صورت های زمانی در رمانهای مارگریت دوراس: بررسی جایگاه هستی شناختی نویسنده بر اساس رویکرد ژیلبر دووران
«زمان» همواره برای آدمی منبع ترس و اضطراب بوده است؛ چرا که گذر زمان او را به مرگ نزدیک میسازد. این مقاله در نظر دارد تا با روش تحلیلی نظام تخیلی که ژیلبر دووران تعریف کرده و در کتاب خود به نام ساختارهای مردمشناختی نظام تخیلی دستهبندی و تبیین کرده است، به این سوال پاسخ دهد که در رمانهای مارگریت دوراس ترس از گذر زمان چگونه و بر اساس شکلگیری چه مجموعه صورتهای زمانی بازتاب یافته است؟ بدینمنظور شش رمان از مجموعه رمانهای نویسنده که در طول سی سال تجربه نویسندگی او (1954م تا 1984م) به دست آمده انتخاب کردیم و با تکیه بر رویکرد مردمشناسی دووران که بر دستهبندی همگونگی صورتهای زمانی و همگرایی ساختارهای تصویری نظام تخیلی متکی است، به تحلیل آثار او پرداختیم. به نظر میرسد که نظام تخیلی مارگریت دوراس، به رغم نوشتار مسطح و به ظاهر غیرتصویری خود، متبلور از صورتهای زمانی هولناک است، صورتهایی که عمدتا با نمادهای ریختحیوانی، ریختتاریکی و ریختسقوطی بازتاب یافته و نمایانگر جایگاه هستیشناسی پریشانگونه نویسنده است.
نظام تخیلی ، گذر زمان ، حیوانیت ، تاریکی ، سقوط
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.