نواوراسیاگرایی روسیه و موازنه قدرت در شرق مدیترانه
سیاست خارجی دوره ریاست جمهوری یلتسین با آرمان ملی گرایان روسیه که خواهان احیای جایگاه قدرت برتر در جهان بودند تضاد داشت. ایده نواوراسیاگرایی و بازسازی جایگاه از دست رفته در مناطق تحت نفوذ شوروی سابق باعث از بین رفتن روابط همگرایانه با آمریکا شد. اولویت بازیابی قدرت در ژیوپلیتیک تحت کنترل شوروی سابق، روسیه را به سوی تشکیل ایتلاف های منطقه ای و نظامی برای دستیابی به موازنه قدرت و احیای نظام چند قطبی سوق داد. سیاست های نواوراسیاگرایی با سازوکار موازنه قدرت نظامی و مشارکت های راهبردی گذار به سوی نظام تک - چندقطبی در آغاز قرن 21 را تسریع کرده است. گرایش به نظم منطقه ای مطلوب با وقوع بحران در روابط روسیه و آمریکا در اروپای شرقی و دریای سیاه شکل گرفت که دامنه آن به ژیوپلیتیک شرق مدیترانه و مرزهای جنوبی اعضای ناتو کشیده شد. بر اساس یافته های پژوهش رویکرد موازنه ای روسیه در برابر هژمونی آمریکا در مدیترانه با تجاوز به سوریه و مبارزه با تروریسم آغاز شد که به تدریج شکافی راهبردی میان آمریکا و ترکیه ایجاد کرد. استقرار تسلیحات راهبردی در شرق مدیترانه به شکل گیری زنجیره ای از ایتلاف های نظامی استراتژیک با کشورهای ساحلی انجامید که در چارچوب نظریه نومنطقه گرایی جای می گیرد. اهمیت دستیابی به موازنه قدرت برای روسیه در جنگ سرد جدید، دامنه جنوبی ناتو در مدیترانه را عرصه رویارویی نظامی روسیه و آمریکا قرار داده است. مبارزه همه جانبه روسیه با تروریسم برگ برنده ای برای همگرایی نظامی و شکل دهی به نظم جدید منطقه ای بر ضد هژمونی آمریکا و گسترش نفوذ ژیوپلیتیک در سواحل جنوب مدیترانه است. در این پژوهش با روش تحلیلی - کیفی در صدد تاثیر رویکرد نواوراسیاگرایی بر شکل گیری مقاومت در برابر یک جانبه گرایی آمریکا هستیم که نوید بخش شکل گیری نظام تک - چندقطبی از طریق سازمان دهی به ایتلاف های منطقه ای و نظامی در برابر هژمونی آمریکاست.
استراتژی ، ژئوپلیتیک ، موازنه قدرت ، نواوراسیاگرایی ، هژمونی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.