پیامدهای حضور منطقه ای چین در غرب آسیا بر منافع اروپا
کشور چین درحال ظهور در قامت کنشگر بسیار مهم و حیاتی در منطقه غرب آسیاست و توانسته است ازطریق حمایت توسعه ای و سرمایه گذاری مستقیم، وزن اقتصادی خود را در منطقه، از آمریکا و اروپا سنگین تر نماید. چین قایل به وجود نظام چندقطبی در غرب آسیا است و نظم مطلوب آن مبتنی بر عدم دخالت در امور داخلی و همکاری و شراکت با همه کشورها ازطریق تقویت ثبات منطقه ای برمبنای «صلح توسعه» است. چین با اجرای مدل صلح توسعه (غیردموکراتیک) در منطقه، برخلاف اروپایی ها که به دنبال «صلح دموکراتیک» هستند، حضورش را در نقش رقیبی جدی درقبال نفوذ اروپا تثبیت کرده است. چین در قیاس با کشورهای اروپایی چون: انگلیس و فرانسه، بازیگر تازه وارد در منطقه است؛ ولی در آوردگاه اقتصادی آمریکا موسوم به نبرد تعرفه ها به خوبی فهم کرده است که زمان مناسب برای نقش آفرینی فرارسیده و هم اینک انگیزه لازم را برای مقابله با هژمون و سلطه آمریکا در منطقه و سایر مناطق جهان یافته است و این اقدام نه تنها موجب تقویت تجارت جهانی این کشور، بلکه موجب ایجاد نظام اقتصادی خارج از سیطره آمریکا می شود. این رقابت در شرایطی است که آمریکا درحال کاهش حضور خود در غرب آسیا است و اروپایی ها به شدت درحال بحث و گفتگو درخصوص مهندسی امنیتی آینده این منطقه هستند. نامشخص بودن نقش و همراهی چین در ثبات منطقه ای و پویایی های سیاسی در میان مدت و درازمدت بر نگرانی اروپایی ها درباره این کشور در منطقه افزوده است. در شرایط حاضر و با توجه به شیفت پارادیمی آمریکا در سلب مسئولیت از خود درقبال چالش های امنیتی اروپا، مهم ترین گزینه اروپا، یافتن راه های همکاری با چین در موضوعات منطقه ای است که این امر به اروپا کمک می کند پکن را متقاعد نماید که نقش و حضورش را در منطقه در چهارچوب نظام چندجانبه گرایی باثبات تعریف کند. اما پرسش اساسی که خود منشا نگرانی جدی اروپایی هاست، این است که آیا این نهاد اروپایی با تمامی چالش های خود ، توان کنترل حضور و مهار دامنه نفوذ چین، به ویژه در عرصه های نظامی و امنیتی در منطقه غرب آسیا را دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.