جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اسپکتروفتومتری » در نشریات گروه « پزشکی »
-
زمینه و هدف
با توجه به کاربرد پیشگیرانه و درمانی اینفیلترانت رزین و ناشناخته بودن اثرات بلیچینگ بر مینای درمان شده با اینفیلترانت های رزینی هدف از این مطالعه آزمایشگاهی بررسی اثر بلیچینگ برثبات رنگ ضایعات مینایی درمان شده با اینفیلترانت رزینی می باشد.
روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی از30 عدد دندان مولر سوم کشیده شده انسان که فاقد پوسیدگی، ترک و یا نقایص مینایی بودند، نمونه های مینا- عاج در ابعاد 3×5×5 میلی متر از سطح باکال و لینگوال توسط دستگاه میکروتوم قطع گردید. نمونه ها به 3 گروه 10 تایی 1- مینای سالم 2- مینای دمینرالیزه 3- مینای دمینرالیزه + اینفیلترانت رزینی تقسیم شدند. ضایعات لکه سفید به صورت مصنوعی با قرار دادن نمونه ها به مدت 4 روز در ژل دمینرالیزه هیدروکسی اتیل سلولز اسیدی با 5/4pH= ایجاد شدند و سپس نمونه ها در گروه 3 تحت درمان ICON RI قرار گرفتند. رنگ اولیه با استفاده از اسپکتروفتومتر ارزیابی و سپس ژل هیدروژن پراکساید 35% در سه سیکل و هر بازه زمانی 10 دقیقه روی نمونه ها قرار گرفت. پس از پایان آخرین سیکل نمونه ها به مدت 1 دقیقه کاملا شستشو شده و پس از رنگ سنجی یافته ها با استفاده از آزمون One way ANOVAمورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته هابیشترین میزان تغییر رنگ در گروه دمینرالیزه به میزان 003/2±3/6ΔE= بود، در حالی که کمترین میزان تغییر رنگ در گروه ضایعات مینایی درمان شده با اینفیلترانت های رزینی به میزان 98/0±54/3ΔE= و در گروه مینای سالم 14/1±13/4ΔE= بود. بین گروه دمینرالیزه و ضایعات مینایی درمان شده با رزین انفیلترانت اختلاف معنی دار وجود دارد (005/0P=)، در حالی که بین گروه کنترل و گروه با ضایعات مینایی درمان شده با رزین اینفیلترانت اختلاف معنی دار دیده نشد (54/0=P).
نتیجه گیریبلیچینگ باعث تغییر رنگ کمتری در ضایعات اینفیلتره در مقایسه با گروه دندان های دمینرالیزه می شود.
کلید واژگان: اسپکتروفتومتری, بلیچینگ, ثبات رنگ, آیکون اینفیلترانت}Background and AimsConsidering the preventive and therapeutic effects of resin infiltration (RI) and the unknown effect of bleaching on the enamel treated with this method, this in-vitro study aimed to assess the effect of bleaching on color stability of enamel lesions treated with RI.
Materials and MethodsIn this in-vitro, experimental study, enamel-dentin samples measuring 5×5×3 mm were prepared on the buccal and lingual surfaces of 30 extracted humans third molars with no caries, cracks or enamel defects by a microtome. The specimens were divided into three groups of 10 specimens: 1) sound enamel (control), 2) demineralized enamel, 3) demineralized enamel plus RI. White spot lesions were artificially created by immersing the samples in hydroxyethyl cellulose demineralizing gel with a pH of 4.5 for 4 days. Next, Icon RI was applied on the samples in group 3. The baseline color of the specimens was measured using a spectrophotometer. Then, 35% hydrogen peroxide was applied on the specimens in three cycles and time interval of 10 min. After the end of the last cycle, the samples were completely washed for 1 min and then, underwent colorimetry again. Data were analyzed using one-way ANOVA.
ResultsThe results of this study showed that the highest level of color change (ΔE) in the demineralized group was 6.3±2.003, while the least amount of ΔE in the enamel lesion group treated with resin infiltration was 3.54±0.98 and in the control group ΔE was 4.13±1.14. Therefore, there was a significant difference between demineralized and treated by infiltratant groups (P=0.005). However, there was no significant difference between control group and treated with resin infiltration group (P=0.54).
ConclusionBleaching induced a less change in the color of the enamel lesions treated by resin infiltration compared with that of the demineralized teeth.
Keywords: Spectrophotometry, Bleaching, Color stability, Icon infiltrant} -
سابقه وهدف
اپاسیتی سرامیک های دندانی، نقش مهمی در ظاهر نهایی رستوریشن های تمام سرامیک دارد. قابلیت پوشانندگی سرامیک های زیرکونیا با ترنسلوسنسی بسیار بالا به خوبی مشخص نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپاسیتی دو نوع زیرکونیای با ترنسلوسنسی بسیار بالا (zolid fx, و DD cubeX2) و گلاس سرامیک لیتیوم دی سیلیکات (IPS e.max CAD LT) بود.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی،30 عدد دیسک سرامیکی با ضخامت mm1و قطرmm 10 در دو گروه زیرکونیای با ترنسلوسنسی بسیار بالا (zolid fx وDD Cubex2) و یک گروه گلاس سرامیک لیتیوم دی سیلیکات (IPS e.max CAD LT) به روش CAD-CAM تهیه شد(n=10). جهت تعیین نسبت کنتراست (CR) ، مقادیرY هر نمونه بر روی زمینه سیاه و سفید توسط اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. داده ها با آزمون های One way ANOVA وTukey post hoc تحلیل شدند. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین CRدر سه گروه IPS e.max CAD LT ، zolid fx و DD Cubex2 به ترتیب 0/002 ± 0/97، 0/004 ± 0/96، 0/005 ± 0/96بود. میان این مقادیر در هر سه گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت.(0/2=P)
نتیجهگیریبه نظر می رسد با توجه به محدودیت های مطالعه حاضر ، میزان اپاسیتی هر سه نوع سرامیک مشابه باشند.
کلید واژگان: اکسید زیرکونیوم, گلاس سرامیک, اسپکتروفتومتری, فاکتور اپاسیتی}Background and AimThe opacity of dental ceramics has important role in final appearance of all ceramic restorations. opacity of super high translucent zirconia is not clearly determined.The aim of this study was evaluating the opacity of two super high translucent zirconia (zolid fx and DD cubeX2) and lithium disilicate reinforced glass ceramic(IPS e.max CAD LT).
Materials and MethodsIn this experimental study, 30 ceramic discs with 1 mm thickness and 10 mm diameter in two groups of super high translucent zirconia (zolid fx and DD cubex2) and one group of lithium disilicate reinforced glass ceramic (IPS e.max CAD LT) were fabricated(n=10). For determining the contrast ratio (CR), spectrophotometer was used to measure Y parameters of each sample in black and white backgrounds. One-way ANOVA and Tukey Post Hoc statistical tests were used to analyze the data. Level of significancy was 0.05.
ResultsThe mean of CR in the three groups of IPS e.max CAD LT ، zolid fx and DD Cubex2 were 0.97 ± 0.002, 0.96 ± 0.004 and 0.96 ± 0.005 respectively. Significant differences were not found in the CR values of three groups (P = 0.2).
ConclusionRegarding the limitation of this study, Opacity of three ceramic were similar.
Keywords: Zirconium oxide, Glass ceramic Spectrophotometry, Opacity Factor} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هشتم شماره 12 (پیاپی 240، اسفند 1399)، صص 835 -842زمینه و هدف
زردی از مشکلات شایع نوزادان است که در موارد شدید به کرنیکتروس منجر می شود. از آنجایی که تشخیص و درمان به موقع زردی در پیشگیری از عوارض آن اهمیت دارد، ارزیابی بیلی روبین پیش از ترخیص نوزاد ضروری است. روش های تشخیصی مختلفی برای اندازه گیری سطح بیلی روبین وجود دارد. از این رو این مطالعه با هدف مقایسه روش اندازه گیری پوستی بیلی روبین با اندازه گیری بیلی روبین سرم با اسپکتروفتومتری برای غربالگری زردی نوزادان ترم پیش از ترخیص از بیمارستان انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه مشاهده ای تحلیلی بر روی 600 نوزاد سالم، با وزن تولد حداقل g 2000 و سن حاملگی حداقل 35 هفته از مهر 1391 تا اسفند 1391 در بیمارستان حافظ شیراز انجام شد. بیلی روبین نوزادان با دو روش اسپکتروفتومتری و پوستی با دستگاه بیلی چک دارای طول موج های چندگانه اندازه گیری و مقایسه شد.
یافته ها:
آزمون آماری همبستگی معناداری را بین دو روش اسپکتروفتومتری و پوستی نشان داد (63/0r=)، (05/0P<). بین بیلی روبین اندازه گیری شده با هر یک از دو روش در گروه های مختلف جنسی (896/0=P)، وزن تولد (419/0=P) و نوع تغذیه (323/0=P) اختلاف معنادار مشاهده نشد، ولی در گروه های مختلف سن حاملگی و سن پس از تولد اختلاف معنادار شد (0001/0>P). همچنین یافته ها ارتباط معناداری را بین دو روش اسپکتروفتومتری و پوستی در متغیرهای دموگرافیک نشان داد (0001/0>P).
نتیجه گیری:
به طورکلی روش اندازه گیری پوستی، بیلی روبین را کمتر از روش سرمی تخمین می زند و این اختلاف در نوزادان با سن حامگی و سن پس از تولد کمتر، قابل توجه تر می باشد.
کلید واژگان: بیلی روبین, غربالگری نوزادن, زردی, اسپکتروفتومتری, روش پوستی}BackgroundNeonatal jaundice is an almost common problem among neonates that may cause complications such as kernicterus in severe cases. Since early diagnosis and proper treatment of neonatal jaundice is vital to prevent the related complications, it is necessary to check bilirubin before discharging the neonates. There are several evaluating and diagnostic methods to measure the level of bilirubin. Thus, this study aimed to compare the transcutaneous method versus measurement of serum bilirubin, using spectrophotometry for jaundice screening of full-term neonates before discharge from hospital.
MethodsThis observational analytic study was conducted on six hundred neonates with birth weight more than 2000 grams and gestational age more than 35 weeks from September 2012 to March 2013 in Hafez hospital, Shiraz University of Medical Sciences. Parameters such as bilirubin level of neonates were measured and compared, using spectrophotometry and transcutaneous by Bili check with multi waves.
ResultsSix hundred neonates were enrolled in this study. The Pearson correlation test showed that there was a significant correlation between the two methods of the transcutaneous versus measurement of serum bilirubin, using spectrophotometry (r=0.63), (P>0.05). There was no significant difference between the mean of measured bilirubin, using each method in some demographic variables such as the different groups of gender (P=0.896), birth weight (P=0.419), and type of feeding in neonates (P=0.323), but it was significant in other demographic variables such as the different groups of gestational age and post-neonatal age (P<0.0001). Also, the results revealed that there was a significant correlation between two methods of the trans cutaneous versus measurement of serum bilirubin, using spectrophotometry based on demographic variables (P<0.0001).
ConclusionIn general, the bilirubin measurement using trans-cutaneous method may estimate bilirubin significantly less than the serum bilirubin measurement method, and this difference can be more obviously noticeable in infants with less gestational age and also less post-natal age.
Keywords: bilirubin, neonatal screening, jaundice, spectrophotometry, transcutaneous} -
زمینه و هدف
ظروف پلی اتیلن ترفتالات (PET) در صنایع غذایی کاربردهای فراوانی دارند، اما علی رغم مزیت های پرشمار، این محصولات معایبی نیز دارند که یکی از مهمترین آنها انتشار مواد از ظرف به مواد داخل آن می باشد. در این تحقیق تاثیر دو عامل زمان و دمای نگهداری بر روی میزان مهاجرت ارزیابی و مدل سازی شد.
روش کاربه منظور طراحی آزمایشات از روش سطح- پاسخ (RSM) استفاده شد. در ابتدا نوع مواد مهاجر و شرایط موثر در مهاجرت مواد از ظروف پلی اتیلن ترفتالات به نوشابه شناسایی و بررسی شد. نتایج بیانگر آن بود که دو عامل زمان در تماس بودن نوشابه با ظرف و دمای محیط نگهداری تاثیر فراوانی بر روی میزان مهاجرت پلی اتیلن ترفتالات به داخل نوشابه دارند. پس از مطالعات ابتدایی توسط روش اسپکتروفتومتری میزان ترکیبات انتقال یافته به درون نوشابه سنجش شده و این نتایج به کمک روش سطح- پاسخ مدل سازی شدند.
یافته هانتایج به دست آمده نشان داد که می توان ارتباط میان میزان انتقال مواد، دما و زمان را به صورت یک مدل توانی (دوبعدی) مدل سازی کرد. همچنین توسط مدل بدست آمده می توان عنوان کرد که دما و مدت زمان ماندگاری بهترتیب و به صورت مستقیم با نسبت های 003/0 و 17/1 روی میزان انتقال تاثیر می گذارند. میزان مهاجرت با مجذور زمان نگهداری و دمای محیط نگهداری رابطه مستقیم دارد. زمان ماندگاری نوشابه تاثیر بسیار بالایی در میزان مهاجرت دارد و از نظر ریاضی میزان مهاجرت را می توان تابعی از زمان ماندگاری نوشابه در نظر گرفت. همچنین در کنار زمان ماندگاری دمای نگهداری نوشابه نیز عامل بسیار مهمی در میزان مهاجرت است و ترکیب این دو می تواند میزان مهاجرت را به صورت تصاعدی بالا ببرد.
نتیجه گیریظروف پلی اتیلن ترفتالات برای نگهداری نوشابه های گازدار غیرالکلی مناسب نیستند و توانایی ایجاد آسیب بر سلامتی مصرف کننده را دارا هستند.
کلید واژگان: پلی اتیلن ترفتالات, دی متیل ترفتالات, اسپکتروفتومتری, روش سطح پاسخ, نوشابه گازدار}Journal of Health, Volume:11 Issue: 3, 2020, PP 266 -280Background & objectivesPolyethylene terephthalate (PET) containers have many applications in the food industry. Although there are numerous advantages for PET it also has some disadvantages, one of which is the migration of materials from the container into the material inside. In this study, the effect of two factors of storage time and temperature on the migration rate was evaluated and modeled.
MethodsTo design the experiments, the surface-response method (RSM) was used. First, the type of migratory material and the effective conditions on the migration of materials from polyethylene terephthalate containers to soft drinks were identified and investigated. The primary results showed that the two factors of time of contact of the beverage with the container and the temperature of the storage environment have a significant effect on the migration of polyethylene terephthalate into the beverage. After the initial studies, the amount of compounds transferred into the beverage was measured by the spectrophotometric method and these results were modeled using the level-response method.
ResultsThe results showed that the association between material transfer rate, temperature, and time can be modeled as a two-dimensional power model. It can also be stated by the model that temperature and shelf life directly affect the transfer rate with ratios of 0.003 and 1.17, respectively. The rate of migration is directly related to the square of the storage time and the temperature of the storage environment. The shelf life of the beverage has a very high impact on the migration rate, and mathematically the migration rate can be considered as a function of the shelf life of the soft drink. In addition to the shelf life of the beverage storage temperature is also a very important factor in the migration rate and the combination of the two can increase the rate of migration exponentially.
ConclusionPolyethylene terephthalate containers are not suitable for storing non-alcoholic carbonated beverages and have the potential to cause harm to consumer health.
Keywords: Polyethylene Terephthalate, Dimethyl Terephthalate, Spectrophotometry, Response Surface Method, Carbonated Drink} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 11 (پیاپی 227، بهمن 1398)، صص 715 -719زمینه و هدف
کورکومین یک جزء غیر سمی فعال موجود در زردچوبه است و یک ماده با خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدانی قوی است. آهن به عنوان یک ریزمغذی نقش مهمی در فرآیندهای فیزیولوژیک ایفا می کند. کیتوزان یک پلیمر طبیعی مشتق شده از کیتین است و به علت سازگاری زیستی بالا، غیر سمی بودن و تجزیه زیستی به محصولات بی ضرر به عنوان مواد زیستی شناخته شده است. هدف از این پژوهش طراحی و سنتز یک نانوذره مغناطیسی اصلاح شده می باشد که به عنوان داروی هدفمند مورد استفاده قرار گیرد.
روش بررسیاین پژوهش آزمایشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی آجا از خرداد تا آذر 1396 انجام شد. بارگذاری نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاح شده با کیتوزان در دو مرحله صورت پذیرفته است. در مرحله اول کیتوزان به عنوان یک پلیمر پوشاننده بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن قرار می گیرد. در مرحله بعد با افزودن نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاح شده با کیتوزان واکنش نهایی صورت می پذیرد.
یافته ها:
نتایج حاصل از تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی، ساختار، مورفولوژی، خواص فیزیکوشیمیایی و حضور لایه های نانوکورکومین بر روی کیتوزان را در نانوذرات به قطر nm 20 به خوبی نشان می دهد. در طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (Fourier transform infrared spectroscopy, FTIR) پیک مربوط به آهن-اکسیژن نشان دهنده نانوذرات مغناطیسی آهن و پیک مربوط به اکسیژن-هیدروژن لایه های نانوکورکومین بر روی کیتوزان را نشان می دهد. طیف پراش انرژی پرتو ایکس با نشان دادن پیک های آهن، کربن، اکسیژن، نیتروژن وجود این عناصر را در ترکیب نهایی تایید می کند.
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش نشان داد که نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاح شده با کیتوزان با موفقیت بارگذاری شده است.
کلید واژگان: کیتوزان, کورکومین, آهن, نانوذرات, اسپکتروفتومتری}BackgroundCurcuma longa generally known as turmeric includes curcuminoids and sesquiterpenoids as components, which are known to have antioxidative, anticarcinogenic, and anti-inflammatory activities. Iron, magnetite, and hematite as a micronutrient play an important role in physiological and chemical processes. Chitosan is a natural polymer derived from chitin and is recognized as versatile biomaterials because of their high biocompatibility, nontoxicity, and biodegradability to harmless products. The purpose of this research was to design synthesis and loading of nanocurcumin on iron magnetic nanoparticles modified with chitosan which is used as a targeted drug.
MethodsThis laboratory research was conducted in Aja University of Medical Sciences from May to November 2017. Loading of nanocurcumin on iron magnetic nanoparticles modified with chitosan was done in two steps. In the first step, after preparing chitosan and iron magnetic nanoparticles, chitosan is placed as a coating polymer on surface of iron magnetic nanoparticles. In the next step, the final reaction is done by adding nanocurcumin on iron magnetic nanoparticles modified with chitosan. This causes nanocurcumin to penetrate into the polymeric layer core shell nanoparticles.
ResultsFindings of transmission electron microscope and scanning electron microscope images show structure, morphology, physicochemical and the presence of nanocurcumin layers on chitosan in nanoparticles with diameter of 20 nm well. In Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR), the Fe-O peak indicates magnetic nanoparticles and peak of the O-H in nanocurcumin layers on chitosan. Energy dispersive X-ray spectroscopy spectrum showing iron, carbon, oxygen and nitrogen peaks confirms the presence of these elements in the final composition and shows that chitosan and nanocurcumin groups are well dispersed on iron magnetic nanoparticles. The nanocurcumin loaded at 450 nm wavelength was evaluated by ultraviolet-visible spectrophotometry.
ConclusionResults of Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR), field emission scanning electron microscope image, energy dispersive X-ray spectroscopy spectrum, transmission electron microscope image, vibrating sample magnetometer analysis indicated that nanocurcumin has been successfully loaded on iron magnetic nanoparticles modified with chitosan and can be used as a targeted drug.
Keywords: chitosan, curcumin, Iron, nanoparticles, spectrophotometry} -
سابقه وهدف
با توجه به شایع بودن تغییر رنگ zirconia monolithic و سرامیکهای گلیز شده IPS-e.max و تحقیقات ناکافی در مورد تغییر رنگ ناشی از دهانشویه های کلر هگزیدین و لیسترین روی این دو نوع ماده مطالعه حاضر با هدف مقایسه این دو دهانشویه بر رنگ مواد مذکور انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع تجربی و در شرایط آزمایشگاهی بر روی 38 نمونه انجام شد. نمونه های zirconia monolithic و سرامیکهای گلیز شده IPS-e.max آماده سازی شدند. رنگ اولیه آنها بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتری اندازه گیری و ثبت شد نمونه ها به طور تصادفی به گروه های دهانشویه کلرهگزیدین،لیسترین (9=n) در دو گروه و آب مقطر (1=n در دو گروه) تخصیص داده شدند. نمو نه ها به مدت 7 روز،هرروز 2 دقیقه، در کلرهگزیدین 0/2 درصد،لیسترین زیرو و آب مقطر غوطه ور شدند و در فاصله غوطه ور سازی داخل بزاق مصنوعی نگهداری شدند رنگ ثانویه مجددا با دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه گیری شده و (ΔE*ab 4) گروه با آزمون کروسکال والیس مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
یافته هاهر دو نوع سرامیک بعداز غوطه ور سازی در دو نوع دهانشویه و آب مقطر دچار تغییر رنگ شدند. مقادیرΔE دو ماده پس از قرار گیری در کلرهگزیدین 0/11 ± 0/16zirconia monolithic (ΔE و سرامیکهای گلیز شده (0/39+0/14 IPS-e.max (ΔE=) نسبت به رنگ سنجی اولیه تفاوت معنی داری را نشان می دهد.(0/001> p) همچنین مقادیر ΔE ،دو ماده پس از قرار گیری در لیسترین (زیرکونیای و سرامیکهای گلیز شده (0/29 +0/48) IPS-e.max(ΔE= نسبت به رنگ سنجی اولیه تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد(.0/6 p). و آزمون کروسکال والیس نشان داد که این تفاوت ΔE چهار گروه از لحاظ آماری معنی دار است (0/02> p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد ثبات رنگ هر دو گروه zirconia monolithic و سرامیکهای Ips.emax از نظر کلینیکی در محدوده قابل قبول بود.
کلید واژگان: دهانشویه, کلرهگزیدین, سرامیک, زیرکونیا, اسپکتروفتومتری}Background and aimRegarding the prevalence of monolithic zirconia and glazed ceramics IPS-e.max, and inadequate research on the color change of chlorhexidine and listerine mouthwashes on these two types, this study was aimed to compare the effect of these two mouthwashes on the stability of the
The mentioned materials.Materials and MethodsThis experimental study was carried out in vitro. 38 samples of monolithic zirconia and glazed ceramics IPS-e.max were prepared. The primary color was measured by spectrophotometry. The samples were randomly assigned to chlorhexidine, listerine and water mouthwashes. Developments for 7 days, every 2 minutes, in chlorhexidine 0/0 0.2%, Listerine Zero Then the secondary color was again measured by spectrophotometry and (4) ΔE ab were evaluated by Kruskal Wallis test.
ResultsBoth types of ceramics after the immersion in two types of mouthwash and distilled water were changed as control. ΔE values of the two substance after being placed in chlorhexidine (Monolithic zirconium (ΔE = 0.16 ± 0.11) and glazed ceramics IPS-e.max
(ΔE = 0.39 ± 0.14) showed a significant difference compared to the initial colorimetry (P<0.001).Also, the amounts of ΔE, two substances after placement in Listerine (monolithic zirconium (ΔE = 0.26 ± 0.17) and glazed ceramics IPS-e.max (ΔE = 0.48 ± 0.29) compared to colorimetric Primary difference was not significant (p <0.06). Kruskal Wallis test showed that this difference ΔE was significant between the four groups (p <0.02).ConclusionThe color consistency of both monolithic zirconium and Ips.emax ceramics seems to be clinically acceptable.
Keywords: Mouthwashes, Chlorhexidine, Ceramic, Zirconia, Spectrophotometry} -
زمینه و هدفامروزه به منظور افزایش و یا بهتر نمودن ظاهر، ترکیب، طعم و ارزش غذایی به مواد غذایی ترکیباتی به نام افزودنی اضافه می شود. این مواد می توانند باعث عوارض و اختلالات در بدن انسان شوند که رنگ ها نیز جز یکی از این دسته مواد هستند. هدف از این مطالعه تعیین میزان فراوانی رنگ های مصرفی در مواد غذایی زعفرانی شهر فسا در سال 1397 با استفاده از روش کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و اسپکتروفتومتری است.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مطالعات تجربی بوده که به روش مقطعی در سال 1397 در شهر فسا انجام شده است. تعداد 64 نمونه از ماده غذایی عرضه شده در رستوران ها نمونه برداری شد و پس از استخراج رنگ و تخلیص با استفاده از روش TLC و اسپکتروفتومتری، نوع رنگ مورد آنالیز قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار Excel مورد آنالیز توصیفی قرار گرفت.نتایجاز مجموع 64 نمونه موردبررسی به ترتیب 36 (2/56%) و 28 نمونه (8/43%) رنگ طبیعی خوراکی و رنگ مصنوعی بودند. از این میزان رنگ مصنوعی 1/57% از نوع رنگ مصنوعی غیر مجاز (16 نمونه) و 9/42% از نوع رنگ های مصنوعی مجاز خوراکی (12 نمونه) بود. همچنین 75% رنگ های طبیعی مورداستفاده از نوع زعفران بود.نتیجه گیریبا توجه به بالا بودن میزان مصرف رنگ های غیرخوراکی و خوراکی سنتتیک در مواد غذایی و تاثیرات سوء ناشی از آن ها بر سلامتی، ارتقاء سطح آگاهی تولید کنندگان و مصرف کنندگان از عوارض میزان مصرف و یا عدم مصرف این مواد ضروری است.کلید واژگان: رنگ طبیعی خوراکی, رنگ مصنوعی, زعفران, کروماتوگرافی, اسپکتروفتومتری}Background & ObjectiveToday, in order to maintain or improve the appearance, composition, flavor and nutritional value for food, compounds called additive are added, that they lead to complications in the human body, which the colors are only one of these substances. The aim of this study was to determine the frequency of consuming colors in saffron foods in Fasa in 1397 by thin layer chromatography and spectrophotometry methods.Materials & MethodsThis is a type of Experimental study that was conducted by a cross-sectional study in Fasa. A total of 64 samples of food were collected from restaurants and after color extraction with Hydrochloric acid and purification, the color analysis was performed using thin-layer chromatography and spectrophotometry. The Data were analyzed using Excel software.ResultsOut of 64 samples, 36 samples (56.2%) of natural color and 28 samples (43.8%) of artificial color were used. Of this amount, artificial color (57.1%) was non‐permitted artificial color (16 samples) and 42.9% of permitted artificial color (12 samples). Also, 75% of the natural colors used were saffron type.ConclusionConsidering the high level of artificial colors found in the samples of this study, preventive measures are essential because the high consumption of non-edible and edible color in foods and their adverse effects on health, raising the level of awareness of manufacturers and consumers about the complications, the amount of consumption or lack of use of these substances is necessary.Keywords: Food color, Artificial color, Saffron, Thin Layer Chromatography, Spectrophotometry}
-
Forensic Medicine, Volume:24 Issue: 2, 2018, PP 93 -101Background andPurposeCarbon monoxide poisoning is one of the common causes of mortality in developing countries, during the cold months of winter. At the moment, the final diagnosis is based on positive test of spectrophotometry. Considering that there are not laboratory facilities available all the time for carrying out this test. Therefore, we decided to review sensitivity and specificity of clinical findings in examination of corpse in comparison to spectrophotometry test in diagnosis of death due to carbon monoxide poisoning.MethodsAll corpses with suspicious history of carbon monoxide poisoning, which were referred to the anatomy hall of the Tehran Laboratory Diagnostic Center from Aban to Esfand month of 1395, were examined. A blood sample from all of these bodies was taken to examination and conducted spectrophotometric testing in the toxic laboratory. Other information needed for this study was extracted from physician’s examination and autopsy of body and interview with relatives. Information of the cases were extracted and written in the prepared forms by an experienced physician. Data analysis was done using version 21 SPSS software.Results107 bodies of males and 31 bodies of females were investigated. 112 cases died from carbon monoxide poisoning, and in 26 cases the cause of death were apart from carbon monoxide poisoning. In the study of clinical findings, in 110 cases bright red color of the hypostasis, in 92 cases bright red color of the conjunctiva, in 91 cases bright red color of the oral mucosa, in 99 cases bright red color of the nail bed and in 135 cases bright red blood were seen. In 110 cases spectrophotometric tests were positive and in 28 cases tests results were negative. On the other hand, 95 cases had positive clinical findings and 36 cases had negative clinical findings.ConclusionConsidering to the sensitivity of 94% and the specificity of 100% of the findings of clinical examinations in people who died due to carbon monoxide poisoning, as well as the positive predictive value of 100% and the efficiency of 94% of these findings, it can be concluded that if a body with the history of carbon monoxide poisoning refers to the anatomy hall and after examination of the corpse in sufficient light by the experienced physician, bright red color of the hypostasis, the nail bed, the blood and the oral mucosa and conjunctiva are observed, diagnosis of the carbon monoxide poisoning is suggestedKeywords: Carbon monoxide, Spectrophotometry, Clinical findings}
-
مقدمهفرمالدئید به علت استفاده گسترده در صنایع و مراکز پزشکی و سمیت آن، یکی از مهم ترین آلاینده های هوا شناخته شده و بر همین اساس، نگرانی های زیادی در زمینه حساسیت و دقت روش آنالیز این ترکیب به وجود آمده است. مطالعه حاضر با هدف امکان سنجی کاربرد میدانی روش میکرواستخراج تک قطره در فضای فوقانی (Head space-Single drop microextraction یا HS-SDME)، در آماده سازی نمونه های حاوی فرمالدئید جهت آنالیز با گاز کروماتوگرافی (Gas chromatography یا GC) انجام شد.روش هادر این مطالعه تجربی که به صورت مقطعی انجام گرفت، نمونه های هوا طبق روش 3500- National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH) از یک شرکت تولید کننده پشم سنگ جمع آوری گردید. نمونه های مورد بررسی یک بار با روش استاندارد 3500-NIOSH و بار دیگر با روش HS-SDME و GC مورد آنالیز قرار گرفت و در نهایت، مقادیر غلظت فرمالدئید محاسبه شده در دو روش با هم مقایسه شد.یافته هابر اساس آزمون Paired t، میانگین غلظت فرمالدئید به روش HS-SDME (27/1 میکروگرم بر میلی لیتر) به طور معنی داری کمتر از مقادیر روش NIOSH (31/2 میکروگرم بر میلی لیتر) به دست آمد (001/0 > P). این مقادیر در روش HS-SDME در نمونه های با غلظت متوسط (3-1 میکروگرم بر میلی لیتر) و زیاد (5-3 میکروگرم بر میلی لیتر) کمتر از مقادیر به دست آمده از روش NIOSH بود. در غلظت کم (1-1/0 میکروگرم بر میلی لیتر) نیز میانگین غلظت فرمالدئید در روش HS-SDME کمتر بود، اما اختلاف این مقادیر از لحاظ آماری در این محدوده غلظت معنی دار نبود (420/0 = P).نتیجه گیریروش HS-SDME می تواند در استخراج نمونه های فرمالدئید با غلظت های کم کاربرد موثری داشته باشد، اما کارایی لازم را در غلظت های متوسط و زیاد نخواهد داشت.کلید واژگان: فرمالدئید, نمونه های هوا, میکرواستخراج تک قطره در فضای فوقانی, National Institute for Occupational Safety and Health (US), اسپکتروفتومتری}BackgroundFormaldehyde is considered as one of the most important air pollutants due to both its high toxicity, and the vast application in industries and medical centers. Many concerns have emerged, therefore, on the sensitivity and the accuracy of analysis methods for this compound. This study was carried out to evaluate the feasibility of the field application of headspace single-drop microextraction (HS-SDME) in preparation of formaldehyde-contained samples for gas chromatography analysis.MethodsIn this experimental and cross sectional study, air samples were collected from a rock wool manufacturing company using National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH) 3500 method. The samples were analyzed once using the standard method of NIOSH 3500 and the other time using HS-SDME and gas chromatography. Finally, the values of formaldehyde concentration calculated in the two methods were compared.
Findings: Paired t-test indicated that formaldehyde average concentration in HS-SDME (1.27 µg/ml) was significantly lower than that in NIOSH method (2.31 µg/ml) (PConclusionAccording to the results, HS-SDME method is possible to be efficiently applicable in the extraction of formaldehyde samples with low concentrations. However, it would not be accurately feasible in moderate and high concentrations.Keywords: Formaldehyde, Air samples, Headspace single-drop micro extraction (HS-SDME), National Institute for Occupational Safety, Health (US), Spectrophotometry} -
سابقه و هدفتاثیر عوامل خارجی بر رنگ مواد ترمیمی گلاس یونومر، از نظر زیبایی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییررنگ گلاس یونومر معمولی و تغییر یافته با رزین، بعد از کاربرد وارنیش فلوراید می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی 16 نمونه از هر گلاس یونومر Chemfil Superior(C) و(F) Fuji II LC تهیه شد. به دنبال آن از وارنیش فلوراید Dura shield (Sultan، USA) روی نمونه ها استفاده شد Cf) و (Ff. رنگ هر نمونه با استفاده از اسپکتروفوتومتر (Gretage Macbeth، Color-eye7000A) و دوربین دیجیتال (Sony Cyber-shot DSC N1)، قبل و بعد از کاربرد وارنیش فلوراید اندازه گیری شد.اطلاعات دوربین با نرم افزار MATLAB به فضای رنگیLab CIE تبدیل شدند. تغییر رنگ(∆E) هر نمونه در اسپکتروفوتومتر و دوربین دیجیتال محاسبه و آنالیز آماری انجام شد.یافته هابا استفاده ازاسپکتروفوتومتر ∆E در گروه Cf و Ff به ترتیب 4/44 و 5/8 بدست آمد، اما با دوربین دیجیتال ∆E در همین گروه ها به ترتیب 2/73 و 4/21 بود. کاربرد وارنیش فلوراید در ارزیابی توسط اسپکتروفتومتر و دوربین دیجیتال، سبب تغییر رنگ مشخص آماری در رنگ نمونه ها شد (به ترتیب 0/001p< و 0/028 p=). ضمنا داده های بدست آمده از اسپکتروفوتومتر و دوربین دیجیتال همبستگی معنی داری داشتند (0/045p= و 0/357r=).نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه در ارزیابی توسط اسپکتروفوتومتر، کاربرد وارنیش فلوراید (Dura shield) سبب تغییر رنگ واضح در هر دو گلاس یونومر شد. با توجه به نتایج تقریبا مشابه، دوربین دیجیتال برای ارزیابی رنگ نسبتا قابل اعتماد می باشد.کلید واژگان: گلاس یونومر, وارنیشهای فلوراید, رنگ, اسپکتروفتومتری}Background And ObjectiveThe impact of external factors on color of ionomer glass as a restorative material is important due to its beauty. The aim of this study was to evaluate discoloration of conventional and resin-modified ionomer glass, after the application of fluoride varnish.MethodsIn this study, 16 samples of each ionomer glass Chemfil Superior (C) and (F) Fuji II LC were prepared. Then fluoride varnish Dura shield (Sultan, USA) was used on samples (Cf, Ff). The color of each sample was measured using a spectrophotometer (Gretage Macbeth, Color-eye7000A) and digital camera (Sony Cyber-shot DSC N1) before and after the application of fluoride varnish. Obtained data from camera was converted to color space Lab CIE by MATLAB software. Discoloration (ΔE) of each sample was calculated in spectrophotometer and digital camera and statistical analysis was performed.
FINDINGS: Using spectrophotometer ΔE in Cf and Ff groups was obtained 4.44 and 5.8, respectively, but with a digital camera was 2.37 and 4.21, respectively in the same group. The application of fluoride varnish in the evaluation of a spectrophotometer and a digital camera resulted in a statistical significant color change in samples (respectively pConclusionBased on the results of this study in evaluation by spectrophotometry, application of fluoride varnish (Dura shield) led to an apparent color change in both ionomer glass. According to the same results, digital camera for evaluation of color is relatively reliable.Keywords: Ionomer Glass, Fluoride Varnish, Color, Spectrophotometry} -
سابقه و هدفرنگ های مصنوعی گروهی بسیار مهمی از افزودنی های خوراکی هستند. آنها به طور گسترده ای در سراسر جهان در صنایع غذایی و خوراک دام به دلیل قیمت پایین، اثر بخشی بالا و پایداری فوق العاده، به کار برده می شوند. در این تحقیق، روش ساده، سریع و حساسی با عنوان میکرو استخراج مایع-مایع پخشی جفت شده با اسپکتروفتومتری برای اندازه گیری مقادیر کم کارموزین در مواد غذایی پیشنهاد شد.مواد و روش هادر ابتدا عوامل موثر برکارایی استخراج کارموزین شامل نوع و مقدار حلال استخراج کننده و پخش شونده، pH محلول رنگ، درصد نمک، مقدار معرف زوج یون کننده مطالعه و بهینه شدند. در ادامه به منظور اعتباربخشی روش پیشنهادی، از سیستم کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا استفاده شد.یافته هاتحت شرایط بهینه، رفتار خطی خوبی در کل گستره غلظتی (μg/L 2000-10) با ضریب همبستگی خوب (9993 /0) به دست آمد. انحراف استاندارد نسبی بر پایه شش اندازه گیری مکرر در سطح غلظتی μg/L 250، 6% بود. درصد استخراج 90% بود و همچنین حد تشخیص روش پیشنهادی μg/L 2 بود.نتیجه گیریروش استخراجی میکرواستخراج مایع-مایع پخشی جفت شده با اسپکتروفتومتری در اندازه گیری کارموزین (درصد بازیابی های بالاتر از 95%) در غلظت های کم (در حد μg/L)، از صحت خوبی برخوردار است.کلید واژگان: کارموزین, میکرواستخراج مایع, مایع پخشی, اسپکتروفتومتری, کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا}Background And ObjectivesSynthetic colorants are very important class of food additives. They are widely used all over the world in food and feed industries due to their low price, high effectiveness and excellent stability. In this research, a simple, rapid and sensitive method termed as dispersive liquid-liquid microextraction combined with spectrophotometry determination is proposed for determining the trace amounts of carmoisine in food samples.Materials And MethodsSeveral factors influencing the extraction efficiency of carmoisine including the type and amount of extraction solvent and disperser solvent, pH, ionic strength, and amount of ion-pairing reagent were studied and optimized. The proposed method was validated by high performance liquid chromatography technique.ResultsUnder the optimal conditions, a good linear behavior over the investigated concentration ranges (10-2000 μg/L) with good correlation of determination, R2> 0.9993, was obtained. The relative standard deviation (RSD) based on six replicate determinations at 250 μg/L level of carmoisine was 6%. The extraction percent was 90%, and the limit of detection (LOD) of the proposed approach was 2.0 μg/L.ConclusionDispersive liquid-liquid microextraction method coupled with spectrophotometric has good accuracy (spike recoveries greater than 95%) for determining the trace amounts of carmoisine (μg/L).Keywords: Carmoisine, Dispersive liquid, liquid microextraction, Spectrophotometry, High performance liquid chromatography}
-
زمینه و هدفافزایش روزافزون آلودگی منابع آب به وسیله فلزات سنگین موجب بروز نگرانی های جدی زیست محیطی و بهداشتی در جهان گردیده است. افزایش مقدار سلنیوم، بیشتر از 100 میکروگرم در دسی لیترخون می تواند با عث بیماری سلنویس شود. متداول ترین روش شناسایی سلنیوم، استفاده از دستگاه جذب اتمی است، ولی این روش دارای معایب مختلفی مانند هزینه بالای خرید دستگاه و راهبری آن، وقت گیر بودن آزمایشات و نیاز به کنترل کیفی روش آزمایش می باشد.روش کاردر این مطالعه از سنتز HMS (هگزاگنال سیلیکای متخلخل) فعال شده با4-(2-pyridylazo)-resorcinol (PAR) جهت شناسایی اسپکتروفتومتری سلنیوم استفاده گردید. شناسایی کیفی از طریق مشاهده تغییر رنگ رسوب از نارنجی به صورتی در نمونه های آب و شناسایی کمی از طریق تعیین غلظت با استفاد از دستگاه اسپکتروفتومتر انجام گرفت. همچنین پارامترهای مختلفی مانند pH، غلظت اولیه سلنیوم، زمان تماس و غلظت شناساگر نیز مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که با افزایش زمان تماس، شناسایی کمی و کیفی سلنیوم بهتر انجام می گیرد. بهترین شرایط شناسایی سلنیوم در pH برابر 10 رخ داد. افزایش دوز شناساگر تاثیر چندانی در شناسایی فلز سنگین نداشت. با افزایش غلظت اولیه سلنیوم میزان تغییررنگ از نارنجی به صورتی افزایش یافته و در نتیجه شناسایی کیفی و کمی آن با دقت بیشتری انجام می گیرد. این مطالعه یک مطالعه کاربردی است.نتیجه گیریحسگر HMS فعال شده با 4-(2-pyridylazo)-resorcinol (PAR) از لحاظ کمی (اسپکتروفتومتری) و کیفی (تغییر رنگ) می تواند به عنوان شناساگر ارزان قیمت و سریع برای شناسایی سلنیوم در واحدهای مختلف تحقیقاتی و اجرایی آب و فاضلاب مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: سلنیوم, HMS, اسپکتروفتومتری, محیط های آبی}Journal of Health, Volume:6 Issue: 4, 2015, PP 378 -387Background and ObjectivesIncreasing water resources pollution by heavy metals cause serious environmental and health concerns in the world. Selenium blood levels of >100 𝜇g/dl can result in selenosis. Atomic absorption spectroscopy is the most common method for selenium detection. This technique has several disadvantages such as high equipment and operational costs، time-consuming and the need for quality control of the test method.MethodsIn this study، the HMS) Hexagonal mesoporous silica (activated by 4- (2-pyridylazo) -resorcinol (PAR) was used for spectrophotometric determination of selenium. The qualitative detection was done by colour change of sediment from orange to pink in water samples and the quantitative detection by a spectrophotometer. Various parameters such as pH، the initial concentration of the selenium، contact time، and the indicator doses were also examined.ResultsThe results of this study showed that the qualitative and quantitative detection of selenium are better done with increasing the contact time. The best condition for selenium detection was observed at pH =10. Increasing the indicator doses had no significant effect on the identification process. Increasing initial concentration of selenium increased the pink colour formation and consequently enhanced accuracy of qualitative and quantitative detection. This study is a basic and applied research.ConclusionThe HMS sensor activated by 4- (2-pyridylazo) -resorcinol (PAR) can be used as an inexpensive and rapid indicator for quantitative (spectrophotometry) and qualitative (colour change) detection of selenium in water and wastewater in research and administrative unites.Keywords: Selenium, HMS, Spectrophotometry, Aquatic Solutions} -
زمینه و هدفراهکار کنونی جهت حل مشکل زیبایی لکه قهوه ای دندان، ترمیم آن با مواد همرنگ دندان می باشد. با توجه به اهمیت دندانپزشکی کحافظه کارانه هدف از این مطالعه تعیین تاثیر رزین اینفیلتره و (CPP-ACP (Casein phosphopeptide amorphous calcium phosphate پس از کاربرد کربامید پراکساید 20% بر شاخص های رنگ لکه قهوه ای دندان در نواحی در معرض دید می باشد.روش بررسیدر این بررسی تجربی هفتاد دندان سالم انسانی خارج شده دارای لکه قهوه ای جمع آوری شدند. نمونه ها در مرحله اول تحت کاربرد کربامید پراکساید 20% و سپس در دو گروه مجزا در معرض CPP-ACP و رزین اینفیلتره قرار گرفتند. نمونه ها در سه نوبت، قبل از مداخله، پس از سفید کردن، پس از کاربرد رزین اینفیلتره و CPP-ACP مقایسه و توسط دستگاه اسپکتروفتومتر، رنگ سنجی شدند و نتایج پس از ثبت در نرم افزار SPSS ویرایش 20، با آزمونهای آماری t زوج، t مستقل و آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری، با سطح معناداری 0/05< p مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هاکربامید پراکساید 20% به طور معنی داری *L و *b نمونه ها را افزایش و *a را کاهش داد (0/001< p) در حالی که با استفاده از CPP-ACP، تغییرات *a و *b در لکه قهوه ای معنادار نبود (0/05> p)، اما *L به طور معنادار افزایش یافت. (0/001< p) استفاده از رزین اینفیلتره باعث کاهش *a به طور معناداری شد (0/001< p) ولی کاهش *L و افزایش *b در این گروه معنادار نبود. (0/05> p) در مقایسه دو گروه، تنها تغییرات لکه قهوه ای طی مرحله سفید کردن معنادار شد. (0/001< ΔE، (p لکه قهوه ای و مینای مجاور در هیچ یک از مراحل در دو زیر گروه تغییر معناداری نداشت. (0/05> p)نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه می توان این گونه نتیجه گیری کرد که در صورت وجود لکه قهوه ای مخل زیبایی روی دندان، می توان با کاربرد ماده سفید کننده به همراه رزین اینفیلتره یا CPP-ACP کرد و نمود آن را در زمینه کاهش داد. به همین جهت در مجموع استفاده از رزین اینفیلتره به نظر کارایی بهتری را در افزایش ترانسلوسنسی نسبت به CPP-ACP دارد.
کلید واژگان: اسپکتروفتومتری, درمان تغییر رنگ دندان, زیبایی شناسی دندان, کربامید پراکساید, نانو کمپلکس کازئین فسفوپپتید آمورفوس کلسیم فسفات}Background And AimTooth colored restorations are the commonly used current approach for aesthetic problems associated with brown spots. Considering the importance of conservative dentistry, the aim of this in vitro study was to evaluate the efficacy of color correction using casein phosphopeptide amorphous calcium phosphate (CPP-ACP) and resin infiltration after using 20% carbamide peroxide for brown spots in esthetic areas.Materials And MethodsIn this experimental study, 70 human teeth samples with brown spots were collected. In the first step, 20% carbamide peroxide was applied and then samples were divided into two groups to be treated with CPP-ACP or resin infiltration. Color parameters of the samples were evaluated at baseline, after bleaching, after using infiltration resin and CPP-ACP. Any color shift was measured using spectrophotometer. The results were analyzed by SPSS version 20. For statistical analysis, paired t test, independent t-test and repeated measures ANOVA were used. P value<0.05 was considered significant.ResultsAfter using 20% carbamide peroxide, L* and b* increased and a* decreased significantly (p<0.001). By using CPP-ACP, decreases in a* and b* were not significant (p>0.05) but L* increased significantly (p<0.001). Application of infiltration resin caused a significant decrease in a* (p<0.001); however, the decrease in L* and the increase in b* were not statistically significant (p>0.05). Comparison of the two groups showed that the degree of color shift (ΔE) in brown spots was significantly different only after bleaching (p<0.001). Repeated measures ANOVA showed that ΔE between brown spots and adjacent sound enamel did not change significantly in the two subgroups (p>0.05).ConclusionThe results show that for esthetically unfavorable brown spots, using 20% carbamide peroxide with CPP-ACP or resin infiltration can improve the appearance. In general, application of resin infiltration with carbamide peroxide is preferably recommended for improving translucency.Keywords: Carbamide peroxide, Casein Phosphopeptide amorphous calcium phosphate} -
مقدمهتغییر رنگ کامپوزیتهای رزینی یک مشکل عمده است. فاکتورهای بسیاری با تغییر رنگ مواد در محیط دهان ارتباط دارند. هدف از این مطالعه ارزیابی تغییرات رنگی یک نانوکامپوزیت است که با منبع نور یک وارتز-تنگستن-هالوژن (QTH) و دیود نوری (LED) کیور شده باشد.مواد و روش ها80 نمونه به شکل دیسک با استفاده از کامپوزیت Filtek Z350 XT آماده سازی شدند. نمونه ها توسط دو دستگاه LED (Valoو BluephaseC5) و(Astralis7) QTH با دو شدت متفاوت (mW/Cm2400 و 750) کیور شدند. رنگ مواد قبل و بعد از غوطه وری در محلول چای و بزاق مصنوعی اندازه گیری شد. میانگین ΔE با استفاده از دو روش آماری ANOVA و تست Tukeyارزیابی شد.یافته هادر نمونه های غوطه ور شده در بزاق مصنوعی، نمونه های کیور شده با Astralis7(400mW/Cm2) وBluephaseC5 به طورمعنی داری، ثبات رنگی بیشتری را ازخود نشان دادند. و در نمونه های غوطه ور شده در چای، نمونه های کیور شده باBluephaseC5 به طورمعنی داری کمترین تغییرات رنگی را دارا بودند.نتیجه گیرینوع دستگاه نوری بر ثبات رنگ اثر ندارد. احتمالا زمان تابش و تقابل بین نوع دستگاه نوری و آغازگر موجود در کامپوزیت مهمترین فاکتورهای موثر بر ثبات رنگی هستند.
کلید واژگان: لایتکیور های دندانپزشکی, نانوکامپوزیت, اسپکتروفتومتری}IntroductionDiscoloration of the resin-based composites is a common problem in restorative dentistry. There are many factors associatedwith the discoloration of dental materials in the oral environment. The purpose of this study was to evaluate the color changes in a nano-composite cured with a quartz-tungsten-halogen (QTH) and light emitting diode (LED) unit.Methods80 disk-shaped specimens were prepared using Filtek Z350 XT. The specimenswere cured with two LED units (Valo and BluephaseC5) andQTH)Astralis7(with two different energy density (400 & 750 mW/Cm²). The color of the materials was measured before and after immersingin tea and artificial saliva.Color change value (ΔE) were calculated and analyzed by 2-way ANOVA and Tukey’s test.ResultsIn artificial saliva group,the compositescured with Astralis7 and BluephaseC5 showed significantly more color stability. In tea group, the composites cured with BluephaseC5 significantly had the least color change.ConclusionsThe type of light curing unitdoes not affectthe color stability. Exposure time and interaction between light source and photoinitiator content in composite may be the most important factors affecting color stability.Keywords: Dentalcuring lights, Nanocomposite, Spectrophotometry} -
زمینه و هدفتغییر رنگ ترمیم های کامپوزیتی عمده ترین عامل در تعویض این ترمیم ها است. هدف از این مطالعه ارزیابی ثبات رنگ کامپوزیت پس از Rebonding با استفاده از دو ماده چسبنده مختلف بود.روش بررسیتعداد 45 نمونه دیسک کامپوزیتی تهیه و سطح نمونه ها با استفاده از دیسک و لاستیک پرداخت شدند. سپس نمونه ها به سه گروه تقسیم شدند (15=n). در گروه اول: هیچ مرحله دیگری انجام نشد. در گروه 2: دیسک های کامپوزیتی با ارتوفسفریک اسید 37% اچ شدند، سپس از عامل باندینگMargin-bond جهت Rebonding استفاده شد. در گروه 3: مراحل کار مانند گروه 2 بود، اما بعد از اچ، در سطح دیسک از ماده Permaseal استفاده شد. بعد از اندازه گیری اولیه اسپکتروفتومتریک، نمونه ها جهت aging به مدت 3 هفته در قهوه قرار گرفتند. سپس اندازه گیری مجدد اسپکتروفتومتریک انجام شد. جهت آنالیز آماری داده ها از تست ANOVA و تست Tukey با سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد.
یافته هاطبق نتایج به دست آمده، میانگین تغییرات کلی رنگ E)Δ(در گروه 1: (34/0±4/1)، گروه 2: (51/1±24/5) و گروه 3: (34/1±44/7) بود. در مقایسه دو دویی گروه ها با همدیگر (001/0>P) اختلاف کاملا معنی دار بود.
نتیجه گیریدرصورتیکه از مواد چسبنده ذکر شده جهت Rebonding نمونه ها استفاده شود، باعث افزایش ثبات رنگ ترمیم های کامپوزیتی نمی گردد.
کلید واژگان: کامپوزیت رزین, باند مجدد, اسپکتروفتومتری}Background And AimsDiscoloration of resin composites is considered to be the major factor in esthetic restoration failures. The aim of this study was to evaluate the color stability of resin composites after rebonding with two different adhesive materials.Materials And MethodsForty five composite disc samples were divided into three groups (n=15). The surface of specimens was finished by polishing disc and rubber. In group 1, any additional phase was not performed. In group 2, composite discs were etched by %37 orthophosphoric acid, then Margin- bond was used for rebonding. In group 3, the etching procedure was in the same manner used for group 2, but Permaseal was used after etching. After the first phase of spectrophotometric measurement, the specimens were dipped in coffee mix for 3 weeks for aging the specimens. Then the second phase of spectrophotometric evaluation was performed. Collected data was analyzed using one-way ANOVA test followed by Tukey test. P<0.05 was considered as the level of significance.ResultsThe mean total color difference (∆E) observed in groups 1 to 3 were 1.4±0.34, 5.24±1.51, and 7.44±1.34, respectively. Statistical significant differences were shown between the groups (P<0.001).ConclusionRebonding with adhesive materials used in this study did not increase the color stability of composite restorations.Keywords: Resin composites, Rebonding, Spectrophotometry} -
زمینهبرای تطابق رنگ بین روکش دندان و دندان طبیعی از راهنمای انتخاب رنگ استفاده می شود که جهت کنترل عفونت نیاز به ضد عفونی دارد. استفاده از مواد ضدعفونی کننده به مرور می تواند تغییراتی در رنگ وسایل ایجاد کند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سه نوع محلول ضد عفونی کننده هیپوکلریت سدیم 25/5%، دکونکس و گلوتارآلدئید 2 %، روی ثبات رنگ (vita zahn fabriek)vita lumin shadeguide بادستگاه اسپکتروفوتومتر می باشد.روشنمونه ها به 4 گروه 10 تایی بوده که یکی از آنها به عنوان کنترل کنار گذاشته شد. برای شبیه سازی نمونه ها به نحوه ی ضد عفونی کردن به مدت 1 سال، غوطه وری به مدت 24 ساعت در ماده ضد عفونی کننده قرارگرفت و 5 دقیقه با آب مقطر در دستگاه اولتراسونیک شستشو شدند و 30 ثانیه زیر آب روان قرار گرفتند. جهت بررسی رنگ از دستگاه اسپکتروفتومتر استفاده شد. رنگ نمونه ها بر اساس سیستم CIELab ارزیابی گردیدو از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون c دانت استفاده شد.نتایجبررسی نشان داد درL* تفاوت معناداری بین گروه ها وجود دارد (001/0>P). در a* تفاوت معناداری بین گروه ها وجود نداشت (05/0
P). مقادیر E∆ گروه ها، تفاوت معناداری نداشتند (05/0
نتیجه گیریاگر از توصیه کارخانه ی سازنده ی در مورد زمان و نحوه ی استفاده از مواد پیروی شود، تغییر رنگ محسوسی در راهنمای انتخاب رنگ ایجاد نمی کند (<1 E∆) ولی به مرور تغییراتی روی شاخص های رنگ (L،a.b) ایجاد خواهند کرد. بنابراین لازم است E∆ راهنمای انتخاب رنگ پس از چند سال بررسی شوند.
کلید واژگان: راهنمای انتخاب رنگ, مواد ضد عفونی کننده, اسپکتروفتومتری}BackgroundTo achive natural and harmonic restoration color, shade matching is a commonly used method in dental practice using shade guides. To prevent infection,shade guides are required to be disinfected. Using of disinfection solutions gradually affect the color of dental equipment. The aim of this study was to evaluate the effect of three disinfectants sodium hypochlorite solution 5/25%, Deconex and Glutar aldeid 2% on the color stability vita Lumin shade guide by using the spectrophotometer.MethodsSamples were divide into 4 groups(n=10) one of them as a control group, was excluded. In order to simulate the condition of immersion per one year, they were immersed for 24 hours in disinfectant and for 5 minutes, rinsed with distilled water in ultra sonic machines and washed under the tap water for 30 seconds. Using the spectrophotometer based on CIELab color system, statistical analysis were done using done by one way ANOVA and Dunnett C test.ResultsThere were significant differences in L(P<0.001) and b(p<0.01) values in all groups as compared to those of control group. In a value there were no significant differences in all of the groups for ∆E(p> 0.05).ConclusionIf we could follow the manufacturer`s recommendations about time and how to use disinfectants, it would prevent clinically perceptible changes in shade guides color.Keywords: shade guide, disinfectant materials, spectrophotometer} -
مقدمههماهنگی بین رنگ ترمیم با دندان های طبیعی فرد در دندان پزشکی زیبایی همواره مطرح بوده است. یکی از دلایل تفاوت رنگ، نوع آلیاژ ساختار فلزی رستوریشن می باشد. هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر 4 نوع آلیاژ دگوباند 4 از گروه نابل بالا، بگوپال از گروه پالادیوم فراوان، مینالوکس و سوپرکست از گروه بیس متال نیکل- کروم بر روی رنگ پرسلن پوشاننده آن ها بود.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، از هر آلیاژ 5 دیسک به ضخامت 3/0 و قطر 10 میلی متر تهیه شد و پرسلن vita 3Dmaster 3M2، روی آن ها قرار داده شد. برای گروه شاهد نیز از این پرسلن، 5 نمونه به ضخامت 2 میلی متر ساخته شد. جهت بررسی رنگ از دستگاه اسپکتروفتومتر استفاده گردید و رنگ نمونه ها بر اساس سیستم CIELAB مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی داده ها با آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Tukey انجام گرفت (05/0 = α).یافته هاآلیاژهای مورد مطالعه با گروه شاهد در محور های a* و b* تفاوت معنی دار داشتند (001/0 > p value). نمونه های آلیاژ با یکدیگر در محور های a* و b* اختلاف معنی دار نداشتند (05/0 < p value). در محور L* بین آلیاژ سوپرکست و بگوپال تفاوت معنی دار ملاحظه گردید (009/0 = p value) همچنین گروه شاهد با بگوپال تفاوت معنی دار داشت (013/0 = p value). مقادیر E∆ آلیاژهای مورد مطالعه نیز اختلاف معنی دار نداشت (17/0 = p value).نتیجه گیرینوع آلیاژ های مورد مطالعه، بر روی رنگ نهایی رستوریشن های پرسلن تاثیر دارد؛ اما این تفاوت رنگ از نظر بالینی در محدوده قابل قبول می باشد.
کلید واژگان: ترمیم های فلز, سرامیک, آلیاژها, ~~~ رنگ, اسپکتروفتومتری}IntroductionColor match between the restoration and the patient’s natural teeth has always been a source of concern in esthetic dentistry. One of the reasons for a lack of color match between the restoration and the natural teeth is the type of the alloy used in the metallic structure of the restoration. The aim of this study was to assess and compare the effect of 4 alloys on the color of the overlying porcelain: Degobond 4 from the high noble group، Begopal from the high-palladium group، and Super Cast and Minalux from the nickel-chromium base metal group.Materials And MethodsIn this in vitro study، twenty disks، measuring 2 mm in thickness and 10 mm in diameter، were prepared (5 samples from each alloy). Then Vita 3DMaster 3M2 porcelain was placed on the samples. In addition، 5 control samples، measuring 2 mm in thickness، were prepared from the porcelain. A spectrophotometer was used to determine sample colors، which were evaluated based on CIELAB system. Data was analyzed with one-way ANOVA and Tukey test (α = 0. 05).ResultsThe four alloys in this study exhibited significant differences in a* and b* values from the control group (p value < 0. 001). The alloy groups did not exhibit any significant differences from each other in a* and b* values (p value > 0. 05). There were significant differences in L* values between Supercast and Begopal (p value = 0. 009) and between Begopal and the control (p value = 0. 013) groups. There were no significant differences in ∆E between the alloys.ConclusionThe type of the alloy has an effect on the final color of porcelain; however، this color difference is clinically acceptable.Keywords: Alloys, Color, Metal ceramic restorations, Spectrophotometry} -
سابقه و هدفتماس کارگران با ذرات قابل استنشاق سیلیس و به خصوص سیلیس آزاد به صورت کوارتز در محیط کار منجر به عوارض خطرناکی مانند سیلیکوزیس یا فیبروز ریه ناشی از سیلیس می شود. این تحقیق با هدف تعیین میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی و با استفاده از روش اسپکتروفتومتری مادون قرمز در صنایع انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی ذرات قابل استنشاق گرد و غبار سیلیس کریستالی از منطقه تنفسی کارگران با استفاده از نمونه بردار فردی و سیکلون با فیلتر پی وی سی نمونه برداری وسپس مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز نمونه های دارای سیلیس با استفاده از روش اسپکتروفتومتری مادون قرمز(IR) و بر اساس روش 7602 انستیتوی ملی بهداشت حرفه ای و ایمنی آمریکا انجام شد.یافته هامیانگین تماس با ذرات قابل استنشاق سیلیس در هوای منطقه تنفسی در کارگران چهار گروه صنعتی به طور قابل ملاحظه ای از حدود مجاز ارائه شده توسط ACGIH بیشتر است. دامنه تغییرات مواجهه کارگران با سیلیس کریستالی از حداقل 03/0 تا حداکثر 57/0 mgm-3 می باشد و اختلاف معنی داری بین میانگین غلظت ذرات قابل استنشاق در منطقه تنفسی کارگران این صنایع وجود دارد.استنتاجکارگران شاغل در کارگاه های ریخته گری، تولید آسفالت، آجرپزی و تولید شن و ماسه در معرض ذرات قابل استنشاق سیلیس آزاد در حدود بالاتر از استاندارد می باشند و اقدامات کنترل مهندسی و بهداشتی برای کاهش تماس و پیشگیری از بیماری ها و عوارض مزمن ضروری است.
کلید واژگان: مواجهه کارگران, سیلیس بلوری, مازندران, اسپکتروفتومتری}Background andPurposeWorker's exposure to respirable silica particles and in particular free crystalline silica in the workplace causes some disorders such as silicosis or lung fibrosis. This study was carried out to evaluate the worker's exposure to free crystalline silica particles using the infrared spectrophotometery method in some industries.Materials And MethodsIn this cross sectional study respirable silica dust was collected from worker's breathing zone using a personal sampling device and a cyclone separator with a PVC filter. Silica samples then were analyzed using a infrared spectrophotometery recommended by NIOSH in method number 7602.ResultsMean personal exposure to respirable silica particles within the worker's breathing zone in 4 industries were considerably higher than the threshold limit value recommended by ACGIH. Worker's exposure to crystalline silica particles ranged from 0.03 mgm-3 to 0.57 mgm-3 and there was a significant difference between mean respirable particle concentrations within the worker's breathing zone in these industries.ConclusionIndividuals who are working in asphalt production, foundry work, and sand and gravel mining and brick manufacturing are exposed to crystalline silica particle concentration higher than the standard level. Therefore, engineering and hygiene methods of dust control should be applied for the reduction of exposure and prevention of silica related disorders.Keywords: Worker's exposure, crystalline silica, Mazandaran, spectrophotometery} -
مقدمهیکی از روش های مرسوم دندان پزشکی زیبایی، ساخت روکش متال سرامیک است که لازم است از نظر رنگ با دیگر دندان های بیمار مشابه باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه رنگ بازسازی شده در لابراتوار توسط تکنیسین های با تحصیلات دانشگاهی و تجربی با توجه به رنگ ثابت سفارش داده شده توسط دندان پزشک بود.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، یک دندان سانترال بالا از یک مدل دندان پزشکی برای روکش متال سرامیک آماده سازی شد. پس از قالب گیری و تهیه فریم ورک، تعداد 36 قالب از روی مدل اصلی برای 36 آزمایشگاه، تهیه شد و بر روی هر دای، 2 فریم ورک استاندارد سازی شده و روکش متال سرامیکی آماده گردید. برای هر آزمایشگاه 2 فریم ارسال شد و از آن ها خواسته شد پرسلن با رنگ A3 بر روی فریم های استاندارد قرار دهند و گلیز نمایند. هر نمونه توسط دستگاه Shadepilot مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص های رنگ a*،b*،L* و DE برای هر نمونه در سه ناحیه انسیزالی، میانی و سرویکالی محاسبه شد و با استفاده از آزمون آماری T-test و رگرسیون خطی مورد آنالیز قرار گرفت (05/0 = α).یافته هامیانگین و انحراف معیار DE رنگ نمونه ها در گروه آزمایشگاه های تجربی93/1 ± 56/3 در ناحیه یک سوم انسیزال، 40/2 ± 54/2 در یک سوم میانی و 16/1 ± 0/3 در یک سوم سرویکال و در گروه آزمایشگاه های دارای مدرک دانشگاهی 19/3 ± 6/5 در یک سوم انسیزال، 02/1 ± 11/2 در یک سوم میانی و 72/0 ± 187/2 در یک سوم سرویکال بود. آزمون t-test اختلاف معناداری بین DE نواحی یک سوم انسیزال در دو گروه نشان داد (003/0 = p value). بر اساس آزمون رگرسیون، تفاوت آماری اختلاف رنگ در ناحیه انسیزالی ناچیز بود (128/0 = R2).نتیجه گیریدر این مطالعه ارتباط سابقه کار با دقت رنگ در ناحیه انسیزالی کراون شاخص تر بود؛ بدین مفهوم که تکنیسین های تجربی، دقت عمل بیشتری در بازسازی رنگ لبه انسیزال روکش های متال سرامیک داشتند.
کلید واژگان: روکش دندان, رنگ, اسپکتروفتومتری}IntroductionA common procedure in esthetic dentistry is fabrication of metal-ceramic veneer crowns that have proper color match with the patient’s teeth. The aim of this study was to compare color reproduction of the selected color by dental practitioners in dental laboratories by technicians with and without academic education.Materials And MethodsIn this in vitro study a maxillary incisor from a dental model was prepared for a metal-ceramic veneer crown. After impression taking and making a standard framework، 36 impressions were taken for 36 laboratories and two standard metal frameworks were fabricated on each die. Two frameworks were sent to each laboratory. A3 porcelain was requested to be placed on the standard frameworks and glazed. Each specimen was tested with Shadepilot equipment. a*، b* and L* color indexes and DE were determined at incisal، middle and cervical areas of each crown. T-test and linear regression were used for data analysis (α=0. 05).ResultsMeans and standard deviations of DE of samples in the group without academic education at incisal، middle، and cervical areas were 3. 56±1. 93، 2. 54±2. 40، and in 3. 0±1. 16، respectively; corresponding values in the group with academic education were 5. 6±3. 19، 2. 11±1. 02، and 21. 18±0. 72، respectively. T-test showed significant differences in DE of incisal areas between the two groups (P=0. 003)، with no significant differences in other areas.ConclusionIn this study، there was a significant relationship between job experience and color match accuracy in the incisal region، indicating that technicians with more job، but with no academic education، exhibit more accuracy in reconstructing incisal edge color of metal-ceramic veneer crowns. -
متانول باعث مسمومیت های کشنده بی شماری می شود. مصرف طولانی مقادیر کم آن نیز می تواند باعث مسمومیت قابل توجهی گردد. گزارش های غیر انتشار یافته و پراکنده از بعضی پزشکان مبنی بر وجود علائم مسمومیت با متانول از جمله کوری در مصرف کنندگان مزمن عرقیات گیاهی وجود دارد. با توجه به نوع تهیه عرقیات گیاهی و نیز علائم ایجاد شده در اثر مصرف مزمن آنها احتمال تولید متانول در پروسه تولید این عرقیات وجود دارد. لذا به آن شدیم میزان متانول رادر محصولات مختلف موجود بسنجیم.روش کارتوصیفی سه نمونه از هریک از عرقیات گیاهی پرمصرف (بیدمشک، خارشتر، شنبلیله، شوید، کاسنی و نعناع) تولید شده توسط عطاری های مختلف در شهر اراک و هم چنین سه نمونه از همان نوع عرقیات، تولیدی کارخانه با مارک های تجاری مختلف جمع آوری گشت. هر نمونه پنج بار به روش اسپکتروفتومتری تحت آنالیز قرار گرفت.نتایجبیشترین میزان غلظت متانول مربوط به یک نمونه عرق نعناع تولید شده به روش صنعتی (04/415 قسمت در میلیون) و کمترین آن مربوط به یک نمونه عرق شنبلیله تولید شده به روش دست ساز (26/60 قسمت در میلیون) است. از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین غلظت متانول عرقیات گیاهی تولید شده به روش دست ساز با عرقیات گیاهی تولید شده به روش صنعتی وجود نداشت.نتیجه گیریبا توجه به مصرف مزمن بعضی از عرقیات گیاهی، احتمال بروز مسمومیت با متانول وجود دارد و به علت عدم وجود حداکثر غلظت مجاز برای عرقیات فاقد اتانول، توصیه می گردد علاوه بر اطلاع رسانی به مردم، حد مجازی نیز برای آن تعیین گردد.
کلید واژگان: عرقیات گیاهی, متانول, اسپکتروفتومتری}BackgroundMethanol causes so many severe toxicities. Chronic low dose methanol ingestion can cause severe toxicity. There are many unpublished reports from doctors about side effects of toxicity by methanol like blinding in chronic user of herbal essences. Regarding to kinds of herbal essences producing and side effects of its chronic using, probability, there is methanol in the process of making. Therefore we decided to evaluate rate of methanol in various products.Materials And MethodsIn this cross-sectional analytic study, 3 samples of high consumption homemade herbal essences in Arak (Pussy, Mint, Fenugreek, Hedysarum, Dill and Chicory) and 3 samples of the same herbal essences from industrial products with trademarks were gathered. All of them have been analyzed with spectrophotometer in five times.ResultsThe maximum methanol concentration was related to a sample of industrial Mint (415.04 ppm) and the minimum methanol concentration was related to a sample of handmade Fenugreek (60.26 ppm). There was no significant difference between methanol concentration in handmade and industrial herbal essences.ConclusionThere is probability of methanol toxicity after chronic usage of some herbal essences. Due to lack of maximum permissible concentration for non methanol essences, it is recommended that a cut of point of methanol concentration was determined and inform people about it.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.