پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست
یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود.
پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارایه شدند.
نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد.
این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت..
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.