تحلیل ساختار روایت در هفت گنبد نظامی
بدون تردید منظومه هفت پیکر، بهترین اثر داستانی در کارنامه نظامی است که در آن یک ماجرای تاریخی با مجموعه ای از داستان های خیالی درهم آمیخته است. در این داستان نیز مانند خسرو و شیرین و هزار و یک شب، زن ها با دو نقش راوی و شخصیت، جز در نقش حکومت گری، در همه جای جامعه مانند مردها وظایف عمده ای برعهده دارند. کارکرد داستان های فرعی در این روایت، آگاهی بخشی و سرگرم کنندگی است و در سیر روایت که ساختاری همسان با هفت خان حماسه ها یافته است، طیف متنوعی از ماجراها و مضمون ها در برابر دیدگان شخصیت اصلی قرار می گیرد و او به شکل همزمان با عوالم طبیعی، اجتماعی و فراطبیعی آشنا می شود تا بتواند از مهارت لازم برای راهبری و مدیریت جامعه دربرابر بحران های مختلف برخوردار شود. ساختار استوار و ریاضی وار هفت پیکر و دقت نظری که در آفرینش داستان های هفت گنبد به کار گرفته شده است، این منظومه را نیز مانند هزار و یک شب نیازمند بررسی های مختلف کرده است. در این مقاله تلاش بر آن است تا با گزارشی تحلیلی از ساختمان کلی روایت و ارتباط آن با پاره ای از مضمون ها، شناخت مخاطب را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود ادبی در هفت پیکر افزایش دهد.
نظامی ، هفت پیکر ، هفت گنبد ، داستان ، شیوه ی روایت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.