کارکرد گفتمانی مکان در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی
یکی از کارکردهای مهم هر نظام نشانه معنایی کارکرد مکانی آن است. مکان ها به شکل های مختلف عینی، کنشی، شوشی، روایی و اسطوره ای در گفتمان نقش دارند و از کارکردهای ارجاعی، تنشی، استعاری و استعلایی برخوردارند و در شکل دهی به معنا نقش آفرین هستند. با تقویت جنبه عینی مکان، بعد شناختی آن اوج می گیرد و با تضعیف این جنبه، وجه استعاری آن تقویت می شود و مکان به سوی فضاشدگی سوق می یابد. در داستان «شب سهراب کشان»، مکان با حضور کنشگران گفتمان و تقابل، تعامل و هم کنشی آنها، هربار به گونه ای استحاله می یابد. در نتیجه، سیال می شود و همین عامل به آن ویژگی فرامکانی می دهد. کارکردهای نشانه معناشناختی چنین وضعیتی چیست؟ پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه و طی چه فرآیندی، استحاله مکان شکل می گیرد و چطور و با کدام کارکردها زمینه استعلای آن فراهم می شود. این پژوهش، بر مبنای این فرضیه مهم شکل می گیرد که مکان با توجه به تقابل، تعامل و هم کنشی کنشگران آن، کارکردی هویتی و شوشی پیدا می کند. سپس، با تاثیرپذیری از این وضعیت، در گستره ای از مکان تا فضا سیال می شود و سرانجام به مکانی هستی محور و استعلایی بدل می شود که مهم ترین نتیجه آن هم کنشی کنشگر و مکان و در مرتبه بالاتر وحدت و این همانی کنشگر با شخصیت اسطوره ای سهراب و شاهنامه در داستان برگزیده این پژوهش است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های نشانه معناشناختی مکان و فضا در داستان «شب سهراب کشان» و تحلیل شروط استحاله مکانی و استعلای آن به فرامکان است. این پژوهش نشان داد که مکان های مختلف پیوستاری، ناپیوستار، القایی، گردبادی و استعلایی در این گفتمان نقش ایفا می کنند و این مکان ها همواره از کارکردهای کنشی، شوشی، عاطفی، القایی، اسطوره ای و استعلایی برخوردارند.
نشانه معناشناسی ، مکان ، فضا ، استعلا ، شب سهراب کشان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.