مصداق هایی از مفهوم گروتسک در حکایت های مثنوی
وسعت اندیشه مولانا اقیانوس بی کرانی است که روندگان بحر حقیقت را قادر می سازد تا به هر کرانه آن لنگر اندازند و فراخور اندیشه و توان خویش مروارید معانی عرفانی را صید کنند. اندیشه ای که برانگیزاننده حسی از سقوط بشریت است. سقوطی که مقدمه صعودی آگاهانه و هشیارانه به تعالی و خودشناسی است. او با طنزی زیرکانه و کاربرد تضاد و تناقض، اغراق، آمیختگی عناصر انسانی و حیوانی، بیان واقع گرایانه عناصر خیالی، ادبیات پورنو و رکیک و احضار ابعاد شیطانی، داستان سقوط انسان و ناتوانی او در شناخت حقیقت را بیان می کند و با برافکندن نقاب گنهکاری چهره حقیقی خداپرستی را نشان می دهد. این شیوه بیان به گروتسک شهرت دارد؛ شیوه ای که ماهیتی غمبار و مشمیزکننده دارد، در عین حال خنده را در مخاطب برمی انگیزد، خنده ای خالی از شوق و شادی که ابزاری برای نشان دادن ضعف ها، کمبودها، دردها و بی عدالتی هاست و با برانگیختن احساساتی متضاد، پاسخ مغشوش و دوگانه مخاطب را موجب می گردد و او را به تعمق و تفکر وامی دارد. در این مقاله نویسنده پس از تعریف گروتسک و ویژگی های آن، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی مصداق هایی از این گونه در اندیشه و افکار مولانا پرداخته و به این نتیجه رسیده است که حضور عناصر گروتسک در حکایت های مولانا انکارناپذیر است. او بامحور قرار دادن شخصیت و موقعیتو تقابل آنها و بهره گیری از کارکردهای متعدد گروتسکی، مفاهیم عرفانی ژرف و عمیقی را بیان می کند که به عشق حقیقی و تکامل انسان منتهی می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.