صورت بندی مفهوم «محبت» در سنت تفسیر عرفانی با تاکید بر دیدگاه فیض کاشانی
موضوع محبت در ادبیات دینی و عرفانی جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است، به گونه ای که این مقوله افزون بر موقعیت ویژه عرفانی اش، از ارکان مهم مفاهیم اخلاقی در ادیان ابراهیمی نیز به شمار می آید. در تعریف محبت، بین عالمان و اخلاق پژوهان اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف تا آن حد و اندازه است که برخی تعریف حقیقی آن را اساسا غیرممکن دانسته و بر این باورند محبت زبان حال است نه قال. عارفان مفسر مسلمان با الهام از آموزه های قرآنی و روایی، موضوع محبت را در آثار خود مورد بحث قرار داده و در چیستی، ابعاد و آثار آن سخن گفته اند. عالمی نظیر فیض کاشانی، به مثابه مفسر، محدث و متفکری اخلاق پژوه، اولا با پیروی از سیره گفتاری و عملی معصومان و ثانیا با تاثیرپذیری از اندیشه های برخی عارفان و فیلسوفان همچون غزالی، ابن عربی و ملاصدرا، به موضوع محبت در آثار خود عنایت داشته است. در این میان، یکی از فرازهای مهم بحث محبت، در بین چنین عالمانی ازجمله فیض کاشانی رابطه آن با معرفت است. این مهم در دیدگاه عارفان نقشی محوری داشته و عارفان با تاسی از آموزه های روایی این مقوله را مورد توجه قرار داده اند. فیض کاشانی نیز با الهام از احادیثی همانند احادیث موسوم به کنز مخفی و حدیث «قرب نوافل» و تاثیرپذیری از اندیشه عارفان، این رابطه را در تبیین موضوع محبت برجسته دیده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی، رهیافت های عرفانی محبت را در نگاه فیض با عنایت به مراتب یادشده، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.