جریان شعر زبان در دهه هفتاد، با تاکید بر شعر رضا براهنی
در دهه ی هفتاد خورشیدی، جریان هایی در شعر فارسی ظهور کردند که شعر آن هاهم از نظر زبان و بیان و هم از نظر محتوا، با شعر دوره های گذشته به کلی متفاوت بود. وجه مشترک همه ی جریان های شعری دهه ی هفتاد، فراروی از زبان و بیان متعارف شعر فارسی بود. یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین جریان های شعری دهه ی هفتاد، «جریان شعر زبان»، به راهبری رضا براهنی بود. در این پژوهش، ابتدا نظریه ی زبانیت براهنی را به اختصار معرفی کرده ایم و سپس از خلال دیدگاه های جدید وی، مولفه های اصلی شعر زبان را به دست داده ایم. مهم ترین مولفه های شعر زبان عبارتند از: نحوگریزی، معنی زدایی، چندصدایی، جابه جاسازی پرتابی و... . پس از ارزیابی شعر براهنی، به عنوان نماینده ی شاخص این جریان، به نتایجی دست یافته ایم؛ از جمله این که در شعر براهنی نیز مانند نیما و شاملو، میان نظریه ی شعری و اجرای شعری شکاف هایی وجود دارد. دیگر این که این جریان شعری می توانست با زدودن کهنگی از زبان شعر و متناسب کردن آن با شرایط و اقتضائات زمانه، شعر نو فارسی را در مسیر بهتری قراردهد؛ اما با تندروی هایی، ازجمله تاکید افراطی و غیرمنطقی بر معنازدایی و تخریب و از هم گسیختگی زبان، این فرصت طلایی از شعر معاصر فارسی گرفته شد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.