تبیین جایگاه سماع در اشعار و اندیشه خاقانی
سماع، از اصطلاحات برجسته در ادبیات صوفیانه است. این واژه پیش از ادب عرفانی، در ادب غنایی هم جایگاه خود را دارد. از آنجا که این واژه، هم متون غنایی و هم در ادب عرفانی نمود دارد، بررسی بار معنایی اش، می تواند میزانی برای سنجش جهان بینی آفرینندگان آثار ادبی باشد. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی، بار مفهومی سماع را در دیوان اشعار خاقانی بررسی کرده است. یافته ها نشان می دهد که سماع در بافت معنای دیوان اشعار خاقانی، همواره، معنا و مفهوم یکسانی ندارد. کاربرد این اصطلاحات عرفانی ناشی از گستردگی دانش سراینده است. پیوند ناگسستنی شاعر با طبیعت و علاقه اش به توصیف پدیده ها در تصویرسازی ، جایگاهی درهم تنیده با طبیعت از این واژه ساخته است، از سویی، عرفان خاقانی، عرفانی زاهدانه است که از شور عرفان عملی ناب به دور است؛ بنابراین واژه سماع با گستره معنایی وسیع اش، در شعر و اندیشه خاقانی، بیشتر، در خدمت اندیشه های غنایی اوست تا اندیشه های عرفانی اش.
خاقانی ، غنا ، سماع ، زهد- عرفان ، طبیعت گرایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.