نقش آمیختگی شناختی، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود در رشد پس آسیبی افراد آزاردیده در دوران کودکی
کودک آزاری و تجربیات ناگوار دوران کودکی دارای آثار و پیامدهای درازمدت و ناخوشایندی بر تحول و سازگاری شخصیت در دوران بزرگسالی است.
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش آمیختگی شناختی، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود در رشد پس آسیبی افراد آزاردیده در دوران کودکی بود.
روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد آزاردیده بالاتر از 15 سال مراجعه کننده به مراکز خدمات روان درمانی و مشاوره شهر شیراز در نیمه اول سال 1396 تشکیل دادند. تعداد 190 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه های ترومای دوران کودکی (1998)، مقیاس های آمیختگی شناختی (2014)، تحمل آشفتگی (2005)، دلسوزی به خود (2003) و رشد پس آسیبی (1996)، استفاده گردید. داده ها با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج یافته ها نشان داد که بین آمیختگی شناختی با رشد پس آسیبی ارتباط منفی معنادار (0/01>P) و بین تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود با رشد پس آسیبی ارتباط مثبت معنادار (0/01>P) وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این بود که آمیختگی شناختی قادر به پیش بینی رشد پس آسیبی نیست ؛اما دو متغیر دیگر 41 درصد از واریانس رشد پس آسیبی را تبیین کردند.
با توجه به یافته های پژوهش حاضر، م ی توان نتیجه گرفت که عوامل روان شناختی در رشد پس آسیبی نقش بسزایی دارند و در مداخلات درمانی توجه به این عوامل می تواند در سازگاری افراد آسیب دیده کمک شایانی نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.