بررسی تاثیر مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر الگوی پراکنش گروههای تغذیه ای بزرگ بیمهرگان کفزی رودخانه چالوس
ارزیابی زیستی منابع آب با استفاده از بیمهرگان کفزی یکی از مناسبترین و مقرون به صرفهترین روش های مطالعات اثرات انسانی بر پیکره اکوسیستم های آبی است. استراتژی های تغذیه ای، ویژگی معمولی است که انعطاف پذیری گونه ها را انعکاس می دهد و می توانند بخشی از یک اقدام واحد در ساختار طبقه بندی جوامع باشند. گروه های تغذیه ای در سوخت و ساز اکوسیستم آب شیرین از جمله چرخه مواد مغذی، کاهش اندازه ذرات آلی (به عنوان مثال پاره کننده ها)، تسهیل عملکرد میکروتجزیه کننده ها یعنی باکتری ها، قارچ ها و مخمرها و حمل مواد آلی در پایین دست مشارکت می کنند. این مطالعه با هدف بررسی پراکنش گروه های تغذیه ای بزرگ بی مهرگان کفزی به عنوان مبنای ارزیابی زیستی در رودخانه چالوس، به عنوان یکی از رودخانه های حفاظت شده ایران با شرایط اکولوژیکی منحصر به فرد، انجام گردید.
مواد و روش ها:
جهت بررسی گروه های تغذیه ای بی مهرگان کفزی نمونه برداری آن ها با استفاده از نمونه بردار سوربر به ابعاد 5/30×5/30 سانتی متر با چشمه تور 360 میکرون به صورت فصلی در سال 1394 و با 3 تکرار در 9 ایستگاه مطالعاتی در حوضه رودخانه چالوس انجام شد. جهت مقایسه فراوانی گروه های تغذیه ای در ایستگاه ها و فصول مختلف از آزمون کروسکال- والیس و برای مقایسه جفتی از آزمون من ویتنی استفاده شد. از آزمون های درصد تشابه (SIMPER) جهت تعیین آن دسته از گروه های تغذیه ای که بیشترین سهم (درصد مشارکت) را در تشابه موجود در هر ایستگاه و نیز عدم تشابه عمده میان ایستگاه های مختلف داشتند، استفاده گردید.
نتایج و بحث:
طی مدت نمونه برداری از ایستگاه های مختلف در مجموع 26220 بزرگ بی مهره کفزی جداسازی، شناسایی و شمارش گردید که در 3 شاخه، 4 رده، 12 راسته، 34 خانواده و 35 جنس طبقه بندی شدند. در این مطالعه بیشترین میزان فراوانی کل بزرگ بیمهرگان کفزی در ایستگاههای 6 و 8 به ترتیب 15.04و 16.97 درصد از گروه های تغذیه ای مختلف بوده است که این میزان می تواند به دلیل ورود مواد آلی توسط پساب مزارع پرورش ماهی قبل از این ایستگاهها باشد. به نظر میرسد مواد جامد معلق به همراه مواد غذایی خورده نشده در مزارع پرورش ماهی قزل آلا نقش مهمی را در افزایش فراوانی بزرگ بیمهرگان کفزی در پایین دست مزارع پرورش ماهی دارد. نتایج نشان داد که بزرگ بیمهرگان کفزی در منطقه مورد مطالعه شامل 5 گروه تغذیه ای جمع کننده (Collector Gatherer)، فیلترکننده (Collector Filter)، شکارچی (Predator)، خراش دهنده (Scraper) و پاره کننده (Shredder) بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که فراوانی گروه تغذیه ای جمع کننده در ایستگاه 8 نسبت به سایر ایستگاهها بالاتر بود ولی تفاوت معنی داری را نشان نداد (0.05>p). همچنین گروه تغذیه ای فیلترکننده در ایستگاه 6 نسبت به سایر ایستگاهها از فراوانی بیشتری برخوردار می باشد (0.05>p). به طور کلی، در تمامی فصول، فراوانی گروههای تغذیه ای خراش دهنده و پاره کننده نسبت به سایر گروهها کمتر بوده و دارای تفاوت معنیدار می باشد (p <0.05). نتایج حاصل از آنالیز SIMPER نشان دهنده درجه بالایی از یکنواختی و کاهش تغییرات در هر یک از ایستگاه های گروه بندی شده به تفکیک فصل بود.
نتیجه گیری:
به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد ایستگاه هایی که پس از کارگاه های پرورش ماهی قرار داشتند در بسیاری از فصول، گروه های تغذیه ای فیلترکننده و جمع-کننده به تناوب، بیشترین فراوانی را داشتند. اگرچه براساس نتایج آزمون SIMPER، بدلیل افزایش حضور سایر گروه های تغذیه ای در ایستگاه-های بعد از مزارع پروش ماهی سهم مشارکت گروه های فیلترکننده و جمع کننده در ترکیب اجتماع بزرگ بی مهرگان کفزی در مقایسه با سایر ایستگاه ها کاهش پیدا کرده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.