بررسی دغدغههای وجودی در داستانهای مصطفی مستور (پیکره پژوهش: داستانهای روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دستهای جذامی، من گنجشک نیستم)
بیان دغدغه های وجودی از مهم ترین موضوعاتی است که در داستان های مصطفی مستور دیده می شود. در این داستان ها موضوعاتی همچون عدم قطعیت در باورها و اعتقادات، اضطراب و تنهایی آدمیان، ترس از مرگ، معناداری یا بی معنایی زندگی مطرح می شود. مستور در داستان هایش شخصیت هایی را روایت می کند که در جست و جوی معنا و مقصودی برای زندگی خود هستند؛ شخصیت هایی که از پوچی و بی حاصلی زندگی هراس دارند و درک درستی از مرگ ندارند. در آثار او بروز بیماری ها و درد و رنج و فقر، نمود بسیار دارد و یکی از پرسش های شخصیت های داستانی او چرایی وجود شر و بدبختی در زندگی انسان هاست. مستور پس از مطرح کردن این پرسش ها در آثار خود، با خلق شخصیت هایی دین مدار و عارف مسلک، قطب دیگری از هستی انسان را به تصویر می کشد که معتقدند با عشق به خداوند و ایمان راسخ به او می توان به آرامش دست یافت. آثار مستور بیش از آن که رنگ و بوی دینی به معنای سنتی آن داشته باشد، بیانگر نوعی نگاه عرفانی است. وی با ایجاد چندصدایی در آثار خود موجب تقابل میان اندیشه های خداناباور در برابر اندیشه های عرفانی شده است و اگرچه صدای ایمانی و عرفانی از تاثیرگذاری بیشتری در داستان های او برخوردار است، شخصیت های داستان های او تا پایان با پرسش ها و دغدغه های خود به سرمی برند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.