جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کلسیم » در نشریات گروه « دامپزشکی »
-
زمینه مطالعه
کلسیم نقش مهمی در توانایی انقباض عضلات صاف دارد و مقادیر بالایی از این ماده معدنی در اواخر آبستنی مورد نیاز است. گیاهان صحرایی قادر به فراهم آوردن تمام نیازهای حیوانات برای کمبود کلسیم و مواد معدنی در شتر که بیشتر در فصول خشک قابل مشاهده است، نیستند.
هدفمطالعه حاضر هیپوکلسمی را قبل و بعد از زایش شترهایی که مراحل مختلفی از علایم بالینی بیماری را نشان دادند بررسی می کند.
روش کاردر یک گله شتر 25 نفر از 96 حیوان آبستن طی یک هفته علایم بالینی هیپوکلسمی را نشان دادند. دو شتر جنین خود را سقط کردند و 9 نفر بعد از زایمان تلف شدند. نمونه خون جمع آوری و غلظت کلسیم و فسفر با استفاده از آنالایزر خودکار Selectra Pro M اندازه گیری شد.
نتایجعلایم بالینی و کالبدگشایی شباهت زیادی به کاهش کلسیم خون داشت و سطح کلسیم و فسفر در تمام خون های آزمایش شده به زیر حد نرمال کاهش یافته بود.
نتیجه گیری نهایی:
با توجه به حضور شترهایی که در مطالعه حاضر دچار هیپوکلسمی شده اند، توجه به تعادل مواد معدنی به ویژه در ماه های آخر آبستنی و در شترهای تازه زا بسیار مهم است.
کلید واژگان: شتر, کلسیم, فسفر, هیپوکلسمی}BackgroundDesert plants cannot provide all the animals’ requirements for calcium and mineral deficiency in camels. This condition is mostly aggravated in dry seasons. The present study investigates hypocalcemia in pre-parturient and post-parturient camels.
MethodsIn a camel herd, 25 out of 96 pregnant animals showed clinical signs of hypocalcemia within a week after parturition. Two camels had abortions, and 9 animals that gave birth died. The blood samples were collected from the animals, and their calcium and phosphorus concentrations were measured using a commercial kit.
ResultsThe clinical and necropsy signs resemble a decline in blood calcium, and the level of calcium and phosphorus had fallen below the normal range in all tested blood samples. Most camels recovered after the administration of injectable calcium and adding supplementary nutrition.
ConclusionPaying attention to mineral balance, especially in the last months of pregnancy and in recently parturiated camels, is crucial.
Keywords: Calcium, Camel, Hypocalcemia, Phosphorus} -
ویتامین D به عنوان یک ویتامین محلول در چربی برای هموستاز کلسیم و فسفر و رشد و تکامل طبیعی اسکلت ضروری می باشد. در سال های اخیر مطالعات فراوان و رو به افزایشی در مورد اثرات کمبود این ویتامین در رخداد بیماری های عفونی و غیرعفونی و بدخیمی ها در انسان صورت گرفته است. با این حال در مورد وضعیت ویتامین D در دام ها به ویژه در اسب ها مطالعات اندکی انجام شده است. در این مطالعه از تعداد 160 راس اسب منطقه ی یزد و 15 راس اسب از منطقه ی اردبیل نمونه خون وریدی اخذ شد. مقدار ویتامین D، کلسیم، فسفر، منیزیوم و پاراتورمون در نمونه های سرم جدا شده به روش های استاندارد اندازه گیری شدند. مقدار سرمی ویتامین D در گروه های سنی 3-1 و 6-3 سال، اولین تا سومین شکم زایش، در منطقه ی یزد در مقاسه با اردبیل و نیز در جنس ماده بالاتر بود. همچنین حضور بیش از 4 ساعت اسب ها در فضای آزاد اثر افزایشی معنی داری بر سطح ویتامین D خون داشت. آبستنی، رنگ پوشش خارجی و نژاد اثر معنی داری بر مقدار ویتامین D سرم اسب ها نداشت. به عنوان استنتاج مقدار سرمی ویتامین D اسب ها تحت تاثیر میزان تابش نور خورشید، سن، جنس و عرض جغرافیایی قرار گرفته و رنگ پوشش خارجی، نژاد و آبستنی بر آن تاثیر نداشته اند.کلید واژگان: ویتامین D, اسب, کلسیم, فسفر, تابش نور خورشید}Vitamin D as a fat-soluble vitamin is essential for calcium and phosphorus homeostasis and normal skeletal growth and development. Furthermore, association of vitamin D with infectious and non-infectious diseases and malignancies has been shown in a large growing body of literature. However, limited reports about the status of vitamin D in domestic animals particularly in horses are available. In this study blood samples were collected from 160 horses in Yazd and 15 horses in Ardabil area. The sera were analyzed for vitamin D, calcium, phosphorous, magnesium and parathyroid hormone using standard methods. Serum vitamin D was significantly higher in age groups of 1-3 and 3-6 years, first, second and third parity, in Yazd in comparison with Ardabil area and female horses. Also, more than 4 hours of exposure to sunlight had a positive significant effect on blood vitamin D levels in horses. The horse color, breed and pregnancy were not significantly associated with vitamin D concentrations. In conclusion, altitude, gender, more than 4 hours sunlight exposure, parity and age are associated with vitamin D levels in horses, while color, breed and pregnancy had not any effect on this vitamin levels in horses.Keywords: Vitamin D, horse, Calcium, Phosphorous, sunlight exposure}
-
زمینه مطالعه
ذخیره سازی منی پرند گان در دمای 4 درجه سانتی گراد باعث کاهش تحرک اسپرم و افت کیفیت مایع منی می شود.
هدفتعیین اثر افزودن ترکیبات کلسیمی: کلسیمافور (CMP)، کلسیم گلوکونات (CG) و کلسیم کلراید (CaCl2) بر میزان جنبایی و تحرک پیشرونده اسپرم منی خروس نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتی گراد یخچال بود.
روشکاردر مطالعه حاضر از 5 قطعه خروس نژاد لاری 45 هفته استفاده شد. ترکیبات مختلف کلسیمی در غلظت های 56/0، 056/0 و 0056/0 میلی مولار به رقیق کننده لیک اضافه شدند. نمونه های منی رقیق شده پس از تیمار بندی جهت جلوگیری از ایجاد شوک حرارتی تا دمای نگهداری خنک گردید و سپس به داخل یخچال با دمای 4 درجه سانتی گراد انتقال داده شد. فراسنجه هایی که از اهمیت بیشتر برخوردار بودند مانند: جنبایی، تحرک پیش رونده به صورت چشمی با استفاده از لنز 40 میکروسکوپ نوری، زنده مانی با استفاده از روش رنگ آمیزی ایوزین-نگروزین، درصد سلامت آکروزوم به روش فرمالین سیترات، سلامت غشاء سلولی با تست هایپواسموتیک، میزان پراکسیداسیون لیپید و واکنش اسپرم غشاء پری وتیلین در 72 ساعت بعد از نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد، مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایجبر اساس نتایج به دست آمده ترکیبات مختلف کلسیم در اکثر غلظت های استفاده شده بعد از 72 ساعت توانست تاثیر معنی داری بر پارامترهای زنده مانی، جنبایی و تحرک پیش رونده نشان دهد (05/0P<).
نتیجه گیری نهاییاکثر فراسنجه های اسپرمی در گروه شاهد بعد از این مدت نگهداری در یخچال کاهش یافت ولی اضافه کردن کلسیم گلوکونات (56/0، 056/0 و 0056/0)، کلسیمافور (56/0، 056/0 و 0056/0) و کلسیم کلراید (56/0، 056/0 و 0056/0) به رقیق کننده منی سبب حفظ شاخص های کیفی اسپرم خروس گردید.
کلید واژگان: اسپرم, تحرک, خروس, زنده مانی, کلسیم}BACKGROUNDStoring semen at a temperature of 4 degrees Celsius reduces its motility and quality.
OBJECTIVESThis study aimed to determine the effect of adding calcium compounds, including calcimaphor (CMP), calcium gluconate (CG), and calcium chloride (CaCl2), on the motility and progressive motility of rooster sperm kept at refrigerator temperature.
METHODSThis research used five pieces of 45-week-old Lari breed roosters. The liquid diluent added different calcium compounds at 0.56, 0.056, and 0.0056 mM concentrations. After treatment, the diluted seminal samples were cooled at the storage temperature to avoid thermal doubt and then transferred to the refrigerator at 4 degrees Celsius. Parametric factors that were more important such as the percentage of laterality and progressive mobility, were measured visually using the lens of a 40-light microscope, survival was checked using the eosin-nigrosin staining method, acrosome health percentage by formalin citrate method, cell membrane health with hypoosmotic test, lipid peroxidation level, fertility was evaluated using perivitelline membrane sperm reaction 72 hours after storing at 4 degrees Celsius.
RESULTSBased on the results, different calcium compounds in most concentrations could significantly affect the parameters of survival, mobility, and progressive mobility (P<0.05).
CONCLUSIONSMost of the sperm-related parameters in the control group decreased after this period of storage in the refrigerator, but the addition of calcium gluconate (0.56, 0.056, and 0.0056), Calcimaphor (0.56, 0.056, and 0.0056) and calcium chloride (0.56, 0.056 and 0.0056) to the semen thinner maintained the quality indicators of rooster sperm.
Keywords: Calcium, Motility, Rooster, Sperm, viability} -
آلودگی مواد غذایی با فلزات سنگین یک نگرانی جهانی است. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان فلز سنگین سرب و برخی از عناصر مغذی مانند کلسیم و آهن در خمیر مرغ تهیه شده بهروش دستی و مکانیکی میباشد. بدین منظور چهار لاشه مرغ بهطور دستی و چهار لاشه بهصورت مکانیکی کاملا استخوانزدایی شد. اندازهگیری غلظت عناصر در این نمونهها بهروش هضم خشک و توسط دستگاه جذب اتمی انجام شد. میانگین غلظت عناصر سرب، کلسیم و آهن بهصورت میلیگرم بر کیلوگرم خمیر مرغ محاسبه و گزارش گردید. میانگین غلظت سرب در خمیر مرغ تهیه شده بهروش دستی 94/2 میلیگرم بر کیلوگرم و در خمیر مرغ تهیه شده بهروش مکانیکی 79/3 میلیگرم بر کیلوگرم بوده است. میانگین غلظت کلسیم در خمیر مرغ دستی و مکانیکی بهترتیب 78/65 و 83/275 میلیگرم بر کیلوگرم میباشد. همچنین میانگین مقدار آهن در خمیر مرغ دستی و مکانیکی بهترتیب 21/4 و05/23 میلیگرم بر کیلوگرم بود. در مجموع، اختلاف معنیداری بین میانگین غلظت سرب، کلسیم و آهن در خمیر مرغ تهیه شده از کل لاشه وجود داشت (05/0p <). میانگین عناصر سرب، کلسیم در تمام خمیر مرغهای مورد مطالعه از حد مجاز 1/0 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم در نظر گرفته شده بر اساس ضوابط بینالمللی کدکس و سازمان بهداشت جهانی بیشتر است. مقادیر این عناصر و اختلاف آنها در دو نوع خمیر مرغ مورد مطالعه می تواند در کشف نوع خمیر مرغ بهکار رفته در فرآوردههای گوشتی استفاده شود.
کلید واژگان: خمیر مرغ, سرب, کلسیم, آهن, روش دستی و مکانیکی}Heavy metal contamination of foods is an issue of global concern. This study was conducted to determine the concentration of Lead, Calcium and Iron in chicken paste prepared by manual and mechanical methods. For this, in eight chicken were bought from the daily market and four samples deboned by hand and the other four chicken were minced completely. The concentration of the elements was performed through dry-ashing and flame atomic absorption spectroscopy. According to the results, the average amount of lead in the manual method was 2.94 mg/kg and the mechanical method was 3.79 mg/kg. The average amount of calcium by the manual and mechanical method was 65.78 and 275.83 mg/kg, respectively. In the case of iron, it was estimated as 4.21 and 23.05 mg/kg, respectively. A significant (p < 0.05) difference was observed between the average concentrations of lead, calcium, and iron achieved from manual and mechanical methods. The results revealed that the lead contents in all of the analyzed chicken paste samples and calcium content in mechanically deboned ones exceeded the approved limits set by International Codex and WHO (0.1 and 100 mg/kg). Moreover, the iron content in all of the samples was lower than the limit recommended by WHO/FAO. The concentration of these elements and their difference in the two chicken pastes can be used in discovering the type of chicken paste in meat products.
Keywords: Chicken paste, Lead, Calcium, Iron, Manually, mechanically method} -
هیپوکلسمی بالینی و تحت بالینی دو عامل خسارت اقتصادی در گله هاست و زمانی رخ می دهد که گاو قادر به جایگزینی کلسیم از دست رفته از طریق آغوز و شیر نباشد. این مطالعه به منظور ارزیابی وقوع تب شیر، هیپوکلسمی تحت بالینی و بیماری های مرتبط با کلسیم در گاوهای شیری پرتولید انجام گرفت. بدین منظور نمونه خون 18 راس گاو شکم اول و 18 راس گاو چند شکم در دوره انتقالی از دو گاوداری با شرایط مدیریتی یکسان اخذ گردید. دام های مورد نظر از 21 روز قبل از زایش تا زمان زایش جیره با کلسیم و فسفر محدود و در دوره شیردهی جیره با کلسیم و فسفر متناسب با نیاز تغذیه ای دریافت نمودند. میزان کلسیم، فسفر و منیزیوم سرم خون با روش های معمول آزمایشگاهی اندازه گیری شدند. بر اساس نقطه برش کلسیم(5/8 میلی گرم در دسی لیتر)، هیپوکلسمی تحت بالینی در گاوهای شکم اول و چند شکم زایش در زمان قبل از زایش هر کدام 7/16 درصد و در زمان پس از زایش به ترتیب 1/11 و 7/16 درصد بوده است. فراوانی تب شیر، جفت ماندگی، متریت و جابه جایی شیردان در مجموع زایش های این دو گاوداری در یک دوره یکساله به ترتیب 3/1 ، 6/12، 9/5 و صفر درصد بوده است. نتایج نشان می دهد تعداد زایمان بر میزان فراوانی هیپوکلسمی تحت بالینی در زمان های قبل و بعد از زایمان در گاوهایی که از جیره با کلسیم و فسفر محدود در دوره انتظار زایش استفاده می کنند تاثیر معنی-داری ندارد. همچنین جیره با کلسیم و فسفر محدود در دوره انتظار زایش بر پیشگیری از هیپوکلسمی بالینی بدون در نظر گرفتن تعداد زایمان موثر بوده است.کلید واژگان: کلسیم, فسفر, منیزیوم, هیپوکلسمی, گاو}Clinical and subclinical hypocalcemia are two factors of economic losses in herds, and occurs when dairy cows are unable to replace the calcium lost through colostrum and milk secretion. This study was performed to evaluate occurrence of milk fever, subclinical hypocalcemia and calcium related diseases in high yielding dairy cows. In this study, blood samples of 18 primiparous and 18 multiparous cows in transition period in two farms with the same management status were taken. Dairy cows received limited calcium and phosphorus diet, from 21 days prepartum until parturition and lactation diet according to nutritional requirements after parturition. Serum level of calcium, phosphorous and magnesium were measured with routine laboratory methods. Base on cut point of calcium (8.5 mg/kg), subclinical hypocalcemia in primiparous and multiparous cows before parturition was 16.7 and after parturition was 11.1 and 16.7 %. The frequency of milk fever, retained fetal membranes, metritis and displaced abomasum of all parturition in 1 year were 1.3, 12.6, 5.9 and 0 percent, respectively. Results show that parity dosnt have significant effect on subclinical hypocalcemia occurrence in cows that consumed limited calcium and phosphorus diet in close up period. Also regardless of parity limited calcium and phosphorus diet in close up period have a positive effect on prevention of milk fever.Keywords: Calcium, Phosphorus, Magnesium, Hypocalcemia, Cow}
-
در این مطالعه که بر روی 100 راس گاو هلشتاین مبتلا به متریت و 50 راس گاو ماده سالم انجام گرفت، تغییرات میزان سرمی عناصر معدنی در بیماری متریت پس از زایش و سپتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد میزان کلسیم سرم در گاوهای مبتلا به متریت بطور معنی داری کمتر از گاوهای سالم بود. مقدار منیزیم سرم در گاوهای تازه زای مبتلا به متریت سپتیک با گروه شاهد و مبتلا به متریت پس از زایش اختلاف معنی دار داشت که حاکی از کاهش قابل توجه منیزیم سرم در گروه متریت سپتیک بود. هرچند فسفر سرم در گاوهای بیمار کمتر از گروه شاهد گزارش شد ولی اختلاف موجود بین گروه ها از لحاظ آماری معنی دار نبود. کمترین میزان روی سرم در گاوهای بیمار مبتلا به متریت سپتیک گزارش شد که نسبت به گاوهای سالم و مبتلا به متریت پس از زایش کاهش معنی داری را نشان می داد. میزان سرمی مس در گاوهای بیمار مبتلا به متریت نیز بطور معنی داری کمتر از گاوهای سالم بود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون، بین میزان سرمی کلسیم با دمای بدن و تعداد ضربان قلب ارتباط معکوس معنی دار وجود داشت. همچنین بین میزان سرمی روی با تعداد ضربان قلب، دمای بدن و تعداد تنفس ارتباط معنی دار وجود داشت. در نهایت از این پژوهش چنین استنباط می شود که به دلیل تضعیف سیستم ایمنی و به هم ریختن تعادل انرژی در حوالی زایمان، می توان با تامین عناصر معدنی اعم از کمیاب و غیر کمیاب موجب تقویت سیستم ایمنی حیوان و کاهش خطر بروز بیماری های رحمی شد.کلید واژگان: گاو شیری, روی, متریت, مس, فسفر, کلسیم, منیزیم}In this study, the changes of some biochemical profiles were measured in 50 cows with metritis septic (SM), 50 cows with post-parturient metritis (PPM) and 50 healthy cattle, using commercial kits. The results indicate significant decrease of calcium in cattle with metritis compared to healthy recently calved cows. Serum levels of magnesium were significantly lowered in SM group compared to PPM and control groups. Although serum concentration of phosphorus in sick animals was lower than healthy one, this decrease was not statistically significant. Lowest level of zinc of serum was reported in SM cattle (152.22 ± 8 µg/dl), which was significantly lower than PPM (168.04 ± 13 µg/dl) and control (192.25 ± 18 µg/dl) groups. Cattle with metritis (SM and PPM) had significantly lower serum levels of copper than healthy ones. Based on Pierson correlation analysis, there were significant negative correlation between calcium of serum and rectal temperature and with heart rate. Also there were significant negative correlation between zinc of serum and rectal temperature, with heart rate and with respiratory rate. This finding suggested that supplementation of minerals including trace elements and non-trace elements to peri-parturient cattle can improve immune system and reduce the uterine disease in these animals.
-
بیماری کیست هیداتید ناشی ازمرحله لاروی اکینو کوکوس گرانولوزوس بوده که هنوز هم یکی ازعوامل مهم ایجادکننده معضلات اقتصادی و بهداشتی در نواحی مختلف جهان و ایران است دراین مطالعه بررسی مقایسه ای برخی پارامترهایبیوشیمیایی و الکترولیتی مایع کیست هیداتیک کبد و ریه گاو در اراک صورت گرفت. از اسفندماه 3333 تا اردیبهشتماه 3331 مجموعا 85 نمونه کیست هیداتیک گاوی شامل 33 نمونه کیست ریه و 72 نمونه کیست کبد گاو ازکشتارگاه اراک جمع آوری شد. میزان کلسیم ، فسفر، تری گلیسرید و پروتیین براساس خاصیت جذب نوری در مایع، 3 ، 7.3 و 33 برحسب میلی گرم در دسی لیتر برای ریه و 7 ، 1 ،7/ کیست ریه و کبد اندازه گیری و به ترتیب مقادیر 37.5 و 31 برحسب میلی گرم در دسی لیتر برای کبد، به دست آمد. مقایسه و تجزیه و تحلیل نتایج، توسط آزمونآماریIndependent T test 5 نشان داد که هیچ اختلاف آماری معنی داری بین / با سطح اطمینان 38 % و دقت 58سطح این پارامترها در مایع کیست کبد و ریه گاو وجود ندارد. بنابراین به نظر میرسد تنها یک سویه اکینوکوکوس، کبد و ریه گاوهای کشتاری در اراک را آلوده میکند ولی نیازمند بررسی نمونه های بیشتری در این زمینه و در مناطق مختلف استان می باشد.
کلید واژگان: مایع کیست هیداتیک, پروتئین, کلسیم, گاو, اراک}Hydatid cyst disease resulted from Echinococcus granulosus larvae stage is one of the most important producing health and economical problems around the world as well as Iran.In this study, some of the electrolyte and biochemical substances of hydatid cyst fluid of livers and lungs of cow were compared in Arak city.58 samples included 31 lung and 27 liver cysts were collected from March 2014 to May. The rate of calcium, phosphor, triglyceride and protein based on optical absorption in hydatid cyst fluid of lungs were 2.3, 4, 2.9 and 19 mg/dl and of livers were 2, 3, 2.8 and 16 in order. Analyses and comparison of results show no significant differences in parameters of hydatid cyst fluid of livers and lungs by independent T test with confidence level of 95% and accuracy of 5% .Thus it seems livers and lungs of cow in Arak slaughterhouse were infected just by one type of Echinococcus.This requires some more surveys in different areas of Arak province
Keywords: hydatid cyst fluid, Protein, Calcium, Arak} -
یکی از مشکلات گاوهای شیری پرتولید عارضه کیست های تخمدانی است. هدف از این مطالعه بررسی میزان پاسخ به درمان کیست های فولیکولار تخمدانی با استفاده از کلسیم-نالوکسان در مقایسه با روش درمانی معمول تزریق عضلانی GnRH می باشد. این مطالعه در ایستگاه سوم مجتمع پرورش گاو شیری مغان در طول یک سال روی 54 راس گاو مبتلا به کیست تخمدانی فولیکولار که در فاصله 100 تا 150 روز بعد از زایمان قرار داشتند، انجام گرفت. پس از معاینات بالینی و تشخیص گاوهای مبتلا به کیست، دام ها به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول یا شاهد (5 میلی لیتر تزریق عضلانی GnRH)، گروه دوم یا تیمار 1 (تزریق نالوکسان از طریق اپیدورال 2 مرتبه به فاصله 3 روز) و گروه سوم یا تیمار 2 (تزریق کلسیم-نالوکسان از طریق اپیدورال 2 مرتبه به فاصله 3 روز و تزریق 5 میلی لیتر GnRHبه صورت عضلانی همزمان با تزریق دوم کلسیم-نالوکسان). دو هفته پس از تزریق آخر، مجددا دام ها مورد معاینه قرار گرفتند. میزان لوتئینه شدن در بین گروه اول و گروه دوم دارای اختلاف معنی دار بود به طوری که، میزان لوتئینه شدن در گروه اول بیشتر از گروه دوم بود. بین گروه اول و سوم اختلاف معنی داری از نظر لوتئینه شدن وجود نداشت. بین گروه دوم و سوم نیز اختلاف معنی داری از نظر لوتئینه شدن وجود داشت به طوری که، میزان لوتئیناسیون در گروه سوم بیشتر از گروه دوم بود. از لحاظ میزان باروری بین گروه های شاهد و تیمار 1 و تیمار 2 اختلاف معنی داری بین گروه ها مشاهده نگردید. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که میزان لوتئینه شدن در بین گروه اول و گروه دوم معنی دار بوده به طوری که میزان لوتئینه شدن در گروه اول بیشتر بوده است در حالی که بین گروه اول و سوم اختلاف معنی داری از نظر لوتئینه شدن وجود ندارد. در بین گروه دوم و سوم نیز اختلاف معنی داری از نظر لوتئینه شدن وجود دارد به طوری که میزان لوتئیناسیون در گروه سوم بیشتر از گروه دوم بود. در مقایسه میزان باروری بین گروه های شاهد و تیمار یک و تیمار دو اختلاف معنی داری بین گروه ها مشاهده نگردید.کلید واژگان: کیست تخمدانی, گنادورلین, کلسیم, نالوکسان, گاو}Ovarian cysts is one of the problems of dairy cattle with high production. The aim of this study was to evaluate the response to treatment of ovarian follicular cysts using calcium naloxone comparison with the conventional method of intramuscular GnRH injection. This study was conducted in third station dairy cattle farming center in Moghan on 54 cow's affected follicular ovarian cysts approximately 100 to 150 days after parturition. Following physical examination and diagnosis of the cystic cows, the animals were divided into three groups. The first group was the control group (5ml GnRH IM), the second group was the treatment group 1 (Nx via epidural injection 2 times with 3 day intervals) and the third group was the treatment group 2 (CaNx via epidural injection 2 times with 3 day intervals and 5 ml of intramuscular GnRH simultaneously with the second Ca-Nx injection). To check the results, the animals was examined two weeks after the last injection. The results indicated that there was a significant difference in luteinization rate between the first and second groups with more luteinization rate in the first group. There was no significant difference between the first and third group in luteinization rate. Also, there was a significant difference in luteinization rate between the second and third group, with more luteinization rate observed in the third group. There was no significant difference between the fertility rate of the treatment and control groups.Keywords: Ovarian Cyst, Gonadorelin, Calcium, Naloxone, cow}
-
هدف از این تحقیق این بوده است تا اثرات مقدار درمانی اکسی تتراسایکلین بر کلسیم، منیزیم و پاراتورمون گوسفند را بررسی کند. 5راس گوسفند ماده انتخاب گردید. گوسفندان جهت آلودگی های احتمالی انگلی تحت درمان با داروی آلبندازول خوراکی و آیورمکتین زیر پوستی قرار گرفتند. قبل از تزریق اکسی تتراسایکلین به منظور تعیین مقادیر طبیعی کلسیم، منیزیم، فسفر و پاراتورمون خون از ورید وداج نمونه خون و همزمان نمونه های ادرار و مدفوع اخذ گردید. اکسی تتراسیکلین به میزان 10 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن هر 24 ساعت یکبار همراه با100 میلی لیتر سرم نمکی به صورت داخل وریدی به مدت 5 روز تزریق شد. بر اساس نصف نیمه عمر دارو(4 ساعت و 45 دقیقه)، نمونه خون، ادرار و مدفوع اخذ گردید. میزان کلسیم سرم در ساعت های 48، 96 و 120 بطور معنی داری کاهش یافت. میزان کلسیم و فسفر ادرار در ساعتهای 72 و 120 افزایش معنی داری را نشان داد. میزان پاراتورمون خون در ساعت های 72 و 96 نسبت به زمان صفر معنی دار بود. میزان منیزیم سرم در ساعت 120 کاهش معنی دار یافت. همچنین میزان منیزیم ادرار در ساعت 48 افزایش معنی داری یافت. کلسیم مدفوع یک روند کاهشی را نشان داد بطوریکه در ساعت 72 نسبت به زمان صفر معنی دار بود. میزان فسفر مدفوع یک روند کاهشی را نشان داد...
کلید واژگان: اکسی تترا سیکلین, پاراتورمون, گوسفند, کلسیم, منیزیم}Infertility due to heat stress is one of the great economic problems in dairy industry. Heat stress at the earliest stages of follicular growth can affect the oocyte quality and developmental competence. The objective of this study was to determine factors which may have role to reduce of polyspermy in heat stress condition. For this propose, some changes in sperm concentration, maturation medium, and fertilization medium were done. In first step, three concentrations of sperm (0.5×106, 0.75×106 and 1×106) were selected. Results showed that with decrease in sperm concentration, polysermic rate did not significantly changed (p>0.05). But in 0.5×106 sperm concentration, fertilization rate significantly decreased (p<0.001). So, for next steps 0.75×106 sperm was used. In second experiment, fetal bovine serum in two concentrations (10 or 20%) was added to maturation medium. Result did not show any difference between these two groups in polyspermic rate, normal fertilization, and total zygote (p>0.05). In the next step, adding two different levels of heparin (1 or 10 μg/ml) in fertilization medium was evaluated. The fertilization parameters did not affected by both concentrations of heparin (p>0.05). In last experiment, non-essential amino acid was removed from fertilization medium. Polyspermic rate was reduced to less than 15% in non-amino acid group. The cleavage, blastocyst, hatched blastocyst rates significantly promote in group without amino acid (p<0.05).Keywords: Calcium, Oxytetracyclin, Parathormone, Sheep, Magnesium} -
در این پژوهش، در قالب یک طرح کاملا تصادفی، تاثیر درصدهای مختلف کلسیم معدنی در جیره غذایی، بر میزان یون های کل بدن و آب محیط پرورش بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان مورد مطالعه قرار گرفت. جیره ای با مقدار کلسیم 95/0 درصد به عنوان جیره پایه ساخته شد و با اضافه کردن کربنات کلسیم (CaCO3) به آن، سایر جیره ها با درصدهای کلسیم (21/1 درصد، 41/1 درصد و 61/1 درصد) به دست آمد. در شروع آزمایش، تعداد 25 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان به هر واحد آزمایش (میانگین وزن اولیه 044/0±18/12) وارد و مدت هشت هفته با غذاهای تیمار تغذیه شدند. غذادهی، دو نوبت در روز در ساعات 9 صبح و 5 بعد از ظهر تا حد سیری کامل انجام شد. داده های به دست آمده نشان داد تغییرات مقدار کلسیم معدنی در جیره غذایی تاثیر معنی داری بر تغییرات میانگین عناصر کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، روی، مس و آهن در محتوای کل بدن دارد (05/0p<). در مورد عنصر منگنز اختلاف معنی داری در محتوای کل بدن در تیمارهای مختلف مشاهده نشد. تغییرات عناصر کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم و کلر در آب محیط پرورش نیز متفاوت بود به طوری که مقدار کلسیم، سدیم و کلر در آب نسبت به شروع آزمایش کاهش و مقدار پتاسیم افزایش معنی داری یافت (05/0p<). اما تغییرات منیزیم در آب از ابتدا تا انتهای آزمایش معنی دار نبود. نتایج به دست آمده در این آزمایش نشان داد که تغییر مقدار کلسیم در جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان بر میزان یون های کل بدن ماهی و نیز بر غلظت عناصر موجود در آب محیط پرورش تاثیرگذار بوده و می تواند در مقدار جذب این عناصر تاثیر مثبت و یا منفی داشته باشد.
کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, کلسیم, پروفیل یونی, محتوای بدن, عناصر آب}In this accidentally randomized design، the effect of various percentage of inorganic dietary calcium on ion profile of whole body content and water elements of rainbow trout culture system، were studied. A diet with %0. 95 Ca was prepared and with adding CaCO3، other diets with percents of (1. 21%، 1. 41% and 1. 61%) Ca was made. In the first، 25 rainbow trout fish with 12. 18± 0. 04 initial meaning weight، was entered in each experimental units and fed with treatment diets ad libitum for 8 weeks and 2 times days in 9 am and 5 pm. Results showed that، changing the amount of Ca in diets، significantly affected on Ca، P، K، Mg، Zn، Cu and Fe in whole body content (p<0. 05) but no significant difference observed in Mn of whole body content. Ca، Mg، K، Na and Cl in water changed، were different changed. The amount of Ca، Na and Cl in water، were significantly decreased (p<0. 05) and K was significantly increased (p<0. 05) compared with the first of experiment. The results of this study indicated that، changing in amount of Ca in diets of rainbow trout، affected the ion profile of body and water elements of cultural systems and can influenced with positive or negative effects on absorption of these elements.Keywords: Rainbow trout, Ca, Ion profile, Body content, Water elements} -
غده تیروئید متشکل از دو لوب متقارن نقشی مهم در متابولیسم بدن و تنظیم کلسیم خون دارد. بسیاری از عوامل شیمیایی و تغذیه ای قادر به ایجاد تغییر ات در سطوح سرمی هورمون های تیروئید و بروز آشفتگی در متابولیسم بدن می باشند(14.) به منظور بررسی هورمون های تیروئید به دنبال مصرف خوراکی عصاره سویا و ویتامین 3D، تعداد 42 سر موش ماده بالغ در 7 گروه به مدت 35 روز مورد مطالعه قرار گرفتند. عصاره سویا با دو دوز (روزانه 5 گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن و روزانه 10 گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن) و ویتامین 3D نیز با دو دوز (روزانه 100 میکروگرم به ازای کیلوگرم وزن بدن و روزانه 200 میکروگرم به ازای کیلوگرم وزن بدن) و ترکیب این دو ماده نیز با هر دو دوز (دوزهای کم و زیاد) به صورت خوراکی به موش ها داده شد. در پایان دوره، پس از بیهوش نمودن موش ها با دی اتیل اتر، خونگیری از آنها جهت تهیه سرم انجام گرفت. برای اندازه گیری سطوح سرمی کلسیم از روش کالریمتری و برای اندازه گیری هورمون های 4،T3T و TSH از روش رادیوایمونواسی استفاده شد. پس از انجام آزمایش های بیوشیمیایی و مشخص شدن نتایج و انجام آزمون آماری ANOVA یکطرفه بر روی این داده ها، تفاوت آماری معنی داری بین نتایج در گروه های مورد مطالعه مشاهده شد)001/0.(p< نتایج این تحقیق نشان دهنده کاهش هورمون های 4T و 3T و افزایش TSH و بروز هیپوتیروئیدیسم در موش هایی بود که عصاره سویا مصرف کرده بودند. در مورد موش های دریافت کننده ویتامین 3D، هیپرکلسمی و کاهش TSH رخ داده بود. در موش هایی که هر دو ماده را دریافت کرده بودند،تنها در موش های دریافت کننده دوز زیاد عصاره سویا و ویتامین 3D کاهش هورمون 3T و افزایش هورمون TSH از نظر آماری معنی دار و نشانگر بروز هیپوتیروئیدیسم در آن ها بود. در مجموع، نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که مصرف تواCم عصاره سویا و ویتامین 3D، البته در مقادیر کم، می تواند اثرات ناشی از مصرف هر یک به تنهایی بر روی عملکرد غده تیروئید و نیز هوموستاز کلسیم را تعدیل نماید.
کلید واژگان: موش, عصاره سویا, ویتامین 3D, کلسیم, هورمون های تیروئید}The Thyroid gland with two symmetrical lobes has an important role in metabolism of the body and regulating of calcium. Any factor making structural and hormonal changes in this gland can produce metabolic disorders. To investigate the functional changes of the thyroid gland following coadministration of soy extract and Vitamin D3, 42 mature female mice in 7 groups were studied for 35 days. Two doses of soy extract (5 and 10 g/kgBW/day); two doses of Vitamin D3 (100 and 200? g/kgBW/day); and, a combination of both soy extract and Vitamin D3 with two doses were fed to each mouse by gavage. At the end of the feeding trial, following anesthetizing by diethyl ether, mice were bled. Serum levels of calcium were determined by method Colorimetry, and serum concentrations of T3, T4, TSH were determined by method Radio Immuno Assay. Data was statistically analyzed by the one way ANOVAtest and significant differences were observed between groups (p<0.001). Results showed the occurrence of a dose-dependent hypothyroidism in mice receiving only soy extract. In mice receiving only vitamin D3, significant and dosedependent increases of calcium levels, significant and dose-dependent decreases of TSH levels and, insignificant decreases in serum concentrations of T3 and T4 were observed. Finally, groups receiving a combination of high doses of soy extract and Vitamin D3, showed hypothyroidism. In conclusion, this study suggests that co-administration of soy extract and Vitamin D3, only in low doses, can balance the effects of individual use of these components on thyroid function and calcium homeostasis. -
مطالعه حاضر به منظور بررسی هیپوکلسمی تحت بالینی در یک گاوداری صنعتی 250 راسی در رشت بر روی 54 گاو صورت گرفت. برای بررسی میزان کلسیم از هر گاو در 3 نوبت شامل یک هفته قبل، یک هفته بعد و دو هفته بعد از زایمان خون گیری از ورید دمی به عمل آمد و سپس کلسیم با استفاده از روش اسپکتوفتومتری محاسبه گردید. میزان کلسیم در فصول مختلف و همچنین در دام های دارای عارضه یا بدون عارضه با استفاده از Independent sample T-test صورت گرفت و فراوانی دام های دارای عارضه و بدون عارضه در فصول مختلف نیز با روش مربع کای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی بین میزان کلسیم در یک هفته قبل و یک هفته بعد از زایمان در سطح 99% معنی دار است. میزان کلسیم یک هفته قبل از زایمان، در زمستان کمتر از پائیز بود و به لحاظ آماری در سطح 99% معنی دار بود. میزان کلسیم در یک هفته بعد از زایمان نیز در فصل زمستان کمتر از پائیز بود که به لحاظ آماری در سطح 95% معنی دار است.
کلید واژگان: هیپوکلسمی تحت بالینی, کلسیم, همبستگی, فصل, زایمان} -
بررسی میزان سرمی اسید اوریک، پروتئین تام، آلبومین، کلسیم و فسفر در مرغان تخمگذار مبتلا به سندرم نقرسسندرم نقرس یکی از علل شایع تلفات در مرغداری ها محسوب می شود. نقرس به وسیله رسوب اورات در کلیه ها، روی سطوح سروزی قلب، کبد، مزانتر، کیسه های هوایی و صفاق تشخیص داده می شود. در برخی موارد ممکن است این رسوبات بر روی سطوح عضلات و غلاف های تاندونی و مفاصل نیز دیده شوند. این رسوبات به صورت پرده سفید و گچی می باشد. نقرس به دو فرم احشایی و مفصلی دیده می شود و یک بیماری با علل متعدد می باشد. عوامل ایجاد کننده نقرس در سه دسته طبقه بندی می شوند که شامل: عوامل تغذیه ای و مدیریتی، عوامل عفونی، عوامل توکسیک می باشند. برای ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی در بیماری نقرس در طی بهار و تابستان 1386 تعداد 3 فارم طیور تخم گذار نژاد HY-Line که مبتلا به سندرم نقرس بودند، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه از مرغداری های مذکور تعداد 20 قطعه طیور مبتلا و 20 قطعه طیور سالم (در کل 120 قطعه) انتخاب شده و از آنها، خون از ورید بال اخذ گردید. بعد از خون گیری، کالبدگشایی انجام و با توجه به علایم کالبدگشایی تشخیص نقرس تایید شد. بعد از انعقاد خون، سرم توسط دستگاه سانتریفیوژ جدا شده و مقادیر اسیداوریک، پروتئین تام، آلبومین، کلسیم و فسفر توسط کیت های تشخیصی اندازه گیری شد. مقایسه میانگین پارامترهای ارزیابی شده در طیور مبتلا به نقرس نسبت به طیور سالم افزایش آماری معنی داری نشان داد (05/0p<). اندازه گیری مقادیر سرمی اسیداوریک، پروتئین تام، آلبومین، کلسیم و فسفر در طیور می تواند در تشخیص بیماری نقرس حتی قبل از ظاهر شدن علائم بالینی موثر باشد.کلید واژگان: نقرس, طیور, اسید اوریک, کلسیم, فسفر, آلبومین, پروتئین تام}Gout syndrome is accounted for one of the prevalent causes of mortality in poultry farms. Gout is recognized by deposition of urates in kidneys, on serous surfaces of the heart, liver, mesenteries, air sacs and peritoneum. In some cases, these deposits may be observed on surfaces of muscles, synovial sheaths of tendons and joints, too. These deposits are like chalky coating and appear grossly. Gout could be seen in two forms, articular gout and visceral gout, and it is a disease with numerous causes. The causing factors of the gout are classified in three groups which consist of nutrient and management factors, infectious factors, and toxic factors. For evaluation of biochemical parameters in gout disease, we surveyed and diagnosed in three farms of egg laying poultry breeding (HY-Line) affected to gout syndrome during spring and summer of 1386. In this study, from the above- mentioned poultry farms a number of 20 affected, and 20 healthy chickens (totally 120) were chosen and Blood samples of all animals were collected from wing veins and their sera were harvested by centrifuging and the levels of Uric acid, Total Protein, Albumin, Calcium and Phosphors parameters were measured by diagnostic laboratory kits. After taking blood, they were autopsied, and according to autopsy signs and syndromes, the diagnosis of gout was confirmed. Results of this study showed significant increase on mean serumic Uric acid, Total Protein, Albumin, Calcium and Phosphorus in chickens affected by gout in comparison with the healthy groups(pKeywords: Gout, Layer, uric acid, Calcium, Phosphorus, albumin, total protein}
-
مشخص شده است که هیپوکلسمی عامل خطر برای بروز بسیاری از بیماریهای مهم شیردهی مانند کتوز می باشد. اختلال متابولیکی اصلی در بیماری کتوزهیپوگلیسمی و هیپرکتونمی است که ممکن است هر دو بر روی سندرم بالینی تاثیر گذار باشند. در بسیاری از موارد شدت سندرم بالینی متناسب با درجهه یپوگلیسمی است. این مطالعه با هدف بررسی هیپوکلسمی تحت بالینی و ارتباط متقابل آن با میزان گلوکز خون پس از زایش دریک دامداری نمونه 2000 راسی شیری صنعتی در استان تهران صورت پذیرفت. به این منظور از 100راس گاو در سه مقطع زمانی خلال 12ساعت، 24ساعت و روز دهم پس از زایش جهت اندازه گیری میزان کلسیم و گلوکز نمونه خون اخذ شد.در مطالعه حاضر، فراوانی هیپوکلسمی تحت بالینی با نقطه برش dl /mg8 در خلال 12ساعت اول پس از زایش، 24 ساعت و در روز دهم پس از زایش به ترتیب 51 ،37و 7درصد بود.فراوانی موارد هیپوگلیسمی با نقطه برش g/ dl m35در همین دوره به ترتیب صفر، یک و هشت درصد بود.بر اساس آزمون های آماری انجام یافته، موارد هیپوکلسمی روز دهم پس از زایش، در این زمان میانگین گلوگز پایین تری نسبت به موارد طبیعی کلسیم دارند. p=0/017 میزان کلسیم روز دهم پس از زایش با مقادیر گلوکز در این زمان همبستگی مستقیم دارد .p=0/000
کلید واژگان: کلسیم, هیپوکلسمی تحت بالینی, گلوکز, هیپوگلیسمی, گاو شیری, دوره پس از زایش}Hypocalcaemia is a risk factor for many important diseases such as ketosis, in the lactation period. Hypoglycemiaand hyperketonemia are the main metabolically disturbances in ketosis, which may affect the clinical syndrome. Inmost cases, the severity of clinical syndrome is related to the level of hypoglycaemia. The aim of this study was toevaluate the correlation between subclinical hypocalcaemia and serum glucose at postpartum period in a dairy farmwith 2000 cattle in Tehran province.Blood samples were taken from 1000 cattle; serum glucose and calcium were measured within the frst 12 hours at24 hours and 10 days postpartum.In this study, the prevalence of subclinical hypocalcaemia with the cutting point of 8mg/dl was 37,51 and 7 percent,respectively. For hypoglycaemia with the cutting point of 35mg/dl, the prevalence were 0,1 & 8 percent respectively.Based on statistical tests: hypocalcaemia cases showed decreased in mean level of serum glucose, to compare with thenormal cases )P = 0.017(. Calcium concentration in 10 days postpartum showed correlation with the serum glucoselevel at the same time P= 0/0005.
Keywords: Subclinical hypocalcaemia, dairy cow, Postpartum period} -
کلسیم، یکی از عناصر معدنی فراوان در بدن حیوانات می باشد و نقشی حیاتی در بسیاری از فرایندها ایفا می کند. از آنجایی که غلظت کلسیم سرم خون در حالت طبیعی در محدوده خاصی قرار دارد، بنابراین تغییرات آن می تواند سبب بروز اختلالات مختلفی گردد. بیماری هایی که باعث کاهش اشتها، و یا ناشی از کاهش اشتها هستند، می توانند غلظت کلسیم سرم خون را کاهش دهند. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی نیاز به تجویز کلسیم در گاوهای بیمار ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی انجام شده است. بدین منظور نمونه های سرم خون از 80 راس گاو بیمار ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی در طول یک سال جمع آوری و میزان کلسیم سرم خون اندازه گیری گردید. مقایسه میزان کلسیم سرم خون در بیماری های مختلف در مطالعه حاضر، نشان دهنده کاهش معنی دار آن در بیماری های سیستمیک و عدم کاهش معنی دار آن در بیماری های موضعی می باشد. بر این اساس تجویز کلسیم در بیماری های سیستمیک قابل توصیه بوده و در بیماری های موضعی نیازی به تجویز آن نیست.
کلید واژگان: کلسیم, گاو, بیماری, تجویز}Calcium is one of abandoned minerals in animal body and plays a critical role in body processes. Since the serum calcium concentration in normal range value therefore its changes can lead to different abnormalities. Anorexia that was caused by diseases or diseases which made anorexia could decrease the serum calcium concentration. This study was conducted to evaluate the serum calcium concentration in referred cattle to veterinary hospital. Sera samples were collected from 80 referred patient cattle to veterinary hospital during one year. In cattle with different diseases, Serum calcium concentration decreased significantly in systemic diseases which were associated with anorexia. According to the results, calcium administration is necessary in systemic diseases but not in local diseases.
Keywords: calcium, Cattle, administration} -
خلاصه بیماری پریکاردیت ضربه ای، به دنبال بلع اجسام خارجی نوک تیز در گاو ایجاد می گردد. این بیماری هر ساله موجب خسارات اقتصادی فراوانی به صنعت دامپروری کشور می گردد. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین تغییرات بعضی از الکترولیت های سرم (کلسیم، پتاسیم و منیزیم) در دام های مبتلا به پریکاردیت ضربه ای است، تا بر اساس آن، تشخیص سریع تر و صحیح تر این اختلال انجام گیرد. در این مطالعه که در طی 2 سال و بر روی 19 راس گاو مبتلا به پریکاردیت ضربه ای ارجاع داده شده به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفت. نشانه های بالینی، وضعیت کلسیم، پتاسیم و منیزیم سرم دام های بیمار بررسی شد. نتایج با استفاده از آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان الکترولیت های سرم در دام های بیمار، نسبت به دام های سالم به طور بسیار معنی داری، کاهش داشته است (01/0> P).
کلید واژگان: پریکاردیت ضربه ای, گاو, کلسیم, پتاسیم, منیزیم}Traumatic Pericarditis is caused by ingestion of sharp foreign bodies in cow. This disease causes many economical losses in animal husbandry industry. The aim of the study was to determine some serum electrolytes (Ca2+, K+ and Mg2+) changes rapid and exact diagnosis. During two years, 19 cows that were referred to Shahid Chamran University of Ahwaz Veterinary hospital with traumatic pericarditis were examined for clinical signs and serum levels of Ca2+, K+ and Mg2+. The results were analyzed by T-student test. Results showed that serum electrolytes (Ca 2+, K+ and Mg2+) in affected cattle significantly decreased in compare with control animals.
Keywords: Traumatic pericarditis, Cattle, Calcium, potassium, Magnesium} -
مطالعه حاضر به منظور بررسی دامنه تغییرات غلظت کلسیم سرم خون گاوهای گاوداری های اطراف شهرستان کرمان انجام شده است. نمونه های سرم خون از 200 راس گاو سالم از گاوداری های مختلف شهرستان کرمان در طول یک سال جمع آوری و میزان کلسیم سرم خون اندازه گیری گردید. مقایسه میزان کلسیم خون گاوها در فصول مختلف نشان داد که میانگین غلظت کلسیم خون در فصول سرد و مرطوب (پاییز و زمستان) در مقایسه با فصول گرم و خشک (بهار و تابستان) به صورت معنی داری کمتر است. مقایسه میانگین غلظت کلسیم سرم خون دام ها با جیره های متفاوت نشان داد که این میانگین در گاوهای تغذیه شده با جیره های فقیر از نظر کلسیم در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره های غنی از کلسیم، به طور معنی داری کمتر است. مطالعه حاضر نشان داد که میانگین غلظت کلسیم خون در گاوهای با سن بالاتر کمتر از جوانتر ها بود. تحقیق حاضر نشان می دهد که جنسیت بر میانگین غلظت کلسیم سرم خون تاثیری ندارد ولی با کاهش کلسیم جیره و کاهش حرارت و افزایش رطوبت در فصول مختلف و افزایش سن، میانگین کلسیم سرم خون در محدوده معینی کاهش می یابد
کلید واژگان: کلسیم, خون, گاو, کرمان}This study was conducted to evaluate the calcium concentration of serum in dairy cattle of Kerman suburb flocks. Sera were collected from 200 healthy cattle of dairy farms in Kerman city and serum calcium concentration was measured. Mean serum calcium concentration decreased significantly (p≤0.05) in wet and cold seasons in comparison with dry and hot seasons in healthy animals. Also cattle with poor calcium diet had low serum calcium concentration. This study revealed that, serum calcium concentration decreased in aged group and the decline in aged animals was higher than young animals. Gender differences did not affect serum calcium concentration. In conclusion, season, diet and age are contributing factors on serum calcium concentration in cattle.
-
شناخت هر چه بیشتر بیماری های متابولیک و جلوگیری از هر گونه کاهش تولید در دامپروری مفید می باشد. یکی از مهم ترین بیماری های متابولیک، مشکلات مربوط به کمبود کلسیم و فسفر در دام ها به خصوص دام های پرتولید می باشد که از عوارض آن می توان به بیماری های استئومالاسی، ریکتز، تب شیر و هموگلوبینوری پس از زایمان و اختلالات تولید مثلی اشاره نمود. این مطالعه در گاوهای شیری دورگ غیر آبستن صورت پذیرفت. در این بررسی، در اواسط هر فصل، طی مراجعات روزانه به کشتارگاه، خونگیری توسط لوله های ونوجکت انجام و پس از انتقال به آزمایشگاه و تهیه سرم، مقادیر Ca، P و ALP سرم ها به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری گردید. در هر فصل 100 نمونه و کلا 400 نمونه مورد مطالعه گرفت. میانگین سرمی Ca، P و ALP در فصل بهار به ترتیب mg/dl 02/0± 83/8، mg/dl 07/0± 88/3، Iu/lit 8/0 ± 4/163، در فصل تابستان به ترتیب mg/dl 03/0±05/9، mg/dl 01/0± 19/4 ،Iu/lit 2/1 ± 7/240، درفصل پائیز به ترتیب mg/dl 07/0±03/9، mg/dl 02/0± 33/5 ، Iu/lit 3/2± 06/185 و در فصل زمستان به ترتیب mg/dl 09/0± 33/9، mg/dl 08/0± 74/5، Iu/lit 4/7 ± 03/230 به دست آمد. با توجه به مقادیر نرمال کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز در گاو، در فصل بهار 3/6% موارد کمبود کلسیم و در 83% موارد کمبود فسفر، در فصل تابستان در 80% موارد کمبود تحت بالینی فسفر و در فصل پائیز در 3/7% موارد کمبود Ca و در فصل زمستان در 45/9% موارد کمبود Ca و در 36/7% موارد افزایش ALP مشاهده گردید. به نظر می رسد کاهش معنی دار میزان Ca و P در فصل بهار و میزان P در فصل تابستان (01/0p<) ، می تواند به دلیل استفاده از علوفه سبز با کاروتن بالا باشد که در میزان جذب ویتامین D تداخل می کند و کاهش میزان Ca در فصول پائیز و زمستان می تواند به دلیل هوای سرد و استفاده از غذای دستی و عدم نورگیری کافی باشد. افزایش میزان ALP با کمبود Ca نیز در فصل زمستان همخوانی دارد. همچنین در این مطالعه کاهش مقادیر سرمی کلسیم و فسفر در سنین 5-4 سال نسبت به سایر سنین معنی دار بود (01/0p<) که می تواند به دلیل افزایش تولید در این محدوده زمانی باشد.کلید واژگان: گاو شیری, کلسیم, فسفر, آلکالین فسفاتاز, سرم, کشتارگاه تبریز}Increasing knowledge of metabolic disorders and prevention of any prduction decrease is beneficial in animal breeding. Problems related to calcium and phosphorus deficiency in high producing animals are among the most important metabolic disorders with disease such as osteomalacia, rickets, milk fever, pos parturition hemoglobinuria and reproductive disorders named as the metabolic complications. This study was conducted on non pregnant crossbreed dairy cattle. In the middle of each season with daily referral to the abattoir, blood samples were collected in veneject tubes and after transfer to the laboratory, the serumic levels of Ca, P and ALP were measured by spectrophotometry. One hundred samples for each season and a total of 400 samples were studied. The mean serumic levels of Ca, P and ALP were 8.83±0.02 mg/dl, 3.88±0.07 mg/dl, 163.4±0.8 Iu/lit; 9.05±0.03mg/dl, 4.19±0.01mg/dl, 240.7±1.2 Iu/lit; 9.03±0.07 mg/dl, 5.33±0.02mg/dl, 185.06±2.3 Iu/lit and 9.33±0.09 mg/dl, 5.74±0.08 mg/dl, 230.03±7.4 Iu/lit, in the spring, summer, autumn and winter respectively. Considering the normal Ca, P and ALP values in cattle, 6.3% and 83% of cases had Ca and P deficiency respectively in the spring, 80% of cases had subclinical phosphorus deficiency in the summer, 7.3% of cases had subclinical phosphorus deficiency in the autumn and 9.45% and 7.36% of cases had Ca deficiency and ALP elevation respectively in the winter. The significant decrease in Ca and P levels in the spring and P levels in the summer (pKeywords: Dairy cattle, Ca, p, ALP, Serum, Tabriz abattoir}
-
غلظت سرمی الکترولیت های عمده سرم خون به همراه مقایسه گله ای، فصلی و ارتباط بین الکترولیت ها و فصل در گاوهای هولشتاین خالص و دورگ در گاوداری های صنعتی (1367 راس) و سنتی (414 راس) ارومیه در چهار فصل سال 1382 مطالعه گردید. غلظت سرمی کلسیم، منیزیم، فسفر و کلر به وسیله دستگاه اتوآنالیزر، سدیم و پتاسیم به روش شعله سنجی ارزیابی گردیدند. نتایج نشان داد که میانگین غلظت کلر، فسفر، کلسیم و سدیم در گاوداری های صنعتی بطور معنی داری بیشتر (P<0.01) و منیزیم و پتاسیم بطور معنی داری کمتر (P<0.01) از گاوداری های سنتی است. آنالیز واریانس یک طرفه وجود اختلاف گله ای در بین الکترولیت های عمده سرم در گاوداری های صنعتی (P<0.01) و سنتی (P<0.01) را نشان می دهد. میانگین فصلی الکترولیت های عمده سرم گاو در گاوداری های صنعتی به جز کلر و سنتی به جز فسفر و پتاسیم با هم متفاوت بودند (P<0.01). نتایج آنالیز همبستگی بین الکترولیت های عمده سرم گاو نشان می دهد که در گاوداری های صنعتی بین منیزیم و کلر، کلسیم و فسفر، سدیم و پتاسیم رابطه ی مثبت (P<0.01) و بین منیزیم و سدیم رابطه ی منفی مشاهده می شود (P<0.01). در گاوداری های سنتی بین کلسیم و فسفر، سدیم و پتاسیم رابطه مثبت وجود داشت (P<0.01). لذا می توان نتیجه گرفت که بین الکترولیت های عمده در گاوداری های صنعتی و سنتی و فصل اختلاف چشمگیری وجود دارد که در این رابطه منیزیم، کلسیم و پتاسیم در زمستان و بهار اهمیت فراوانی دارند. وجود رابطه بین کلسیم با فسفر و سدیم با پتاسیم و کلسیم با منیزیم اهمیت هماهنگی الکترولیت های عمده را اثبات نموده که لاجرم در تنظیم جیره ی غذائی بایستی منظور گردد.
کلید واژگان: مقایسه فصلی, کلسیم, منیزیم, فسفر, پتاسیم, سدیم, کلر, گاوداری های صنعتی و سنتی} -
هدف از این مطالعه بررسی اثر غلظت های مختلف کلسیم بر الگوی حرکتی اسپرم گوسفند و تعیین غلظت موثر کلسیم در محیط نگهدارنده اسپرم بوده است. بدین منظور بیضه های گوسفند بالغ (حداقل 5 بیضه برای هر روز) از کشتارگاه جمع آوری و در کنار یخ به آزمایشگاه منتقل شدند، سپس اسپرم از ناحیه دم اپیدیدیم بذل گردید و به محیط BO تعدیل شده با دمای 37 درجه سانتیگراد اضافه شد و به منظور جدا سازی اسپرم های زنده و متحرک، عمل شناورسازی انجام شد و سپس اسپرم های جدا شده به محیط BO با غلظت های 1.125, 0.56 و 2.25 میلی مولار کلسیم انتقال یافته و در انکوباتور 37 درجه سانتیگراد با رطوبت 100 درصد نگهداری شد و الگوی تحرک اسپرم در غلظت های مختلف کلسیم، در ساعت های 0، 2، 4 و 6 بعد از اضافه شدن به محیط با استفاده از سیستم رایانه ای CASA مورد بررسی قرار گرفت و پارامترهای مختلف در خصوص مدل حرکتی اسپرم ثبت شد، پس از انجام تست نرمال بودن داده ها در طول زمان و بین گروه ها از آنالیز واریانس استفاده گردید. نتایج آزمون آماری هیچ گونه اختلافی را بین غلظت های مختلف کلسیم در پارامترهای تحت بررسی در ساعت صفر نشان نداد. در ساعت دوم درصد اسپرم های VAP, VSL, VCL, ClassA و STR در گروه حاوی 0.56 میلی مولار کلسیم به طور معنی داری از گروه دارای 2.25 میلی مولار کلسیم بیشتر بود (p<0.05). در ساعت 4 نیز بین درصد اسپرم های Class A، درصد اسپرم های Class C درصد اسپرم های LIN, VAP, VSL, VCL, Class A+B و STR در گروه حاوی 0.56 میلی مولار کلسیم به طور معنی داری از گروه دارای 2.25 میلی مولار کلسیم بیشتر بود (p<0.05). در ساعت 6 بین گروه حاوی 0.56 میلی مولار کلسیم و گروه دارای 2.25 میلی مولار کلسیم نسبت STR اختلاف معنی دار بود (p<0.05). در تمامی موارد فوق بین گروه 1.125 و دو گروه 0.56 و 2.25 اختلاف معنی داری مشاهده نگردید.
کلید واژگان: کلسیم, الگوی حرکت, اسپرم اپیدیدیمی, گوسفند}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.