تاملی در چرایی بازگشت به بیدل در آسیای مرکزی (بازگشتی از روی عجز یا اقبال از سر عشق؟)

نویسنده:
چکیده:
پژوهشگران حوزه ادبیات در آسیای مرکزی، در مسیر شناخت میراث ادبی و زبانی این منطقه در بازه زمانی نیمه دوم سده سیزدهم تا نیمه نخست سده چهاردهم قمری/ نوزدهم تا اوایل سده بیستم میلادی1 با پدیده منحصربه فرد فرهنگی و ادبی با نام بیدل (1054-1133ق./ 1644-1720م.)، و تاثیر بی چون وچرای اندیشه، قالب و سبک بیان این شاعر نازک خیال فارسی سرای هند بر ادیبان فارس تاجیک و ازبک زبان این منطقه مواجه می شوند. این پدیده کم وبیش در این سال ها در میان ادیبان حوزه های جغرافیایی افغانستان و شبه قاره نیز دیده می شود؛ اما شرایط در ایران به گونه ای دیگر بود و ادیبان این حوزه در حرکتی آگاهانه با اشاره بزرگان حلقه ادبی شکل گرفته در اصفهان، از نیمه دوم سده دوازدهم تا اویل سده چهاردهم قمری، شیوه سلف خود را پیش چشم داشته، از سبک موسوم به «هندی»، و شاخه های ایرانی و هندی آن به پرچم داری صائب تبریزی (1000-1086ق.؟/ 1592-1676م.؟) و بیدل دهلوی رخ برتافتند و از میراث شگرف این مکتب بیزاری جستند. درباره تفاوت پسند محیط های ادبی یادشده، پژوهشگران برجسته ادب فارسی، اردو و ازبکی اثرهای مهمی را تالیف کرده اند که در این میان تحقیقات محمدرضا شفیعی کدکنی (ت. 1318ش./ 1939م.) در ایران، صلاح الدین سلجوقی (1275 یا 1275-1349ش./ 1895 یا 1896-1970م.) و اسدالله حبیب (ت. 1320ش./ 1941م.) در افغانستان، عبدالرئوف فطرت بخارایی (مقت. 1937م.) و ابراهیم مومن اف (1908-1974م.) در ازبکستان و صدرالدین عینی (ف. 1954م.) در تاجیکستان خصلتی یگانه دارد؛ هرچند هنوز هم درباره چرایی این تفاوت گفتنی ها فراوان است و نیاز به پژوهش های جدی و درازدامن احساس می شود. نگارنده این سطور در سه مقاله جداگانه درباره بیدل و بیدل گرایی در محیط ادبی ماوراءالنهر در سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، با مراجعه به منابع دست اول کشورهای آسیای مرکزی روند گرایش به بیدل را واکاوی کرده است: 1. ابراهیم خدایار، «بیدل گرایی در محیط ادبی ماوراءالنهر»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، س6، ش12(72)، صص47-57؛ 2. ——— «صدرالدین عینی و بیدل»، پژوهش های زبان و ادب فارسی، س2، ش5، صص75-94؛ 3. ——– با همکاری غلام کریم اف، «فهرست کتاب های چاپ سنگی بیدل در ماوراءالنهر- ازبکستان»، دانش، ش94، صص117-128. در دو سه دهه اخیر، تحقیقات گسترده ای در محیط های دانشگاهی و خارج از آن درباره بیدل در ایران انجام شده است. نتایج این پژوهش ها در دگرگونی ذائقه و پسند اهل ادب ایران به بیدل کاملا موثر بوده است. این روزها دیگر بیدل در میان ایرانیان شاعری ناآشنا نیست. وی علاوه بر کسب جایگاهی درخور در پژوهش های دانشگاهی، مایه دل مشغولی گروه چشمگیری از شاعران نیم سده اخیر، از سهراب سپهری (1307-1359ش./ 1928-1980م.) تا حسن حسینی (1335-1383ش./ 1956-2004م.) و پس از آن در میان نسل جوان تر بوده است؛ هرچند ذائقه بیدل پژوهان در ایران به بیدل گرایی مرسوم در این حوزه مطالعاتی منجر نشد. علاقه عاشقانه هم زبانانمان در افغانستان به بیدل داستان دیگری دارد. سده بیستم در آسیای مرکزی، سده شگفت انگیز و عبرت آموزی بود. سرآغازی استقلال طلب، در میانه راه فروخفته در دامن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، و در پایان راه دارای کشورهایی مستقل در تراز جهانی. در آغاز این سده، در این منطقه جنبش های آزادی خواهی و استقلال طلبی، هرچند اندکی دیرتر از جنبش های مشروطه خواهی در شرق دور و خاورمیانه، در ژاپن، ایران و ترکیه، به وقوع پیوست و جنب وجوش زیادی برای کسب استقلال از حکومت تزار و خان و خان گری امارات بخارا و خوارزم از خود نشان داد، دستاورد درخوری برای این منطقه نداشت. در همین دوره، ازآنجاکه هنوز نظام تعلیم و تربیت سنتی در مکاتب (مدرسه های ابتدایی) و مدارس پیشین (مدارس عالی و دانشگاه) پابرجا مانده و مواد درسی آن ها تغییری نکرده بود، هزاران تن از طالبان علم منطقه از هر قوم و نژاد و هر زبان و ذائقه، با آثار بیدل و حافظ2 و سعدی پا به دنیای دانایی می نهادند. چاپخانه های فراوانی در شهرهای تاشکند، سمرقند، خجند، بخارا و خوارزم با چاپ آثار شاعران مورد علاقه مردم، آن ها را در راه رسیدن به دنیای دلخواهشان یاری می رساندند. هم ازاین رو بود که تنها در فاصله سال های 1301-1335ق./ 1883-1916م. آثار بیدل 54 بار به صورت چاپ سنگی با هدف تامین کتاب های درسی این مناطق روی چاپ را دید.3 با وقوع انقلاب اکتبر 1917م. و به دنبال آن تشکیل جمهوری های شورایی در 1924م. نظام تعلیم و تربیت قدیم فروپاشید و با تغییرات دیگری که در ساحت اندیشه و زیست معنوی مردم منطقه رخ داد، اقبال به سنت هرچند یکسره ازبین نرفت، همانند گذشته پرفروغ نبود. در پایان سده بیستم، استقلال جمهوری های آسیای مرکزی، ازجمله ازبکستان و تاجیکستان، در سال 1991م. فرصت بی نظیری را در اختیار اهل ادب و هنر تاجیک و ازبک گذاشت. این روزها بسیاری از فرهیختگان تاجیک و ازبک در مسیر شناخت نیاکان خود گام نهاده اند و با عطشی سیری ناپذیر به دنبال تحقیق درباره سنت های نیک آنان هستند. درست است که زمان در ساحت اندیشگی مردم نقش مهمی دارد و در جهت دهی به پسندهای آن ها موثر واقع می شود، بازگشت به میراث بیدل و بازخوانی آثار وی و پیروانش در این منطقه، اگر از روی شناخت عمیق و درک موقعیت کنونی ادبیات این منطقه نباشد، دور نیست زیان های بزرگی را به میراث ادبی آن وارد کند. در این جستار بنا ندارم اندیشه احمد دانش (1827-1897م.)، فطرت بخارایی و صدرالدین عینی را در مقام پیشروان طرح انتقادی نظریه بیدل گرایی و آفت های آن در آسیای مرکزی تکرار کنم؛ اما طرح این موضوع خالی از لطف نیست که اگر بازگشت به بیدل به معنی بازگشت به سبک و اندیشه بیدل بدون توجه به واقعیت رخ داده در متن ادبی از یک سو و شیوه زیست معنوی مردمان از سوی دیگر در این منطقه باشد، بی تردید ابتر خواهد ماند. من دوست دارم بازگشت به بیدل در این منطقه را با اقبال همیشگی مردم ایران و این منطقه به حافظ شیرازی برابر نهم. با این معنی، بازگشت به بیدل و میراث وی در آسیای مرکزی و هر جای دیگر، نه تنها هیچ زیانی ندارد، بلکه پناه بردن به دامان دانایی دنیادیده است که تجربه ها و برداشت های ناب خود را از زندگی و پیچ وخم هایش، و رنگارنگی هستی را با همه تلخی ها و زیبایی هایش در اختیار مخاطبان قرار می دهد و آنان را در پیمودن راه های نرفته دستگیری می کند. مگر ادبیات والا وظیفه ای جز این دارد؟! اگر گفته ارسطو، دانای یونان، را هنوز درباره وظیفه ادبیات یعنی لذت آفرینی و عبرت گرفتن درست بدانیم- و حق هم چیزی جز این نیست- بازگشت به بیدل در آسیای مرکزی، بازگشت از روی عجز نخواهد بود؛ بلکه آن را باید بازگشت از روی عشق تعبیر کرد. این بازگشت عاشقانه است؛ بنابراین، مبارک است و مانا. بیدل همچون رودکی، خیام، فردوسی، سعدی، حافظ، جامی و صائب در قفس تنگ زمان و مکان باقی نمی ماند و می تواند حلقه وصل دوستداران اندیشه و حکمت شرق در زبان شیرین و قامت فرشته سان فارسی در گستره ای به بزرگی ایران، افغانستان، شبه قاره و آسیای مرکزی باشد. به گفته بیدل: زین پیش که دل قابل فرهنگ نبود از پیچ وخم تعلقم ننگ نبود آگاهی ام از هردو جهان وحشت داد تا بال نداشتم قفس تنگ نبود پی نوشت ها 1. اقبال به نسخه برداری از آثار بیدل در ماوراءالنهر در سده های نوزدهم تا بیستم میلادی حیرت انگیز است. در فهرستی که به همین منظور برای معرفی آثار عرفانی محفوظ در مخزن نسخ خطی ابوریحان بیرونی تاشکند (2000م.) تدوین شده، 612 نسخه (از شماره 1049-1342) به آثار مربوط است. 2. در مقدمه یکی از چاپ های سنگی دیوان حافظ که به شماره 4311 در مخزن نسخ خطی ابوریحان بیرونی تاشکند نگهداری می شود، درباره بیدل خوانی کودکان مکتبخانه های تاشکند، پایتخت امروزی جمهوری ازبکستان، نوشته شده است: «معلوم ناظران این کتاب بوده باشد که اکثر کودکان مکتبخانه بعد از ختم این کتاب مستطاب به میرزا بیدل می درآیند [...]». 3. طی سال های 1884-1917م.، یعنی در مدت 33 سال، دیوان حافظ یا گزیده اشعار وی 66 بار به چاپ رسید که سهم تاشکند از این چاپ ها 57 نوبت است.
زبان:
فارسی
صفحات:
1 تا 5
لینک کوتاه:
magiran.com/p1594759 
دانلود و مطالعه متن این مقاله با یکی از روشهای زیر امکان پذیر است:
اشتراک شخصی
با عضویت و پرداخت آنلاین حق اشتراک یک‌ساله به مبلغ 1,390,000ريال می‌توانید 70 عنوان مطلب دانلود کنید!
اشتراک سازمانی
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی نامحدود همه کاربران به متن مطالب تهیه نمایند!
توجه!
  • حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران می‌شود.
  • پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانه‌های چاپی و دیجیتال را به کاربر نمی‌دهد.
دسترسی سراسری کاربران دانشگاه پیام نور!
اعضای هیئت علمی و دانشجویان دانشگاه پیام نور در سراسر کشور، در صورت ثبت نام با ایمیل دانشگاهی، تا پایان فروردین ماه 1403 به مقالات سایت دسترسی خواهند داشت!
In order to view content subscription is required

Personal subscription
Subscribe magiran.com for 70 € euros via PayPal and download 70 articles during a year.
Organization subscription
Please contact us to subscribe your university or library for unlimited access!