پدیدارشناسی راوی و خواننده در داستان نوجوان
رویکردهای معرفتشناختی به ادبیات کودک و نوجوان به جهت طرح مباحث فلسفی و معرفتی در برخی از آثار ادبی این حوزه، از بایستههای نقد ادبیات کودک و نوجوان بهشمار میروند. نظریه پدیدارشناسی به عنوان کیفیتی خاص از ظهور آگاهی و معنا، ارتباطی ماهوی با دنیای آگاهیهای بیواسطه کودک دارد. از اینرو میتوان به کمک این نگرش، نگاهی دیگرگونه به آثار ادبی حوزه کودک و نوجوان انداخت. به همین منظور در پژوهش حاضر داستانی از حوزه ادبیات نوجوان، نوشته حمیدرضا نجفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرل و همچنین نظریه پدیدارشناسی خواندن آیزر مورد بررسی قرار گرفتهاست. هدف آن است تا در کنار شناسایی و تحلیل مولفههای پدیدارشناختی داستان، چگونگی دریافتهای خواننده نوجوان داستان نیز مورد بررسی قرار گیرد. از اینرو در این پژوهش بر دو مقوله راوی و خواننده تاکید شدهاست. نتیجه تحقیق نشان میدهد این داستان توامان نمایش عبور راوی و خواننده نوجوان از ایستایی اندیشه به تفکر پویا و دستیابی به شناخت مجدد و آگاهی متعالی و در نهایت خودشناسی است. هدف آن است تا در کنار شناسایی و تحلیل مولفههای پدیدارشناختی داستان، چگونگی دریافتهای خواننده نوجوان داستان نیز مورد بررسی قرار گیرد. از اینرو در این پژوهش بر دو مقوله راوی و خواننده تاکید شدهاست. نتیجه تحقیق نشان میدهد این داستان توامان نمایش عبور راوی و خواننده نوجوان از ایستایی اندیشه به تفکر پویا و دستیابی به شناخت مجدد و آگاهی متعالی و در نهایت خودشناسی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.