نهادهای فرهنگی و رابطه آنها با توسعه نیافتگی سیاسی در عصر پهلوی اول
این مقاله به بررسی نفش نهادهای فرهنگی بر توسعه نیافتگی سیاسی در دوره پهلوی اول می پردازد. سیوال اصلی این مقاله آن است که نهادهای فرهنگی در دوره پهلوی اول چه رابطه ای با توسعه سیاسی داشته اند؟ فرضیه مقاله این است که نهادهای فرهنگی دوره رضاشاه در متن نگاه وی به نوسازی (مبتنی بر ناسیونالیسم و سکولاریسم) معنا پیدا کرده و در جهت طرد مولفه های سنتی جامعه اسلامی عمل می کردند که این امر به معنای نادیده انگاشتن ارزش های بخش مهمی از جامعه سنتی بوده و بنابراین ضد توسعه سیاسی به حساب می آید. نتایج تحقیق نشان می دهد که نهادهای فرهنگی در این دوره در خدمت برداشت کمالیستی رضاشاه از توسعه بوده و چون تحت سلطه شاه قرار داشتند صرفا بازنمایی ارزش های گزینشی و سطحی وی از توسعه و نوسازی بودند و از آنجایی که رضاشاه بعد جمهوری خواهی را تحمل نمی کرد این نهادها در نهایت نتوانستند مشارکت سیاسی را تقویت کنند. روش تحقیق در این مقاله توصفی، تحلیلی وجمع آوری داده های مختلف از منابع کتابخانه ای و اسنادی به شیوه فیش برداری تهیه گردیده و با نگاه جامعه شناختی - تاریخی بدان نگریسته و تجزیه و تحلیل گردیده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.