تعریف نگاری فعل و زبان شناسی شناختی: مطالعه موردی فعل افشاندن
مطالعات نظری زبانشناسی و تجربه عملی در فرهنگ نویسی، دو شاخه مستقل از بررسی های زبانی اندکه هرکدام با پرسش ها و مسائل خاص خود روبه رو هستند اما درحوزه «معنی شناسی واژگانی » کار زبان شناس و فرهنگ نویس بیشترین مرز مشترک را باهم دارند؛ و از این میان نیز بیشترین همگرائی درمبحث «چندمعنایی » به چشم می خورد. درپژوهش حاضر بررسی چندمعنایی برمقوله واژگانی «فعل» انجام شده و داده ها،که مشتمل بر حدود 500 جمله و عبارت می شوند، مربوط به فعل حرکتی «افشاندن» است. با نظر به اینکه «زبان شناسی شناختی» بحث های معناشناسی واژگانی را در مرکز مطالعات خود قرار داده، پژوهش حاضر به توصیف چند معنایی فعل «افشاندن» در چارچوب نظریه «معنا شناسی چارچوب» ، «شبکه واژگانی» و «دستور ساختی» که از نظریات موردتوجه در زبان شناسی شناختی هستند، می پردازد. در بررسی چندمعنائی فعل افشاندن به منظور ایجاد تفکیک های معنائی، به طرح دو پرسش پرداختیم: 1) مرز دو برش معنائی کجاست؟ 2) آیا بین معانی مختلف یک واژه چندمعنا ارتباط برقرار است و این موضوع چطور می تواند در فرهنگ نویسی موثر باشد؟ بر اساس نتایج این پژوهش مسئله «هم معنایی» و «شمول معنایی» و وجود «شبکه معنایی» بین معناهای مختلف یک فعل چند معنا از جمله مباحث زبان شناسی شناختی است که درمرحله «تفکیک معانی» از کار تعریف نگاری فعل و در پاسخ گوئی به پرسشهای پژوهش حاضر از اهمیت برخوردار هستند واگرتعریف نگار بتواند بیشتر از ابزار توصیفی که زبان شناسی و به خصوص شاخه شناختی در اختیار او قرار می دهد استفاده کند، کار او نظام مند تر و از خطاهای شخصی بیشتر دور می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.