بررسی لحن روایت در داستان اعرابی درویش و ماجرای زن با او؛ بر پایه نظریه کانون روایت ژرار ژنت
روایت شناسی در دهه های اخیر با ارایه نظریه های گوناگون بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و دست کم در ادبیات داستانی از جهات بسیاری راه گشا بوده است. در این رابطه، یکی از نظریه پردازان برجسته، ژرار ژنت نام دارد که با تکیه بر مقوله لحن، تحول مهمی در روایت شناسی پدید آورده است. کاربست مبانی آراء ژنت در داستان های فارسی، بخش های نوینی از هنرنمایی نویسندگان را آشکار می کند. در حوزه ادبیات داستانی کلاسیک فارسی، مولوی چهره ای ممتاز است. او در مثنوی بسیاری از موضوعات اخلاقی، عرفانی و دینی را در قالب داستان تشریح کرده است. در مقاله پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، تکنیک های روایی به کاررفته در حکایت اعرابی درویش و ماجرای زن با او و لحن آن با رویکرد به آراء ژنت، کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زمان غالب روایت، هم زمانی و کانون مکان روایت پربسامد، من- قهرمان بوده است. دیگر آن که، تک گویی درونی تنها مولفه ای بوده که در داستان دیده نشده است. این امر، بیانگر برون گرایی شخصیت ها و کنشگری آن ها در دنیای واقعی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.