نقش قراین منفصل در فهم روایات تفسیری در المیزان
یکی از راههای دستیافتن به معنای اصلی و واقعی کلام، بهکارگیری قراین منفصل مربوط به آن است. در فرایند فهم متن و ازجمله روایتهای تفسیری، قرینه عبارت است از هرچه بهنوعی با کلام، ارتباط لفظی یا معنوی داشته باشد و مخاطب را در فهم مفاد آن کلام یاری رساند؛ خواه به کلام، پیوسته (متصل) وخواه جدا ازآن (منفصل) باشد. قراین منفصل (ناپیوسته) آنهایی هستند که از فضای کلام، جدا باشند و بعداز انتقال مخاطب به معنای ابتدایی (مفاد استعمالی)، وی را در رسیدن به مراد اصلی و واقعی (جدی) متکلم یاری رسانند. در این مقاله، مراد از قراین منفصل، روایتها، آیات و برهآنهای عقلی مسلمی است که ازلحاظ معنوی (تخصیص، تقیید، تبیین و...)، بهنوعی، با روایتی که درصدد فهم آنیم، ارتباط داشته باشند ودرقالب قراین معینه و صارفه، ما را در فهم مقصود اصلی آن روایت مدد رسانند. بهکارگیری قرینه منفصل آیات و روایتها برای فهم روایتهای تفسیری، پیشاز هر چیز، مبتنیبر پذیرش اصل «درحکم کلام واحد بودن آیات و روایات اهلبیت (ع)» است. بهکارگیری قراین منفصل یادشده ازسوی علامه طباطبایی، بهویژه قرینه آیات و روایتها که بیانگر پذیرش این اصل ازسوی وی است، قواعدی سودمند در فرایند فهم روایتهای تفسیری در المیزان بهشمار میرود.
قواعد ، قرینه ، فهم ، روایات تفسیری ، مراد جدی ، علامه طباطبایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.