بررسی تطبیقی مباحث علم معانی و نظریه سیستمی نقش گرای هلیدی با تکیه بر بوستان سعدی
علم معانی، یکی از شاخه های بلاغت اسلامی، در بسیاری از مباحث و زمینه ها با دانش زبان شناسی و به تبع آن نظریه های نقد ادبی معاصر به ویژه نقد زبان شناختی و سبک شناسی زبان شناختی مشابهت های فراوانی دارد. به طور کلی وجود مباحثی نظیر حال و مقام، خبر، انشا، اسناد خبری، اغراض و کاربردهای ثانوی کلام، تقدیم و تاخیر اجزای کلام در علم معانی، شباهت و همپوشانی بسیار زیاد این علم را با سه شاخه اصلی علم زبان شناسی یعنی واج شناسی، نحو و معنی شناسی به وضوح آشکار می سازد. به علاوه از آن جا که علم معانی به بررسی کلام یا گفتمان می پردازد (و نه به معانی واژه ها و جمله های خارج از بافت، اعم از بافت زبانی و غیرزبانی) می توان آن را با مبحث تحلیل گفتمان و علم کاربرد شناسی در نقدهای نوین ادبی نیز مقایسه کرد. به طور کلی به دلیل آن که علم معانی با دیدگاهی بلاغی دستوری به آثار ادبی می نگرد، چنین رفتاری این علم را هرچه بیشتر به دانش زبان شناسی مرتبط می سازد. مایکل هلیدی یکی از پژوهشگران برجسته مکتب زبان شناسی انگلستان است که نظریه زبان شناسی سیستمی نقش گرای وی موسوم به «دستور نقش گرای هلیدی»، شباهت فراوانی به مباحث «خبر»، «انشا»، «مسندالیه»، «مسند» و «اغراض ثانوی کلام» در علم معانی دارد. مقاله حاضر1 با تکیه بر ابیات بوستان سعدی، سعی در بررسی و نمایاندن مشترکات، همپوشانی ها و مشابهت های موجود میان علم معانی و دستور نقش گرای هلیدی دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.