عشق در کتاب مقدس با تاکید بر نگاه ژوزف مورفی و ابن عربی
ریشه بخش مهمی از ادبیات غنایی خاور میانه را باید در کتب آسمانی عهد عتیق و عهد جدید یافت. از منظر این کتب، خداوند و عشق مساوی همند و عشق در ذره ذره موجودات عالم گسترش یافته است. در متون اولیه اسلامی محبت به طور متعادل به عنوان رابطه ای دو طرفه میان خدا و بنده وجود داشته است، اما تجربه عشقی با چنان غلظت که آغازگر آن خدا باشد، برگرفته از انجیل است که بعید نیست در قرن دوم هجری با ترجمه شدن متون یونانی به عربی، وارد متون عربی و بعد از آن فارسی شده باشد. ابن عربی از جمله متاثران از اندیشوران یونان است. دور نمی نماید که عشق ترسیمی او اثری از اندیشه های یونانی در خود داشته باشد. در متون قرون شش به بعد، تجربه عشقی، در غلظت حتی از تورات و انجیل فراتر می رود و به قول مولوی به عشقی خونی تبدیل می شود. تاثیرپذیری ابن عربی به معنای شیفتگی و دلدادگی او نیست. بلکه تنها لحاظ کردن این اندیشه ها در کنار صدها اندیشه دیگر است. آنچه در این مقاله مطرح می شود، هیچ ارتباطی با دیدگاه آسین پالاسیوس در مورد ابن عربی ندارد.
عشق ، ادبیات غنایی ، عهد عتیق ، عهد جدید ، ژوزف مورفی ، ابن عربی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.