تحلیل و نقد دیدگاه دان مارکوس درباره نادرستی سقط جنین از منظر اخلاقی
در مخالفت با سقط جنین از منظر اخلاقی، استدلالات متفاوتی ارائه شده است. هدف این مقاله نقد و بررسی استدلال مارکوس مبتنی بر آینده ای شبیه آینده ما و ارائه تقریری نو از استدلال وی برمبنای کل نگری به انسان می باشد.
در این مطالعه تحلیلی پس از جستجو و مرور هدفمند متون، به تبیین دیدگاه مارکوس درباره نادرستی سقط جنین پرداخته شده و نقدهایی که دیگران بر این دیدگاه کرده اند، بررسی و تحلیل شده است. در نهایت با نقد جدیدی بر استدلال مارکوس بر مبنای دیدگاه کل نگر به انسان، تقریر نویی از این استدلال ارائه گردیده است.
مارکوس از جمله فیلسوفان اخلاق است که با استدلال «آینده ای شبیه آینده ما» از زاویه جدیدی به مخالفت با سقط جنین پرداخته است. بر اساس استدلال وی، سقط جنین به دلیل این که جنین را از آینده ای شبیه آینده ما محروم می سازد، به لحاظ اخلاقی مجاز نیست. بنابراین استدلال، کشتن هر حیوانی غیر از انسان نیز جایز نیست، زیرا ممکن است آینده برخی پستانداران بالفعل در سیاره ما، مشابه به آینده ما باشد. همچنین بر اساس نظریه شخصانیت نیز تنها دلیل نادرستی سقط جنین، انسان بودن نیست. حال اگر بر مبنای کل نگری، انسان را آمیزه ای از دو بعد جسم و روح بدانیم، در این صورت ما همچنان مجاز به سقط جنین نیستیم، چون جنین را هم از آینده ای مادی شبیه آینده خودمان و هم از آینده معنوی وی محروم می نماییم.
می توان نتیجه گرفت که اگرچه ادعای مارکوس با چالش هایی رو به رو است، اما می توان با تقریری نو به رفع این چالش ها پرداخت و آن را قابل دفاع کرد.
اخلاق زیستی ، مارکوس ، سقط جنین ، شخصانیت ، کل نگر
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.