تطبیق نمادهای کهن الگویی در شعر «مسافر» سهراب سپهری و داستان شازده کوچولو از آنتوان دو سنت اگزوپری
کهن الگوها، بن مایه های جهانی و مشترکی هستند که به صورت میراث بشری از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و در ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان جای گرفته اند و برای رسیدن به مرز خودآگاهی به صورت نمادهای گوناگون نمود می یابند. این تصاویر خاص که در اسطوره های ملل تکرار می شوند، با وجود فاصله زمانی و مکانی زیاد، معمولا معنای مشترک و نقش مشابه دارند. هدف مقاله پیش رو که با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، مقایسه نمادهای کهن الگویی در شعر «مسافر» از سهراب سپهری و داستان شازده کوچولو از آنتوان دو سنت اگزوپری و دادن پاسخ به این پرسش هاست:1)تصاویر دایره تعالی چگونه و در قالب چه مفاهیمی در شعر «مسافر» و داستان شازده کوچولو نمود یافته است؟2)این دو شاعر و نویسنده با استفاده از نمادهای (دایره، درخت، کوه و آب)، چه هدفی را دنبال کرده اند؟ نتیجه بررسی نشان می دهد که نمادها ارتباط مستقیم با ناخودآگاه این دو هنرمند دارد و اندیشه عرفانی و دینی این دو در زبان رمزی آن ها خلاصه شده و نقوش نمادین، خواننده را به نگرش عارفانه و معنوی آنان سوق می دهد، نگرشی که با وجود تفاوت های ضمنی در توصیف نمادها، همگی به یک هدف مشترک منتهی می گردند. یکی از مهم ترین کاربردهای کهن الگوها، رها شدن در مسیر خودشناسی و عرفان است و مهم ترین بخش تعقل، یعنی مراقبه دینی، در حقیقت مسیر دایره واری است که اهداف غایی سلوک را در ناخودآگاه بشری نشان می دهد. نکته ای که ریشه در درک درست نمادهای درونی و کهن الگوها دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.