هویت ملی و ایرانی گری در تاریخ نگاری زرین کوب
این مقاله نشان می دهد که در نگرش زرین کوب به مساله هویت ملی، از نخستین اثر تالیفی تا پایان حیات علمی اش، چه تحولاتی رخ داده است. تاریخ نگاری وی از تاثیری پذیری از گفتمان فکری باستان گرا به واقع گرایی چرخش پیدا می کند. وی سعی کرد که، به دور از تعصب ایرانی گری و نژادپرستی، به طرح دیدگاه های خود درباره ی هویت ملی بپردازد و بر جنبه های فرهنگی آن تاکید ورزد. می توان گفت که کانون اندیشگی وی در یکپارچگی ملی، نظریه ی فرهنگ انسانی است و بر آن است که، به دلیل پراکندگی جغرافیایی، تعدد و تنوع اقوام، امکان ایجاد یکپارچگی ملی از طریق تفوق نژادی، زبانی و سرزمینی ممکن نیست؛ پس باید به تقویت و گسترش فرهنگ انسانی همت گماشت.