دیدگاه عرفانی ابن فارض
از تفاوت های اساسی میان انسان وسایر موجودات از جمله فرشتگان این است که اندیشه ورزی و احساسات او همواره دارای تحول و بالندگی است؛ به گونه ای که این بعد اساسی از شخصیت او حتی به معتقدات دینیش هم سرایت می کند؛ واز این بابت است که می بینیم شیوه عبادت این آفریده که فلسفه آن از سوی آفریدگار در یک جمله خلاصه شده است«وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»(الذاریات:56) هم دچار تحول شکلی و حتی ماهوی می شود، وضمن حفظ جوهر خود که بندگی خداوند باشد، چنان معقد وپیچ در پیچ می شود که بایستی از جنس این آفریده مکلف به عبادت در شکل های مختلف زندگی، انسان های دیگری بیایند و دست به تحقیق بزنند تا زوایای شیوه پرستش و سیر و سلوک او را روشن کنند.
ابن الفارض در دورانی می زیسته است که عبادت برخی از مومنان از شکل ساده خود عبور کرده و به مرحله زهد وانقطاع الی الله در قرن اول سپس به سیر وسلوک در آغاز قرن دوم و بعد از آن به پدیده فنا و حلول و اتحاد در اواخر این قرن ونیز قرن سوم وبالاخره به وحدت وجود یا شهود و مفاهیم غامض آن در قرن هفتم رسیده است. این پژوهش در صدد بررسی و تحلیل دیدگاه عرفانی ایشان است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.