خدمت گیرندگان را ارتقا دهند. هدف از این مطالعه، ارایه راهکارهایی برای تقویت پاسخگویی اجتماعی مدیران و ارایه دهندگان خدمات در برابر مردم در بیمارستان ها و مسیولیت پذیری آن ها در قبال سلامت جامعه ، همچنین بیماران و مراجعین در برابر سلامت خود است.

    روش بررسی

    این مطالعه با بهره گیری از روش کیفی و گام به گام تحلیل مضمون انجام شده است؛ با استفاده از مشاهدات و تجربیات میدانی، مشارکت در جلسات اتاق فکر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جلسات گزارش و نقد اسناد ملی، همچنین مطالعه مقالات و مطالب مندرج در وبگاه های سازمان های مرتبط، اقدامات راهبردی مربوط به موضوع پاسخگویی و مسیولیت پذیری اجتماعی، استخراج و طی مراحل تحلیل مضمون، فعالیت ها و راهکارهای مورد نیاز برای تحقق و پیاده سازی آن، فهرست، دسته بندی و تدوین گردید.

    یافته ها

    در این مطالعه، در 8 حوزه و 37 موضوع راهبردی، بیش از 350 راهکار ارتقایی ارایه و پیشنهاداتی به مسیولین سلامت ارایه گردیده است.

    نتیجه گیری

    پیشنهاد می شود، برای ارتقای شاخص های پاسخگویی اجتماعی بیمارستان ها، اقداماتی جهت فراهم سازی بستر آموزش های جامعه نگر، آینده نگاری، نیاز سنجی، تدوین شاخص ها و استانداردها، آموزش ارتباطات، تعاملات رفتاری، اخلاق حرفه ای و نحوه تامین و نظارت بر ایمنی و رعایت حقوق بیماران به فراگیران و کارکنان، آموزش و رعایت نکات مربوط به تشخیص، درمان، مراقبت و پیشگیری ازبیماری ها و مدیریت بهینه فرایندهای آموزشی وخدمات بیمارستانی، همچنین نسخه نویسی اجتماعی انجام گردد.

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، منشور حقوقی بیماران
    Mehdi Afkar, Alireza Khoshdel, Fatemeh Mousavi, Nastaran Laal, Termeh Tarjoman, Arezoo Chouhdari, Parisa Shojaei, Seyed Mansour Razavi *
    Background and Aim

    Social accountability is one of the primary missions of every hospital. Hospital managers should be familiar with the social aspects of medical practices and be informed about their services' effects on the target populations and hereby improve the quality of services and the satisfaction of service recipients through planning. The purpose of this study is to provide solutions to strengthen the accountability of managers and service providers to the people in hospitals and their responsibility towards the health of society, as well as patients and clients towards their health status.

    Method and Materials: 

    This study was conducted using the qualitative and step-by-step thematic analysis method and using field observations and experiences, participation in the think tank meetings of the Ministry of Health and Medical Education, participation in national documents criticizing sessions, as well as the study of the articles and contents contained in the websites of WHO, National Health System of England (NHS) and ACGME. Themes and strategic actions related to the topic were extracted and with qualitative analysis, the activities and solutions were listed, categorized, and edited.

    Results

    In this study, in 8 areas and 37 strategic issues, more than 350 Practical solutions and some suggestions have been presented to the health officials.

    Conclusion

    In order to improve the indicators of social responsibility of hospitals, it is suggested to provide an appropriate structure for community-oriented education, forecasting health changes, needs assessment, development of indicators and standards, training the communication skills, behavioral interactions, professional ethics and respect the rights of the patients to the learners and employees, training and monitoring of the points related to diagnosis, treatment, care and prevention of diseases and optimal management of educational processes and hospital services, as well as social prescribing.

    Keywords: social accountability, social responsibility, Patients' Rights
  • مرتضی رهبرطارمسری، آبتین حیدرزاده، حسین خوشرنگ، فرزاد محسنی، ایده دادگران*، ماهدخت طاهری، فریبا عسگری، ربیع الله فرمانبر، صدیقه فلاح

    یکی از رویکردهای فلسفی آموزش عالی، دیدگاه پاسخگویی اجتماعی است که تمرکز آن بیشتر بر مسئولیت پذیری دانشگاه ها در خدمت به جامعه است. در این رویکرد دانشگاه ها و دانشکده های پزشکی به عنوان یک نهاد اجتماعی با دیدگاه پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه جزء جدا نشدنی از فلسفه وجودی آموزش عالی هستند. پاسخگویی اجتماعی، تعهد در قبال هدایت، آموزش و پژوهش و ارایه خدمات بهداشتی درمانی بر اساس اولویت نیازهای سلامتی جامعه است و اهمیت آن، به صورتی است که در بعضی از مطالعات به عنوان یکی از 4 رسالت اصلی دانشگاه های علوم پزشکی در نظر گرفته می شود (1). پاسخگویی اجتماعی، تعامل با افراد جامعه است و حرف بهداشتی- درمانی موظف به پیش بینی و پاسخگویی به نیازهای اولویت دار سلامتی جامعه در حال حاضر و آینده می باشند (2). از نظر برخی از کارشناسان و صاحب نظران در سیستم آموزش پزشکی ایران در زمینه پاسخگویی به نیازهای جامعه ضعف وجود دارد و ارتباط دانشجویان با جامعه به تدریج ضعیف تر شده است و در طول سالیان با حذف فصل های مشترک جای خود را به  مرزبندی های غیرقابل نفوذ داده است. درصورتی که پاسخگویی به نیازهای جامعه و در نتیجه تعامل پویا بین  آموزش و جامعه یک تقاضای منطقی، مستمر و پایدار است (1). پاسخگویی اجتماعی یک پارادایم جدید آموزش پزشکی و نوعی تغییر فرهنگی است. در مطالعات متعددی که بر روی پزشکان تازه فارغ التحصیل انجام گرفته است به کمبود مهارت پزشکان اشاره شده است. از نشانه های نقص در پاسخگویی اجتماعی برنامه ی درسی، کمبود دانش، نگرش و مهارت پزشکان متناسب با نیازهای جامعه است؛ با این حال دیده شده که عدم توجه به پاسخگویی اجتماعی در تربیت پزشکان، زمینه ی القای حس ناتوانی در پزشکان برای خدمت رسانی به جامعه را فراهم می کند که خود موجب کاهش اعتماد به نفس آن ها و افزایش اضطراب آنان در سال های آغازین طبابت  می شود (3). امروزه بیش از هر زمان دیگری با چالش توانمندی فارغ التحصیلانی روبرو هستیم، که پاسخگوی نیازهای بهداشتی و چالش های کنونی جامعه نیستند، مواردی مثل بیماران، شهروندان، خانواده ها، جوامع و کل کشور. نیازها و چالش های بهداشتی کدامند؟ چه کسی آن ها را تعریف می کند؟ چگونه دانشکده های پزشکی خود را برای رسیدگی به آن ها از طریق عملکرد، آموزش، تحقیق و ارایه خدمات خود سازماندهی می کنند؟ اصول مسئولیت پذیری اجتماعی خواستار تعامل صریح این موارد سه گانه است: شناسایی نیازها و چالش های اجتماعی فعلی و آینده ، تطبیق برنامه های دانشکده برای پاسخگویی به آن ها و تایید این که اثرات پیش بینی شده به نفع جامعه بوده است. مسیر مسئولیت پذیری اجتماعی آموزش پزشکی در ایران گویای این مهم است که ادغام آموزش پزشکی در ارایه خدمات بهداشتی و درمانی بهترین استراتژی برای پاسخگویی نظام سلامت و پاسخگویی اجتماعی آموزش پزشکی است (4). با توجه به موارد ذکر شده و اهمیت بکارگیری رویکرد آموزش پزشکی پاسخگو و  با تاکید بر چشم انداز نظام آموزش علوم پزشکی کشور در افق 1404 مبنی بر پاسخگویی به نیازهای سلامت جامعه به عنوان یکی از ارکان اساسی این نظام و همچنین در راستای عملیاتی سازی پاسخگویی اجتماعی، یکی از ابعاد مدل شش وجهی تعالی دانشگاه، تغییر مسیر مراکز جامع خدمات سلامت به سمت مرکز آموزش پزشکی پاسخگو و تدوین و طراحی مدل ها و برنامه هایی جهت آموزش و آشنایی بیشتر دانشجویان با پاسخگویی اجتماعی و در نتیجه مسئولیت پذیر نمودن فراگیران در ارایه بهتر مراقبت های سلامت ضروری به نظر می رسد. مجریان فرایند حاضر جهت ایجاد تغییر لازم دانستند با فرآیندی برنامه ریزی شده و بر اساس مدل های موفق تغییر، گام های عملیاتی طراحی و اجرا نمایند. برای ایجاد تغییر و حرکت از سمت مرکز خدمات جامع سلامت به مرکز آموزش پزشکی پاسخگو، از مدل 8 مرحله ای کاتر(5) استفاده گردید. گام اول: آماده سازی افراد، در این گام سعی شد که شرایط تغییر و لزوم چرایی تغییر برای افراد و دست اندرکاران برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مشخص و به عبارتی حس فوریت تغییر در آنان ایجاد گردد. بنابراین جلسات متعددی با حضور افراد کلیدی و مسیول آموزش کارورزان پزشکی شامل مدیران گروه های آموزشی ماژور (داخلی، جراحی، کودکان و زنان)، مدیر گروه پزشکی اجتماعی، معاون آموزش پزشکی عمومی دانشکده پزشکی، مسیول آموزش پاسخگو دانشگاه، مدیر و اعضای هییت علمی مرکز مطالعات، نمایندگانی از معاونت های بهداشتی و اجتماعی، معاونین آموزشی و مدیران EDO دانشکده های تابعه برگزار شد و وضعیت موجود آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه  با ارایه گزارش یک ساله  توسط مسیولین تشریح شد و مشکلات اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز خدمات جامع سلامت کوچصفهان اعم از فضای فیزیکی نامناسب، کمبود امکانات و تسهیلات مورد نیاز، دور بودن از مرکز و بروز مشکلات جاده ای در حین جابجایی کارآموزان و کارورزان پزشکی، عدم وجود بیمار در بعضی از گروه های آموزشی نظیر جراحی و بیمار دست یک (First Line) مورد بررسی قرار گرفت و ضرورت راه اندازی یک مرکز استاندارد آموزش پزشکی پاسخگو در سطح دانشگاه بر اساس برنامه درسی منطبق بر نیازهای بومی و منطقه در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه مورد تاکید قرار گرفت، همچنین تبیین ضرورت تشکیل کمیته آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه متشکل از اساتید پایه و بالین، ضرورت تشکیل کار گروه استانداردسازی مراکز بهداشتی درمانی منتخب جهت آموزش و مهارت اندوزی) ، تشکیل کمیته ایده پردازی به منظور بازنگری در برنامه های آموزشی، اعزام اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده به مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران جهت بازدید و آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها و ارایه گزارش بازدید، بهره مندی از پتانسیل و همکاری متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله فعالیت های صورت گرفته در این دانشگاه جهت ایجاد حس ضرورت راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی استاندارد در افراد بوده است. گام دوم: انتخاب تیم قوی جهت اجرای طرح، در این مرحله انتخاب افرادی که  هدایت کننده پروژه باشند، بسیار مهم بود.  تیم قوی متشکل از یک رهبر قوی و پشتیبانی اعضاء مهم و کلیدی حوزه های آموزش و بهداشت انتخاب شوند. بدین منظور جلسه ای با حضور مدیران گروه های آموزشی ماژور و معاونین آموزشی و بهداشتی، رییس و معاون آموزشی پزشکی عمومی  و مدیران ستادی حوزه های آموزش و درمان تشکیل و مقرر گردید این تیم به رهبری معاونت های آموزشی و بهداشت هدایت کننده فرآیند باشند. از جمله جلسات تشکیل شده در این زمینه، تشریح ضرورت ایجاد تیم های ویژه در دانشگاه جهت اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو بود. بدین منظور 3 تیم راهبردی، اجرایی و تخصصی تشکیل شد که اعضاء تیم راهبردی شامل معاونین آموزشی و بهداشتی، مسیولین دانشکده پزشکی و مدیران ستادی، اعضاء تیم اجرایی شامل مسیولین، کارشناسان اجرایی در سطح ستاد و دانشکده پزشکی، و اعضاء تیم تخصصی متشکل از پزشکان متخصص خانواده و اعضاء هییت علمی دانشکده پزشکی و مرکز مطالعات دانشگاه بودند. جهت هماهنگی و تسریع و تسهیل اجرای فرآیند دبیرخانه ای جهت راه اندازی برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز مطالعات مستقر و شروع بکار نمود. گام سوم: ساختن یک چشم انداز مشترک، پس از تشکیل تیم ضرورت داشت، محتوای آموزشی تعیین گردد و این که چه اتفاقی قرار است در آینده رخ دهد؟ بدین منظور رسالت و اهداف و چشم انداز مرکز جامع خدمات سلامت مشخص و استراتژی های لازم برای دستیابی به دورنما توسط تیم راهبردی تدوین شوند. گام چهارم: انتشار چشم انداز، جهت شروع فعالیت ها لازم بود که اهداف و چشم انداز راه اندازی آموزش پزشکی پاسخگو به اطلاع دست اندرکاران آموزش برسد. بدین منظور با برگزاری چند جلسه با تیم تخصصی- اجرایی و دانشجویان، فرآیند،اهداف و رسالت و چشم انداز مرکز برای آنان توصیف و تبیین شد.  گام پنجم: توانمند سازی افراد جهت حرکت در راستای چشم انداز، انجام اقدام لازم جهت توانمندسازی اعضای هییت علمی  و دانشجویان شرکت کننده در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله برگزاری جلسات و کارگاه ها برای آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها، اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده از مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران بازدید نمودند و گزارش های بازدید خود را همرا ه با تصاویر در جلسه ای با حضور افراد کلیدی و دست اندر کار مطرح نمودند که تاثیر بسزایی در آگاهی و نگرش آن ها نسبت به راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی در افراد داشت. گام ششم: ایجاد پیروزی های زودرس، از جمله مواردی که در دستیابی زودرس به اهداف برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مورد توجه قرار گرفت، عبارت بود از: تصویب برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در شورای آموزشی دانشگاه؛ تصویب و دریافت بودجه؛ بازسازی ساختمان در جهت ایجاد فضای لازم جهت عرصه فعالیت کارورزان پزشکی و متخصصان پزشکی خانواده؛ استفاده خدمتی از متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو؛ طراحی طرح درس و طرح دوره آموزش پزشکی پاسخگو ؛ طراحی لاگ بوک؛ عقد تفاهم نامه همکاری فی مابین معاونت آموزشی و بهداشتی در خصوص (نحوه و چگونگی ارایه آموزش به کارورزان، پرداخت حق الزحمه به پزشکان و متخصصین شاغل در معاونت بهداشتی، تشویق و تقدیر از عملکردهای مناسب)؛ تدوین نظام منابع حمایتی لازم جهت حضور دانشجویان و اساتید حاضر در عرصه های آموزش پاسخگو؛ برطرف شدن مشکلات جابجایی کارورزان پزشکی به محل اجرای برنامه؛ حضور دانشجویان بر اساس برنامه منظم و ایجاد انگیزه بیشتر با ارایه طرح درس و طرح دوره مدون؛ استفاده از سامانه سیب در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو و ارایه آموزش توسط متخصصان پزشک خانواده جملگی از موارد ایجاد انگیزه مطلوب و موثر در کارکنان و کارورزان پزشکی جهت همکاری بیشتر با برنامه آموزش پزشکی پاسخگو. گام هفتم: تحکیم دست آوردها، بسط و گسترش مراکز آموزش پزشکی پاسخگو شامل  مراکز منتخب  شفت، صومعه سرا و مرکز خدمات جامع منجیل گام هشتم: نهادینه کردن دست آوردها، ورود دوره مذکور  به عنوان بخشی از کوریکولوم آموزش پزشکی عمومی در قالب یک دوره یک ماهه مدون و به عنوان بخشی از آموزش دانشجویان به طور روتین؛ پیشنهاد نهایی نمودن برنامه  عرصه های آموزشی از یک ماه تا سه ماه؛ پیشنهاد شرط تصویب فارغ التحصیلی کارورزان پزشکی منوط به گذراندن دوره 6  ماهه آموزش مجازی پزشک خانواده و دریافت گواهی مربوطه طی دوره کارآموزی و کارورزی. با توجه به سرعت یپشرفت علم و تکنولوژی و افزایش توقعات مشتریان، ایجاد تغییر در سازمان به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه اجتناب ناپذیر است. با بکارگیری مدل های موفق تغییر در سازمان (نظیر مدل کاتر که در این مطالعه معرفی شد) می توان هر یک از مراحل تغییر  را با برنامه ریزی و بر اساس اصول عملی طراحی و اجرا نمود

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، آموزش پزشکی، مرکزجامع خدمات سلامت، مدل تغییر کاتر
    M Rahbar Taramsari, A Heidarzadeh, H Khoshrang, Farzad Mohseni, Dadgaran*, M Taheri, F Asgari, R Farmanbar, S Fallah

    Social accountability is a commitment to guidance, education and research and the provision of health services based on the priority of community health needs and its importance is such that in some studies it is considered as one of the four main missions of medical universities. It is necessary to change the direction of comprehensive health service centers to the social accountable medical education center. In this process, the change is explained using the 8 steps of the Kotter change model.

    Keywords: Social Accountable, Medical Education, Comprehensive Health Service Center, Kotter change model
  • عطاالله پورعباسی، زهرا خیری، سید حسن امامی رضوی، شهرام یزدانی، حسین قنبری آلانق، علی اکبر حق دوست*
    مقدمه

    تحول در نظام آموزش عالی در راستای دستیابی به مرجعیت علمی از جمله تکالیفی است که در اسناد بالادستی برای نهادهای متولی آموزش عالی کشور تعیین شده است. طی سالیان گذشته تلاش های زیادی برای سیاستگذاری تحول در آموزش علوم پزشکی کشور صورت گرفته که از آن جمله می توان به برنامه تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی اشاره کرد. باتوجه به تجربیات کسب شده در این برنامه ها و به منظور رفع چالش هایی که در اجرای این برنامه ها وجود داشت، الگوی شش وجهی تعالی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با تاکید بر نقش دانشگاه به عنوان نهاد اصلی آموزش عالی سلامت و با هدف توسعه نقش این نهادها در تحول آموزش علوم پزشکی کشور طراحی شده است.

    روش بررسی

    در این مطالعه مراحل زیر طی شده است: 1. مرور متون علمی 2. بررسی و تحلیل اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران 3. بررسی تجارب سیاستگذاری در آموزش علوم پزشکی و نقاط قوتو ضعف سیاست های قبلی 4. تشکیل پانل نخبگان و طبقه بندی مولفه ها و طراحی مدل

    یافته ها و نتیجه گیری

    در این الگو ورودی ها و خروجی های سیستم آموزش عالی سلامت در هریک از ارکان نظام سیاستگذاری شامل سیاستگذاری، اجرا و ارزیابی استخراج شده است. ورودی های این الگو که عبارتند از دانشجو، اعضای هیات علمی، منابع، قوانین و مقررات، داده ها و اطلاعات و محتوای دانشی با ورود به نظام آموزش عالی سلامت بسترهای لازم برای کسب خروجی های این نظام، شامل مرجعیت علمی، همگرایی علوم، درخشش بین المللی، پاسخگویی اجتماعی، اعتلای خردورزی و ماموریت گرایی را در دانشگاه های علوم پزشکی کشور فراهم می آورند. بدون شک باتوجه به بسترهای موجود در نظام آموزش عالی کشور، تحقق این الگو منجر به اعتلای جایگاه دانشگاه های علوم پزشکی در سطوح مختلف ملی و جهانی خواهد شد.

    کلید واژگان: آموزش علوم پزشکی، الگوی تعالی دانشگاه، تحول در آموزش عالی، پاسخگویی اجتماعی، مرجعیت علمی
    Ata Pourabbasi, Zahra Kheiry, Seyed Hasan Emami-Razavi, Shahram Yazdani, Hossein Ghanbari, Aliakbar Haghdoost *
    Introduction

    Transformation in the higher education system has been emphasized in national mega policies in order to achieve scientific hegemony. During the past years, many efforts have been made to medical education transformation policy making in Iran, such as the program of transformation and innovation in medical education. Considering the experiences gained and in order to solve the challenges that existed in the implementation of these programs, the hexagonal model of university excellence are designed. This model designed to clarify and magnify the role of university in promotion of medical education system and also emphasizes on the role of the university as the main institution of medical education.

    Methods

    In this study, the following steps have been taken: 1. Review of scientific documents 2. Review and analysis of Mega policies of the Islamic Republic of Iran 3. Review of policy making experiences in medical education system of Iran and preparing a list of strengths and weaknesses of previous policies 4. 4. Forming an elite panel and classifying components and designing the model

    Findings

    In this model, the inputs and outputs of each component of medical education system including policy-making, implementation and evaluation have been extracted. The system inputs include Student, faculty members, resources, rules and regulations, data and information, and knowledge content. As well as output of this system including scientific hegemony, convergence of sciences, globalization, social accountability, the promotion of wisdom and mission-oriented universities. This article examines the components of the hexagonal model of university excellence in Iran. We hope that with the existing infrastructure in the medical education system, this model will be implemented well and provide the basis for improving the Iranian health system.

    Keywords: medical education, university excellence model, transformation in higher education, social accountability, scientific hegemony
  • فریدون عزیزی، سید علیرضا مرندی
    زمینه و هدف

    پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در سال 1357، دو تغییر عمده در نظام سلامت کشور رخ داد: یکی تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دیگری تاسیس شبکه بهداشتی درمانی کشور. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی عهده دار کلیه وجوه سیاست گذاری، برنامه ریزی، رهبریت، تولیت، نظارت و ارزشیابی خدمات سلامت است و در عین حال تربیت و آموزش نیروی انسانی سلامت را در یک سیستم جامعه ارائه خدمات بهداشتی به عهده دارد و این ساختار سلامت کشور را تشکیل می دهد.

    روش

    از روش مطالعه کتابخانه ای و ثبت تجربیات شخصی نویسنده استفاده شده است.

    یافته ها

     از سال 1357 تا 1394، تعداد دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی ایران به ترتیب از 7 به 72، 3 به 19 و 3 به 21 افزایش یافت و تعداد پذیرش دانسجویان گروه پزشکی نیز در این فاصله زمانی از سالیان 1387 به 44040 ارتقا پیدا کرد. برنامه های دکترای تخصصی PhD و فوق تخصصی بالینی که وجود نداشتند، پس از انقلاب تاسیس شده و امروز در این رشته ها به ترتیب 268 و 350 نفر سالیانه وارد می شوند. این ارتقای کمی با بهبود قابل توجهی در کیفیت آموزش، خدمات بالینی و نیز افزایش بی نظیر در فعالیت های تحقیقاتی کشور همراه بوده است.

    نتیجه گیری

    ادغام آموزش پزشکی در نظام خدمات سلامت کشور، استراتژی مناسب و اقتصادی برای ارتقای سلامت است و نقطه عطفی در بهبود آموزش گروه پزشکی برای پاسخگویی مناسب برای سلامت در جمهوری اسلامی ایران تلقی می شود.

    کلید واژگان: ادغام، پاسخگویی اجتماعی، آموزش، سلامت، ایران
    Fereydoun Azizi, Alireza Marandi
    Background

    After the Islamic Revolution of Iran in 1979, two main changes were made in the health system namely the establishment of the Ministry of Health and Medical Education and the formation of the Health Network of Iran. The Ministry of Health and Medical Education is responsible for policymaking, planning, leadership, stewardship, monitoring and evaluation of health services and also training and educating the healthcare workforce in a community-based health system, which comprises the country's healthcare structure.

    Method

    Library documents were reviewed and information and relevant data were collected.

    Results

    From 1979 to 2015, the number of medical, dental and pharmacy schools in Iran increased from 7 to 72, 3 to 19 and 3 to 21, respectively; the number of admissions to medical school increased from 1357 to 44040 during the aforementioned time period. Training courses , PhD and clinical sub-specialties were established after the revolution. Nowadays, admission to these disciplines  are 268 and 350 students, respectively. This quantitative increase has been accompanied by a significant improvement in the educational quality of clinical services rendered and increased research.

    Conclusion

    Integration of medical education into the health system in Iran has proved to be an appropriate and economical strategy for promotion of healthcare and is considered a turning point in improving medical education in the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: Ministry of Health, Medical Education, healthcare, Iran
  • Shahla Karimi, Vajiheh Zohoorparvandeh *
    Background
    Social responsiveness of the curriculum is aimed at directing all medical education activities to the training of physicians able to meet the health needs of the target community. Since medical education has moved towards a community-centered and community-based approach, significant attention has been paid to the concept of social responsiveness of medical education. Therefore, the biggest challenge of the future medical faculties is their need to show more impact on health through a relationship with the community, which is the same objective of social responsiveness. The purpose of this study is to assess the educational needs of general practitioners for social responsiveness from the viewpoint of medical graduates and educational experts.  
    Methods
    In terms of applied purpose and data gathering method, this is a descriptive study of correlation type with emphasis on structural equation model. The assessment tool was a questionnaire. The statistical population were 140 people, including all medical graduates who had at least one year of their graduation passed, as well as educational experts (educational expert of the department, vice chancellors of education of the departments, and EDC Experts) of Education Development Center of Mashhad University of Medical Sciences. The sample size was estimated as 103 people by Cochran formula.  
    Results
    Findings showed that there is a significant relationship among all areas (clinical, educational, and research) with social responsiveness except advocacy area.  
    Conclusion
    The results of the study indicate the importance of addressing social responsiveness in general practitioners' curriculum as a guide for implementation of the responsiveness plan.
    Keywords: Curriculum, general practitioners, Social responsiveness
  • بهزاد دماری، حسین المدنی، غلامرضا بستان منش، عارف وهاب زاده، سهند ریاضی اصفهای
    مقدمه
    اشتغال یکی از مولفه های اجتماعی مهم موثر بر سلامت می باشد. هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ عدالت در سلامت اشتغال منصفانه و کار شایسته، در کانون توجه سیاست های کشوری و استراتژی های کلان کشورها قرار دارد. هدف از مطالعه حاضر طراحی الگویی برای رتبه بندی سلامت محوری کارفرمایان کشور به منظور افزایش پاسخگویی اجتماعی آنان می باشد.
    روش
    این مطالعه با رویکرد کیفی انجام گرفته است. داده ها از دو روش مرور منابع، و بحث گروهی متمرکز با خبرگان جمع آوری شده است. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند و تعمدی به صورت شناسایی ذینفعان و استفاده از نظرات آنان در جلسات بحث گروهی بود. نتایج بحث گروهی با روش های رایج آنالیز محتوی صورت گرفته و سپس براساس تحلیل نتایج جلسه بحث گروهی پیش نویس نظام نامه تهیه شد و این پیش نویس در جلسه کمیته راهبری فنی نهایی گردید. محصول نهایی این طرح نظام نامه رتبه بندی سلامت محوری کارفرمایان و شیوه های تعیین کارفرمای سلامت محور می باشد.
    یافته ها
    نظام نامه شامل سه جزء اصلی هدف، فرایند و الزامات تنظیم می باشد. شاخص های پیشنهادی برای سنجش سلامت محوری کارفرمایان در 24 شاخص و چهار گروه شامل مداخلات مدیریتی در محل کار، مداخلات ایمنی و کاهش حوادث، مداخلات کاهش عوامل خطر کارکنان و خانواده، و میزان رعایت اصول زیست محیطی در چرخه تولید تا مصرف نهایی محصول استخراج شده است.
    نتیجه گیری
    ادغام همه ابعاد چهار گانه سلامت و عوامل موثر بر آن و ملحوظ کردن پاسخگویی اجتماعی در الگوی رتبه بندی، و مشارکت کانون عالی کارفرمایان کشور و همچنین کانون عالی کارگران از ویژگی های مهم این مطالعه می باشد و پیشنهاد شده است که اجرای این الگو در اولین سال اجرا به شکل خوداظهاری باشد.
    کلید واژگان: :رتبه بندی، کارفرما، اشتغال، سلامت، پاسخگویی اجتماعی
    Behzad Damari, Hosein Almadani, Gholamreza Bostanmanesh, Aref Vahabzadeh, Sahand Riazi, Isfahani* .
    Background and Objective
    Employment is amongst fundamental social determinants of health. It is in the center of attention of major national policies and strategies of the countries considering economics, equity in health, employment and decent work. The purpose of this study was to design a model for ranking the health-orientation of employers in order to increase their social accountability.
    Materials and Methods
    This study was conducted in a qualitative approach. Data were collected via review of the literature, and focused group discussions with nine experts form five related areas. Based on the results of the group discussion, a draft of the charter for health ranking of the employers was drafted and finalized by the technical steering committee meeting. The final product of this study is the healthorientation ranking of the employers and the corresponding indicators.
    Results
    The charter consists of three main components including goal, process, and regulatory necessities. Twenty four indicators in four groups were proposed for assessing the health-orientation of the employers including 1. Management interventions in workplace, 2. Safety interventions and accident reduction, 3. Interventions for reducing risk factors for employees and families, and 4. Compliance with environmental principles in the production cycle to the consumption of the product.
    Conclusion
    The integration of all four dimensions of health and effective factors, and the social accountability in this ranking model, as well as the participation of the High Association of Employers in the country and the Higher Workers Association are the key qualities of this study. It is suggested that the implementation of the model be by self-declaration in the first year
    Keywords: Ranking, Employer, Employment, Health, Social accountability
  • وجیهه سیفی فر، فاطمه دباغی*، محمد خادملو
    مقدمه

    "طرح سلامت یار" یکی از طرح های نظام سلامت است که اثربخشی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف همبستگی پاسخگویی اجتماعی و کیفیت ارائه خدمات در "طرح سلامت یار" مرکز پزشکی آموزشی درمانی امام حسین تهران انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی-همبستگی، 384 نفر از مراجعان مرکز سلامت آموزشی درمانی امام حسین تهران به روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند. داده ها با استفاده از "پرسشنامه ارزشیابی طرح سلامت یار" (Health Assistant Plan Evaluation Questionnaire) که در پژوهش حاضر طراحی شده، جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه با روش روایی محتوا، صوری و روایی سازه از طریق تحلیل اکتشافی تایید شد. پایایی ابزار با روش همسانی درونی و محاسبه آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 تحلیل شد.

    یافته ها

    بین پاسخگویی اجتماعی و کیفیت ارائه خدمات ارتباط معنی دار و مثبت وجود داشت (562/0 = r و 001/0 = P). میانگین نمرات ابعاد رعایتشان انسانی، خود مختاری، کیفیت تسهیلات اساسی، دسترسی به حمایت های، وضوح ارتباطات و جنبه های رفتاری کمتر از متوسط بود. میانگین ابعاد رازداری و محرمانگی، حق انتخاب درمانگر، تجهیزات و امکانات فیزیکی، بهداشت محیط، دسترسی و مراقبت بیشتر از متوسط بود.

    نتیجه گیری

    بین پاسخگویی اجتماعی و کیفیت ارائه خدمات در مرکز پزشکی آموزشی درمانی امام حسین تهران همبستگی وجود داشت. پیشنهاد می شود برنامه ریزان و مسئولین بخش سلامت، دو اصل مهم پاسخگویی اجتماعی و کیفیت ارائه خدمات را مورد توجه قرار دهند.

    کلید واژگان: ارزشیابی، خدمات سلامت، پاسخگویی اجتماعی، کیفیت مراقبت سلامتی
    Vajihe Seyfi far, Fatemeh Dabbaghi, Mohammad Khademloo
    Introduction

    "Health Assistant Plan" is one of the health system designs whose effectiveness has been less considered.The aim of this study is to determine the correlation between social accountability and quality of service delivery in "Health Assistant Plan" of Imam Hossein Medical Education Center, Tehran.

    Methods

    In this descriptive-correlational study, 384 patients referred to Imam Hossein Medical Education Center of Tehran participated by convenience sampling method. Data were collected using “Health Assistant Plan Evaluation Questionnaire” which developed in this study. Validity of the questionnaire was confirmed by content, face and construct validity through factor analysis. The reliability of the questionnaire was confirmed by internal consistency and Cronbach alpha. Data was analyzed by SPSS. 16.

    Results

    There was a significant and positive correlation between social accountability and the quality of service delivery (r = 0.562, P = 0.001). The mean scores for the dimensions of human of dignity, autonomy, quality of facilities, access to support, communication clarity and behavioral aspects were less than average. The mean scores dimensions of privacy and confidentiality, the choice of therapist, equipment and physical facilities, environmental health, access and care were more than average.

    Conclusions

    There was a correlation between social accountability and the quality of services delivery at Imam Hossein Hospital. It is suggested that health planners and health officials consider the two main principles of social accountability and quality of service delivery.

    Keywords: Evaluation, Health Services, Social Accountability, Quality of Health Care
  • علیرضا یوسفی *، محمد کشوری، عباس همایونی، صغری ستوده زاده
    مقدمه
    عدالت سازمانی، به دلیل اثرات مهم بر نگرش و رفتارهای کارکنان در سازمان های بهداشتی و درمانی اهمیت ویژه ای دارد. پاسخگویی نیز یکی از مسائل مهم هر نظام سلامت بوده که برای سیاست گذاران و مدیران سلامت بسیار با اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط عدالت سازمانی و مولفه های آن با پاسخگویی اجتماعی در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1395 انجام شد.
    مواد و
    روش
    این مطالعه توصیفی-تحلیلی در 5 بیمارستان منتخب بصورت مقطعی انجام شد. نمونه پژوهش جهت سنجش عدالت سازمانی شامل 245 نفر از کارکنان بیمارستان و به منظور بررسی پاسخگویی 228 نفر از بیماران بستری بود. از پرسشنامه بیوگر برای بررسی عدالت سازمانی و از پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت برای بررسی پاسخگویی استفاده شد. داده ها با استفاده ازشاخص های آمار توصیفی و آزمون های ANOVA ،ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 5%=‏ α تحلیل شد. ‏
    یافته ها
    میانگین عدالت سازمانی و پاسخگویی اجتماعی به ترتیب 56/11 ± 10/58 و 62/11 ± 90/77 بدست آمد. بین عدالت سازمانی با پاسخگویی اجتماعی ارتباط معناداری وجود داشت(5/0 r=، 03/0 p=).
    بحث و نتیجه گیری
    وضعیت عدالت سازمانی و پاسخگویی به ترتیب در سطح متوسط و خوب ارزیابی شد. لذا جهت بهبود شرایط عدالت ادراک شده، اتخاذ سیاست هایی نظیر اصلاح روش ها و مکانیسم های پرداخت، تجدید نظر در فرآیندهای تصمیم گیری و نیز بهبود ارتباطات سرپرستان با کارکنان که منجر به ارتقاء هرچه بیشتر سطح پاسخگویی نیز خواهند شد، پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: سازمان، عدالت، پاسخگویی اجتماعی، بیمارستان
    Keshvari M., Homauni A., Yusefi A. R*, Setoodezadeh S
    Background
    Organizational justice is especially important because of its significant effects on employee's attitudes and behaviors in health care organizations. Responsiveness of the healthcare system is also an important issue and it is something that is very important for policy-makers and health managers. This paper aimed to study the relationship between organizational justice and its components and social responsiveness in the hospitals of Tehran University of Medical Sciences in 2016.
    Methods
    This cross-sectional descriptive study was conducted in 5 teaching hospitals at Tehran University of Medical Sciences. In this study, 245 hospital staff were selected in order to review their responsiveness toward 228 inpatients to measure organizational justice. The data-collection instruments were Bioger and World Health Organization questionnaires for organizational justice and responsiveness measurement, respectively. The data were analyzed using descriptive statistics and tests, ANOVA, and Pearson correlation. The level of significance was determined at 0.05 using SPSS software and the statistical test employed was Pearson correlation.
    Results
    The mean of organizational justice and social responsiveness were 58.10 ± 11.56 and 77.9 ± 11.62, respectively. There was a significant correlation between organizational justice and social responsiveness (r = 0.5, p = 0.03).
    Conclusion
    According to the results, the status of organizational justice and responsiveness were assessed at a moderate and good level, respectively. Therefore, in order to improve perceived justice, adopting policies such as modifying payment mechanisms, reviewing decision-making processes, and improving the communication between supervisors and employees that will increase the level of responsiveness are recommended.
    Keywords: Organizations, Justice, Social Responsibility, Hospitals
  • هاجر شیعه، شیرین قنواتی، پریسا نبیئی، میترا امینی
    مقدمه
    پاسخگویی اجتماعی موسسات موضوعی است که طی دو دهه گذشته مورد توجه قرار گرفته است. پاسخگویی از پیش نیازهای دستیابی به اهداف توسعه بوده و هر رشته پاسخگویی اجتماعی را بر اساس اهداف و زمینه کاری خود تعریف می نماید. بر این اساس هدف این مطالعه ارائه چهارچوبی برای سنجش میزان پیشرفت دانشکده ها در مسیر پاسخگویی و تبیین ابعاد دانشکده های پاسخگو در علوم پزشکی می باشد.
    روش
    این مطالعه کیفی با هدف تبیین شاخص های پاسخگویی اجتماعی در دانشکده های علوم پزشکی در سال 2015 میلادی با اجرای 3 راند دلفی صورت پذیرفته است. اعضای گروه خبرگان در سطح کشور انتخاب شد. پیش از اجرای راند اول شاخص های پیشنهادی بر اساس مطالعه متون مرتبط ارائه گردید. در راند اول، ضریب نسبی روایی محتوایی هر شاخص از دیدگاه گروه صاحبنظر مورد بررسی قرار گرفت. در راند دوم دلفی علاوه بر اعلام نتایج دور اول، شاخص روایی محتوایی با ارزیابی میزان شفافیت و ارتباط شاخص با موضوع مورد ارزشیابی تعیین شد و در راند سوم جمع بندی و تایید نهایی صورت گرفت.
    نتایج
    پس از اجرای 3 راند دلفی، 4 حیطه به شرح زیر مورد تایید قرار گرفت (سازمان و عملکرد، فعالیت های آموزشی، فعالیت های پژوهشی و مشارکت در ارائه خدمات سلامت) و در نهایت 58 شاخص در 4 حیطه تبیین شد.
    نتیجه گیری
    تعیین شاخص های بومی در ارزشیابی پاسخگویی اجتماعی اقدامی مهم در جهت حرکت دانشکده ها در مسیر پاسخگویی به شمار می آید. به نظر می رسد که ارزشیابی دانشکده های علوم پزشکی بر اساس شاخص های ارائه شده طی این مطالعه کاربردی بودن و اثربخشی آن را در عمل نشان می دهد ولی تعیین تاثیرات عملی هر یک از شاخص های مذکور بر رفع نیازهای جامعه مستلزم به کارگیری اجرای مطالعات بیشتر می باشد.
    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی، آموزش پزشکی، دانشکده های علوم پزشکی، شاخص
    Hajar Shieh, Shirin Ghanavati, Parisa Nabeiei, Mitra Amini
    Introduction
    Social accountability has received much research attention in recent decades. Social accountability has been identified as an important prerequisite in development; however different development targets each have a particular definition of social accountability. The aim of this study was to provide indicators for application in making assessments for the progress of medical science colleges and institutions towards social accountability.
    Method
    This research was conducted as a qualitative study in 2015. The research aimed to explore indicators of social accountability in medical science training institutions using three rounds of the Delphi technique. A group of experts was gathered from among all regions of Iran. Prior to the first round of Delphi, some proposed measures were identified from a review of the related literature. In the first round, content validity ratio values were determined for each indicator and accountability assessment was the made by the group of experts. In the second round of Delphi, item-content validity index determinations were made according to relevance and clarity of the indicators. In the third final round, confirmation of indicators was made by the group of experts.
    Results
    The four main domains of organization and performance, educational activities, research activities and cooperation in health services in society and region, were confirmed using the Delphi method. Finally, 58 objective indicators were listed for these 4 domains.
    Conclusion
    Determination of national criteria for evaluating social accountability is a major step toward improving accountability in medical training institutions. Evaluations for medical training institutions based on criteria derived from this study were determined as efficient. But further research is needed on function of the mentioned criteria in relation to fulfilling the needs of society.
    Keywords: Social Accountability, Medical Education, Schools, Indicator
  • عزت الله احمدی، ابوالفضل قاسم زاده علیشاهی، حسن بافنده قراملکی
    زمینه و هدف
    اخلاق حرفه ای و پاسخگویی در مورد متخصصانی که به ارائه خدمات حرفه ای می پردازند، از اهمیت قابل توجه ای برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی نقش ویژگی های شخصیتی بر رعایت اخلاق حرفه ای و پاسخگویی فردی انجام گرفت
    روش بررسی
    این مطالعه به روش توصیفی از نوع همبستگی بر روی تمامی مشاوران و روانشناسان شاغل در شهر تبریز در سال 1393 انجام شد. نمونه ها (110 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه، بین ویژگی های شخصیتی با اخلاق حرفه ای و پاسخگویی فردی، همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت (05/0(p<. 41% از واریانس اخلاق حرفه ای مربوط به متغیرهای مستقل با وجدان بودن (55/0، B=001/0(p< و توافق پذیری (23/0، B=001/0(p< و 17% از واریانس پاسخگویی مربوط به متغیرهای مستقل باوجدان بودن (33/0،B=001/0(p< و توافق پذیری بود (18/0، B=04/0(p<.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد ویژگی های شخصیتی باوجدان بودن و توافق پذیری مرتبط با بهبود پاسخگویی و اخلاق حرفه ای در قبال ارباب رجوع است. لذا این نتایج می تواند به برنامه ریزان حوزه سلامت کمک کند تا با برنامه ریزی، شرایط را برای ایجاد بستر لازم برای سازگارشدن هرچه بیشتر مشاوران با این ویژگی ها فراهم کنند و عملکرد خود را بهبود بخشند. همچنین پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی در زمینه اخلاق حرفه ای و پاسخگویی مشاوران دیگر، ابعاد شخصیتی نیز مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: باوجدان بودن، توافق پذیری، اخلاق حرفه ای، پاسخگویی اجتماعی، روانشناسی
    Ezzat Allah Ahmadi, Abolfazl Alishahi Ghasemzadeh, Hassan Bafandeh Gharamaleki
    Background And Objectives
    Professional ethics and accountability are of considerable importance for professionals who provide professional services. The aim of this study was to investigate the role of personality traits in professional ethics and individual accountability.
    Methods
    This study was performed as a descriptive-correlational study on all counselors and psychologists working in Tabriz city in 2014. The samples (N=110) were selected by convenience sampling. The data were collected using standard questionnaires. Data were analyzed by Pearson's correlation coefficient and multiple regressions tests.
    Results
    In this study, there was a significant positive correlation between personality traits and individual accountability (p<0.05). Forty-one percent of the professional ethics variance was related to the independent variables of conscientiousness (B=0.55, p<0.001) and agreeableness (B=0.23, p<0.001) and 17 percent of accountability variance was related to the independent variables of conscientiousness (B=0.33, p<0.001) and agreeableness (B=0.18, p<0.04).
    Conclusion
    The results of the present study showed that personality traits of conscientiousness and agreeableness are related to the improvement of accountability and professional ethics to clients. Therefore, these findings can help health planners to provide conditions for creating the necessary ground for more compatibility of counselors with these traits in order to improve their performance. Moreover, it is suggested that in future studies on professional ethics and accountability of counselors, personality aspects also be taken into account.
    Keywords: Conscientiousness, Agreeableness, Ethics, Professional, Social responsibility, Psychology
  • حجت الله قرایی، محمد امین بهرامی*، فرزانه رجالیان، ام البنین آتش بهار، عباس همایونی، فاطمه عطاءالهی، الهام جمالی
    مقدمه
    عدالت سازمانی ادراک شده به معنی حدی است که اقدامات سازمان در رابطه با کارکنان منصفانه تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عدالت سازمانی ادراک شده و پاسخگوئی اجتماعی در بیمارستان های یزد بود.
    روش
    مطالعه حاضر پژوهشی توصیفی – تحلیلی است که به صورت مقطعی در سال 1391 در 6 بیمارستان دولتی، خصوصی و خیریه یزد انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کارکنان و بیماران ترخیص شده این بیمارستان ها بود. مجموعا 259 کارمند و 259 بیمار در مطالعه شرکت کردند. داده های پژوهش به وسیله 2 پرسشنامه عدالت سازمانی ادراک شده بیوگر که توسط کارکنان تکمیل شد و پاسخگوئی اجتماعی سازمان جهانی بهداشت که توسط بیماران تکمیل گردید، جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده هاتوسط نرم افزار SPSS18و با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و نیز آزمون آنوا و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
    یافته ها
    میانگین امتیاز عدالت توزیعی، رویه ای، مراوده ای و سیستمی در بیمارستان های مورد مطالعه به ترتیب، 66/14±31/71، 15/16±91/58، 21/17±26/48 و 70/24±99/93 بود. همچنین، میانگین امتیاز کلی عدالت ادراک شده سازمانی در این بیمارستان ها، 56/11±10/59 بود. میانگین امتیاز پاسخگوئی اجتماعی این بیمارستان ها، 11/6±77/92 بود. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که عدالت سازمانی ادراک شده دارای رابطه معنادار آماری با پاسخگوئی اجتماعی بیمارستان است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده هرگونه اقدامی که منجر به عادلانه تر شدن پرداخت ها، رویه ها و فرآیندهای رسمی سازمان و رفتار سرپرستان با کارکنان شود سطح پاسخگوئی اجتماعی بیمارستان را بهبود خواهد داد که آن نیز منجر به ایجاد تصویر بهتر از بیمارستان ها در ذهن مشتریان خواهد شد.
    کلید واژگان: عدالت سازمانی، پاسخگویی اجتماعی، بیمارستان
    Hojatollah Gharaee, Mohammad-Amin Bahrami*, Farzaneh Rejaliyan, Ommolbanin Atashbahar, Abbas Homayouni, Fatemeh Ataollahi, Elham Jamali
    Introduction
    Perceived organizational justice means the degree to which the initiatives of an organization toward employees perceived to be fair. The objective of this study was to examine the relationship between perceived organizational justice and social responsibility in Yazd hospitals، Iran.
    Method
    The cross sectional descriptive analytical study was carried out in six Yazd public، private and charity hospitals. The study population comprised of employees and discharged patients of these hospitals. A total of 259 employees and 259 patients contributed in the study. Data was gathered through two questionnaires of Beugre perceived organizational justice and WHO social responsibility. Data analysis was done through SPSS software using descriptive statistics and analysis of variance (ANOVA) and Pearson’s correlation coefficient tests.
    Results
    The mean scores of distributive، procedural، interactional and systemic justice of studied hospitals were 71. 31 ± 14. 66، 58. 91 ± 16. 15، 48. 26 ± 17. 21 and 93. 99 ± 24. 70، respectively. In addition، the mean score of hospitals perceived organizational justice was 59. 10 ± 11. 56. The mean score of social responsibility was 77. 92 ± 11. 60. There was a significant statistical relationship between perceived organizational justice and social responsibility of studied hospitals. Discussion and
    Conclusion
    According to the results، any initiative to make the payments، organization official processes and supervisor’s behavior with employees more equal will improve the level of hospital social responsibility which in turn، will improve the brand image of hospital in customers’ minds.
    Keywords: Organizational justice, Social responsibility, Hospital
  • حسن علیزاده مقدم، رضا لباف قاسمی، هاله قوشخانه ای، رضا افشاری، پرویز مروزی
    زمینه و هدف
    آموزش پزشکی می بایست پزشکانی با صلاحیت و متعهد نسبت به نیازهای جامعه را تربیت کند. این پاسخگویی اجتماعی برای برخورداری همه انسانها از چهار ارزش برابری، کیفیت، ارتباط و بازدهی در خدمات بهداشتی و درمانی لازم است. هدف از انجام این مطالعه تعیین نظرات اعضاء هیات علمی علوم پایه و بالینی دانشکده های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در زمینه آموزش پزشکی پاسخگو می باشد.
    روش
    این مطالعه مقطعی- تحلیلی در سال 1390، در دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، پرستاری، پیراپزشکی، بهداشت و طب سنتی مکمل و بر روی 133 نفر از اعضا هیات علمی انجام شد. یک پرسشنامه محقق ساخته، در مورد میزان آگاهی اساتید از آموزش پزشکی پاسخگو و جایگاه آن در دانشگاه، در اختیار اعضای هیات علمی قرار گرفت.
    نتایج
    در این مطالعه 86 نفر(65%) مرد و 47 نفر (35%) زن بودند. نظرات همکاران علوم بالینی با علوم پایه و استادان، دانشیاران، استادیاران و مربیان تفاوت معنی داری نداشت. موارد خاص نظیر وجود واحد آموزش پاسخگو در معاونت آموزشی(001/0 p<)، معاونت بهداشتی(001/0 p<)، معاونت درمان(001/0 p<) بین دانشکده های مختلف تفاوت معنی داری داشت. اعضاء هیات علمی دانشکده داروسازی در مجموع آگاهی محدودتری نسبت به سئوالات پرسشنامه داشتند.
    نتیجه گیری
    بنظر می رسد سطح آگاهی اعضاء محترم هیات علمی دانشگاه نسبت به موضوع آموزش پاسخگو محدود است که در این میان دانشکده داروسازی از رتبه پائین تری برخوردار است. اطلاع رسانی وتدوین جایگاه، مفاهیم و تاثیرات مستخرج از آموزش پزشکی پاسخگو در سطح دانشگاه بویژه دانشکده داروسازی می بایست تقویت گردد.
    کلید واژگان: آموزش پزشکی، پاسخگویی اجتماعی، سیستم مراقبت های بهداشتی
    Hasan Ali Zahed Moghaddam, Reza Labbaf Ghasemi, Haleh Ghoushkhanei, Reza Afshari, Parviz Marouzi
    Background
    Medial education's models should train physicians with competencies and commitment to meet health needs in the community. This social accountability in medical education is not a new concept but provides equity, quality, relevance and cost-effectiveness in health care system. The aim of this study was to assess the knowledge of faculty members towards the situation and activities in this topic.
    Methods
    133 university faculty members participated in this research from seven schools (Medical, Dentistry, Pharmacy, Nursing, Paramedical, Health and Complementary Traditional Schools) at Medical Sciences of Mashhad University (MUMS) in Iran during 2012-2013. A questionnaire was distributed to faculties that asked about their knowledge about social accountability in medical education and its position at this university.
    Findings
    The mean knowledge about social accountability was 3.80 ± 0.423 in clinical and 3.81 ± 0.368 in basic science faculty members (p>0.05). The mean knowledge in Professors, associates and assistant professors were 3.79 ± 0.11, 3.79 ± 0.08 and 3.90 ± 0.09, respectively (p>0.05). The faculties at Pharmaceutics School got the lowest level in this research.
    Conclusion
    The level of knowledge among faculties at MUMS on educational accountability is limited, and is lowest at Pharmaceutics School. There is a need for informing the necessity, development of position and concepts about this method among faculties, especially at Pharmaceutics School, to improve health services.
    Keywords: Medical Education, Social Accountability, Health Care System
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال