نقد اسطوره ای اثری منتخب از اریک امانوئل اشمیت بر اساس روش ژیلبر دوران
در این مقاله یکی از داستان های اریک امانویل اشمیت (Éric-Emmanuel Schmitt) به روش اسطوره سنجی بررسی می شود. از دیرباز، داستان به عنوان یکی از بهترین بسترهای متن اسطوره ای مطرح است. در قرن بیستم نیز، پیرنگ های اسطوره ای در آثار بسیاری از نویسندگان دیده می شود. به طور اخص سورریالیست ها و نمایشنامه نویسان از بیشترین علاقه مندان اسطوره ها هستند. از بین نویسندگان معاصر، اریک امانویل اشمیت یکی از علاقه مندان اسطوره هاست؛ تا آنجا که حتی عناوین آثار او از اسامی اسطوره ها خالی نیست. کتاب "ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ" (Les Dix Enfants que madame Ming n'a jamais eus) یکی از آخرین آثار اوست که با داستان پیگمالیون شباهت فراوانی دارد. پیگمالیون (Pygmalion) حاکم قبرس، سنگتراشی است که به دشمنی با زن ها شهره است. دلیل کینه او فساد و بی وفایی زن هایی است که در اطرافش حضور دارند. او برای نشان دادن ضعف زنان، مجسمه ای می سازد اما ناخواسته دل به او می بندد. عشق او چنان بالا می گیرد که برای مجسمه لباس و جواهرات می خرد و در انتها ونوس (الهه عشق) دلش به رحم آمده، به مجسمه جان می بخشد. در این کتاب اشمیت از زنی چینی سخن می گوید که ده فرزند دارد. بدیهی است که داشتن این تعداد فرزند سال هاست که در چین ممنوع است. خواننده در تعلیق و تردید سر در گم است و بیشتر می پندارد این ها همه توهمات خانم مینگ است، ولی در انتها همه ده فرزند جان می گیرند و کنار مادر می ایستند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.