تغییر الگو در شعر و نقاشی عصر صفوی با تکیه بر اشعار اهلی شیرازی و نگاره های رضا عباسی
صور خیال در شعر و نگارگری ایرانی، از حیث آفرینش هنری و زیبایی شناسی و نیز از حیث بینشی، با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ دارند و این پیوند وثیق، به سبب تاثیرپذیری نگارگری از مضمون های گوناگون شعر و ادب پارسی است. بنا بر یافته های این پژوهش، در برهه ای از عصر صفوی به دلیل نفوذ زیاد علما و حمایت نکردن دربار از یک سو و رشد طبقه تجار و متوسط از طرف دیگر، هنر در بین لایه های میانی جامعه نضج یافت. همچنین کم رنگ شدن ارزش های جمعی و رشد تفاخر در بین شاعران و هنرمندان و استفاده از معانی معماگونه، سبب شد نگاره ها از زوایایی نامتعارف ترسیم و لحن سخن وران و هنرمندان دست خوش تغییر شود. از آنجا که هر عصر لحن ویژه خود را داراست، شاهد پژواک این لحن در شعر و نگارگری این عصر هستیم؛ تا جایی که بسیاری از آرایه های ادبی این عهد به بازی های واژگانی بدل شد و تاکید بر صنایع لفظی از صور خیال در شعر اهلی شیرازی و شاعران عصر صفوی پیشی گرفت. بر اساس فرضیه این پژوهش برای بسیاری از بازی های واژگانی، می توان مصداق تصویری پیدا کرد؛ بر این مبنا، پرسش اصلی این پژوهش این گونه طرح شده است که آیا نگارگران مکتب اصفهان به آیینه داری آرایه های اشعار این دوره پرداخته اند؟ هدف این پژوهش نیز یافتن پاسخ این پرسش و اثبات فرضیه به روش تحلیلی توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.