ضعف توسعه جامعه مدنی ایران

نویسنده:
چکیده:
امروزه اصطلاح جامعه مدنی درعلوم اجتماعی معمولا درمقابل دولت به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است ومجموعه ای از نهادها، موسسات، انجمن ها وتشکلهای خصوصی ومدنی را دربرمی گیرد. اگر بگوییم که ویژگی اصلی دولت ساخت قدرت آمرانه است، درآن صورت جامعه مدنی فاقد چنین ساختی است. مظاهر اولیه جامعه مدنی در دوران فئودالیته وقرون وسطی دراروپا وجود داشت. جامعه مدنی به طور کلی به حوزه حقوق مدنی افراد وگروه ها، حوزه حقوق طبیعی، حوزه بازار واقتصاد آزاد و حوزه فرهنگی اطلاق می شد. جامعه مدنی نقش مهمی درمشارکت طبقات مختلف اجتماعی وبسیج توده ها درتصمیم گیری ها وانتخابات دارد. بطور کلی نقش جامعه مدنی درراه رشد وتوسعه سیاسی، اجتماعی واقتصادی یک ملت وکشور انکارناپذیر است اما درایران نتوانسته است از جایگاه واقعی برخوردار باشد ورسالت تاریخی خود را ایفا نماید.
سوالات اصلی مقاله حاضر این است که به راستی چه ضعف ها وکاستی هایی وجود داشت که راه رشد جامعه مدنی را درایران سد نموده است؟چرا دربرهه هایی از تاریخ که جامعه مدنی درخشان ترین نهاد سیاسی ایران بوده، به یکباره به افول می-گراید وسرکوب می شود وازمیدان خارج می شود؟چگونه است که نهادهایی با این توانمندی مقهور قدرت دولت می شود ونمی توانند ازخود دفاع ورشد کنند؟
برای پاسخ به این سوالها ودربررسی عوامل عدم حیات ورشد جامعه مدنی درایران به گونه ای که بتواند با ایفای نقش خود وبا استمرار درموضع اجتماعی مناسب به تهدید قدرت دولت بپردازد، سه عامل عمده را می توان با استفاده از شواهد تاریخی درنظرگرفت. همچنین درحد امکان، مفاهیم توسعه وفرهنگ سیاسی براندیشه ها ونظرات سیاسی را خواهیم داشت.
زبان:
فارسی
در صفحه:
111
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1050816