بررسی و تحلیل عناصر داستانی در افسانه های تخیلی بختیاری (مطالعه موردی: قصه گنجشک به لهجه محلی فارسانی)
افسانه های بختیاری با گویشی ساده و نزدیک به زبان فارسی و با تلفیقی از زبان محلی روایت می شوند. این در حالی است که در بیان وجوه دیگر ادبیات عامه؛ یعنی زبان زدها و ضرب المثل ها، افسانه ها و قصه ها، پایه اصلی در روایت، گویش منطقه مورد نظر است. قصه های بختیاری علاوه بر نزدیکی زبانی با افسانه های مناطق مرکزی ایران، از شباهت معنایی و ساختاری برخوردارند؛ به طوری که با انجام تغییراتی اندک در این افسانه ها، می توان اغلب آن ها را به متل هایی قابل فهم برای شنوندگان و مخاطبان دیگر مناطق تبدیل کرد. جمع آوری این گونه قصه ها گذشته از اهمیتی که در زمینه مردم شناسی، جامعه شناسی، تاریخ اجتماعی اقوام و... دارد، از نظر زبانی؛ یعنی دربرگرفتن نحو، واژگان و نوع تلفظ آ ن ها، از اهمیت شایانی برخوردار است؛ چراکه با حفظ و ضبط این قصه ها می توان ساختار نحوی، واژگان و تلفظ آن ها را ثبت کرد و در دوره ای که بیشتر گرایش به استفاده از زبان رسمی است و کم کم لهجه ها و گویش ها در حال نابودی هستند، از این طریق به حفظ لهجه ها و گویش های مختلف کمک کرد. بر همین اساس، در این پژوهش یکی از افسانه های محلی بختیاری (قصه گنجشک) به لهجه فارسانی جمع آوری و آوانویسی گردیده و سپس با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا، عناصر داستانی در این قصه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به از بین رفتن بسیاری از لهجه ها و گویش ها در عصر جدید، هدف از پژوهش پیش رو ضرورت حفظ این گونه قصه ها و گویش مورد استفاده در آنهاست.
-
طبیعت در شعر بختیاری با تاکید بر دوبیتی های داراب رئیسی
معصومه قاسمی*،
پژوهشنامه بختیاری شناسی و اقوام ایرانی، بهار و تابستان 1403 -
دیالوگ به مثابه زبان نمایش (بررسی کارکردهای هنری و خلاقانه دیالوگ در نمایش نامه های بهرام بیضایی)
، امیرحسین مدنی*
مجله ادبیات پارسی معاصر، بهار و تابستان 1403 -
بازتاب عناصر طبیعت در شعر داراب رئیسی با تکیه بر گلبانگ بختیاری
نسرین نوروزی*،
پژوهشنامه بختیاری شناسی و اقوام ایرانی، پاییز و زمستان 1402 -
بررسی و تحلیل قابلیت های نمایشی در ادبیات کهن منظوم و منثور فارسی
، شیما کرباسی
نشریه نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون، بهار 1400