ریخت شناسی داستان علاءالدین و چراغ جادو
جستار حاضر به بررسی و تحلیل داستان علاءالدین و چراغ جادو می پردازد. این داستان از مشهورترین قصه های هزار و یک شب است. اوایل قرن بیستم گروهی از دانشمندان علوم انسانی روسیه شروع به تحلیل ساختاری متن های ادبی کردند و خود را فرمالیست نامیدند. مشهورترین این افراد، الکساندر پراپ نام داشت که بر روی مجموعه قصه های پریان روسی که آفاناسیف گردآوری کرده بود، تحلیل ساختاری را انجام داد. او شیوه و اسلوب کار خویش را ریخت شناسی نامید؛ به مفهوم مطالعه ی اجزای تشکیل دهنده ی قصه و روابطی که بین آنها وجود دارد. با توجه به این که کار پراپ نواقصی دارد و قابل تطبیق بر هرگونه داستانی نیست، در این پژوهش، سعی شده شیوه ای جدید و ابداعی به کار گرفته شود. بدین ترتیب که داستان ابتدا به ساختار افقی که نمایان گر دید جزیی نگر خواننده است تجزیه، سپس کنش گر های اصلی داستان را مشخص کرده؛ در آخر داستان به ساختار عمودی که نمایان گر دید راوی یا دانای کل است تجزیه شود. تا به این ترتیب به کامل ترین شیوه، هدف اصلی پژوهش که مطالعه ی اجزای قصه است، حاصل گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.