بررسی تطبیقی ناآرامی های یمن و لیبی: نقش دولت های ضعیف
موج ناآرامی های عربی که در اوائل سال 2011 تمامی کشورهای عرب را به استثناء قطر و امارات متحده عربی در خاورمیانه و شمال افریقا متاثر نمود، تاثیر فراوانی بر نقش آفرینی بازیگران درگیر در این واقعه در سطح بین الملل داشته است. در این راستا بازیگران مذکور را می توان بر حسب عملکرد آنها و نتایج حاصله به چهار دسته تقسیم نمود: اول، آن بخش از کشورهای عرب نظیر عربستان، اردن و مراکش که توانستند بر موج ناآرامی در داخل سوار شوند و بعضا در خارج از مرزهای مربوطه از ناآرامی های مذکور به عنوان دستاویزی برای ارتقاء منافع ملی خود استفاده نمایند. دوم، کشورهای تونس و مصر که شاهد یک انقلاب ظاهری و به عبارت بهتر یک اصقلاب (انقلاب اصلاحاتی) بودند؛ به طوری که بقایای نظام سیاسی پیشین در شکل دولت پنهان به مقابله با جریان انقلاب برخاست و سپس به واسطه کودتا یا نظام انتخابات به قدرت بازگشتند. سوم، کشورهای بحرین و سوریه که از منظر حکومت اقلیت بر اکثریت و دخالت نیروهای خارجی بر روند مطالبات قانونی و دموکراتیک مردم دارای شباهت بودند؛ در نهایت، ناآرامی های یمن و لیبی به جهت بروز جنگ داخلی، به خشونت گراییدن مطالبات مردمی، فعالیت جریان های اسلامی افراط گرا و... موجب تبدیل وضعیت نظام سیاسی حاکم در این کشورها به دولت فروپاشیده گردیده است. مقاله حاضر با فرض فقدان همبسته دولت-جامعه در یمن و لیبی طی دوره پیش از بروز ناآرامی های سال 2011 سعی دارد با استفاده از نظریه دولت در جامعه شناسی تاریخی به طور تطبیقی برخی از عناصر مشترک در بروز و هدایت ناآرامی های سال 2011 را در کشورهای مذکور بررسی نماید.
ناآرامی های عربی ، دولت ، یمن ، لیبی ، فساد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.