«ثمره هنری برهم کنش «تفسیر» و «ادبیات پارسی» در پردازش های دوسویه تفسیر سورآبادی»
متون تفسیری ایرانی، افزون بر جنبه های معرفتی، اخلاقی و اجتماعی، از منظر «اثرگذاری بر ادبیات» و «اثرپذیری از ادبیات» نیز حایز اهمیت است. در این بین، «تفسیر سورآبادی» که از کهن ترین نگاشته های عالمان ایرانی در زمینه دانش تفسیر می باشد؛ به سبب قدمت، توجه ویژه به قصص قرآن، روش هنری و بدیع نویسنده در بیان مطالب و همچنین جلوه های ادبی، محورهای پژوهشی مختلفی را ایجاب نموده است. نگاشته پیش رو که به روش توصیفی - تحلیلی تنظیم شده است؛ بر اساس محور جلوه های ادبی، به بررسی برهم کنش «تفسیر» و «ادب پارسی» در این منبع ارزشمند پرداخته که نتیجه آن، بیان گر اثر مشهود ادبیات بر تفسیر و بالعکس می باشد. در موضوع اثرگذاری ادبیات بر تفسیر، این متن دارای سه شاخص بیان فصیح و روان، کارکرد هنرمندانه آرایه های لفظی و ترجمه کارآمد می باشد. از سوی دیگر، بازشناسی، حفظ و انتقال گویشی نوین از سبک خراسانی قرون چهارم و پنجم که به همراه گنجواره ای از کهن واژگان فارسی و کلمات مهجور و تحول یافته سده های اولیه ایران باستان از سوی مفسر ارایه شده، به عنوان اثر متقابل این تفسیر بر ادبیات پارسی قابل ذکر می نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.