جایگاه فلسفه ستایش و ستایشگری در خلق انتقادات اخلاقی و اجتماعی در کلیات سعدی و دیوان خواجوی کرمانی
در ادبیات گذشته ایران رسم بر آن بود که برخی شاعران کلام خود را در خدمت توصیف و تمجید شاهان و صاحبان قدرت قرار می دادند و در پاسخ با انواع عطایا و ملاطفات که صله نام داشت مورد نوازش قرار می گرفتند. اما در این میان گاه در کلام برخی سخنوران مداحی و ستایشگری از مسیر معمول خود خارج می گردید و شاعر با کمک آن ضمن به دست آوردن دل ممدوح با انتقاد و اعتراض بر رفتارهای غیرمعمول او و محیط اطرافش نیز می تاخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف مقایسه و بررسی ستایش و ستایشگری در خلق مضامین اخلاقی اعتراضی در کلیات سعدی و دیوان خواجوی کرمانی انجام شده است. مدایح سعدی محدود است و او این شیوه ی کلامی را بستر مناسبی برای مبارزه با بی عدالتی در رسیدن به جامعه ی آرمانی دلخواه خود می داند اما مدح های فراوان خواجو، عموما ادامه ی همان شیوه ی رایج ستایشگری با کارکرد سنتی در ادب گذشته ایران یعنی خوشنودی صاحبان قدرت است.
شیخ اجل به سبب استقلال اندیشه و اعتقاد به ارزش ها، ستایشگری را فرصت خوبی برای بیان اعتراضات روشن اخلاقی، اجتماعی، تربیتی و حتی سیاسی قرار می دهد حال آنکه خواجو به سبب نیاز مادی و محروم بودن از جایگاه اجتماعی خاص در مقایسه با سعدی هم مدایح اغراق آمیزتری دارد و هم به همان اندازه اعتراضات و نقدهایش در بیشتر موارد به علت عدم دریافت این هدایا با چاشنی از توهین همراه است و جنبه ی غیراخلاقی هجو و غیراجتماعی به خود می گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.