تجربه عرفانی در «موقعیت های مرزی» و بازتاب آن در داستان طوطی و بازرگان
مثنوی معنوی مولانا، چنانکه از محتوای آن برمی آید و اطلاعات تاریخی مربوط به قصد و غرض گوینده آن نیز موید آن است، متنی «تعلیمی» است و هر متن تعلیمی در درجه نخست، محصول اطلاعات، دانش و تراوشات ذهنی فرد گوینده و نویسنده و در درجه دوم برآمده از «هوشیاری و آگاهی پیشینی» مولف است. با وجود این، در مثنوی، همچون غزلیات شمس که گوینده آن بیشتر در سیطره ناهوشیاری و قرار گرفتن در کشف و شهودهای ناب عرفانی است، جلوه هایی از «تجارب و کشف و شهودهای عرفانی» را می توان سراغ گرفت؛ به عبارت دیگر، مولانا در پاره ای از تمثیلات مثنوی، با خلق موقعیت هایی، شخصیت های داستانی خود را در معرض «تجربه های عرفانی و کشف و شهود» قرار می دهد. موقعیت هایی که این شخصیت ها وارد تجربه عرفانی می شوند، بی شباهت با «موقعیت های مرزی/حدی» (Boundary Situation) مد نظر فلاسفه اگزیستانسیالیست نیست. به نظر فلاسفه مذکور، آدمی در موقعیت های خاصی مستعد ایجاد تحول بنیادین در وجود خویش و استعلا یافتگی است. این موقعیت ها می توانند در اثر بحران های روحی و روانی، عجز و ناتوانی اساسی، مواجهه با پرسش های لاینحل، برخورد با افرادی شگفت، فربه شدگی بیش ازحد در یک وضعیت معرفتی و عوامل دیگر به وجود آیند. داستان طوطی و بازرگان مثنوی، یکی از تمثیلات پیچیده عرفانی است. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با «مرگ تصنعی» طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگ ترین تعلق ذهنی خود، در موقعیت مرزی قرار می گیرد و همین موقعیت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیا می کند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحاله شخصیتی (تولد مجدد) و استعلای شخصیتی می شود. در خوانشی دیگر، بازرگان این تمثیل، بازنمود بخشی از وجود مولانا و منعکس کننده تجارب عرفانی خود اوست که در مواجهه با شمس تبریزی، دچار تحول و استعلای شخصیتی شده است. به این دلیل، در قسمتی از داستان، مولانا (راوی) با شخصیت داستانی خود (بازرگان) چنان در هم ادغام می شوند که به نفس واحدی تبدیل می شوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.