تاملی مجدد در خصوص «دموکراسی به مثابه مقدمه رشد»
بسیاری از اقتصاددانان اعم از نئوکلاسیک و نهادگرا بر این باورند که دموکراسی مقدمه رشد اقتصادی پایدار است: بدون رجوع به آرای مردم و پاسخگویی در برابر ایشان، بدون تفکیک مقام تقنین از مقام اجرا و نظارت مقنن بر عملکرد مجری، و بدون به رسمیت شناختن اصول حکمرانی خوب امکان رشد پایدار وجود نخواهد داشت. هدف از این مقاله تاملی مجدد در این باره است و برای این منظور از تجربه اخیر کشورهایی نظیر چین و اندیشه ورزانی استفاده می شود که با نگاه تردید به انگاره جهان شمول فوق می نگرند. این مقاله به دنبال ایجاد تردید در ارزشمندی حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش نیست، بلکه مبین این نکته است که حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش محصول یک فرآیند پر پیچ و خم و تدریجی است که در مراحل عالی رشد محقق می گردد و تلقی «دموکراسی به مثابه مقدمه رشد » و «تقلیل دموکراسی به رجوع به آرای مردم » می تواند مانعی اساسی در برابر رشد باشد. چین، حداقل یک تجربه است که ما را به تامل مجدد وا م یدارد که چگونه یک دولت اقتدارگرا زمینه ساز رشد شد و این رشد برای بیش از چهل سال دوام آورد و اینکه آیا مولفه هایی از حکمرانی خوب در این مسیر وجود داشته است یا خیر؟
دموکراسی ، رشد اقتصادی ، حکمرانی خوب ، جهان شمولینهادی ، چین
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.