واکاوی مفهوم «سوژه» در رویکردهای تحلیل گفتمان
مفهوم سوژه ریشه در تفکرات دوران نو زایش دارد که در قرن بیستم ماهیتی سیاسی یافت؛ سوژه را حداقل از سه منظر می توان مورد بررسی قرار داد؛ ازنظر مدرن که با دکارت آغاز می گردد، سوژه فاعل شناسایی است که مستقل از نیروهای متافیزیکی توانایی اندیشیدن و کنش را داراست. از منظر پساساختارگرا و پسامدرن که به صورت خاص در اندیشه فوکو تجلی می یابد، سوژه ابداع عصر مدرن است و با پایان مدرنیسم نیز رو به افول گذاشته است. در این معنا سوژه مقهور عناصر قدرت است و تماما در بستر نیروهای تاریخی و گفتمان های آن شکل می گیرد. در منظر سوم، سوژه فاعلی است که در بستر نیروهای تاریخی و گفتمان ها شکل می گیرد اما توان مقاومت و تغییر آن را نیز داراست و بر آن اثر می گذارد. این مقاله با روش اسنادی به مطالعه مفهوم سوژه در رویکردهای مختلف تحلیل گفتمان می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سوژه و هویت آن فراز و نشیب های زیادی پشت سر نهاده است؛ گاه در هیبت کنشگری خلاق و اثرگذار و گاه در قالب موجودی منفعل و محصور. از منظر رویکردهای تحلیل گفتمان به ویژه رویکرد گفتمان لاکلائو و موفه سوژه ها در موقعیت هایی خاص قادر به فروپاشی یک گفتمان و هژمونیک ساختن گفتمانی دیگر می شوند.
سوژه ، گفتمان ، تحلیل گفتمان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.