شکل شناسی دو قصه از مثنوی مولوی بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ
این نوشتار، تحلیل دو قصه از مثنوی مولوی، با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ است. این روش آزمونی برای نظریه ی ریخت شناسی در ادب عرفانی به شمار می رود. بسیاری از اجزا و کنش های بررسی شده در حکایتهای مثنوی با رده بندی خاص پراپ از قصهها، همسانی دارد. همچنین با بررسی قصه ی پادشاه و کنیزک و تطبیق آن با قصه ی اعرابی درویش، همگونی های این دو، با وجود ظاهر متفاوت آنها، نمایان می شود.
قصه ، ریخت شناسی ، مولوی ، پراب
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.