طبقه بندی و مقایسه روش های کشف نواحی فاقد پوشش در شبکه های حسگر بیسیم
مشاهده و آشکارسازی پدیده های مکانی، از موضوعات مهم دهه های اخیر در سیستم های اطلاعات مکانی می باشد. تغییر در شکل یک پدیده در کاربردهایی مانند بررسی تغییرات الگوی کاربری و پوشش اراضی، به عنوان یک مسئله ریاضی چالش برانگیز قلمداد می شود. یک شبکه حسگر بیسیم معمولا جهت نظارت و ثبت حوادث خاص در یک منطقه جغرافیایی مورد استفاده قرار می گیرد. استفاده از داده های شبکه های حسگر بیسیم به عنوان منبعی ایده آل از نظر سرعت، دقت و هزینه، به منظور مطالعات سطح زمین مورد توجه قرار گرفته است. اجزای اصلی این شبکه را حسگرها تشکیل می دهند. این حسگرها که در ابعاد کوچک و وزن کم و قابل حمل ساخته می شوند، تحت عوامل مختلف محیطی آسیب پذیرند. در صورت بروز مشکل، ممکن است پوشش محدوده مورد نظر ما دچار حفره شود. چهار کلیدی که پوشش را برای شبکه حسگری تضمین می کند، تعیین مرز محدوده مورد نظر، تشخیص حفره های پوششی، تخمین رفتار آنها و تعیین مکان بهینه برای جابجایی گره ها جهت تعمیر آن حفره می باشد. روش های مختلفی جهت تعیین مکان حفره ها و بهبود پوشش وجود دارد. برخی از این روش ها نیازمند فرض های سنگین هستند. خروجی برخی دیگر، نتایجی بر حسب احتمالات خواهند داشت. همچنین الگوریتم های توزیعی و متمرکز مورد استفاده در این رویکردها خروجی هایی متفاوت دارند. در این مقاله به بررسی روند پیشرفت الگوریتم ها و رویکردهای کشف حفره در طی زمان و مقایسه معایب و مزایای این روش ها پرداخته ایم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.