ارزیابی عملکرد: عرصه تقابل معناها
دیدگاه معناسازی یکی از قدرتمندترین چارچوب های مفهومی برای تبیین پدیده های انسانی و اجتماعی در سازمان به شمار می رود. هدف این پژوهش عبارت است از به کارگیری دیدگاه معناسازی برای درک بهتر نظام ارزیابی عملکرد در سازمان و پویش های انسانی و اجتماعی پیرامون آن. ادراکات و تفاسیر کارکنان و کنشهایی که آنان براساس این تفاسیر انجام میدهند، نقش مهمی در سرنوشت ارزیابی عملکرد و اثربخشی آن در سازمان دارد. انسان موجود معناساز است و برای فهم کنش وی باید به دنیای معانی اش وارد شد. روش پژوهش مقاله حاضر نظریه داده بنیاد با رویکرد برساختگرایی چارمز است. روش نمونه گیری این مقاله نمونه گیری نظری و روش گردآوری داده نیز مصاحبه است. درمجموع با 71 کارمند از دوشرکت دارای نظام ارزیابی عملکرد مصاحبه شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش های کدگذاری اولیه و متمرکز استفاده شد. براساس نتایج کارکنان چهار معنای اصلی را به نظام ارزیابی عملکرد نسبت می دهند: ارزیابی عملکرد به مثابه اهرم فشارمدیر، ارزیابی عملکرد به مثابه نامه اعمال، ارزیابی عملکرد به مثابه کاغذپاره و ارزیابی عملکرد امری ناشناخته. همچنین کارکنان در مواجهه با ارزیابی عملکرد، چهار استراتژی کنشی را اتخاذ میکنند: عملکرد نمایشی، عملکرد اصیل، بی تفاوتی و معناجویی. تحلیل ها نشان می دهد مولفه تعیین کننده ارتباط میان معانی و کنشها ادراک عاملیت نمره عملکرد در نزد کارکنان است. با توجه به اهمیت تفاسیر و کنش های کارکنان در اثربخشی اقدامات منابع انسانی یافته های این پژوهش سازمانها را در مدیریت معانی و در نتیجه بهبود اثربخشی ارزیابی عملکرد یاری خواهد رساند. همچنین یافته های این پژوهش میتواند درک موجود نسبت به رابطه اقدامات منابع انسانی با عملکرد فردی و سازمانی را نیز بهبود دهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.