رابطه عقل وشرع از دیدگاه میرداماد و فیض کاشانی
عقل و شرع مباحثی نو در حیطه ی علوم انسانی نیست و کتب اندیشمندان مشحون از تحلیل های عمیق در این باب است. آنچه در بحث مذکور حائز اهمیت است، سخن از ارتباط این دو است. کاشانی برخلاف مسلک اخباری خود به استفاده ی گونه ای از عقل در فهم احکام شرع معتقد است، به این شکل که از عقل استدلالی به عنوان یک ابزار برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریف شده آن به کار گرفته می شود. این سخن بر خلاف نظر معتقدین به دلیل عقلی، و مباین با نظر کسانی است که عقل را منبع استنباط حکم شرعی می دانند؛ نوع نگرش او نسبت به عقل و ماهیت ابزارگونه اش برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریف شده، شیوه ی تفقه وی را به مجتهدان نزدیک می سازد و روش تفقه اخباری او را از دیگر اخباریان متمایز می کند. میرداماد عقل را نیروی مدرک واقعیت خارجی و تشخیص دهنده حقیقت از خطا می داند. وی طرفدار نظریه ی تحسین و تقبیح عقلانی افعال است و معتقد به تلازم بین حکم عقل و شرع بوده و عقل را یکی از منابع معرفت و شناخت انسان می داند. او معتقد است که هر دو مقوله از یک حقیقت عینی و خارجی خبر می دهند. از این رو، اخبار عقل و شرع هماهنگ با یکدیگر است و این سخن با ذات حقیقت سازگار است، زیرا حقیقت به حسب ذات خود، با تعدد و دوگانگی سازگار نیست. به اعتقاد وی حقیقت ازآن جهت که حقیقت شناخته می شود یگانه است، لذا آنچه شرع به دست می دهد با آنچه عقل به آن می رسد یکسان و متلازم است.
عقل ، دین ، میرداماد ، فیض کاشانی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.